در آغاز ماه ربیع الاول که به مناسبت ولادت و هجرت رسول (ص) ماه شادمانی مسلمانان است، در اندیشه بازبینی برخی از نوشته های قدیمی بودم. سراغ بحث تقویم مذهبی و مناسبت ها مذهبی رفتم و مطلب زیر فراهم آمد که به مناسبت ورود به این ماه تقدیم عزیزان خواننده می کنم.
مقدمه
با توجه به حفظ تاریخ هجرت و مبنا قرار گرفتن آن، باید چنین تصور کرد که مسلمانان صرف از نظر توجهی که به بحث «یوم» یا «ایام العرب» از جاهلیت داشتند و روزهای خاصی را بزرگ می داشتند، پس از اسلام، به مناسبتی مانند هجرت اهمیت داده و یاد آن را با اساس قراردادن آن برای تقویم اسلامی حفظ کردهاند.
به علاوه، تاریخ گذاری جنگهایی مانند بدر و احد و خندق و بسیاری از ایام دیگر بر اساس ماه و روز، به طوری که دقیقا حفظ شده و در کلیات آنها کمتر اختلافی هست، شاهد این ماجراست. از این دست چندین مورد را می توان یاد کرد. در باره تاریخ درگذشت یا کشته شدن خلفای اول و یا حتی بسیاری از رویدادهای دیگر نیز می توان اهمیت تقویم را با یاد از روزهای مشخص در میان مسلمانان درک کرد. بنابرین در اصل این مسأله نباید تردید داشت.
البته این که گفته شود برای ولادت رسول (ص) جشن می گرفتهاند، یا برای رحلت آن بزرگوار، هر ساله مراسم داشتهاند، چنین چیزی در قرون اولیه نبوده است، گرچه ممکن است برخی از اشارات در روایات شیعی این مسأله را نشان دهد. اما در باره عید قربان و فطر و اهمیت آنها به عنوان روزهای خاص، اصل بزرگداشت مسلم بوده است. برخی از ملاحظات در باره تقویم نیز از تقاویم یهودی یا مسیحی می توانسته میان مسلمانان مطرح شده باشد. جدای از محرم که دهه اول آن برای یهود و روزه گرفتن آن اهمیت داشته، مطابق آن، ماه رمضان در مسلمانان از اول به عنوان یک ماه مشخص برای روزه تعیین شده است.
این سوژهها می تواند ما را به این نکته رهنمون کند که بحث تقویم، با ملاحظه روزهای دینی مشخص یا آنچه شاید با تسامح عنوان «ایام الله» را بتوانیم با اقتباس از قرآن بر آنها اطلاق کنیم، در ذهن تاریخی و تقویمی مسلمانان اهمیت داشته است. به طور معمول، بحث «تقویم اعیادی» یعنی آنچه از روزها به عنوان «عید» از آن یاد کرد، در خصوص ولادت رسول(ص)، توسط فاطمیان مطرح شده و از آنجا در میان اهل سنت شمال افریقا و سپس سایر بلاد انتقال یافته است. طبعا مفهوم عید برای همه مشخص بوده و از ابتدای اسلام، عید فطر و قربان برای همه شناخته شده بوده است.
در باره «روز غدیر» هم به عنوان عید، روایات شیعی، به قرون اولیه اسلامی باز می گردد. در این زمینه، روایات فراوانی در باره عید گرفتن وجود دارد و بر آن به عنوان یک سنت تأکید شده است.
در مقابل، روز عاشورا هم به همین صورت، در میان شیعه، از پس از واقعه کربلا در محرم سال 61 مطرح بوده است. هرچه هست، دلایل کافی وجود دارد که بگوییم تقویم اعیادی یا به عبارت بهتر مناسبتی شیعی از همان آغاز مورد توجه بوده در حالی که اهل سنت در این زمینه، کمتر بدان پرداخته اند. تاریخهای ولادت و وفیات ائمه (ع) که تحت عنوان دانش موالید الائمه می توان از آنها یاد کرد، دامنه این بحث را در شیعه بیشتر گسترش داده است. روایات فراوانی که در باره هر کدام از این روزها، در تقویم های مناسبتی شیعی آمده، حکایت از عمق این جریان در شیعه دارد. رساله مسار الشیعه شیخ مفید یکی از آنهاست. به علاوه، تقویم های مناسبتی عمدتا در کتابهای ادعیه آمده که نمونه کهن و باقی مانده آن، اثر شیخ طوسی با عنوان مصباح المتهجد است و شکل تکامل یافته آن در آثار ابن طاووس درج شده است.
اما ریشه دار بودن این تقویم مناسبتی در میان فاطمیان و تأویلیان شیعی هم از قدیم، باز نشانی دیگر از این مسأله است. کتاب «مجموع الاعیاد» که عنوان اصلی آن «سبیل راحة الارواح و دلیل السرور و الافراح الی فالق الاصباح» است از وجود پدیده عید و تقویم شیعی ـ غالی از قرون بسیار قدیمی است. در این کتاب از پدیده ای به نام «الاعیاد الفارسیه» هم یاد شده که به یوم النیروز، یوم المهرجان یاد شده و به دنبال آن آمده است: و یوم التاسع من شهر ربیع الاول به عنوان روزی که «مقتل دلام» در آن رخ داده، و نیز روز 21 [کذا] ذی حجه به عنوان روز مباهله و در نهایت گفته شده: فهذه جملة اعیاد اهل الشیعه» که مقصود با روزهایی است که پیش از آن هم ذکر شده است. این کتاب، ویژه اعیادی است که به خصوص برای نصیریهای غالی مورد توجه است و در کل برای شناخت مفهوم عید در شیعیان نخستین و بعدها غالیان بسیار مهم است، زیرا بسیاری از روایاتی که در آن آمده، مجعول یا درست، از طرق راویان غالی به ائمه می رسد.
همه این مطالب، مقدمه برای این نکته بود که روشن شود، زمانی که در تقویم های منجمان دنیای اسلام دست کم از قرن چهارم به این سوی می نگریم، به راحتی نفوذ روزهای با اهمیت شیعی را از عید و عزا می توان در آنها ملاحظه کرد. البته چنین نیست که صرفا مناسبات شیعی باشد، بلکه نوعی ترکیب شیعه ـ سنی و حتی یهودی و نصرانی دارد و سعی شده است فهرستی از روزهایی که در هر حال برای یک مسلمان به طور عام می تواند مهم باشد در آن درج شود، اما به طور شگفتی، روزهای خاص شیعی در آنها آمده و گاه با توضیحاتی که درج شده، کمک مهمی برای بحث تاریخ تشیع دارد.
ابوریحان بیرونی و تقویم مناسبتی مسلمانان
به جز منابع شیعی، دو منبع تقویمی مهم از قرن چهارم و پنجم که هر دو در حوزه ایران نوشته شده، مناسبت های شیعی را در خود جای داده است. مهم ترین دانشمندی که به این مبحث توجه کرده، ابوریحانی بیرونی (362 ـ 440) است که در دو کتاب خود، یکی آثار الباقیه و دیگری قانون مسعودی به این بحث توجه کرده است. طبعا بحث در آثار الباقیه مفصل تر و در قانون مسعودی در حد یک جدول است.
آثار الباقیه بیرونی اثری است که در سال 391 هجری تألیف شده و به امیر شمس المعالی قابوس بن وشمگیر زیادی تقدیم شده است. با توجه به سال ولادت وی، بیرونی این اثر را در دوره جوانی و در پایان قرن چهارم هجری نوشته است، گرچه بعدها در آن افزوده ها و بازبینیهایی داشته است. وی در مقدمه، هدف از نگارش کتاب را بحث «تواریخ» امتها، یعنی تاریخ شناسی و مبدأ نگاری و محاسبه سال و ماه و روز و نیز «و الاعیاد المشهورة و الایام المذکورة للأوقات و الأعمال، مما یعمل علیه بعض الامم دون بعضهم» دانسته است. بدین ترتیب در این اثر، از تقاویم مناسبتی امت های مختلف بحث کرده و از جمله در باره اعیاد مسلمانان و مناسبت های تقویمی آنان نیز فهرستی ارائه کرده است. وی بر اساس ماههای قمری بدین ترتیب روزهایی را آورده و البته در باره برخی از آنها توضیحاتی هم داده است.
رسول جعفریان
صفحه ای از قانون مسعودی نسخه برلین
جدول مناسبت های اسلامی در آثار الباقیه
در اینجا، نه تنها روزها بلکه توضیحات بیرونی را هم خواهیم آورد. البته این توضیحات به عربی است و بهتر می تواند مقصود را نشان دهد. طبعا عربی آن چندان دشوار نیست و حتی خوانندگان کم آشنا هم از کلمات بکار رفته می توانند مقصود را دریابند. این توضیحات به وضوح، یا تشیع بیرونی را نشان می دهد یا فضایی که وی این کتاب را در آن نوشته و کاملا شیعیانه بوده است.
محرم، 9 تاسوعا (یوم یصلی فیها الزهاد من الشیعة)
محرم، 10، عاشورا (اتّفق فيه: قتل الحسين بن علىّ بن ابى طالب بالطفّ، مع اهل بيت رسول اللّه، من آل ابى طالب- عليهم السلام- اجمعين- و فعل به و بهم، ما لم يفعل فى جميع الامم بأشرار الخلق، من القتل بالعطش و السيف و الإحراق بالنّار، و صلب الرءوس، و إجراء الخيول على الاجساد المؤرّبة، و هتك الستر بسبى النساء و الاطفال، و حملهم مشهرين على الجمال، فتشاءموا به. فامّا بنو أميّة، فقد لبسوا فيه ما تجدّد، و تزيّنوا، و اكتحلوا، و عيّدوا، و أقاموا الولائم و الضيافات، و طعموا الحلاوى و الطّيّبات؛ و جرى الرسم فى «العامّة»، على ذلك ايّام ملكهم، و بقى فيهم بعد زواله عنهم. و امّا الشيعة، فانّهم ينوحون، و يبكون أسفا لقتل سيّد الشهداء فيه؛ و يظهرون ذلك بمدينة السلام، و امثالها من المدن و البلاد؛ و يزورون فيه التربة المسعودة بكربلا، و لذلك كره فيه فعل «العامّة»، من تجديد الاوانى و الأثاث.)
محرم، 10 (فی هذا الیوم قتل ابراهیم بن الاشتر ناصر آل رسول الله. و یقال: ان الله تاب فیه علی آدم. و استوت سفینة نوح علی الجودی. و فیه ولد عیسی، و نجّی موسی، و ابراهیم و برد النار علیه، و ردّ علی یعقوب بصره، و اخرج یوسف من الجبّ، و اعطی سلیمان ملکه، و رفع العذاب عن قوم یونس، و کشف الضرّ عن ایوب، و اجیب دعاء زکریاء حتی وهب له یحیی، و قیل بان یوم الزینة الذی هو موعد سحرة فرعون. بعد بیرونی می گوید: وقوع این رخدادها در این روز گرچه ممکن است، اما مستند به منابعی است که قابل اثبات نیست و سخن محدثان عوام یا مسلمان شده های اهل کتاب است»
محرم: 16 : جعلت القبلة جهة بیت المقدس.
محرم: 17 قدوم اصحاب الفیل مکة.
صفر: 1 : فی الیوم الاول، ادخل رأس الحسین مدینة دمشق فوضعه یزید لعنه الله بین یدیه و نقر ثنایاه بقضیب کان فی یده…. و قد قتل فیه الامام زید بن علی
صفر: 16: بدأ المرض برسول الله (ص) فاعتلّ علّته التی قبض فیها.
صفر: 20 : رد رأس الحسین الی مجثمه حتی دفن مع جثته، و فیه زیارة الاربعین
صفر: 23: ترک المأمون لبس الخضرة بعد ان لبسها خمسة اشهر و نصفا
صفر: 24 : خرج النبی (ص) من مکة مهاجرا و دخل الغار
ربیع الاول: 1 : یوم الاثنین: قبض رسول الله.
ربیع الاول: 3 : یوم الاربعاء دفن علیه السلام
ربیع الاول: 8: قدم علیه السلام المدینة.
ربیع الاول: 10 : تزویجه بخدیجة.
ربیع الاول: 12 : ولد لیلة الاثنین.
ربیع الاول: 13: وثب المختار بن ابی عبید الثقفی علی قتلة الحسین بالکوفة للانتقام.
ربیع الاول: 14 : موت یزید بن معاویه لعنه الله.
ربیع الثانی: 3: رمی الحجاج بن یوسف بیت الله الکعبة بالنار.
ربیع الثانی: 14 : تقریر فرض الصلاة للمقیم و المسافر.
جمادی الاولی: 8 : مولد امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام.
جمادی الاولی: 15: حرب الجمل التی اکلت فیها الهرة اولادها
جمادی الثانیه: 3 : قبضت فاطمة الزهراء. بیرونی ادامه می دهد: و قبل وفاتها، لم یبایع علی بن ابی طالب و لا احد من بنی هاشم.
جمادی الثانیه: 20 : ولدت [فاطمة الزهراء].
جمادی الثانیه: 8 : وفاة ابی بکر الصدیق. (اینجا لقب صدیق برای ابوبکر آمده اما برای عثمان و عمر هیچ لقبی درج نشده است).
جمادی الثانیه: 15: هدم ابن الزبیر الکعبة بیده.
رجب: 1 : رخول نوح السفینة.
رجب: 1 : فتح یرموک
رجب: 4 : التقی امیر المؤمنین و معاویه بصفین.
رجب: 7 : فتن داود النبی.
رجب: 26 : مبعث النبی (ص) (و قال السلامی: بعث یوم الاثنین 10 ربیع الاول).
رجب: شب 27: اسری برسول الله من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی.
شعبان: 3 : ولد الحسین بن علی بن ابی طالب.
شعبان: 5 : ولد الحسن بن علی بن ابی طالب (علی ما ذکر السلامی).
شعبان: 13 ـ 15 : ایام البیض.
شعبان: شب 15: لیلة الصک و لیلةالبراءة (عوام بر این باورند که در این شب، نام کسانی که در آن سال خواهند مرد، به فرشته قابض ارواح داده می شود).
شعبان 15: صرفت القبلة من جهة بیت المقدس الی جهة الکعبة.
رمضان: 6 : ولد الحسین علیه السلام علی ما ذکر غیر السلامی.
رمضان: 7 : لبس المأمون الخضرة
رمضان: 10 : وفاة خدیجة
رمضان: 17 : ضرب المعلون عبدالرحمن بن ملجم المرادی علی بن ابی طالب علیه السلام. [؟]
رمضان: 17: وقعة بدر
رمضان: 19 :فتح مکة
رمضان 21 : قبض امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام.
رمضان: 21: و فیه اتفق وفاة علی الرضا ابن موسی الکاظم ابن جعفر الصادق ابن محم الباقر [و قیل: ان وفاته 23 ذی القعدة.
رمضان: 22: ذکر السلامی ان فی الیوم 22 ولد امیر المؤمنین علی بن ابی طالب.
رمضان 25 : اظهر ابومسلم عبدالرحمن بن مسلم الدعوة العباسیة.
رمضان 26: خرج البرقعی [صاحب الزنج] بالبصرة
رمضان: 27: لیلة القدر
[و يقال أن: فى اليوم الاوّل من شهر رمضان، نزلت صحف ابراهيم؛ و فى السادس، نزلت التوراة على موسى؛ و فى الثانى عشر، نزل الزّبور على داود؛ و فى الثامن عشر، نزل الإنجيل على عيسى؛ و فى الرابع و العشرين، نزل الفرقان على محمّد- عليه السلام]. بیرونی دنباله این سخن، مطالبی را بیان کرده و آنها را نقد کرده است.
شوال: 1 : عید الفطر
شوال: 4 : مباهلة النبی نصاری نجران (و اخراجه الحسن و الحسین مقام ابنائه، و فاطمة مقام نسائه، و علی بن ابی طالب قرینه الی نفسه ایتمارا بما امره الله)
شوال: 17 :غزوة احد
شوال: 19: وفاة ابی طالب.
شوال: 22: التقم یونس الحوت.
ذوالقعدة: 5 : نزول الکعبة و الرحمة من السماء علی آدم و فیه رفع ابراهیم و اسماعیل القواعد من البیت.
ذو القعدة: 14: زعموا خروج یونس من بطن الحوت.
ذو الحجة: 1: زوج رسول الله ابنته فاطمة من ابن عمه علی بن ابی طالب.
ذو الحجة: 8 : یوم الترویة. (… و قیل بأن فیه: تجلی الرب للجبل کما ذکر فی قصة موسی)
ذوالحجة: 9 : یوم عرفة.
ذو الحجة: 10 :یوم الاضحی.
ذو الحجة: 11: یوم القرّ.
ذو الحجة: 12: یوم النفر
ذو الحجة: 17 : قتل عثمان بن عفان.
ذوالحجة: 18 : يسمّى «غدير» خمّ، و هو اسم مرحلة، نزل بها النبىّ- عليه السّلام- عند منصرفه من حجّة الوداع؛ و جمع القتب و الرّحال، و علاها آخذا بعضد علىّ بن ابى طالب، و قال: «أيّها الناس! الست أولى بكم من انفسكم؟». قالوا: «بلى»، قال: «فمن كنت مولاه، فعلىّ مولاه؛ اللّهمّ وال من والاه، و عاد من عاداه، و انصر من نصره، و اخذل من خذله، و أدر الحقّ معه، حيثما دار»؛ و يروى أنّه: رفع راسه نحو السماء، و قال: «اللّهمّ هل بلغت ثلاثا …»
ذو الحجه: 24 : تصدق امیر المؤمنین بخاتمه و هو راکع
ذوالحجه: 25: قتل عمر الخطاب (بدون هیچ القابی)
ذو الحجه: 25 : نزول سورة هل اتی.
ذوالحجه: 26 : نزل الاستغفار علی داود
ذوالحجه: 27: وقعة الحرّة (و هی التی قتل فیها بنو امیة و انتهبت اموالهم، و هتکت ستور المهاجرین و الانصار و فضحت نساءهم، فلعن الله من لعنه رسول الله من المحدثین فی المدینة، و جعلنا غیر راضین بالفساد فی ارض الله.
بیرونی و توضیحات شیعیانه او در باره مناسبت ها
در باره بیرونی و تنظیم این تقویم دو احتمال وجود دارد. احتمال اول این است که وی این تقویم را از جایی به صورت کامل گرفته و گرایش شیعی در آن، در آن مأخذ بوده است. چنین احتمالی بسیار بعید است، ضمن آن که او مآخذ خود را که سلامی و گاه دیگران است نقل می کند. نوع تعابیر نمی تواند صرفا اقتباس باشد. دوم این که این تقویم را به طور کامل خود بیرونی تنظیم کرده باشد و باورهای شیعی او در انتخاب و تنظیم و نثر انتخاب شده تأثیر گذاشته باشد. به هر روی، یک تقوم مناسبتی منسجمی است که بخش اصلی آن باورهای شیعی است.
جدول مناسبتها در القانون المسعودی بیرونی
همان طور که اشاره شد، بیرونی در القانون المسعودی هم بحث تقاویم ملل، جدول ملوک و اعیاد دینهای بزرگ مانند یهودیت، نصرانیت، اسلام و مجوسیت را آورده است. اما در بخش اسلام، در مقایسه با آنچه در الاثار الباقیه آورده، بحث بسیار کوتاه همراه با یک جدول ارائه کرده است. در آنجا می نویسد: روزهایی از سال که ما اجبارا و از روی شرع باید آنها را تعیین کنیم، اول رمضان برای روزه و اول شوال برای فطر، و اول ذی حجه برای حج و قربان است که مربوط به رؤیت هلال و نه محاسبه آن است. در باره تعیین سایر ایام، وجوبی در کار نیست، اما روز عاشورا، اگر چه سال اول روزه گرفتن آن واجب بود، اما با ماه رمضان نسخ شد. دیگر ایام را هم نیازی به تفسیر ندارند، به همین دلیل من در حد یک جدول آنها را بیان خواهم کرد. جدول وی نیز این است:
رسول جعفریان
رسول جعفریان
جدول از متن چاپی بیروت
رسول جعفریان
رسول جعفریان
رسول جعفریان
رسول جعفریان
محمد بن ایوب حاسب طبری و زیج مفرد
تقویم دیگری که از اواخر قرن پنجم در دسترس ماست و آن هم شیعی و در ضمن ایرانی است، تقویم مناسبتی است که منجمی دیگر با نام شمس الدین ابوجعفر محمد بن ایوب حاسب طبری است که تاریخی که روی کتاب وی با عنوان «زیج مفرد» آمده «ربع آخر سده پنجم هجری است. این اثر یا به عبارت بهتر، بخش تقویمی این اثر که توسط رحیم رضا زاده ملک تصحیح و منتشر شده، (تهران، میراث مکتوب، 1385) متنی است به بحث تقویم در میان ملل مختلف پرداخته است. نویسنده یعنی شمس الدین ابوجعفر محمد در اصل طبری و اساسا آملی است و چندین کتاب دارد که در شرح حال وی، آنچه در متون قدیم و مقالات و مقدمات بر کتابهای وی آمده، درج شده است. یکی از آثار مهم وی تحفه الغرایب است که به کوشش جلال متینی با مقدمه ای مبسوط و مفصل منتشر شده است. تنها نسخه موجود از زیج مفرد مربوط به پیش از سال 604 هجری است زیرا تاریخ ولادتی با تاریخ یاد شده روی نسخه درج شده است. نویسنده در بیان تقاویم ملل مختلف، بخشی را به «توقیعات و اعیاد العرب» اختصاص داده و جدولی از عاشورا دهم محرم تا مقتل عمر در 29 ذی حجه آورده است. میان آنچه وی آورده با آنچه در آثار الباقیه هست، عموم و خصوص من وجه است و تازه های فراوان در زیج مفرد، نشان می دهد که اقتباسی از تقویم بیرونی صورت نگرفته است. در مواقع، در مواردی اینها با هم تعارض آشکار دارند اما در این که همه رنگ شیعی دارند، متفقاند.
رسول جعفریان
توقیعات و اعیاد العرب
محرم: 10: عاشورا و مقتل حسین بن علی
محرم: 17 : صرف القبل من الکعبه
محرم: 17 : خروج زید بن علی علیه السلام
محرم: 28 وفات موسی بن جعفر علیه السلام
صفر: 20: زیارة الاربعین
صفر: 21 : اول غزو النبی صلوات الله علیه.
ربیع الاول: 3 : وفاة النبی علیه السلام.
ربیع الاول: 4 : سوختن کعبه
ربیع الاول: 7 : مولد فاطمه
ربیع الاول: 8 : هجرة النبی علیه الصلاة و السلام
ربیع الآخر: 3: برآمدن آب از کوفه
ربیع الاخر: 10 : وفاة آمنه ام النبی علیه السلام.
جمادی الاولی: 15 تقریر فرض الصلوة
جمادی الاخر: 3: حرب الجمل
جمادی الاخر: 9 : مولد جعفر بن ابی طالب
جمادی الاخر: 14 مولد موسی بن جعفر علیه السلام.
جمادی الاخر: 20: وفاة فاطمة علیها السلام.
جمادی الاخر: 22 : وفاة ابی بکر رضی الله عنه.
رجب: 4 : فاة الحسن بن علی علیه السلام
رجب: 12 :مولد محمد بن علی علیه السلام.
رجب: 15: زیارة النصف.
رجب: 27 : مبعث النبی علیه السلام.
رجب: 27 : شب معراج.
شعبان: 3 : مولد الحسین بن علی علیهما السلام.
شعبان: 15: شب چک.
رمضان: 1 : اول صوم.
رمضان: 3 : حجة الوداع.
رمضان: 5 : مولد علی بن حسن [کذا. ظ: الحسین] زین العابدین.
رمضان: 5 : توبه آدم علیه السلام.
رمضان: 16 : مولد الحسن بن علی علیه السلام.
رمضان: 17 : غزاة البدر
رمضان: 21 : وفاة علی بن ابی طالب علیه السلام.
رمضان: 22 : مولد علی بن ابی طالب رضی الله عنه.
رمضان: 24 : اول نزول قرآن.
رمضان: 26 : وفاة جعفر بن محمد الصادق علیه السلام.
رمضان: 27 : لیلة القدر.
شوال: 1 : عید الفطر
شوال: 3: المباهله
شوال: 15: مقتل حمزة سید الشهداء.
ذی القعده: 11: مقتل جعفر بن ابی طالب.
ذی الحجه: 1: تزویج فاطمه علیها السلام
ذی الحجه: 3 : نزول جبرئیل علیه السلام.
ذی الحجه: 6 : وفاة محمد بن علی الزکی
ذی الحجة: 7 : المزدلفه.
ذی الحجه: 8 : ترویه.
ذی الحجه: 9 :عرفه
ذی الحجه: 10: عید الاضحی.
ذی الحجه: 11: القر
ذی الحجه: 12 : النفر
ذی الحجه: 15 : نزول هل اتی
ذی الحجه: 15 مقتل عثمان بن عفان رضی الله عنه.
ذی الحجه: 18: غدیر خم.
ذی الحجه: 29: مقتل عمر الخطاب رضی الله عنه.
رسول جعفریان
یادآوری چند نکته لازم است:
الف: آنچه در زیج مفرد از گرایشات شیعی در تقویم آمده، اشاره به ولادت و درگذشت شماری از امامان از جمله موسی بن جعفر، امام محمد بن علی الزکی [الجواد] وفات امام صادق (ع) است. ب: 27 رجب به عنوان مبعث اختصاصی شیعه است، هرچند در تقویم بیرونی، 26 آمده بود. ج: زیارت اربعین که باز از مختصات شیعه است، در هر دو تقویم به عنوان روز بیستم صفر آمده است. د: توضیحات بیرونی نشانه آشکاری است بر تبحر تاریخی وی با گرایش شیعی که در زیج مفرد دیده نمی شود. هـ : اگر علیه السلامهای بعد از نام امامان از خود نویسنده باشد، باز دلیلی دیگر بر این است که او به عنوان یک آملی، شیعه بوده است. و: این تقویم، با آنچه در مسار الشیعه یا مصباح المتهجد آمده، تفاوت های آشکاری دارد و پیداست که منبع آنها یکسان نیست.
گردیزی، زین الاخبار و جدول اعیاد و مناسبتها
فاصله درگذشت ابوسعید عبدالحی بن ضحاک گردیزی با ابوریحان بیرونی فقط چهار سال است، ابوریحان در سال 440 و گردیزی در سال 444 درگذشته است. گردیزی در بحث از اعیاد مسلمانان، هم یک جدول داده و هم توضیحاتی آورده است. در آغاز جدول گوید: «بدانک عیدهای مسلمانان بسیار است کی اهل هر مذهبی آن را استعمال کنند و من آنچ یافتم به خاصه از کتب خواجه ابوالریحان، رحمه الله، بیاوریم و آن را به جدول کردم تا یافتن آن بر جوینده آسانتر بود». این جدول شباهت تقریبا کامل به اطلاعاتی دارد که ابوریحان در الاثار الباقیه یا القانون المسعودی آورده است. گرچه موارد اختلاف هم هست، از جمله مقتل جعفر بن ابی طالب را که گردیزی در ذی قعده آورده، بیرونی نیاورده است. اما در مجموع، حتی با توجه به تعابیر می توان یقین کرد که این جدول از روی نوشته بیرونی تنظیم شده است. مثلا در باره خروج صاحب الزنج، هر دو تعبیر «خروج برقعی» را دارند، هرچند گریزدی کلمه «در زنج» را هم افزوده و اضافه کرده «اظهار فساد در زمین». اختلاف دیگر در باره ماه رجب است که ضمن اشتراک در مبعث و جنگ صفین، معراج که مشترک هستند، گردیزی از «مولد محمد بن العلوی» یاد می کند که بر اساس توضیحاتی که در قسمت بعدی داده، روشن است که مقصودش محمد بن علی باقر علیه السلام است، چیزی که در تقویم زیج مفرد در 12 رجب آمده است.
توضیحات گردیزی در باره اعیاد مسلمین، از نظر نوع عبارت، قابل مقایسه با احساس شیعی بیرونی که در عبارات نشان می دهد نیست. در واقع، عبارات بیرونی، همان طور که گذشت، بسیار شیعی هستند، در حالی که گردیزی نثر ملایمی دارد و همان طور که در عبارت پیشگفته او آوردیم، توجه دارد که «اهل هر مذهبی» عید خاص خود را دارند. البته گویا در آنجا مقصودش از مذهب دین است، اما به هر حال همین که در جدول، در باب غدیر می نویسد: «روز غدیر خم برای شیعه» پیداست که توجه به این جنبه دارد. با این حال، در توضیحات وی، رسوخ ادبیات شیعی به خصوص در احترام نسبت به عاشورا که در تاریخ نگاری ایرانی سنی هم این احترام وجود دارد، دیده می شود. همان طور که گفته شد، گردیزی ابتدا جدول ماهها و روزهای تاریخی را آورده و سپس توضیحات آنها را درج کرده که تلفیقی از آموزه های سنی و شیعی است.
از نکات جالب دو تقویم بیرونی و طبری، اشاره به «زیارت اربعین» بود. این امر در نوشته گردیزی هم انعکاس یافته و توضیح وی که به احتمال متوجه اصل مقصود نشده اما سعی کرده چیزی بیان کند، در باره بیستم صفر این است: «اندرين روز سر حسين على رضى اللّه تعالى عنهم اندر دمشق آوردند بنزديك يزيد لعنه اللّه، و مر حسين را رضى اللّه عنهم شمر ذى الجوشن كشت، و سر او عمرو بن سعد بريد بكربلا. اندرين روز زيارت چهل تن بوده است، كه اندر اسلام چهل ابرار شدند، اندرين روز بيك جاى گرد آمدند، و بيكديگر زيارت كردند». این عمرو بن سعد باید عمر بن سعد باشد و چنان که می دانیم شخص عمر بن سعد منهای فرماندهی که همه مسوولیت هم با اوست، متهم به سربریدن امام حسین (ع) نشده است، مگر مقصود تسامحا باشد.
توضیحات تفصیلی گردیزی را در باره تقویم مناسبتی، برای روشن شدن دامنه این بحث، الزاما می آوریم تا دامنه این نگره در تاریخ نگاری ایرانی آشکار شود.
در اینجا، ما متن را بر اساس چاپ رضازاده ملک خواهیم آورد که ترتیب آن متفاوت و نوع املای کلمات نیز تفاوت هایی دارد. در زمینه املا، چیزی بین دو متن را انتخاب کردهایم.
بنابرین آنچه ملاحظه می کنید عینا از زین الاخبار گرفته شده و هدف از این توضیحات، ارائه دقیق تر توصیف موجود در عالم اسلامی قرن پنجم هجری در باره مناسبت های مذهبی میان مردم و ذهنیت آنان در این باره است. پس از آن جدول را می آوریم که محاسبه اعداد ماه ها در آن بر اساس حروف ابجد و حساب جمل است.
رسول جعفریان
رسول جعفریان
رسول جعفریان
باب نهم اندر اسباب عيدها: و چون عيدها شناخته شد، بايد كه سبب آن نيز دانسته آيد، و من آنچه دانستم و آنچه شنيدم. و آنچه نبشته يافتم، اينجا بياوردم تا معلوم باشد:
ا: غره محرم و روز نخستين را غرة الحول و سر سال خوانند. و به همه ملتها سر سال را بزرگ دارند، و اهل جاهليت عرب، اين ده روز اول محرم را سخت بزرگ داشتندى. و پيغمبر ما صلى اللّه عليه و آله و سلم اين اول محرم را حرمت داشتى. و پيش از آنكه آيت آمد و روزه ماه رمضان فريضه گشت، همه صحابه رضى اللّه عنهم، ده روز اول محرم بجاى فريضه روزه داشتندى. و چون روزه رمضان داشتندی، اين ده عاشوره را هم بزرگ داشتندى. و بر ما همه واجبست بر اثر رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رفتن، و اين روز را بزرگ داشتن.
ب: اين روز را تاسوعا گويند بر وزن عاشورا. و اين روز بزرگوار است، و اين روز مر عاشورا را چنان باشد كه عرفه مر عيد را.
ج: و اين روز عاشورا، روز بزرگوار است. و اهل همه ملتها اين روز را بزرگ دارند، و اندرين روز طاعتها كنند، و صدقه دهند، مر جهودان را عيد و روز اول سال است كه اين را عشرتا گويند، و همه مردمان ايشان آن روز، روزه دارند، و گويند كودك را اندر گهواره شير بدهند. و اين عاشورا بنزديك مسلمانان بزرگوارتر از آنست كه عشرتا بنزديك ايشان. اندرين روز مقتل امير المؤمنين حسين بن على بن ابى طالب رضى اللّه عنهما بود بكربلا، و اين سخت بزرگوار روز است و چون اين روزها باشد، بسيار مردم از هر جا بكربلا آيند بزيارت گور حسين رضى اللّه عنه، و آنجا دعا گويند، و شيعه آن روز را بزرگ دارند، و اندر و صدقه دهند، و بر حسين على رضى اللّه تعالى، عنهم نوحه كنند، و بر يزيد لعنت كنند.
د : اندرين روز قبله سوى بيت المقدس گردانيده شد، و سبب آنچنان بود كی اندر اول اسلام فرمان آمد از آسمان پيغمبر را صلى اللّه عليه و سلم، در نماز روى سوى كعبه هميكردى، تا فرمان آمد، كه روى سوى بيت المقدس كن، و بر حكم فرمان ايزد تعالى روى بر آن جانب كردند، و هجده ماه همبرين جمله رفت تا آيت آمد در روى سوى كعبه فرمود كردن.
هـ : و اين روز آن بود: كه حبشه بخراب كردن كعبه آمدند، و امير حبشه ابرهه نام بود كه قصد مكه كرده بود، تا آن خانه را ويران كند، و مراد او آن بود، تا عرب نيز بخانه كعبه نيايند. و اين ابرهه همى خانه كرده بود، و مال بسيار اندر و صرف كرده بود. خواست تا اين حج مردمان همين باشد. و با وى لشكر بسيار بود، و فيلان بودند. اين عام الفيل اندر سنه اثنين و ثمانين و ثمانمائة بود از گاه اسكندر. و سنه اربعين از ملك نوشروان عادل. و اندرين وقت كه اين اصحاب الفيل به مكه آمدند، عبد اللّه بن عبد المطلب پدر پيغمبر ما صلّى اللّه عليه و سلم بشام بود. و چون به مدينه رسيد بمرد، و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم اندر شكم مادر بود، و از پس آمدن اصحاب الفيل به پنجاه روز مولد محمد رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلم بود. و حبشه مر خانه را خراب نتوانستند كرد. و خداى عز و جل طيرا ابابيل را بر ايشان بگماشت با سنگ گل يعنى سجّيل برايشان همى زدند و هر جانورى را كه آن سجيل بيافتى بكشتى، تا همه هزيمت شدند
و : اندرين روز سر حسين على رضى اللّه تعالى عنهم اندر دمشق آوردند بنزديك يزيد لعنه اللّه، و مر حسين را رضى اللّه عنهم شمر ذى الجوشن كشت، و سر او عمرو بن سعد بريد بكربلا. اندرين روز زيارت چهل تن بوده است، كه اندر اسلام چهل ابرار شدند، اندرين روز بيك جاى گرد آمدند، و بيكديگر زيارت كردند.
ز: ابتداى بيمارى رسول اللّه عليه و آله و سلم اندرين روز بود از علت ذات الجنب، و هم اندر آن بيمارى بمرد صلّى اللّه عليه و آله.
نخستين غزوى كه پيغمبر ما صلى اللّه عليه و سلم با كافران بكرد، و كافران را مقهور كرد، اندرين روز بود.
ح: اندرين روز پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم، از مكه سوى غار بيرون آمد، و اندر غار پنهان شد با ابو بكر صديق رضى اللّه عنه، و سه شبانه روز، اندر غار ببودند و از آنجا بيرون آمدند و سوى مدينه رفتند: رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلم، و ابو بكر صديق و عامر بن فهيره مولى ابو بكر، و عبد اللّه بن اريقط.
ط: اندر این روز، پیغمبر ما، صلی الله علیه و آله و سلم، از علّت ذات الجنب فرمان یافت و آن روز دوشنبه بود وقت چاشتگاه.
ي: اندرين روز پيغمبر صلّى اللّه عليه و سلم از مكه به مدينه آمد بهجرت. و چون از غار بيرون آمد، اندرين روز به مدينه رسيد و به قبا، بر سايه درخت فرود آمد، و هفت روز آنجا ببود، پس اندر مدينه در آمد، و هر كس خانه خويش عرض كردند، رسول فرمود صلّى اللّه عليه و سلم: «كه شتر من مأمور است»، و شتر مي رفت تا آنجا زانو زد كی اكنون مسجد رسول است صلی الله علیه و آله و سلم و آنجا مر دو يتيم را بود، و بنزديك آن خانه ابو ايوب انصارى بود، رسول عليه السلام آنجا فرود آمد، و آنجاى را از آن يتيمان بخريدند و مسجد كرد.
اندرين روز مولد امير المؤمنين ابو الحسن على بن ابى طالب رضى اللّه عنهم بود، و مادر او فاطمه بنت الاسد المخزومي بود.
يا: اندرين (روز) تزويج خديجه بود با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلم. چون آن معجزات همى ديد، و نيز او را امين يافت بهمه چيزها و عاقل و دانا و هوشيار، رغبت كرد، كی رسول اللّه عليه و آله و سلم، شوى او باشد. پس پيغمبر را صلّى اللّه عليه و آله و سلم گفت: «مر ابو طالب را بگوى! تا مرا از بهر تو از پدر من بخواهد.» و چون ابو طالب بخواست. خويلد اجابت نكرد. پس خديجه رضى اللّه تعالى عنها ميزبانى ساخت، و ابو طالب را نيز بخواند…. چون خویلد مست شد، ابوطالب خدیجه را از وی بخواست از بهر محمد المصطفی صلی الله علیه و آله و سلم، و خویلد اجابت کرد و هم اندر آن مجلس نكاح كردند. ديگر روز چون خويلد هوشيار شد، و او را خبر دادند، پشيمان شد، خواست كه آن عقد نكاح را فسخ كند، و خديجه او را باز داشتگفت: «من زشت نام گردم.»
يب: مولد پيغمبر ما صلّى اللّه عليه و آله و سلم و ابو بكر اندر عام الفيل بود و اندرين روز بود بخانه یی كه آن خانه، خانه ابن يوسف خواندندى اندر مكه.
يج: اندرين روز حجاج بن يوسف، خانه كعبه را به منجنيق بكوفت و بسوخت. و سبب آن بود كی چون مر حسين بن على رضى اللّه عنهم را بكشتند، و يزيد بن معاويه بروى چندان استخفاف بكرد، عبد اللّه بن الزبير به مدينه بيرون آمد. و از بهر خويشتن دعوت كرد، و قصد بنو اميه كرد، و هر چه از بنو اميه به مدينه بودند، همه را از مدينه بيرون كرد. و يزيد بن معاويه، مر مسلم بن عقبة المرى را بحرب عبد اللّه بن الزبير فرستاد، و او به مدينه شد، و مر عبد اللّه را هزيمت كرد، و سه روز فرمود تا مدينه را غارت كردند، [و وقعت حره این بود] پس مسلم سوى مكه رفت و اندر راه بمرد، او را به منزل قديد دفن كردند، حصين بن نمير به مكه رفت، و خانه كعبه را حصار گرفت و بسوخت چنانكه ديوارهاى او بسوخت و بيفتاد، تا باز عبد اللّه ابن الزبير آبادان كرد.
ید: اندر این روز، مولد جعفر بن محمد الصادق بود رضی الله عنه.
يه: اندرين روز نماز فريضه بر پنج وقت قرار گرفت، و پيش ازين هر گونه هميكردند بيشتر و كمتر، قرارى نداشت، كی ايزد تعالى آيت فرستاد و وحى كرد بر رسول عليه السلام و گفت: نماز كنيد! و نگفت چند كنيد و كى كنيد! پس رسول صلّى اللّه عليه و سلم اندرين روز اين نمازها بنهاد، و وقتها آن پديد كرد، و فريضه و سنت پديد كرد، و مر صحابه را بفرمود كی چنين كنيد! و چون جبرئيل عليه السلام زى او آمد، و آن بديد، از وى پسنديد، و هم بر آن قرار بماند.
رسول جعفریان
يو: اين روز حرب جمل بود كی طلحه و زبير با امير المؤمنين على رضى اللّه تعالى عنه حرب كردند و عايشه رضى اللّه عنها را از مدينه با خويشتن ببردند. و عايشه رضى اللّه عنها اندر هودجى نشسته بود و بر اشترى نهاده، و آن هودج را همه به تير بدوختند. اما عايشه را رضى اللّه عنها رنجى نرسيد از آن، آخر آن قوم كه با عايشه بودند هزيمت شدند، و اشتر عايشه را بگرفتند. و على رضى اللّه عنها فرمود کی او را نیکو فرود آوردند و علی به نزدیک او رفت و عذر خواست و عایشه رضی الله عنها تنگدلى كرد و بسيار سخنان رفت ميان ايشان. آخر عايشه بازگشت و به مدينه بشد.
يز: اندرين روز وفات دختر پيغمبر فاطمه البتول رضى اللّه عنها بود، و صحابه رضى اللّه عنهم، اندرين روز ماتم گرفتند.
يح: وفات ابو بكر صديق رضى اللّه عنه اندرين روز بود، و بر دل صحابه رضى اللّه عنهم اندرين روز غمى و المى سخت رسيد، و همه ماتم گرفتند و بر وفات ابو بكر صديق رضى اللّه عنه.
یط: اندرين روز مولد فاطمه زهرا رضى اللّه عنها دختر پيغمبر ما صلی الله علیه و آله و سلم بود به مكه.
ک: اندرين روز وفات حسن بن على رضى اللّه تعالى عنهم بود، و چنين گويند بعضى راويان كه او را زهر دادند، و اندر و كاركرد، و از آن بمرد. [و گويند]: معاويه بن ابى سفيان، مر زن حسن، جعده بنت الاشعث بن قيس الكندى را پانصد هزار درم بپذيرفت، تا جعده آن زهر به حسن داد. حسن از آن زهر بمرد، تا معاويه ولايت بقهر بگرفت.
كا: حرب صفين اندرين روز بود، كه معويه با على بن ابى طالب رضى اللّه عنه حرب كرد، و على رضى اللّه عنه مر معاويه را و سپاه او را مقهور كرد. و چون هزيمت خواستند شد، عمرو بن العاص بنزديك معاويه آمد و گفت، «نيز جاى مردى و مبارزت نماند، اينجا حيلت بايد كرد.» پس معاويه باشاره عمرو بفرمود: تا صفها قرآن را اندر نيزه كردند، و آواز دادند: «كه ما شما را بدين همى خوانيم». پس على رضى اللّه عنه بفرمود، تا شمشيرها اندر نيام كردند، دبيران اندر ميان شدند و بر آن نهادند كه حكمين نصب كنند. و مر عمرو بن العاص و ابو موسى الاشعرى را حكم كردند. تا رسيد كار آنجا كه رسيد.
كب: اندرين روز محمد بن على العلوى از مادر بزاد كه او را باقر خواندندى، و امام شاعيان [شیعیان] بود، از جمله آن هفت امام كه ايشان گويند يكى او بود.
كج: اين روز بيرون آمدن پيغمبر ما محمد مصطفى صلى اللّه عليه و آله و سلم بود، كی به مكه بيرون آمد، و به رسولى خداى عزّ و جل دعوى كرد، و خلق را بخداى عزّ و جل خواند، و اول كسى خديجه بنت خويلد بود كه برسولى او، و به يگانگى ايزد تعالى بگرويد. و پس على بن ابى طالب رضى اللّه عنه، و پس ابو بكر صديق رضى اللّه عنه.
كد: اين روز پيغمبر ما را صلى اللّه عليه و سلم، از مكه از خانه ام هانى به بيت المقدس برد جبرئيل عليه السلام، و در بيت المقدس همه پيغمبران را عليهم السلام بديد، و از آنجا به آسمان ببردند او را، به قاب قوسين برسيد و به ايزد تعالى مناجات كرد، و هفت آسمان را بديد با همه نعمتهاى الوان آن، همه بهشت را بديد، و همه دوزخ را بديد با همه شدتهاء گوناگون آن. و هم اندر شب باز آمد. و به مكه بيامد و چون بگفت، مشركان باور نداشتند، و از وى نشانى خواستند، و او نشانى داد: كه كاروان مكه كه از شام همى آيد به نزديك بيت المقدس است هنوز، و اندرو اشتري است يك چشم باز دارد، و يك جوال او سپيد و يكى سياه. و چون بيامد همچنان بود.
كه: اندرين روز مولد حسين بن على ابى طالب بود رضى اللّه عنهم. و پيغمبر ما صلّى اللّه عليه و آله و سلم بوقت ولادت او بسيار شادى كرد.
كو: شب اين روز شب برات باشد و قضاها كی هست، ايزد تعالى اندر لوح محفوظ برانده است، اندرين شب از لوح محفوظ سوى آسمان دنيا فرود آرند، و از آنجا بفرمان ايزد تعالى به زمين همى آرند، و اين شب را ليلة القدر و لیة الصك نيز گويند.
كز: اندرين روز قبله بيت المقدس سوى كعبه گردانيد بفرمان ايزد تعالى. و سبب آن بود، كی چون فرمان ايزد تعالى بيامد سوى رسول عليه السلام، كی نماز سوى بيت المقدس كنند، بر دل پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلم، از آن رنج آمد، و از فرمان ايزد تعالى هيچ چاره نبود، و هجده ماه، نماز بر آن جانب كردند. پس ايزد عزّوجل وحى فرستاد، و امر كرد كه نماز بر آن جانب كعبه كردند، و رضاى رسول صلّى اللّه عليه و سلم نگاه داشت. و پس از آن قبله كعبه كردند.
کح: اندرين روز عبد الرحمن ملجم المرادى اندر مسجد آمد بوقت نماز ديگر، و مر على بن ابى طالب را رضى اللّه عنه كه آن حضرت در ركوع بود، او را مجروح كرد و جراحتِ زشت. و هم از آن جراحت بمرد رضوان اللّه عليه.
کط: اندرين روز وقعت بدر بود و نخستين غزو اسلام اين بود، و هفتصد كافر بود، و سيصد مسلمانان. پس ايزد تعالى مسلمانان را ظفر بداد، و بسيارى از كافران بكشتند و بسيار را دستگير كردند.
ل: اندرين روز پيغمبر صلى اللّه عليه و سلم از مدينه به مكه آمد با لشكرى انبوه، و با اهل مكه حرب كرد، و شهر مكه برايشان حصار كرد، و بسيارى از ايشان بكشت و بسيارى دستگير كرد، تا ايزد تعالى او را فيروزى داد و مكه را بگشاد. و اهل مكه از رسول صلّى اللّه عليه و سلم بترسيدند، كه مكه را و ايشان را نيست كند به انتقام آن جفاها كی ايشان به اوّل كرده بودند. و چون مكه فتح كرد، و اندر شهر آمد. رسول گفت صلى اللّه عليه و آله و سلم با مردمان مكه: «من شما را همان گويم، كه برادر من يوسف عليه السلام برادران خويش را گفت: «لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ» [یوسف: 91] و مردمان مكه بدان شادمانه گشتند.
لا: اندرين روز على بن ابى طالب رضى اللّه عنه از آن جراحت كی افتاده بود او، فرمان يافت.
لب: اندرين روز وفات على بن موسى الرضا بود كه به طوس فرمان يافت. و چنين گويند: كی از بهر مامون طبقى انگور آوردند همى از آن بخورد، و باقى بنزديك على بن موسى الرضا رضى اللّه عنه فرستاد، كه مرا خوش آمد ازين انگور. تو نيز بخور! و على بن موسى الرضا بخورد، و هم آن شب بمرد، و چنين گويند كه اندران انگور، زهر بود. و مأمون جامه و علامت سبز كرده بود، چون او بمرد، جامه سبز بيفگند و سياه پوشيد.
لج: اندرين روز ابو مسلم عبد الرحمن بن مسلم، صاحب دعوت عباسيان بيرون آمد از دیه ماخان، و دعوت آشكارا كرد، و سليمان بن كثير مروزى با او يار بود. و ابو مسلم با نصر بن سيار حرب كرد، و او را قهر كرد، و خراسان بگرفت، و از پس آن عراق بگرفت، و دولت بنو اميه را از بيخ بر كند و نيست كرد، ابو العباس السفاح را بخلافت بنشاند.
لد: برقعى از بصره بود و اندرين روز خروج كرد، و چندين گاه هميساخت (با تاخت) كاران و قومى از زنگيان و حبشيان و زطان [4] كه ببصره بود. از آنجا كارهاى گران ايشان كردند، و از ايشان بعضى بنده بودند و بعضى آزاد. و برقعى سر ايشان بگردانيد، و همه را بخويشتن دعوت كرد، و ميعادى بنهادند كه فلان روز بيرون آيند و خانهها فراگيرند. و چون روز وعده بيامد، سلاح ايشان بيشتر چوب و استخوان ماهى بود، خانههاى اهل بصره فرو كردند، و برقعى دست ايشان مطلق كرد، تا مال مردمان همى بستدند، و مسلمانان را همى كشتند، و زنان و عورتان ايشان را هميگرفتند، تا همه بصره را قهر كردند، و كُشش بسيار بكردند، و چند وقت بصره را بداشتند، و رعيت و حشم او همه زطان و زنگيان و حبشيان بودند.
[لو : اندرين روز وفات جعفر بن محمد الصادق بود رضى اللّه عنه.]
لو: شب قدر شب اين روز باشد. و پيغمبر را صلى اللّه عليه و آله و سلم پرسيدند از شب قدر. گفت: اندر فردهاى ده آخر بجوئيد. اما بر اغلب ظن، شب بيست و هفتم باشد و اللّه اعلم.
لز: اندرين روز عيد، روز كشايان روزه كشانيد، و روز رحمت است. و روزه نشايد داشت.
له: اندرين روز مجادله پيغمبر ما صلى اللّه عليه و سلم بود با ترسايان نجران و مناظره رفته بود بر عيسى عليه السلام. ترسايان گفتند: او پسر خداى بود تعالى اللّه عما يقولون. و پيغمبر عليه السلام گفت: «خداى تعالى را زن و فرزند نيست. و بهيچ چيز حاجتش نيست». پس پيغمبر عليه السلام ترسايان را گفت: كه ما ابتهال كنيم و ابتهال لعنت كردن باشد. گفت شما بياييد و فرزندان و زنان و خويشان را بياريد! و ما بياييم و زنان و فرزندان خويش را بياريم، و پس لعنت كنيم بر هر كسى كه دروغ گويد. يا هر كه دروغ گفته باشد، از آن قوم تا يك سال هيچ كس نماند، الا همه بميرند و هلاك شوند. ايشان بترسيدند و گفتند: ما هر سال سيصد تا چهل و پنجاه تا، زره بدهيم، و اين مباهله نكنيم و پيغمبر عليه السلام بدان صلح اجازت داد.
لط: اندرين روز غزوه اُحد بود، و اندرين روز غزوه سه هزار كافر بود و هفتصد مسلمان. و مسلمانان اول ظفر يافتند و بسيارى بكشتند و عبد اللّه جبير سالار تيراندازان اهل اسلام بود، و كمينگاه همى نگاه داشتند. پس از آن مردمان بغارت مشغول گشتند، و كافران اندر آمدن گرفتند از آن ثلمه، و غلبه كردند و متجبر شدند و بسيار مسلمانان شهادت يافتند.
م: اندرين روز ابى طالب بن عبد المطلب بمرد. و چون او بمرد، كافران مكه بر پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلم استخفاف كردند، تا هجرت بايست كرد از مكه به مدينه.
ما: اندرين روز ابراهيم پيغمبر عليه السلام قاعده كعبه بر آورد، و چنين آمده است اندر اخبار كی آن سنگِ قاعدهی خانه، از بهشت آوردند. و اندر آن وقت كه بنى قريش بناء خانه كعبه را باز كردند، و به قعر آن فرو رفتند سنگى سبز پديد آمد زيرا اساس او، و هر چند آهن بر آن سنگ سبز زدند كار نكرد، دانستند كه آن سنگ از بهشت است، و از آنجا بنياد نهادند و بر آوردند.
مب: مقتل جعفر بن ابى طالب رضى اللّه عنه كه او را جعفر الطيار خوانند، اندرين روز بود.
مج: اندرين روز تزويج فاطمه زهرا بود با على بن ابى طالب رضى اللّه عنهما بفرمان ايزد تعالى، كه جبرئيل عليه السلام از آسمان آورد.
مد: اندرين روز مولد زيد علوى العلوى بود، كه او را بنو اميه بكشتند، و سر او اندر چوبى كردند. و ابو مسلم صاحب الدعوة عباسيان از مرو بيرون آمد، و بسبب خون او، چند هزار خون ريخت و ملك از بنى اميه ببرد.
مه: اندرين روز وفات محمد بن على الامير بود امام شيعه.
مو: اين روز به مزدلفه باشند و از منزل بروند، و روى به حج نهند.
مر: اين روز ترويه بود كی حجاج خانه خداى، آبها بردارند و قصد عرفات كنند و به منا بايستند.
مح: اين روز عرفه باشد كه حاجيان اندر عرفات بيستند و صفا و مروه را طواف كنند و سنگ اندازند و حج كنند.
مط: اين روز عيد گوسپندكشان باشد، كه بمكه قربان كنند. و اندرين روز، روزه نشايد داشتن و نه ديگرم روز و ايام تشريق، از بزرگوارى اين روزها.
ن: اين روز را روز قر گويند، يعنى كه از جايگاه حج بروند.
نا: اين روز را روز اول نفر گويند، كه نخستين كاروان كه از مكه بروند، اين روز باشد.
نب: اندرين روز مر عثمان بن عفان را رضى اللّه عنه بكشتند، كی غوغا اندر خانه او افتادند و او مصحف همى خواند، و هم بر آن حال او را بكشتند، و خون او را بر مصحف بريخت.
نج: ابن روز را غدير خم گويند.
ند: اندرين روز مقتل عمر بن الخطاب بود رضى اللّه عنه، كه ابو لولوه غلام مغيره او را جراحت كرد، و از آن جراحت بمرد، و حكايت اين چنان بود كی اين ابو لولوه عجمى بوده، بنده مغيره بود، و سه پيشه ميدانست: آهنگرى و درودگرى و آسيابانى. و مغيره همه روز از وى پنج درم همى خواست، و ميان ايشان لجاج رفت، و پيش عمر بن الخطاب رضى اللّه عنه آمدند. و مغيره گفت: يا امير المؤمنين! اين بنده من است و سه پيشه داند، و از وى هر روز پنج درم همى خواهم. ابو لولوه گفت: طاقت اين ندارم. عمر گفت: «اين سه پيشه كه تو دارى، هر روز پنج درم ببايد داد، و اين بسيار نباشد، كه از آسياگرى اين واجب آيد دادن.» ابو لولوه از پيش او بيرون آمد، و بزبان عجمى ميگفت: «كه اگر من آسيايى ننهم كه تا قيامت از آن سخن گويند مرد نيستم.» و پس دشنه بكرد و سر آنرا آب داد، و اندر مسجد آمد بوقت نماز، فرصت يافت، و عمر را رضى اللّه عنه بزد و مجروح كرد، و از آن جراحت بمرد رضى اللّه عنه.
مو: اندرين روز مولد محمد بن على الزكى بود رضى اللّه عنهم.
نه: اندرين روز وقعت حره بوده است به مدينه. و سبب آن بود: كه چون عبد اللّه حنظله كه پدرش را «غسيل الملائكة» گفتندى، با اهل مدينه اتفاق كرده (بر) يزيد بن معاويه خروج كردند و بنو اميه را از مدينه بيرون كردند. يزيد بن معاويه مر مسلم بن عقبه المرى را بمدينه فرستاد به حرب ايشان. و مسلم با اهل مدينه جنگ عظيم كرد، و عبد اللّه بن حنظله با اكثر اهل مدينه شهيد شدند. بعد از آن مسلم بن عقبه اندر اوفتاد، و مدينه را غارت كرد. و بدان سبب بر مهاجر و انصار سخت رنج رسيد، و هرگز بر مسلمانان از آن منكرتر كارى نرسيده بود، و آن روز را «يوم الحرة» نام كردند.
اين بود تمامى عيدهاء وقايع مسلمانان كه يافتم.
جدول اعیاد از زیج ابن شاطر از قرن هشتم
زیج ابن شاطر که با نام نزهة الناظر شناخته می شود از علاء الدین علی بن ابراهیم انصاری معروف به مطعّم فلکی متوفای 777 هجری است و نسخه مورد استفاده ما تاریخ کتابت 813 را دارد. (چاپ عکسی مجمع الذخائر الاسلامی، قم، 1392) وی به پیروی از سنت تقویم نگاری، همان جدول کهن اعیاد اسلامی را با افزوده هایی در کتاب خویش آورده است. عنوان این جدول که در صفحه 36 متن چاپ عکسی است « جدول اعیاد المسلمین و ایامهم المشهوره» است. در این جدول، روزهایی که غالبا مشابه جداول پیشگفته است ملاحظه می کنیم، اما روزهایی هم بر آن افزوده شده است. فهرست آنها از این قرار است:
محرم: مقتل زید بن علی، تاسوعا، عاشورا، مقتل الحسین، قدوم اصحاب فیل، وفات موسی بن جعفر
صفر: دخل رأس الحسین بدمشق، وقعة هوازن، مرض النبی صلی الله علیه و سلم، زیارة الاربعین، خروج النبی الی الغار، وفاة محمد الباقر
ربیع الاول: هاجر النبی علیه السلام، نزول صحف ابراهیم، خلافة بن ابی بکر، مولد الحسن العسکری، قدوم النبی المدینه، تزویج خدیجه، مولد النبی علیه السلام، وفاة یزید بن معاویه [طبعا برای اظهار شادمانی]، فار التنور بالکوفه، وفاة النبی علیه السلام،
ربیع الثانی حاصر الحجاج الکعبه، وفاة آمنه، تقریر فرض الصلاه، اول الدوله العباسیه، مولد محمد الباقر، عقر ناقة صالح، مقتل کسری
جمادی الاولی: مولد زین العابدین، قتل الحجاج ابن الزبیر، حرب الجمل، وفاة فاطمه الزهراء
جمادی الاخره: وفاة ابوبکر الصدیق، ولایة عمر بن الخطاب، مولد جعفر الطیار، مولد الکاظم، جدد ابن الزبیر الکعبه، مولد فاطمة الزهراء، ارخ عمر بن الخطاب الهجره.
رجب: رکب نوح السفینه، وقعه صفین، مولد الامام علی، نوم اهل الکهف، صلاه ام داود، وفاةالکاظم، مبعث النبی [که این قطعا دلیل بر تشیع اوست] و معراجه
شعبان: مولد الحسین، لیلة النصف، صرف الفیل عن الکعبه [؟]، وفاة جعفر الصادق. [در نسخه دیگر: تحویل القبله الی الکعبه] که این باید درست تر باشد
رمضان: نزول الصحف، مولد الصادق، نزول التوریة، دخل النبی بعائشه، مولد الحسن السبط، غزاة بدر، ضرب ابن ملجم لعلی، وفاة الامام علی، فتح مکه، نزول الانجیل، نزول القران، لیلة القدر،
شوال: عید الفطر، یوم المباهله، غزاة طائف، وقعة احد، متقل حمزه، وفاة ابی طالب، وفاة ابراهیم النبی، نزول جبرئیل بالوحی،
ذی القعده: تزویج فاطمه، رفع ابراهیم القواعد من البیت، انشق البحر لموسی، خروج یونس من بطن الحوت، اول اللیالی السود، دحیت الارض من تحت الکعبه،
ذو الحجه: مولد ابراهیم الخلیل، المزدلفه، یوم الترویه، یوم عرفه، عید النحر، النفر بمکه، آخر ایام التشریق، مقتل عثمان رضی الله عنه، یوم غدیر خم، وفاة عمر بن الخطاب.