دوشنبه, 3 دی , 1403 برابر با Monday, 23 December , 2024
جستجو

ملک علاء الدین از فرمانروای سلسله غوریان (544-556 ق) قصد بهرامشاه کرد و بهرامشاه با او در کنار آب باران مصاف داد.

بهرامشاه با وجود این که دویست فیل جنگی داشت از علاء الدین شکست خورد و شب از شدت سرما به خانه دهقانی پناه برد.

گفت: طعام چه داری؟

مرد دهقان پنیر و پونه لب جویی آورد. چون تناول کرد به استراحت مشغول شد و از دهقان روانداز طلب کرد.

دهقان گفت: ای جوان! خدای تعالی می داند که غیر از جل گاوی هیچ چیزی ندارم. اگر اجازت فرمایی بر تو پوشم.

سلطان گفت: نامش را نیاور، خودش را بیاور.

دهخدا، امثال و حکم، ج1، ص 178.

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=16527

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب