این نیز یکی از هزاران گناه
جوانی را به دزدی گرفتند و پیش هارون الرشید بردند. بعد از اثبات دزدی، هارون حکم کرد که دستش را ببرند. پیرزنی که مادر او
جوانی را به دزدی گرفتند و پیش هارون الرشید بردند. بعد از اثبات دزدی، هارون حکم کرد که دستش را ببرند. پیرزنی که مادر او
پیرزنی پشت خمیده را گفتند: آن خواهی که خدای تعالی، پشت خمیده تو را راست گرداند، یا آن که زنان دیگر را نیز مانند تو
پادشاهی به سفر می رفت و زنی زیبا داشت که بسیار به او علاقمند بود. هنگام خداحافظی، انگشتری طلا در انگشت زن دید. به او
مردی بزرگ بینی، زنی را خواستگاری کرد و در تعریف خود گفت: من مردی ام متحمل و بارکش. زن گفت: راست می گویی اگر متحمل
زماني كه نوری سعید (نخست وزیر: 1930-1958 م) بر عراق حكومت داشت، يكي از نمايندگان مجلس عراق كه شيعه بود و از بستگان مرحوم علامه
شخصي ميخواست وكيل مجلس شود قبل از آن كه در انتخابات به پيروزي رسد مردم با او سخن ميگفتند و سؤال ميكردند. شخصي از او
مترجم امیرکبیر (1222-1268 ق) می گوید: در يكي از ملاقاتهاي بين اميركبير و سفير روس حادثه جالبي اتفاق افتاد. وزير مختار روس در يك موضوع
در ايام صدارت ميرزا تقي خان امیرکبیر (1222-1268 ق) ، روزي احتشام الدوله عموي ناصرالدين شاه كه والي بروجرد بود به تهران آمد و به
وزیر نظام شبی فرمان داد بامداد حلاجی بیاورند تا پنبه زند. سپس شکایت از نانوایی به او آوردند که به سنگ کم فروخته است. گفت: