شنبه, 19 آبان , 1403 برابر با Saturday, 9 November , 2024
جستجو

بسمه تعالی

حجت الاسلام رسول جعفریان رئیس سابق کتابخانه مجلس شورای اسلامی طی مصاحبه ای با خبرگزاری مهر پیشینه علمی ایران را چرندیات و خرافات دانست، صحبت های ایشان منجر به واکنش هایی از سمت پژوهشگران عرصه تاریخ علم به خصوص دکتر چاوشی پژوهشگر برجسته تاریخ علم ایران، فارغ التحصیل تاریخ علم از کشور فرانسه، عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف و دبیر علمی همایش های سالانه تاریخ علم ایران و محمدرضا شفیع زاده رئیس انجمن علمی مرکز تحقیقات فیزیک پلاسما و پژوهشگر تاریخ علم گردید.

متن مصاحبه حجت الاسلام جعفریان و واکنش های دکتر چاوشی و شفیع زاده به ترتیب در زیر آمده است:

 

مصاحبه حجت الاسلام جعفریان با خبرگزاری مهر:

 

مهر: نشست دیگری از سلسله نشست های الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت عصر روز یکشنبه 8 بهمن با سخنرانی حجت الاسلام رسول جعفریان در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران برگزار شد.

 

جعفریان در ابتدا گفت: در این سخنرانی کتابی را مبنا قرار می دهم با عنوان «عجایب المخلوقات» که نسبتا اثر مهمی در تمدن و علم اسلامی محسوب می شود و به لحاظ زبان فارسی نیز اهمیت دارد اما پیش از سخن درباره این کتاب باید مقدماتی را درباره تاریخ علم در تمدن اسلامی بیان کنم. ما در بحث تاریخ علم مدام در پی تمجید از خود هستیم.

 

وی افزود: مباحث مربوط به انحطاط تمدن اسلامی در دو دسته جای می گیرند که یک دسته از آن معطوف به مبحث ضعف در حوزه فرهنگ و تولید علم است و دسته دیگر معطوف به عوامل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است. درباره مباحث دسته نخست مطالب فراوانی مانند جنگ های داخلی، نظام های سیاسی متشتت یا ملوک الطوایفی بیان شده است. حال باید دید تمدن اسلامی به دلیل ضعف حکومت ها دچار انحطاط یا پیشرفت شده یا به دلیل عدم درک علم در مدارس چنین شده است. بحث من معطوف به ضعف شناخت علم در تمدن اسلامی است.

این مدرس تاریخ اسلام به ضعف رشته تاریخ علم در تمدن اسلامی اشاره کرد و گفت: رشته تاریخ علم پس از قرون چهارم و پنجم و توجهات کم و بیش فارابی و ابن سینا به آن، یه طور جدی مورد توجه قرار نگرفت و تنها عده ای آن را به صورت تکراری و بی خاصیت مورد توجه قرار دادند. اکنون نیز به رشته های تاریخ علم و تاریخ فلسفه به طور جدی توجه نمی شود. نخستین کسی که فلسفه و تاریخ علم را مطرح کرد سیدحسین نصر بود و به همین دلیل شاید این رشته به نوعی رنگ و بوی سیاسی نیز به خود گرفته باشد.

وی با انتقاد از خودتعریفی در بحث تاریخ علم گفت: وقتی ما درباره تاریخ علم سخن می گوییم قصدمان آسیب شناسی نیست بلکه بیشتر در پی تعریف و تمجید از خودمان هستیم. همواره آمارهایی را از کتاب های آن دوران می دهیم و بیان می کنیم که مثلا ما در حوزه پزشکی چند هزار نسخه کتاب داشتیم، در حالی که بیش از نود درصد این کتابها جز مشتی خرافات و مزخرفات نیستند. بسیاری از کتاب های علمی ما چرندیات هستند.

 

وی ادامه داد: علم نجوم ما نیز همین گونه است. بیشتر کتاب هایی که در تمدن اسلامی درباره نجوم نوشته شده اند، موضوعات غیرعلمی مانند احکام نجوم، تنجیم، پیشگویی و حرف های بی اساس را شامل می شوند. حال ما به دنبال چاپ های احتمالی این کتابها در اروپای قدیم نیز می گردیم تا بگوییم این آثار در اروپا نیز تدریس می شدند تا از این طریق بیشتر از خودمان تعریف کرده باشیم.

 

جعفریان با اشاره به اینکه ضمن توجه اندک به تاریخ علم، درباره تاریخ اقتصادی و اجتماعی با نگاه فرهنگی مطلقا کاری نکرده ایم گفت: ما همواره به افتخار می گوییم که قرآن 750 بار به مفاهیم علمی اشاره کرده است و به روایت های مربوطه نیز اشاره می کنیم، در حالیکه کار جدی را در علم انجام نمی دهیم و هنوز شروع نکرده ایم. ما تمجید از علم و علم آموزی زیاد داریم ولی این مشکل ما را حل نمی کند و پاسخ ابهامات ما را در علم نمی دهد. ما اطلاعات چندانی به علم یونانی نیفزودیم.

وی افزود: کسی با توصیه راهش را ادامه نمی دهد، بلکه تنها می تواند شروع کند، این در حالی است که ما پس از هشتصد سال تنها توانستیم از معلوماتی که یونانی ها به ما دادند فراتر برویم یا اصلا نتوانستیم. اروپاییان استفاده زیادی از متون ما کردند اما حقیقت این است که ما وارث یونانیان بودیم و این میراث را با یک مقدمه و اندکی اطلاعات بیشتر به غربی ها پس دادیم. اینکه ما تا چه اندازه توانستیم حصارهای علم را بشکنیم و از دایره پیشینیان خارج شویم موضوع بحث من است. مقصود این نیست که علم در تمدن اسلامی در حد صفر است اما به هر حال این بحثی است که با تامل در متون علمی قدیم ما قابل بررسی است.

رییس پیشین کتابخانه مجلس با تاکید بر اینکه وجود اندیشمندان نادر در تمدن اسلامی را نباید به منزله وجود جریان های فکری در آن دوران بدانیم گفت: ابن هضم اندلسی سخنان قابل تاملی درباره جایگاه عقل دارد و ابن خلدون نیز بسیار از او تاثیر گرفته است، اما ابن هضم یک استثنا در دوران خود بود، زیرا آگاهی عمومی مغرب اندلس در آن دوران بسیار با تفکرات او فاصله داشت. بخش زیادی از کتب قدیمی ما مزخرفاتند.

 

وی افزود: ابن خلدون که به یک جریان تبدیل شد حتی یک وارث به درد بخور هم ندارد. در واقع ابن خلدون را اروپایی ها فهمیدند و به مسلمانان معرفی کردند مانند ما که یونانی ها را به آنان معرفی کردیم. ابوریحان نیز چهره شاخصی در علومی نظیر دین شناسی مقایسه ای بود اما راه وی را کسی ادامه نداد. مقصودم این نیست که اصلا دستاوردهای نوین در علم نداشتیم زیرا هنوز هم متون امیدوار کننده و شاخص از گذشته پیدا می شوند. اما واقعیت است که طبق همین متون ما تا قرنها حتی از حصار فسلفه ارسطویی و طب جالینوسی و بقراطی خارج نشده بودیم.

 

این مدرس دانشگاه ادامه داد: هیئت ما همان هیئت بطلمیوسی بود، مزخرفاتی که جز خسوف و کسوف اطلاعات مهم دیگری در چنته نداشت. با وجود پیشرفت هایی که در قرون چهارم و پنجم در جغرافیا داشتیم اما واقعیت این است که اگر مجموعه علم نجوم در تمدن اسلامی، در حد تاثیرگذاری اختراع تلسکوپ نیست. مقصودم این سخنان این است که آمار دادن فایده ندارد، بلکه باید ببینیم حرکت و فکر دانشمندان نادر مانند ابوریحان تا چه اندازه در تمدن اسلامی عمومی شد و رواج یافت.

جعفریان با اشاره به ادعای برخی از افراد مبنی بر اینکه نظام دینی جایی برای تفکر باقی نمی گذارد گفت: «آرامش دوستدار» کتابی با عنوان «امتناع تفکر دینی» نوشت که البته کتابی سیاسی است. وی در این کتاب بیان می کند که در نظام دینی جایی برای تفکر نیست و صرف اینکه متدین باشیم فکری باز نخواهیم داشت. به اعتقاد وی ما متهمیم به جهت اینکه در هزار سال گذشته به دلیل تحکم آرای کلامی و فلسفی که رنگ دینی داشت، تامل جدی در نظام آفرینش نداشتیم زیرا گمان می کردیم که تفکر در نظام آفرینش ممکن است باور دینی ما را متزلزل کند. ما باید برای ادعاهای این نویسنده جواب پیدا کنیم اما به نظرم تا حالا کار جدی برای پیدا کردن این جواب انجام نداده ایم.

 

وی افزود: ما با تکیه بر تفکر ارسطویی، شناخت کلیات را بهترین نوع شناخت دانستیم و به استقراء توجه نکردیم. مقصودم این است که ما باید پاسخ این ابهام را بدهیم که بحث امتناع ما از تفکر به چه شکل بوده است. البته این کتاب برخوردی کاملا سیاسی داشت زیرا به هرحال افراد متدینی نیز بودند که راه را برای تفکر باز کردند.

 

جعفریان در بخش دیگری از سخنانش گفت: حمله غزالی به تحصیل علم، استدلال و همچنین ترویج تصف از سوی دیگر کمتر از حمله مغول به ما ضربه نزد. فلسفه صدرایی در معرفت شناسی بر مساله وجود ذهنی تاکید می کند، اما تاکید بر این مساله هیچ مشکلی را حل نمی کند. شاید بر من خرده بگیرند که فلسفه صدرایی را نمی شناسم اما به هر حال برخی مسایل بدیهی است. معرفت شناسی صدرایی ما را در مواجهه با دنیا و در واقع نمایی تفکر کمک نمی کند.

 

وی افزود: ما تا پیش از اینکه دکارت بحث معرفت شناسی خود را مطرح کند خواب بودیم، تا پیش از آن جز بحث وجود به هیچ بخشی از معرفت شناسی توجه نکرده بودیم. ما تازه حدود پنجاه سال پیش بحث گفتمانی مانند هرمنوتیک را مورد توجه قرار دادیم و اکنون بر سر فهم و نقد آن مسابقه گذاشته ایم. بیندیشیم شرقی و غربی کردن علوم به ابهامات ما پاسخ می دهند؟

جعفریان با اشاره به بومی سازی علم گفت: این بحث جای صحبت و تامل دارد. چندین سال پیش مرکزی در قم با هدف بومی سازی علوم تاسیس شد که سعی در اسلامی کردن فیزیک و شیمی داشت! یادم هست که عده ای به طنز بحث تراکتورسازی اسلامی را هم مطرح می کردند. هنوز هم این مباحث جریان دارند. باید با خود بیندیشیم که با شرقی و غربی کردن علوم ابهامات ما درباره علم حل شدند یا به ابهامات اضافه شد.

وی تاکید کرد: مردم منتظر نمی مانند تا ما علوم مخصوص خودمان را در دانشگاه ها تولید کنیم، آنها اگر به علمی نیاز داشته باشند از زیر سنگ هم که شده آن را کسب می کنند. علمی که همراه با آبادانی باشد نداشتیم.

جعفریان در ادامه گفت: باید ببینیم چرا انقلاب علمی در تمدن اسلامی اتفاق نیفتاد. متون قدیمی مزخرف را در دوره های طولانی تدریس کردیم و علمی که همراه با آبادانی و عمران باشد را نداشتیم. ما در سی سال گذشته هیچ توجهی به معرفت شناسی و تاریخ علم نداشتیم و بیشتر کار ما در این حوزه ترجمه است.

وی سپس به کتاب «عجایب المخلوقات» نوشته زکریا بن محمد بن محمود کمونی قزوینی اشاره کرد و گفت: این اثر در قرن ششم که حاصل تمدن اسلامی بود نوشته شد. در آن دوران علوم طبیعی و ریاضی وجهه خود را به دست آورده بودند. این اثر در واقع دایره المعارفی است که در سال 560 هجری قمری نوشته شد. در این اثر یک طبقه بندی او معرفی از علوم ارایه شده است. این کتاب ها نگاه خاصی به مخلوقات و عالم دارند و بسیار هم مورد قبول عام هستند.

 

جعفریان با اشاره به فراوانی این کتاب ها گفت: نویسنده کتاب «عجایب المخلوقات» خرافات را هم در کتابش بیان کرده است و البته اذعان به خرافات بودن آنها دارد. حیوان شناسی، جواهرشناسی، پزشکی و نجوم بخش های مختلف این کتابند که البته خواندن بسیاری از مطالب آن ما را به تعجب وامی دارد. کتاب دیگری با عنوان «الحیوان» در علم پزشکی در قرن هفتم نوشته شد که حتی یک کلمه از آن به وجهه علمی ندارد. همین کتابها دست مردم می چرخید و منبع معارف آنها می شد. مردم ما عقایدشان را از پای منبر می گیرند نه از مدارس.

وی ادامه داد: این اثر که ما آن را به عنوان نمونه ای از دایره المعارف های آن دوران برگزیده ایم، به لحاظ روشی نیز مشکل دارد و برخی مطالب غیرعلمی را با متصل کردن آنها به احادیث باور می کند. هزار سال پیش شیخ صدوق در پایان «الاعتقادات» بیان می کند که بسیاری از احادیث که مورد استناد اخباری ها بودند پایه و اساس ندارند، اما ما اکنون هنوز هم بسیاری از این احادیث را جزو دین می دانیم.

جعفریان در بخش دیگری از سخنانش تاکید کرد: مشکل ما این است که فکر می کنیم بحث علم و دین را حل کرده ایم. ما در علوم انسانی بسیار بسته تر عمل کرده ایم و با وجود نگاه شگفتی که به این حوزه داریم هنوز مبانی جامعه را نشناخته ایم. هنوز هم گمان می کنیم در شناخت جامعه باید حتما نگاه دینی داشته باشیم، در حالی که نباید عشق بیش از حد به یک امر مانند دین سبب شود که همه چیز را در قالب آن قرار دهیم. ما هنوز در بحث جوهر و عرض مانده ایم.

 

وی ادامه داد: ما هنوز در بحث جوهر و عرض مانده ایم و نتوانستیم یک دوچرخه بسازیم. هنوز عده ای پیدا می شوند که سعی دارند بگویند هر یک از علوم توسط پیامبران آغاز شد و برای مثال کشتی سازی با حضرت نوح و خیاطی با فلان پیامبر آغاز شد. برخی ماند نویسنده همین کتاب به دلیل اراداتشان به دین مدام سعی دارند همه چیز را به دین نسبت دهند تا از این طریق دینداری خود را ثابت کرده باشند.

 

____________________________________________________________________________________________________________________________

 

پاسخ دکتر جعفر آقایانی چاوشی:

بسم الله الرحمن الرحیم

من متهم می کنم اقای رسول جعفریان را !!

پاسخ به مصاحبه اقای رسول جعفریان در باره گذشته علمی جهان اسلام

ما زیاران چشم یاری داشتیم              خود غلط بود آنچه می پنداشتیم

اظهارات غیر مسولانه واحیانا مغرضانه آقای رسول جعفریان درباره گذشته علمی جهان اسلام حیرت مرا بر انگیخت زیرا نامبرده اصولا تخصصی در تاریخ علم ندارند و بنابراین نمی بایستی وارد این وادی شوند. وانگهی چنین اظهارات خصمانه ای از سوی یک روحانی همچون ایشان که به برکت انقلاب اسلامی کسب وجهه و شهرت کرده اند دل هر مسلمان متعهدی را به درد می آورد به ویژه در این مقطع زمانی که رهبر انقلاب از تمدن سا زی اسلامی بحث می کنند. در واقع ایشان با این حرف های بیگانه پسند آگاهانه و یا ناخود آگاه آب به آسیاب دشمنان می ریزند –همان دشمنانی که با جنگ نرم در وارونه جلو دادن حقایق اسلامی می کوشند تا جوانان ما را از خود بیگانه و فریفته تمدن غربی کنند.

به تعبیر دیگر آقای جعفریان و روحانیان امثال وی که علنا در مقابل آرمانهای انقلاب ایستاده و ساز مخالف سر داده اند تیشه به ریشه درختی می زنند که در سایه آن آرمیده اند.

اما پاسخ به ایشان از عهده این مقاله خارج است زیرا بحث از کشفیات دانشمندان اسلامی در علوم مختلف”مثنوی هفتاد من کاغذ شود”. و عجیب است که چنین اکتشافاتی از نگاه آقای جعفریان دور مانده است و به تعبیر حافظ:

زین قصه هفت گنبد افلاک پر صداست………..کوته نظر ببین که سخن مختصر گرفت

مضافا بر اینکه نامبرده هیچگونه تبحری نه در ریاضیات و نجوم دارند و نه در فیزیک و پزشکی تا از این پاسخ ها متقاعد شوند.ُ

همین قدر باید اشاره کنیم همین علم جبر که یکی از علوم مهم در حوزه ریاضیات است از ذهن یک ریاضیدان ایرانی یعنی خوارزمی نشات گرفته است.

اصولا دو واژه “جبر” و”الگوریتم”که اکنون در تمام دنیا همینگونه تلفظ می شوند یکی از عنوان کتاب خوارزمی ودیگری از تلفظ لاتینی اسم وی یعنی “الگوریتمی”گرفته شده است.

علم جبر تنها اختراع مسلمانان نیست بلکه مثلثات هم ارمغان دیگری است که همین اندیشمندان اسلامی به بشریت داده اند. در پزشکی کتب محمد بن زکریای رازی و ابن سینا در همان قرون وسطی به زبان لاتینی ترجمه گردیدند و سالیان دراز در دانشگاه های اروپا به ویزه در دانشگاه سوربن فرانسه تدریس شدند.

کشف جریان صغیر خون نخستین بار به وسیله ابن نفیس دمشقی صورت گرفت که یکی از کارهای مهم مسلمانان است. در نجوم هم بهتر است به محققین بزرگ تاریخ نجوم مانند ویلی هارتنر- نوگه بائر-ادوارد استوارت کندی- جمیل رجب  وخلاصه جورج صلیبا مراجعه کرد تا با ابتکارات منجمین اسلامی اشنا شد- همانهایی که با کارهای مهم خود راه را برای انقلاب کپرنیکی هموار نمودند. آقای جعفریان که ورودی به این مباحث ندارند فقط مباحث خسوف وکسوف را پیش کشیده و به تحقیر آنها پرداخته اند.

باید از ایشان پرسید مگر محاسبات تعیین خسوف و کسوف کار ساده ای است اگر چنین است چرا همه ساله هنگام خورشید گرفتگی یا ماه گرفتگی در تمام جهان منجمان به رصد و مشاهده می پردازند و نتایج کار خود را به صورت کتاب ومقاله منتشر می کنند؟

وانگهی ثبت همین خسوف وکسوفها نیز در نظریه پردازی بسیار کار ساز است. مصداق بارز آن را در کارهای بطلمیوس منجم بزرگ عهد باستان مشاهده می کنیم که با استفاده از خسوف وکسوف بابلیان توانست به برخی از بی نظمیهای ماه و بویزه بی نظمی دوم ماه یعنی ” اوکسیون” پی برد و نظریه خوبی از حرکت ماه به دست دهد.

با اینحال کار منجمین اسلامی به همین رصد خسوف  و کسوف منحصر نبود آنها توانستند از این دو پدیده نجومی به اکتشافات دیگری دست یابند و از منجمین یونانی پیشی  بگیرند .بحث درباره کسوف حلقوی رابرای اولین بار در آثار منجمین اسلامی همچون عبدالرحمن خازنی و جمال الدین وابکنوی وغیره مشاهده می کنیم

خواجه نصیر با استفاده از همین کسوف ها توانست فاصله ماه تازمین را محاسبه کندابن سینا اولین دانشمندی بود که از گذر سیاره زهره از مقابل خورشید سخن گفته است.

ابوالوفای بوزجانی برای نخستین بار از بی نظمی سوم ماه یا”واریاسیون” بحث کرد. عبدالرحمن صوفی و ابن رضوان مصری بترتیب کهکشان آندرومدا و سحابی ماژلان را مورد شناسایی قرار دادند.

ابو ریحان بیرونی به هنگام بحث از حرکت خورشید برای نخستین بار به کشف شتاب در حرکت پی برد. در فیزیک و نور شناسی هم کار دانشمندان اسلامی بسیار عظیم است نور شناسی مدرن برای اولین بار بوسیله ابن هیثم طرح شد و پس از  ترجمه لاتینی آثارش به اروپا راه یافت.

در مکانیک و به ویژه مبحث حرکت کارهای ابن سینا بسیار چشم گیر است.بوریدان و گالیله و دیگر علمای عصر رنسانس با واسطه یا بی واسطه شاگرد مکتب ابن سینا می باشند در واقع بحثهای او درباره “میل” بوسیله “بوریدان” به شکل “ایمپتوس” مطرح گردید و سرانجام به وسیله گالیله صورت “اینرسی” را به خود گرفت.

سخن آخر اینکه در این برهه از زمان که رهبر انقلاب از آن به “پیچ تاریخی” تعبیر کرده اند زمانی که دشمنان زبون ایران اسلامی از روی عجز ترور دانشمندان را پیشه خود ساخته اند اینگونه حرفهای مغرضانه و دشمن پسند خیانت به همه خون هایی است که برای شکوفایی این انقلاب مقدس بر زمین ریخته شده اند.

فریاد مردمان همه از دست دشمنست

                                                           فریاد سعدی از دل نامهربان دوست

جعفر آقایانی چاوشی

عضوهیئت علمی دانشگاه صنعتی شریف

________________________________________________________________________________________________________________________

پاسخ محمدرضا شفیع زاده :

 

به نام همراه یاری گر

 

ادعای جالب توجه و اظهارات حجت الاسلام رسول جعفریان رئیس سابق کتابخانه مجلس شورای اسلامی مرا نه به عنوان محقق یا پژوهشگر و یا صاحب رای در عرصه تاریخ علم، بلکه به عنوان یک دانشجو و جوان ایرانی و مسلمان که اندک دانسته مستدلی آن هم بر حسب وظیفه نقش اجتماعی در زمینه تاریخ علم کشور و خانه خود دارد، بر آن داشت تا لب به اعتراض گشوده و فریاد را با قلمم بنگارم!

 

شاید از ضروریات پرداختن به تاریخ علم بازشناسی هویت فرهنگی هر قوم و ملتی باشد، بیشینیه تاریخی هر قوم و ملتی شناسنامه تاریخی فرهنگی و تمدن آن قوم است، هیچ ملتی نیست که حتی به اندک سرمایه های تاریخی خود بیش ترین افتخارات را نکرده باشد و نکند، کمتر ملتی است که مانند ملت ایران دارای چنین پیشینه قوی فرهنگی و علمی آن هم دارای ریشه ای چنین استوار و محکم باشد، متاسفانه در عرصه های مختلف فرهنگی و علمی چند صباحی است که خصوصا قشر جوان این مرز و بوم دارای فاصله ای زیاد نسبت به میراث گذشتگان خود شده و اگر چنین نیز پیش برود، جوانان این خاک چون ملتی بیگانه با گذشتگان خود می شوند گویی که انگار هیچ آشنایی با پدران خود نداشته اند و انگار هیچ ارثی از آن به ایشان نرسیده، شاید مهم ترین و پر اثرترین مرهم و دوای درد از خود بیگانگی قشر جوان که بزرگ ترین نیروی محرک جامعه ایران است، با هویت فرهنگی و تاریخی خود، بازشناسی فرهنگی ملی و مذهبی آن هم با توجه به تاریخ باشد، همانطور که همگان می بینیم روز به روز نسل جوان این سرزمین به دلیل بی هویتی نشات گرفته از بی توجهی صاحبان امر و مسئولین مربوط در برابر هجوم فرهنگی رسانه ای بیگانگان هیچ سپر دفاعی نداشته و در درون و برون خود رو به سوی فرهنگ ها و هنجارهای بیگانه می آورند، حال آن که غنی تر از آن، محکم تر از آن و زیبا تر از آن را در تاریخ گذشتگان خود دارند! بسیاری از مسئولین در صحبت های آسیب شناسانه خود لفظ “فرهنگ سازی” را به کار می برند! آری! جامعه شناسان جوامع غرب برای برون رفت از مشکلات اجتماعی و روان شناسی جمعیتی خود به دلیل عدم داشتن تمدن و غنای فرهنگی و علمی تاریخی این لفظ را به کار بردند، اما ما دیگر چرا؟ الگوپذیری حتی در درمان مسائل اجتماعی از اندیشمندان بیگانه مسائلی را به بار آورده که شاهد آن هستیم، لفظ صحیح برای جامعه ایرانی بازگشت به خویشتن فرهنگی و بازشناسی هویت ایرانی و اسلامی است! بازگشت به خویشتن مبتنی بر ارزش های ملی ایرانی و دینی اسلامی!

 

چنان این امر مهم و مقدس است و چنان این هویت و شناسنامه غنی است، که ملت های بیگانه همه روزه دست بر چپاول فرهنگی و تاریخی علمی از این مرز و بوم دراز می کنند و هیچ دست کوتاه کننده ای نیست که دست این چپاول گران را قطع کند، هویت ایرانی را می دزدند تا ما را از درون تهی و خود با الگوپذیری از آن و مالکیت بر آن به ایجاد انگیزه، امید و تحرک روحیه پیش رفت اجتماعی در جوامع خود بپردازند.

 

جناب حجت الاسلام! اگر پیشینه تاریخ علم خانه من، ایران! چرندیات است، چپاولی که شبانه روز و بی وقفه از همه سو به آن وارد می شود از چه بابت است؟ ذره ذره از این گنج گران و نهان که تمام و تار و پودش در این خاک بافته شده به تاراج می رود و مسئولین کاش فقط سکوت می کردند! شما تیر خلاصی زدید بر پیکره نیمه جان یل غیور تاریخ غنی علمی این سرزمین! مطرح کردن صحبتی چنین بی پایه و اساس، در چنین شرایط حساسی چه نتایجی در بر دارد؟ با دستان خود دانشمندان ما و مشاهیر ما را به بهترین نحو ممکن خوار و خفیف کردید و تقدیم نمودید، مشاهیری که هر بیگانه ای در ورق پاره های تاریخش آرزوی در اختیار داشتنش را دارد! اولین بار است در یک جای این کره خاکی در طول تاریخ کسی چنین نظری پیرامون پیشینه علمی ایران دارد، شما صحبتی روا داشتید که حتی یک بیگانه هم درباره ایران ندارد! سالیان سال است که تاریخ علم ایران در مراکز تحقیقاتی مختلف جهان ارزیابی و پژوهش می شود، نشریات مختلف معتبر جهانی در اروپا و امریکا و کانادا سال ها است که در این حوزه از مشاهیر ما مقالاتی عرضه می کنند، امروزه نام ابوریحان و خواجه نصیر و حبش حاسب و…را در مقالات تاریخ علم آنان می توان یافت! نام یکی از دهانه های کره ماه را همان ها به نام ابن سینا نام نهادند! نام یکی از مراکز بزرگ پزشکی امریکا را به نامش نهادند! نام دانشگاه های اروپا الان به نام مشاهیر ما نام گزاری می گردد!

 

من فقط در باب این پیشینه تاریخ علم مثالی می زنم از آن چه خود پی آن تحقیق و پژوهش کرده ام، که میزان از آن از کل ذخایر اندوخته شده تاریخ مانند یک نقطه ای است از یک کتاب قطور چند هزار صفحه ای! آقای جعفریان! یک برهه زمانی از تاریخ ایران را مثالی بزنید که در آن افتخار علمی نباشد؟ به گذشتگان دور و سازندگان بی نشان قنات ها، بادگیرها و آسیاب ها که اصول مکانیک سیالات را چنین متخصصانه و متبهرانه به دست سازه خود وارد داشتند، اصول معماری و مهندسی سازه که از پیش از اسلام در ایران سرزبان جهانیان بوده بنگرید! الحمدلله هنوز بسیاری از آنان پابرجاست!

 

در زمینه بعد از اسلام، ای کاش که شما تخصصی در فیزیک یا نجوم داشتید! حبش حاسب (امید است اسمی و بویی از وی شنیده باشید.) دانشمند قرن چهارم چنان ظریف با اصول علم ریاضیات فاصله میان زمین و ماه را به دقتی شگرف و روشی جالب محاسبه کرده، خواجه نصرالدین طوسی با استدلالی بسیار ساده روشی با دقت بالا برای اندازه گیری این فاصله در لحظه گرفت معرفی نموده! اگر بخواهیم این موارد خرد که چون نگین های کوچک الماس گران بها هستند را در برابر تمامی گنج تاریخ علم خود بشماریم، همان مثال نقطه است و کتاب! پر واضح است که کتاب خاطرات یا سفرنامه یک فرد مشغولیت های ذهنی آن فرد یا برجستگی های ذهنی وی را نمایان می سازد، در کدامین کتاب تاریخی از یکی از مشاهیر ما کوچک ترین اشاره ای به رواج خرافات یا تکیه کردن بر آن شده است؟ ابوریحان بیرونی نمونه ای بزرگ از مشاهیر ارزشمند کشورمان، چنان دغدغه های علمی در روانش موج می زند که هرجا شنیده ای علمی هم به گوشش رسیده با نهایت دقت به کتابت آورده، در کتاب الجواهر آورده است که در بغداد شنیده که صیادان مروارید خلیج فارس روشی برای غواصی دارند که می توانند ساعت ها زیر آب بمانند، ببینید که با چه دقتی و با چه روحیه پژوهشی بدون آن که خود دیده باشد شنیده هایش را به تحریر آورده که وسیله ای که شرح داده شده هم اکنون قابل شبیه سازی است و به درستی هم کار می کند، چقدر در روان وی پردازش به مسائل علمی مهم است، سال ها پس از وی ابن بطوطه خود شنیده های ابوریحان را دیده و مجددا یادآوری می کند، چطور می توانیم بگوییم خرافات یا چرندیات؟ پا فراتر از پژوهش های خود نگذاشتم، از ابن هیثم، زکریای رازی، ابوبکر کرجی، جابر ابن حیان (پدر علم شیمی و شاگرد امام صادق)، صوفی رازی و دیگر ستارگان درخشان کهکشان تاریخ علم ایران که بسیاری از آنان به دست ما به فراموشی سپرده شده و بسیاری نیز به تاراج می روند صحبتی نراندم، اما مستدلات علمی و تاریخی مشاهیر ما را بیش تر چون موسی می دانند در برابر ساحران تا راویان خرافه و چرندیات! درست است که ایران در طول تاریخ خود مانند هر ملت دیگری شکست نظامی داشته و مدتی نیز در اشغال یونانیان، اعراب و مغول بوده، اما هیچوقت این سرزمین شکست فرهنگی نخورد! در کدام تاریخی چنین امری را می توان یافت؟ معمولا همیشه بر عکس است! هروقت کشوری مورد هجوم بیگانه قرار می گیرد، سریعا فرهنگ خود را مقابل اشغالگران می بازد، اما در ایران بر عکس بوده است، چنان چه مغول با اشغال ایران از خوی وحشی گری به اسلام روی می آورند! ایرانیان به راحتی به بالاترین مدارج سیاسی و علمی زمان می رسند و در کنار حاکم مغول قرار می گیرند و جریانات را به نفع مردم به پیش می برند! اعراب سریعا تحت تاثیر فرهنگ غنی ایران قرار می گیرند! در تاریخ چه ملتی چنین امری مشهود بوده است؟ چنین مهمی بدون وجود مشاهیر گران مایه ممکن نیست! خرافات و چرندیات شکست می آورد نه پیروزی فرهنگی!

 

روحانی گرانقدر! حضرت حجت الاسلام! شما که خود حتما برای لباسی که بر تن دارید تقدس قائلید و مدعی هستید اهل علم در گذشته بر تن داشتند، وقتی مصاحبه شما را خواندم بی درنگ یاد کسانی افتادم که نامشان بر قرارداد ترکمانچای و گلستان و…. درج شده، چه فرقی دارد؟ بخشیدن خاک یا بخشش تاریخ و هویت به بیگانگان؟ وقتی هویت ما از دید مسئولین ما چرندیات و خرافات باشد، مباهات و افتخارات می شود برای بیگانگان، آن ها ندارند، نیاز دارند و قدرش را می دادند، ما داریم و….

 

قشر جوان ما تشنه است، نیازمند است، به یک بازگشت به خویشتن تاریخی و عظیم فکری ملی و مذهبی.

 

محمدرضا شفیع زاده

انجمن علمی فیزیک مرکز تحقیقات فیزیک پلاسما

پژوهشگر تاریخ علم ایران

 

منبع:انجمن علمی فیزیک واحد علوم و تحقیقات

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=18284

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب