پنجشنبه, 1 آذر , 1403 برابر با Thursday, 21 November , 2024
جستجو

شکرستان

دیگ ملا

گویند ملا چند بار از همسایه دیگی به عاریت خواست و هر بار دیگچه ای درون آن گذاشته بود باز پس داد. همسایه می پرسید:

دوست دارم شما از این کالا استفاده کنید

«نعيمان انصاري» بسيار شوخ طبع بود. هرگاه قافله‌اي به مدينه مي‌آمد و كالائي را وارد شهر مي‌كرد نعيمان از آن كالا خريداري مي‌نمود و به

صبحک الله

فرستاده از پیش خلیفه نزد عمرو لیث صفاری آمد. عمرو به ازهر گفت: امروز حرف مزن تا از این فرستاده پذیرایی کنم. ساعتی ساکت بود.

صورت شیطان

جاحظ زشت روی بود. می گوید: روزی در بازار بصره می رفتم. زنی پیشم آمد و سلام کرد. از حسن جمال و تعریف هایی که

دوست ترین مردم

هارون الرشید از بهلول پرسید: دوست ترین مردم نزد تو کیست؟ گفت: کسی که شکم مرا سیر کند. گفت: اگر من شکم تو را سیر

بهلول کیست؟

بُهلول ، ابووُهیب بن عمروبن مغیره ، فرزانه ای دیوانه نما (از عُقلاء المجانین) در سده دوم . در کوفه به دنیا آمد. از زندگی

جُحی کیست؟

جُحا (یا جُحی ‘/ جُوحی ) ، شهرت مردی ساده لوح در سده دوم که حکایتها و لطایف بسیاری به او منسوب است . در

تعارف بیجا

ملانصر الدین به تنه درختی تکیه داده بود و زیر سایه آن غذا می خورد که یکی از دوستانش سوار بر اسب از راه رسید.