یکشنبه, 5 مرداد , 1404 برابر با Sunday, 27 July , 2025
جستجو

یک روستایی در شهر به در دکان قنادی رسید.

دید قناد از حلواهای گوناگون که در پیش دارد چیزی نمی خورد.

آهسته نزدیک شد و انگشتی به چشم او زد.

مرد ترسان خود را عقب کشید و خشمگین پرسید: چرا چنین کردی؟

گفت: خواستم بدانم می بینی و نمی خوری؟

دهخدا، امثال و حکم ، ج1، ص 492.

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=16703

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب

صدرالممالک اردبیلی

گُودرت چیست ؟!

 مرحوم صدرالممالک اردبیلی شخصی عارف مسلک بود . بعضی از آخوندها همیشه به دلیل مشرب عرفانی اش، او را لعن و طرد و نفرین می

مینو میرشاه ولد

کربلای فراملی: از قیام تا آشتی

چکیده این مقاله برای نخستین بار، فعالیت‌های کمپین‌های اطلاع‌رسانی فراملی را بررسی می‌کند که توسط جوانان مسلمان شیعه در شهرهای مختلف اروپا، روسیه و ارمنستان