دوشنبه, 6 مرداد , 1404 برابر با Monday, 28 July , 2025
جستجو

دهقانی در اصفهان به در خانه خواجه بهاء الدین صاحب دیوان رفت.

با حاجب گفت: با خواجه بگوی که خدای بیرون نشسته است با تو کاری دارد.

حاجب با خواجه گفت. به احضار او اشارت کرد.

چون درآمد پرسید که تو خدایی؟

گفت: آری.

گفت: چگونه؟

گفت: حال آن که پیش از این، من دهخدا، باغ خدا و خانه خدا بودم نواب و کارگزاران تو ده و باغ و خانه را از من به ظلم ستاندند و خدا ماند.

عبید زاکانی، کلیات، ص 244.

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=16510

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب

صدرالممالک اردبیلی

گُودرت چیست ؟!

 مرحوم صدرالممالک اردبیلی شخصی عارف مسلک بود . بعضی از آخوندها همیشه به دلیل مشرب عرفانی اش، او را لعن و طرد و نفرین می

مینو میرشاه ولد

کربلای فراملی: از قیام تا آشتی

چکیده این مقاله برای نخستین بار، فعالیت‌های کمپین‌های اطلاع‌رسانی فراملی را بررسی می‌کند که توسط جوانان مسلمان شیعه در شهرهای مختلف اروپا، روسیه و ارمنستان