پنجشنبه, 9 مرداد , 1404 برابر با Thursday, 31 July , 2025
جستجو

پادشاهی به سفر می رفت و زنی زیبا داشت که بسیار به او علاقمند بود.

هنگام خداحافظی، انگشتری طلا در انگشت زن دید. به او گفت: این انگشتر را به من ده تا یادگار تو نگاه دارم، و هرگاه که نظرم بر آن افتد ترا یاد کنم.

زن گفت:

این ذهب (طلا) است و بحسب لغت (در عربی) از رفتن نشان می دهد، «و أخافُ أن تَذهَب» می ترسم از آن که با این تفأل، تو بروی و دیر بمانی (ماندنت طول بکشد.) اما این قطعه چوب عود(1) را بگیر و نگه دار که عود از عَود (برگشتن) نشان می دهد. «و أرجُو أن تَعوُد» و امید دارم که با این تفأل، زود بیایی.

(1) نامِ درختی که در هند می روید، چوب آن قهوه ای رنگ و خوش بو می باشد.

علی صفی، لطائف الطوائف، ص336.

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=16535

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب

صدرالممالک اردبیلی

گُودرت چیست ؟!

 مرحوم صدرالممالک اردبیلی شخصی عارف مسلک بود . بعضی از آخوندها همیشه به دلیل مشرب عرفانی اش، او را لعن و طرد و نفرین می

مینو میرشاه ولد

کربلای فراملی: از قیام تا آشتی

چکیده این مقاله برای نخستین بار، فعالیت‌های کمپین‌های اطلاع‌رسانی فراملی را بررسی می‌کند که توسط جوانان مسلمان شیعه در شهرهای مختلف اروپا، روسیه و ارمنستان