روستایی ای با زن خویش در امر دامادی دو پسر جوان خود مشورت می کرد و از تنگدستی و عدم توانایی خویش شکایت می کرد.
پسر کوچک تر که تا آن گاه در گوشه ای ساکت نشسته بود از روی چاره اندیشی سر برآورد و گفت: ای پدر! امسال برای یکی مان زن بگیر، سال دیگری برای برادرم.
دهخدا، امثال و حکم، ج1، ص285.