پنجشنبه, 1 آذر , 1403 برابر با Thursday, 21 November , 2024
جستجو

 

شکی نیست که اخلاق عظیم پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، الگوی بزرگ انسانیت است و ما باید از اخلاق بهترین مخلوق خدا، درس‌های بسیاری بیاموزیم. استاد شهید مرتضی مطهری درباره اخلاق شخصی و اجتماعی پیامبر، توضیحات خوبی ارائه کرده است.

 

اخلاق پیغمبر اکرم(ص) ملایم بود یعنی چه؟

 

پیغمبر ملایم بود و باید یک رهبر، ملایم باشد، مقصود این است که پیغمبر در مسائل فردی و شخصی نرم و ملایم بود نه در مسائل اصولی و کلی.

 

در آنجا پیغمبر صد درصد صلابت داشت یعنی انعطاف ناپذیر بود. یک وقت کسی رفتار بدی راجع به شخص پیغمبر می‌‏کرد، مثلًا به شخص پیغمبر اهانت می‌‏کرد. این، مسأله‌‏ای بود مربوط به شخص خودش. و یک وقت کسی قانون اسلام را نقض می‌‏کرد، مثلًا دزدی می‌‏کرد. آیا اینکه می‌‏گوییم پیغمبر نرم بود مقصود چیست؟ آیا یعنی اگر کسی شرب خمر می‏‌کرد پیغمبر می‏‌گفت مهم نیست، تازیانه به او نزنید، مجازاتش نکنید؟!

 

آن، دیگر مربوط به شخص پیغمبر نبود، مربوط به قانون اسلام بود. آیا اگر کسی دزدی می‌‏کرد باز پیغمبر می‌‏گفت مهم نیست، لازم نیست مجازات بشود؟! ابداً. پیغمبر در سلوک فردی و در امور شخصی نرم و ملایم بود ولی در تعهدها و مسؤولیتهای اجتماعی نهایتْ درجه صلابت داشت.

 

 

تحمل پیامبرانه، باعث شد یهودی، مسلمان شود

 

شخصی می‏‌آید در کوچه جلوی پیغمبر را می‌‏گیرد، مدعی می‏‌شود که من از تو طلبکارم، طلب مرا الآن باید بدهی. پیغمبر می‌‏گوید: اولًا تو از من طلبکار نیستی و بی‌خود ادعا می‏‌کنی، و ثانیاً الآن پول همراهم نیست، اجازه بده بروم.

 

می‏گوید: یک قدم نمی‌‏گذارم آن طرف بروی (پیغمبر هم می‏‌خواهد برود در نماز شرکت کند) همین جا باید پول من را بدهی و دین مرا بپردازی.

 

هر چه پیغمبر با او نرمش نشان می‏‌دهد او بیشتر خشونت می‏‌ورزد تا آنجا که با پیغمبر گلاویز می‌‏شود و ردای پیغمبر را لوله می‌‏کند، دور گردن ایشان می‌‏پیچد و می‌‏کشد که اثر قرمزی‌‏اش در گردن پیغمبر ظاهر می‌‏شود.

 

مسلمین می‌‏آیند که چرا پیغمبر دیر کرد، می‌‏بینند یک یهودی چنین ادعایی دارد. می‌‏خواهند خشونت کنند، پیغمبر می‏‌گوید: کاری نداشته باشید، من خودم‏ می‌‏دانم با رفیقم چه کنم. آنقدر نرمش نشان می‌‏دهد که یهودی همان جا می‏‌گوید: «اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ وَ اشْهَدُ انَّکَ رَسولُ اللَّهِ» و می‌‏گوید تو با چنین قدرتی که داری اینهمه تحمل [نشان می‏‌دهی؟!] این تحمل، تحمل یک فرد عادی نیست، پیغمبرانه است.

 

ظاهراً در فتح مکه است؛ زنی از اشراف قریش دزدی کرده است. به حکم قانون اسلام دست دزد باید بریده شود. وقتی قضیه ثابت و مسلّم شد و زن اقرار کرد که دزدی کرده‏‌ام، می‌‏بایست حکم درباره او اجرا می‏شد. اینجا بود که توصیه‏‌ها و وساطتها شروع شد.

 

یکی گفت: یا رسول اللَّه! اگر می‌‏شود از مجازات صرف نظر کنید، این زن دختر فلان شخص است که می‏‌دانید چقدر محترم است، آبروی یک فامیل محترم از بین می‌‏رود. پدرش آمد، برادرش آمد، دیگری آمد که آبروی یک فامیل محترم از بین می‌‏رود. هر چه گفتند، فرمود: محال و ممتنع است، آیا می‌‏گویید من قانون اسلام را معطل کنم؟! اگر همین زن یک زن بی‏‌کس می‏‌بود و وابسته به یک فامیل اشرافی نمی‏‌بود، همه شما می‏‌گفتید بله دزد است، باید مجازات بشود.

 

آفتابه دزد مجازات بشود، یک فقیر که به علت فقرش مثلًا دزدی کرده مجازات بشود، ولی این زن به دلیل اینکه وابسته به اشراف قریش است و به قول شما آبروی یک فامیل اشرافی از بین می‌‏رود مجازات نشود؟! قانون خدا تعطیل بردار نیست. ابداً شفاعتها و وساطتها را نپذیرفت.

 

پس پیغمبر در مسائل اصولی هرگز نرمش نشان نمی‌‏داد در حالی که در مسائل شخصی فوق العاده نرم و مهربان بود و فوق العاده عفو داشت و با گذشت بود. پس اینها با یکدیگر اشتباه نشود. (مجموعه‏‌ آثار استاد شهید مطهری، ج‏16، ص 174)

 

قرآن می‌‏فرماید: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ‏ لَهُمْ» به موجب لطف پروردگار، رفتار شخصی و فردی تو با مسلمین رفتار ملایم است و به همین جهت مسلمین را جذب کرده‏‌ای، و اگر تو آدم خشن و قسیّ القلبی می‏‌بودی مسلمین از دور تو پراکنده می‌‏شدند. «فَاعْفُ عَنْهُمْ» گذشت داشته باش، عفو کن، بگذر. (خود عفو داشتن از شؤون نرمی است) «وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ» برای مسلمین استغفار و طلب مغفرت کن؛ لغزشی می‏‌کنند، نزد تو می‌‏آیند، برایشان دعا و طلب مغفرت کن.

 

پیغمبر با مسلمین آنچنان اخلاق نرمی داشت که عجیب بود. فریفتگی و شیفتگی مسلمین نسبت به پیغمبر فوق العاده است. پیغمبر اکرم با مسلمین آنچنان یگانه است که مثلًا زنی که بچه‌‏اش متولد شده بود می‌‏دوید: یا رسول اللَّه! دلم می‌‏خواهد به گوش این بچه من اذان و اقامه بگویی.

 

یا دیگری بچه یک ساله‌‏اش را می‌‏آورد: یا رسول اللَّه! دلم می‏‌خواهد این بچه مرا مقداری روی زانوی خودت بنشانی و به او نگاه کنی تا تبرّک بشود، یا به بچه‌‏ام دعا کنی؛ می‏‌فرمود: بسیار خوب. حدیث دارد، شیعه و سنی روایت کرده‌‏اند که گاهی اتفاق می‌‏افتاد بچه در دامن پیغمبر ادرار می‌‏کرد. تا او ادرارش شروع می‏‌شد، پدر و مادرها ناراحت و عصبانی می‌‏دویدند که بچه را از بغل پیغمبر بگیرند. می‏‌فرمود: «لا تُزْرِموا» این کار را نکنید، بچه است، ادرارش گرفته است، کاری نکنید ادرار بچه قطع بشود که موجب بیماری می‌‏شود.(مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهری، ج‏16، ص 177)

 

منبع: خبرگزاری فارس

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=19379

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب