به اشعب گفتند: طمع تو تا چه حدی است؟
گفت: چون بانگ صلوة جنازه ای به گوشم آید، گمان برم که آن میت وصیت کرده است که از مال من ثلثی (یک سوم) به اشعب دهید. پس به این گمان به در آن تعزیت سرا روم و در آن سرا هر دو کس که با هم سخنی آهسته گویند، گمان برم که از آن وصیت که میت برای من کرده است سخن می گویند. پس با ارباب وصیت همراهی می کنم. و ایشان را در امور مددکاری نمایم و در کشیدن آب غسل و کشاندن جنازه تا لب گور از پا ننشینم و چون از مرده فارغ شوند و بازگردند تا در تعزیت سرا با ایشان باشم. و چون اثری از وصیت ظاهر نشود نا امید بازگردم.
علی صفی، لطائف الطوایف، ص 361.