ارزن پهن کرده ام
گویند کسی از ملا نصر الدین طنابی به عاریت خواست. ملا گفت: بر روی آن ارزن گسترده ام. مرد پرسید: چگونه ممکن است که بر
گویند کسی از ملا نصر الدین طنابی به عاریت خواست. ملا گفت: بر روی آن ارزن گسترده ام. مرد پرسید: چگونه ممکن است که بر
مردی پیش ملانصرالدین رفت و گفت: از قرار معلوم همسایه شما می خواهد بساط عروسی راه بیندازد. ملا جواب داد: به من چه! مرد گفت:
دو احمق از راهی می گذشتند. اولی گفت: دلم می خواهد خدا هزار گوسفند به من می داد و من زندگی ام را رو به
مردی افسانه ای و نمونه سادگی و گاهی بلاهت است. ملا نصر الدین یا ملا نصیر الدین یا خواجه نصر الدین از مشاهیر ظرفا است.
در سال 1302 كه رضاخان نخست وزير شده بود، نصرت الدوله وزارت دارايي را به عهده داشت. او در يكي از روزها كه بودجه مملكت
روزي میرزای قمی (1151-1231 ق) با فتحعلی شاه قاجار (1176-1213 ش) به حمام رفته بود. ميرزا در حمام به شاه گفت: كجاست لشكر و
روزي ناصرالدين شاه (حک: 1227-1313ش) از حاج ملا علي كني (1184-1267ق) از علماي بزرگ و داراي نفوذ آن دوره، سؤال كرد كه طبق حديث شريف
پيرزني از بوذرجمهر (بزرگمهر، وزیر دانشمند انوشیروان) چند سؤال كرد كه در بيشتر آنها گفت: نميدانم. پيرزن گفت: هر ساله به خاطر علمي كه داري
هنگامي كه سليمان ميرزا رهبر حزب سوسياليست، سنگ طرفداري رضا خان ( حک: 1304-1320 ش) و جمهوري را به سينه ميزده مدرس (1249-1316 ش) پيام