ده سال پیش از درگذشت سید جمال الدین در استانبول در سال 1275 ش رخ داد، یک روزنامه روسی در سال 1887 گزارشی درباره سیدجمال نوشته که متن آن برای ظل السلطان ترجمه شده است…
دارالترجمه ظل السلطان در اصفهان به طور مرتب مقالات و اخبار روزنامه های هندوستان و عثمانی را به فارسی ترجمه کرده و در اختیار شاهزاده روشنفکر اما مشهور به استبداد قرار میداد. این کار به پیروی از رویه ای بود که در تهران برای ناصرالدین شاه اتفاق می افتاد.
ظل السلطان دستور داده بود تا مطالب مهم این روزنامه ها به ویژه آنچه را که در ارتباط با ایران است ترجمه کنند. بخش مهمی از این ترجمه ها به صورت کتابچه هایی صحافی شده و در حال حاضر در کتابخانه ابن مسکویه اصفهان نگه داری می شود. بیشتر این کتابها توسط فرزند وی صارم الدوله به این کتابخانه اهداء شده است.
یکی از این جزوات، ترجمه مطالبی از روزنامه های روسی در باره برخی ازمطالب نظر ظل السلطان است. می دانیم که ظل السلطان، با سید جمال الدین ارتباط دوستی داشت که بعدها بهم خورد.
این گزارش که مربوط به سال 1304 هجری قمری [1887 م = 1266ش ]یعنی ده سال پیش از درگذشت سید جمال الدین اسدآبادی [در سال 1897] است، در باره وی به زبان روسی در یکی از روزنامه های روسیه منتشر شده و در این جا ترجمه شده است. گزارش یاد شده مروری است بر فعالیت های شیخ جمال الدین افغانی در نقاط مختلف از عثمانی تا هند و از پاریس تا لندن.
در آغاز آن نوشته شده است:
ترجمه روزنامه روسی به زبان فارسی حسب الامر مبارک سرکار بندگان حضرت اشرف امجد اسعد اکرم شاهنشاه زاده اعظم و ولی نعمت زاده افخم ظل السلطان روحناه فداها به این جان نثار حیدر غلام امر مقرر فرموده در خصوص شیخ افغانستان که در مسکو مقیم است!
طبعا بحث بر سر درستی و نادرستی این اطلاعات نیست، مهم این است که به هر حال یک گزارش ژورنالیستی از سید جمال در سال 1304 هجری قمری است.
در مرحله اول اشاره به این دارد که در سال 1838 یک نفر شخص جمال الدین نام ساکن مسکو از طایفه عرب تولد یافته….
بعد از آن که جلاء وطن اختیار نموده با یک نفر آدم خود وارد اسلامبول شده…..
در آنجا با شیخ الاسلام درگیر شده و … شیخ جمال الدین را از اسلامبول اخرج بلد نموده، به شهر مصر فرستادند….
در مصر به عربی سخنرانی می کرده و به این وسیله به منصب فیلسوفی مفتخر گردید. در مدرسه بزرگ .. در شهر کایر [قاهره]…. نطق می کرد. در آنجا مدت هجده سال توقف نمود و جماعت را به خودش گردانید….
در آنجا علیه انگلیسیها سخن گفته و یک سیاح فرانسوی از سخنرانی او در مسجد حسن در شهر قاهره سخن گفته که چهار هزار مخلوق پای نطق شیخ جمال الدین بودند.
بعد از آن قنسول انگلیس به خدیو مصر گفته است که «جمال الدین را از مصر بیرون نمایند» او را محبوس و تحویل انگلیسی ها دادند، اما او در لندن رهایی یافت و به پاریس رفت… وی ادامه می دهد که او در آنجا «تقویت از مهدی [سودانی] که رفیق و شاگردش بود می کرد. در آنجا به زبان عربی نامه هایی به مصر و عربستان و هندوستان می نوشت و مهدی را تقویت و حمایت می نمود.
در اینجا از ملاقات جمال الدین با رینان «که شخص مشهور و معروفی بود» یاد کرده که این گفتگو در سوم ماه مارت سنه هزار و هشتصد هشتاد و سوم عیسوی در ژرنال دده بات منتشر شده است. شیخ هم در هیجدهم ماه مائیس سنه مذکور شرحی بجهت رنان نوشته و روز بعدش رینان مطالبی در حق شیخ نوشت.
به نوشته رنان این که در اطراف افغانستان چنین شخص فیلسوفی کامل الصفاتی دیده شود الحق جای تعجب دارد.
وی از جمال الدین سوال کرده که چگونه [چرا] به صفحات بعیده شمالی آمده اید؟ شیخ تبسم کرد جوابی دادند که آرزومند دیدار آن لحظه می باشم که اسباب آسایش برای شصت ملیان جماعت مسلمان هندوستان فراهم آورم که موجب آسایش و آسودگی و رفع تعدیات آنها بشود از ظلم هایی که دولت انگلیس به اینها می کند که در ملک خودشان از شدت ظلم و بی قوتی همیشه هرسناک و مستغرق هستند….
شیخ مزید بر تکلمات خود نموده فرمودند: مسلمانهایی که ساکن قفقازیه خارجی و داخلی و آنهایی که دیدم هنگام آمدن من بدین جا، آنها بالنسبه به مسلمانهای هندوستان پادشاه هستند.
بنده خبری از این که این متن شش صفحه ای چاپ شده یا نه ندارم. عجالتا این گزارش مختصر را همراه با متن کامل در اینجا می گذارم. شاید مورد استفاده کسی قرار گیرد.
منبع: خبرآنلاین.