مردی را نزد خلیفه آوردند که او کافر است.
خلیفه او را نزد خود طلبید و گفت: به من رسیده که تو زندیقی.
گفت: ابدا بلکه مرد مومن و نمازخوان و روزه دار و شبخیز و پرهیزگارم.
خلیفه گفت: من تو را تازیانه می زنم تا تو به زندیقی اقرار کنی.
گفت: عجب حالت است! حضرت مصطفی(ص) به شمشیر می زد که به مسلمانی اقرار کنید و تو خلیفه زمانی مرا به تازیانه می زنی که به کافری اقرار کن؟
خلیفه خندید و او را بخشید.
علی صفی، لطائف الطوایف، ص 294.