یکشنبه 5 فروردین 1403 برابر با Sunday, 24 March , 2024

زلال تاریخ (تاریخ صدر اسلام از نگاه شیعه)

حجة الاسلام و المسلمین دکتر محمد رضا جباری از کارشناسان اهل قلم تاریخ اسلام و مدیر گروه تاریخ موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) است که در برنامه زلال تاریخ رادیو معارف روزهای سه شنبه ساعت 15:30 به بررسی حوادث صدر اسلام می پردازد. وی در برنامه 17 دی ماه 1392 به بررسی حوادث پس از جنگ بدر و روایت غفران اهل بدر و نقد آن پرداخت که مشروح آن در ادامه می آید.

 

دربرنامه گذشته به گزارشی پرداختیم که بر اساس آن یکی از صحابه رسول خدا در جریان فتح مکه، نامه ای به قریش می نویسد و آن ها را از آمدن مسلمانان آگاه می کند. پیامبر(ص) متوجه می شود و او را توبیخ می کند. او نیز ابراز پشیمانی می کند و پیامبر توبه او را می پذیرند و در آن جریان جمله ای می فرمایند که بر اساس آن، کسی که در بدر حاضر بوده گناهش بخشیده است و هر کاری بخواهد، می تواند انجام دهد. 

 

در آن برنامه به نقد این روایت که درباره غفران و آمرزش اهل بدر وجود دارد پرداختیم. در تتمه آن روایت آمده که خداوند متعال فرموده که اعملوا ما شئتم و لقد غفرت لکم. بطلان این مساله روشن است؛ زیرا با مبانی کلامی قرآن کریم و روایات ما سازگار نیست که خداوند به گروهی که معصوم هم نیستند بگوید هر کاری دلتان خواست بکنید که بهشتی هستید، بالاتر از آن، خدا به معصوم هم چنین نمی گوید. معنای جمله مذکور این است که هر گناهی حتی شرک مرتکب شوند، باز هم بهشتی خواهند بود. این سخن کاملا باطل است و با بدیهیات اصول شریعت ناسازگار است و قطعا اهل سنت که در کتاب های خود مانند صحیح بخاری این روایت را نقل کرده اند قاعدتا نباید به لوازم آن ملتزم شوند که اهل بدر هر کاری بعد از بدر انجام دادند مورد مغفرت خدا هستند و با توجه به این که نباید به لوازم ملتزم شوند، خود روایت را باید مجعول بدانند. 

 

ممکن است این بخش از روایت از پیامبر(ص) صادر شده باشد که خداوند متعال اهل بدر را مورد غفران قرار داده است؛ اما نه این که بعدش گفته باشد از این به بعد هم هر کاری بخواهید انجام دهید. منظور این روایت، آن دسته از اهل بدر است که در بدر شرکت کردند و بعد از آن، تغییر و تبدیلی در آن ها ایجاد نشد و گرفتار گناه و معصیتی نشدند و بر همان راهی که پیامبر(ص) ترسیم کرده بود تا آخر عمرشان حرکت کردند؛ اما اگر در بدر شرکت کردند و مورد آمرزش قرار گرفتند و بعد از آن بزرگترین خیانتها را در دین ایجاد کردند چطور می توانند مورد بخشش قرار گیرند. 

 

مورد دیگری که بسیار مورد استناد اهل سنت است بیعت رضوان است. آن آیه ای که خداوند می فرماید خدا راضی شد از آن مومنانی که در زیر درخت در حدیبیه با پیامبر(ص) بیعت کردند. به این آیه استناد می کنند برای این که بگویند خدا از صحابه اظهار رضایت کرده است و شما شیعیان نباید به آنان بد بگویید. 

 

پاسخ ما این است که رضایت از صحابه بعلت حضورشان در آن بیعت و حرکتی که پیامبر انجام داد بوده است و مفهومش این نیست که خدا نسبت به آینده نیز تضمین دهد. خدا می فرماید در آن هنگامی که بیعت کردند خدا از آن ها راضی شد. 

 

در جریان غفران اهل بدر هم ممکن است پیامبر(ص) خبر از بخشش الهی داده باشد اما ظاهر روایت نسبت به بعد آن ساکت است. 

 

 

سوال : به نظر می رسد این بحث اختصاصی به اهل بدر ندارد و یک معنای کلی تر در میان نویسندگان اهل سنت وجود دارد که این بخشیده شدن و این که هر کاری بخواهند انجام دهد خدا عقوبت نمی کند مربوط به همه صحابه است. بفرمایید که منظور آن ها از صحابه رسول خدا چه شخصی است؟

 

اهل سنت تعریف وسیعی درباره مفهوم صحابی ارائه کرده اند و گفته اند هر کسی که در حال اسلام، پیامبر اکرم(ص) را مشاهده کرده باشد جزو صحابه است؛ حتی اگر بصورت عبوری ایشان را دیده باشد. با این استدلال، وقتی صدق صحابی کرد احکام آن مانند عدالت نیز بار می شود. در حالی که اگر به واژه صحابی دقت کنیم از صحب به معنای مصاحبت و همنشینی و همراهی می آید و کسی است که مدتی با پیامبر مصاحبت داشته باشد، از ایشان حدیث شنیده و نقل کرده باشد. 

 

آن ها با این مبنا درباره بعضی از صحابه که مرتد شدند می گویند که به محض ارتداد، صحابیتش از او گرفته می شود و وقتی که دوباره مسلمان شد دوباره صحابیتش به او بر می گردد. در حالی که بر اساس تعریف ما زمانی که مرتد شد عنوان صحابی از او گرفته نمی شود؛ بلکه صحابی است که مرتد شده است. آن ها به این علت این حرف را می زنند که صحابیت پیامبر(ص) را با عدالت ملازم دانسته اند و اگر کسی مرتد شود عدالت او از بین می رود و طبیعتا صحابیتش نیز از او گرفته می شود. 

 

تعریف معقول همان چیزی است که شیعه ارائه می کند و بر اساس این تعریف نیز صرف مصاحبت با پیامبر هم عدالت آور نیست. 

 

سوال: این مساله که نمی توان پذیرفت شخصی هر کاری انجام دهد گناهی بر او نوشته نشود یک بحث کلامی است. آیا در تاریخ نیز چنین چیزی مشاهده می شود؟ 

 

صحابه در زمان پیامبر(ص) عصیان فرمان ایشان کردند. مثلا در جریان فتح مکه که در ماه رمضان بود پیامبر(ص) افطار کردند ولی بعضی از این ها افطار نکردند و به آن ها خطاب شد که ایتها العصاة، پیامبر(ص) افطار کرده و شما نافرمانی می کنید. 

 

تاریخ رفتارهایی که صحابه بر خلاف دستور پیامبر(ص) انجام داده اند را گزارش کرده است؛ مانند تخلفی که در جریان جنگ احد کردند و از جنگ فرار کردند. در احد، هم کسانی که بر روی جبل عینین بودند خطا کردند و هم بسیاری از دیگر صحابه جز اندکی از صحنه جنگ به سمت کوه فرار کردند که قرآن نیز به این مساله اشاره می کند. فرار از جنگ در سال سوم در جنگ احد است و این در حالی است که در سوره انفال آیه 15 که در سال دوم هجری نازل شد می فرماید: ای اهل ایمان وقتی که انبوه سپاه دشمن را دیدید پشت به آن ها نکنید. اگر کسی پشت به دشمن کند جایگاهش را در موضعی قرار داده که مشمول غضب الهی می شود؛ مگر برای این که موضعش را عوض کند و به منطقه دیگری از جنگ برود تا از جای دیگری به دشمن حمله کند. در جنگ حنین نیز تعدادی از این ها فرار کردند. 

 

بدتر از همه، بعد از رحلت پیامبر(ص) تمامی سفارش های ایشان را در مورد اهل بیت(ع) و آینده امت و خلافت و جانشینی ایشان را نادیده گرفتند. بعضی از این ها نسبت به خاندان و خانه پیامبر(ص) تعدی کردند. چطور می توانیم معاویه را از صحابه بدانیم در حالی که سنت شوم لعن امیرالمومنین(ع) را در زمان خود پایه گذاری کرد که تا اواخر قرن اول ادامه داشت. بهر حال یا رفتار امام علی(ع) باید درست باشد یا رفتار معاویه. چطور یک صحابی لعن صحابی دیگر را سنت قرار می دهد و شما هر دو را نیز عادل می دانید؟ و می گویید ما در مورد صحابه قضاوت نمی کنیم و این امر را به خدا واگذار می کنیم. اسلام ملاک در اختیار ما قرار داده است تا بر اساس آن قضاوت کنیم. 

 

در این باب، تناقضی که پدید می آید قابل تامل است و آن این که بعضی از صحابه بعد از پیامبر(ص) با یکدیگر نزاع کردند. جریان خلافت در سویی قرار گرفت و امام علی(ع) و حضرت فاطمه(ع) و بعدها امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در سوی دیگر قرار گرفتند. یا در جنگ جمل، عایشه و طلحه و زبیر و برخی دیگر از صحابه در یک طرف و امام علی(ع) و برخی دیگر از صحابه در طرف دیگر قرار گرفتند. همینطور در جنگ صفین. 

 

یک سوال جدی مطرح است و آن این که اگر شما فعل صحابی را منشا تشریع می دانید یعنی اگر صحابی کاری انجام داد آن را سنت می دانید در این گونه موارد که تنازع بین آن ها قرار گرفت چه می گویید؟ در جریان صفین با خبری که از پیامبر(ص) نقل می شود که فرمود عمار را گروهی ستمکار می کشند، ناچارید ستم اصحاب صفین را بپذیرید. این مطلب با مبنای آن ها سازگار نیست و طبیعتا نمی تواند به عنوان مبانی معقول در نظر گرفته شود. و اهل سنت باید در این مبانی تجدید نظر کنند. 

 

متن برنامه های تاریخی رادیو معارف

 

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=19405

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

5 + 10 =

آخرین مطالب