دوشنبه, 5 آذر , 1403 برابر با Monday, 25 November , 2024
جستجو

بهمن 3, 1391 (فرمت تاریخ آرشیو روزانه)

طبیب شرمنده

طبیبی را دیدند که هرگاه به گورستان می رسید ردای خویش را بر سر می کشید. سبب این کار را از او پرسیدند گفت: از

فرق نقاش و طبیب

در روزگار دیوژن، نقاشی، حرفه خویش را رها کرد و به پزشکی پرداخت. دیوجانس به او گفت: آفرین بر تو! چون دیدی که خطا در

داروی چشم برای شکم

شخصی نزد طبیب رفت و گفت: که شکم من به غایت درد می کند و بی طاقتم. آن را علاجی کن. گفت: امروز چه خورده

تحقير متكبر

گويند سر سعدي شيرازی، طاس و بدون مو بود.روزي او با يكي از دانشمندان زمان خود سرگرم بحث بود. آن دانشمند كه خود را در

پرنده تو پیش افتاد

پادشاهی شیفته کبوتر بازی بود. وقتی با یکی از خدمتگذاران خویش در یکی از روستاها مسابقه گذاشت. پادشاه به وزیر خویش نوشت تا گزارش دهد

پرنده تو پیش افتاد

پادشاهی شیفته کبوتر بازی بود. وقتی با یکی از خدمتگذاران خویش در یکی از روستاها مسابقه گذاشت. پادشاه به وزیر خویش نوشت تا گزارش دهد

شاعر دزد

روزی حکیم انوری در بازار بلخ می گذشت. هنگامه ای دید. پیش رفت و سری در میان کرد. مردی دید که ایستاده و قصاید انوری

هر دو اهل بهشتیم

یکی از بزرگان عرب که مشهور به قباحت و جه و کراهت منظر بود. زنی داشته به غایت صاحب جمال و حمیده خصال. روزی زن

پاسخ دندان شکن

یکی از افاضل و بزرگان عرب، زن فصیحه و بلیغه ای داشت. روزی بر سبیل طیبت (شوخی) در مذمت و نکوهش زنان این بیت را