دکتر سیدعلی موسوی نژاد
وصال حسین اف
چكيده
به دليل نزديكي برخي عقايد زيديه به معتزله، امروزه و در طول تاريخ گهگاهي سعي شده است كه اين فرقه مهم و تأثيرگذار شيعي را به اهل سنت پيوند دهند. به نظر ميرسد موفقيت وهابيت در وهابي كردن خيلي از زيديان يمن نيز از همينجا نشأت ميگيرد. اين در حالي است كه عمده گروههاي زيديه همه شرايط يك فرقه شيعي را دارا و معتقد به امامت بلافصل حضرت علي (ع) و وجود نص در اين مورد بوده است. براي اثبات اين نظريه، در اين تحقيق سعي بر آن است كه مسأله غدير در منابع متقدم زيديه، منابع قرنهاي 2-5 هجري مورد بررسي قرار گيرد.
از ميان منابع زيديه در دوره مورد بحث در 27 منبع به غدير پرداخته شده كه مورد بررسي قرار گرفت. معلوم شد كه عمده منابع متقدم اين فرقه، غدير را به عنوان نص بر امامت بلافصل امیرالمؤمنین (ع) قبول داشتهاند.
از آنجا كه اين پژوهش بر روي منابع چاپ شده انجام گرفت، جا دارد كه با توجه به نسخههاي خطي، پژوهش جامعتري در اين موضوع صورت پذيرد.
در تدوين اين مقاله از 59 منبع و مأخذ استفاده شده است.
واژههاي كليدي:
غدير، زيديه، امام علي (ع).
مقدمه
در سال دهم هجري، زماني كه رسول خدا (ص) و مسلمانان ديگر از سفر حج برميگشتند، پیامبر اکرم (ص) به امر خداوند در بركهاي آبي به نام خم نازل شد. دستور داد تا نداي نماز جماعت دادند. وقت ظهر و هوا بسیار گرم بود. بسیاری از مردم از شدت گرما ردای خود را زیر خود افکنده و آماده گوش دادن به خطبه پیامبر (ص) شدند. ایشان بر روی منبری که از جهاز شتر درست کرده بودند، رفت و بعد از آنکه علی (ع) را به آنجا فراخوانده و در سمت راست خود قرار داد، سخنرانی تاریخی خود را آغاز نمود.
رسول خدا (ص) ابتدا حمد و ثنای الهی کرد و به موعظه مردم پرداخت. بعد آنان را از نزدیک شدن زمان رحلت خود آگاه کرد و سپس با صدای بلند فرمود: “آیا من نسبت به شما از خودتان اولی (شایستهتر در امور دين و دنيا) نیستم؟” گفتند: “خداوند میداند که اولي هستي”. او بازوی علی (ع) را گرفت و چنان بلند کرد که سفیدی زیر بغل هر دو نمايان شد و فرمود: “هر که من مولایش بودم، علی مولای اوست. خداوندا، دوستداران او را دوست و دشمنان او را دشمن بدار، یاری کنندگان او را یاری کن و خوار کنندگان او را خوار گردان”[1].
زیدیه یکی از شاخههای فرقه تشیع است که به نام زید بن امام سجاد (ع) نامیده شده است.بعد از قیام و کشته شدن زید در سال 122ق، طرفدارانش نهضت او را ادامه دادند و چون به تشیع امامی به رهبری امام صادق (ع) و یا به فرقههای دیگر شیعی نپیوستند، عملا فرقه جدیدی را به وجود آوردند. اگرچه جاروديه، سلیمانیه یا جریریه و صالحیه یا بتریه سه فرقه نخستين آن هستند، ولي بعدا دانشمندان بزرگي ظهور كردند كه خود صاحب رأي بوده و مكاتب جديدي را پايه گذاشتند.
برخي عقايد زيديه با معتزله همخواني دارند. به همين خاطر امروزه و در طول تاريخ گهگاهي سعي شده است كه اين فرقه مهم و تأثيرگذار شيعي را به اهل سنت پيوند دهند. به نظر ميرسد دعوت وهابيت در ميان زيديان يمن نيز به همين دليل موفق بوده و باعث تغيير مذهب خيلي از مردم آنجا شده است. اين در حالي است كه عمده گروههاي زيديه همه شرايط يك فرقه شيعي را دارا و معتقد به امامت بلافصل حضرت علي (ع) و وجود نص در اين مورد بوده است.
در اين مقاله گزارشهاي منابع مكتوب چاپ شده فرقه زيديه تا پايان قرن پنجم هجري در باره غدير بررسي شده است.از آنجا كه زمان پيدايش اين فرقه قرن دوم هجري است، بررسي منابع نيز از مؤلفان همان قرن آغاز ميشود.
مؤلفان قرن دوم
زید بن علی(ع)
زید فرزند امام سجاد (ع) بنا بر احتمال قوي، در سال 80ق در شهر مدینه دیده به جهان گشود. او در میان مردم به علم، تقوا و شجاعت خود مشهور بود. زید درسال 122ق در شهر کوفه طی قیام علیه امویان به شهادت رسید.[2]
آثار متعددی از زید بن علی (ع) بر جای مانده و یا به او نسبت داده میشود. اما در میان اين آثار فقط در یک منبع و آن هم به طور کمرنگ به غدیر اشاره شده است. زید بن علی (ع) در كتابهاي تثبيت الامامه و تثبيت الوصيه كه در مقام اثبات جانشين براي رسول خدا (ص) است و يا در كتاب الصفوه كه مباحث امامت، فضيلت و برگزيده شدن اهل بيت (ع) را در آن مطرح كرده، هيچ اشارهاي به غدير و آيات مربوط به آن نكرده است[3].
زید بن علی (ع) در كتاب تفسیر غریب القرآن[4] در توضیح آیه تبليغ “ای رسول، آنچه را که از پروردگارت به تو نازل شده، برسان. اگر انجام ندهی، رسالت او را تبلیغ نکردهای وخداوند تو را از مردم حفظ میکند”[5] میگوید كه این آیه به طور خاص در شأن علی بن ابی طالب (ع) است.[6] همچنين او در توضیح آیه “و برای هر یک موالی قرار دادیم”[7] 7 معنا برای کلمه مولی ذکر کرده است که یکی از آنها “ولی” (سرپرست) است.[8]
مؤلفان قرن سوم
الف)قاسم بن ابراهیم رسی؛
قاسم بن ابراهیم رسی از امامان و بنیانگذاران تفکر و معارف زیدیه است که در سال 169ق (785م) در شهر مدینه به دنیا آمد. پدر او ابراهیم طباطبا از نوادگان امام حسن (ع) بود[9].
قاسم رسی در رساله تثبیت الامامه در پی ارائه ادله برای اثبات امامت امامان اهل بیت پیامبر (ص) است. او در این رابطه به آیات مختلف قرآن کریم و احادیث متعدد نبی اکرم (ص) اشاره میکند که حدیث غدیر نیز جزء آنهاست. او در بخش “معجزات الأنبياء” حديث غدير را ذكر كرده و آن را از اقوال مشهور و معلوم پیامبر دانسته است.[10]
در كتاب ديگري منسوب به قاسم رسي به نام الکامل المنیر فی اثبات ولایة امیر المؤمنین علی بن ابی طالب(ع) والرد علی الخوارج[11]نيز در موارد متعددی به غدیر پرداخته است. ابتدا در بخش ادله اثبات وصیت و فضل اهل بیت (ع) 27 دلیل حدیثی و تاریخی ارائه شده است که ششمین دلیل از آنها حدیث غدیر است. نویسنده این حدیث را به طور مسند از عبد الرزاق از معمر از علی بن زید بن جذعان از عدی بن ثابت از براء بن عازب نقل کرده است. طبق اين روايت، رسول خدا (ص) پس از آنكه در باره اولويت خود نسبت به مؤمنان از آنان اقرار گرفت، حدیث غدیر را ايراد فرمود. تبريك عمر بن خطاب نيز در آخر گزارش آمده است.[12]
دومین موردی که در کتاب الکامل المنیر به حدیث غدیر پرداخته شده، دلیل بیست و یکم از دلایل بیست و هفتگانه مذکور است. احتمالا نویسنده به دلیل تفاوت سندی آن را دلیل جداگانه به حساب آورده است. او این حدیث را از ابواحمد از شخص مورد اطمینان او از حکم بن ظهیر از پدرش از عبدالله بن حکیم بن جبیر از ابوالطفیل از زید بن ارقم نقل كرده و توضیح نسبتا مفصلتری در باره جزئیات حادثه ارائه داده است.[13]
نویسنده در پی توضیح ماجرای شورا مناشدههای علی (ع) با اصحاب شورا را ذکر کرده است. امام علی (ع) در اواخر مناشده خود حديث غدیر را نيز ذكر كرده است.[14]
علاوه بر اين دو اثر، قاسم بن ابراهیم رسی در رسالهاي به نام الامامة نيز در پاسخ به سؤال “بعد از رسول خدا (ص) امام مفترض الطاعه کیست؟” همراه با آیات متعددی از قرآن كريم، به حديث غدیر نيز تمسك جسته است.[15]
ب) هادی الی الحق یحیی بن حسین بن قاسم رسی؛
یحیی بن حسین بن قاسم رسی ملقب به الهادی الی الحق در سال 245ق در شهر مدینه دیده به جهان گشود. او یک سال از عمر پدر بزرگش قاسم بن ابراهیم رسی را درک کرد.
یحیی بن حسین كه از امامان بزرگ زيديان به شمار ميآيد، در سال 280ق در یمن به قدرت رسیده دولت تأسيس كرد و به اقامه دین و جنگ با قرامطه و بنی حارث پرداخت.[16] به نوشته عمدة الطالب، 7 سال در شهر مکه خطبه را به نام یحیی بن حسین خواندند.[17] به نوشته حمیری، اولین کسی که در یمن به مذهب زیدیه دعوت کرد و آن را ترویج نمود، یحیی بن حسین بود.[18]
هادي الي الحق در كتاب تثبيت الامامة امامة امير المؤمنين علي بن ابي طالب (ع)[19] آورده است كه ابوبكر بعد از بيعت مردم، به پيشنهاد عمر بن خطاب نامهاي به اسامه ابن زيد نوشت و از او و همراهانش خواست تا به مدينه برگردند و با او بيعت كنند. اسامه در پاسخ به نامه ابوبكر به او اعتراض نموده و جريان غدير خم را يادآور شد.[20]
دومين كتابي كه هادي الي الحق در آن به غدير پرداخته، كتاب اصول الدین عقیدة اهل البیت الطاهرین[21] ميباشد. نویسنده در بخش امامت امیر المؤمنین علی (ع) دلایلی بر آنکه علی (ع) بعد از پیامبر (ص) برترین فرد امت بوده، ذکر میکند. او در اين رابطه حديث غدير را ذكر كرده و آن را از سخنان مشهور و معلوم رسول خدا (ص) به حساب آورده است.[22]
هادي الي الحق در اثر سومي به نام کتاب فیه معرفة الله عزوجل من العدل والتوحید و تصدیق الوعد و الوعید و اثبات النبوة و الإمامة فی النبی و آله علیهم السلام[23] در بخش امامت علی (ع) بحث غدیر را پیش کشیده و آن را به طور مرسل نقل كرده است.[24]
وي همچنين در مقدمه کتاب الأحکام فی الحلال و الحرام[25] كه مطالبی در فضیلت اهل بیت (ع) نوشته و برخی آیات و روایات در این مورد را توضیح داده، به شرح حادثه غدیر نيز پرداخته است.[26]
ج) فرات بن ابراهیم کوفی؛
ابوالقاسم فرات بن ابراهیم بن فرات کوفی از علمای بزرگ زیدی در قرن سوم است که در شهر کوفه زندگی کرده است. اگر چه منابع تاریخی و رجالی اطلاع چندانی از زندگانی او ندارند، ولی همانطور كه محقق تفسير فرات كوفي نيز نوشته است،[27] با توجه به تفسیر قرآنی که از وی باقی مانده، میتوان او را شیعه زیدی به حساب آورد. به طوری که در این کتاب نصی در مورد امامان دوازدهگانه وجود ندارد ولي در مقابل، روایاتی از زید نقل شده که عصمت را به پنج تن از اهل بیت (ع) منحصر میکند[28] و معتقد است كه غير از امامان علي (ع)، حسن (ع) و حسين (ع) هيچ شخص معيني امام مفترض الطاعه نيست[29].
فرات کوفی در موارد متعدد تفسير خود[30]، همچون ذیل آیات 30 از سوره بقره، 55 و 67 از سوره مائده، 1-4 از سوره نجم، 1-2 از سوره معارج و 31-34 از سوره قیامت به جریان غدیر خم اشاره كرده است. چون در برخی از آنها تنها به ذکر حدیث اکتفا شده، ما از ارائه همه موارد خودداری نموده و به برخی از آنها میپردازیم:
1. آیات 31-34 از سوره قیامت؛
فرات کوفی حديث غدير را ذیل این آیات از جعفر بن محمد بن عتبه از علاء بن حسن از حفص بن حفص ثغری از عبد الرزاق از سورة الاحول از عمار بن یاسر از ابوذر نقل كرده است. ابوذر پس از معرفي خود و گرفتن اقرار به روايت پیامبر (ص) در باره راستگويياش، اين حديث را ذكر كرد و متذكر شد كه رسول خدا (ص) در روز غدیر خم هزار و سی صد نفر از ما را جمع کرد و اين را فرمود. اما وقتی که معاویه بن ابی سفیان این حديث را شنید، به مغیره بن شعبه تكيه داده و بلند شد، درحالی که میگفت: “به ولایت علی اقرار نمیکنیم و در این مسأله محمد را تصدیق نمینماییم”. در آن هنگام خداوند متعال این آیات را به پیامبرش محمد (ص) نازل فرمود: “تصدیق نکرد و نماز نگزارد و لکن تکذیب کرد و روی گرداند. سپس خرامان (ومتکبرانه) به سوی خانوادهاش رفت و برای تو أولی است و اولی”.[31]
حديث غدير در روایتی دیگر در باره همین آیات از اسحاق بن محمد بن قاسم بن صالح بن خالد هاشمی از ابوبکر رازی محمد بن یوسف از محمد بن عیسی دامغانی از سلمة بن فضل از ابی مریم از یونس بن حسان از عطیه از حذیفه بن یمان نيز نقل شده است. در اين گزارش آمده است كه بعد از ايراد حديث غدير مردی از جانب مسجد پرسید: “ای رسول خدا، تأویل این چیست؟” پيامبر (ص) فرمود: “يعني هر که من پیامبرش بودم، علی امیر اوست”.[32]
2. آیه 67 از سوره مائده؛
فرات کوفی در ذیل این آیه از حسین بن حکم از سعید بن عثمان از ابی مریم از عبدالله بن عطاء نقل میکند که نزد ابوجعفر (ع) نشسته بودم. پسر عبدالله بن سلام را که در گوشهاي نشسته بود، دیدم. به ابوجعفر (ع) گفتم: “برخی گمان میکنند که پدر این شخص دانشي از کتاب را بلد است”. امام باقر (ع) فرمود: “نه، آن (كه دانشي از کتاب را بلد است) علی بن ابی طالب امیر المؤمنین (ع) است. خداوند به رسول خود (ص) وحی کرد که به مردم بگو هر که من مولایش بودم، علی مولای اوست. پیامبر (ص) از شر مردم ترسید و این پیام را ابلاغ نکرد. خداوند دو باره وحی کرد: “ای رسول، آنچه را که از پروردگارت به تو نازل شده، برسان. اگر انجام ندهی، پس رسالت او را تبلیغ نکردهای وخداوند تو را از مردم حفظ میکند”.[33] آن وقت دست علی بن ابی طالب (ع) را گرفت و فرمود: “هر که من مولایش بودم، علی مولای اوست”.[34]
مؤلفان قرن چهارم
الف) محمد بن سلیمان کوفی؛
محمد بن سلیمان کوفی از علمای زیدیه و صاحب کتاب مناقب الامام امیر المومنین (ع) است. ابن ابی الرجال او را به عنوان علامه و سید علماء، فاضل، محدث، جامع کلمات ربانی و حافظ اسلام معرفی میکند.[35] در مورد زندگانی او اطلاع چندانی در دست نیست، ولی با توجه به مشایخ و راویانش، سال وفات او حدود 300ق تخمين زده ميشود. محمد بن سلیمان کوفی از عراق به یمن مهاجرت نموده و در خدمت هادی الی الحق و فرزندش ناصر مقام قضاوت را بر عهده گرفته است. او از شاگردان محمد بن منصور مرادی، از علمای بنام زیدی عراق نیز بوده است.[36]
محمد بن سلیمان کوفی در كتاب مناقب الامام امیر المومنین (ع)[37] در بابهای “آیة الیوم اکملت لکم دینکم”، “بیعة الغدیر بروایة ابی سعید الخدری”، “قوله یوم الغدیر: الحمدلله علی اکمال الدین…”، “حدیث الغدیر بروایة البراء وسعد”، “حدیث الخلافة بروایة حذیفه و عمران…”، “باب من کنت مولاه فعلی مولاه”، “عمر: هذا مولای و مولی کل مؤمن”، “من اتبع ولایة علی احبه الله”، “خروج رسول الله حاملا الحسنین و قوله…”، “قصة بریدة ایضا…”، “حدیث الوصایة بروایة سلمان”، “باب ذکر رد الشمس” و غیره از غدیر سخن به میان آورده است.
در یکی از این موارد از احمد بن حازم غفاری و محمد بن منصور مرادی و خضر بن ابان از یحیی بن عبد الحمید حمافی از قیس از ابوهارون عبدی از ابوسعید خدری نقل میشود که رسول خدا (ص) در روز غدیر خم كه روز پنجشنبه بود، اين حديث را ايراد فرمود. سپس حسان بن ثابت انصاری از پيامبر اجازه گرفت و در اين مورد شعر سرود.[38]
در روایت 921 کتاب از ابواحمد از ابونعیم از فطر از یک شخص دیگری از ابی الطفیل نقل میشود که علی (ع) در رحبه مردم را جمع کرد و گفت: همه شما را به خداوند قسم میدهم که هر که در روز غدیر خم رسول خدا (ص) را شنیده بلند شود و گواهی بدهد. خیلی از مردم بلند شدند و گواهی دادند. ابوالطفیل میگوید من از آنجا خارج شدم ولی نسبت به قضیه هنوز شبهه داشتم. با زید بن ارقم ملاقات کردم و جریان را به او تعریف نمودم. زید آن را انکار نکرد وگفت: من هم از رسول خدا (ص) چنین شنیدم.[39]
ب) مرتضی لدین الله محمد بن الهادی؛
مرتضی لدین الله محمد فرزند هادی الی الحق است که از امامان زیدی به شمار میرود. او در سال 278ق چشم به جهان گشود و تحت تربیت پدرش هادی الی الحق، مؤسس دولت زیدیه در یمن پرورش یافت، از او و عموهایش علم و معرفت یاد گرفت. بعد از وفات پدرش، زيديان يمن با او بیعت کردند.
محمد بن یحیی علاوه بر مجاهدتهای سیاسی و نظامی، آثار متعدد علمی نیز تألیف کرده است که كتابهاي تفسیر القرآن، الاصول، الایضاح، النبوة، التوبة، فضائل امیر المؤمنین (ع)، الرد علي القرامطه و غیره از آن جملهاند. مرتضی لدین الله در سال 310ق در 32 سالگی رحلت کرد.[40]
مرتضی لدین الله در کتاب الاصول بخشي را به نام “فضیلت امیر المؤمنین علی بن ابی طالب (ع)” نوشته و حديث غدیر را ذكر كرده است.[41]
ج) ابوالعباس احمد بن محمد بن سعید معروف به ابن عقده کوفی؛
احمد بن محمد بن سعید بن عبد الرحمن بن ابراهیم بن زیاد بن عبدالله بن عجلان معروف به ابن عقده کوفی از محدثان نامدار زيدی است که در سال 249ق در شهر کوفه به دنیا آمد. عقده لقب پدر او بود که در علم ادبیات عربی و قرآن شهرت داشت. ابن عقده از حافظه قوی برخوردار بود و در زمان خود کسی حافظتر از او نبود. گفتهاند که او حافظ سیصد هزار حدیث از پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) بود. رجال و تراجمنویسان شیعه و سنی عمدتا ابن عقده را ستوده و به علم و امانتداری او در حفظ روایات اذعان کردهاند. ابن عقده در حیات خود آثار زیادی تألیف کرده است که متأسفانه به دست ما نرسیده و مفقود شدهاند. کتاب التاریخ، کتاب الرجال، کتاب فضل الکوفه، کتاب الطائر، کتاب الشوری، کتاب الآداب، کتاب صلح الحسن (ع) و معاویة، کتاب الغیبة، کتاب الدلائل، کتاب تفسیر القرآن و … از این قبیل است. ابن عقده در سال 332 یا 333ق از دنیا رفت.[42]
به نوشته رجالنویسان، ابن عقده کتابی در مورد طرق حدیث غدیر داشته است. برخی نام آن را کتاب الولایة، برخی کتاب الموالاة، برخی حدیث الولایة و برخی الولایة و من روی غدیر خم ذکر کردهاند.[43] این کتاب نیز همانند بقیه آثار ابن عقده مفقود گشته است. ولی اخیرا گزارشهایی از آن از لابه لای کتب دیگر استخراج و تا حدی بازسازی شده است.
سید بن طاووس در کتاب الطرائف، اسمای صحابه را که ابن عقده حدیث غدیر را از آنان نقل کرده، ذکر نموده است. این فهرست 98 صحابی را شامل میشود که ابوبکر، عمر، عثمان، علی (ع)، طلحه، زبیر، عبد الرحمن بن عوف، سعد بن ابی وقاص، عباس بن عبد المطلب، عبدالله بن عباس، عمار، ابوذر، سلمان، حذیفه بن الیمان، ابوهریره، زید بن ارقم، حسان بن ثابت، فاطمه زهرا (س)، عایشه، ام سلمه و غیره از جمله آنهاست. ابن عقده سپس از 28 صحابه نیز آن را نقل میکند ولی نام صحابه را ذکر نمیکند.[44]
در یکی از طرق حدیث غدیر که از ابوسعید خدری نقل شده، چنین آمده است: “احمد بن یحیی بن زکریا از علی بن قادم از اسرائیل از عبدالله بن شریک از سهم بن حصین اسدی روایت کرده است که همراه با عبدالله بن علقمه به مکه آمدم، و به او گفتم: “آیا مایلی با ابوسعید خدری صحبت کنیم؟” گفت بله. ما نزد او آمدیم و گفتیم آیا برای علی بن ابی طالب (ع) منقبتی شنیدهای؟ گفت: “بله، وقتی به تو گفتم، (برو درست بودن آن را) از مهاجران، انصار و قریش بپرس. همانا رسول خدا (ص) در روز غدیر خم مطالبی ایراد فرمود و بعد از آنكه سه بار براي اولويت خود اقرار گرفت، فرمود: “هر که من مولایش بودم، علی مولای اوست”.[45]
د) احمد بن موسی طبری؛
بنابر احتمال قوی، احمد بن موسی طبری مكني به ابوالحسين در سال 268ق به دنیا آمده و در سال 340ق وفات یافته است. ابن ابی الرجال او را به عنوان علامه شیعه، فقیه ربانی، مجاهد و حافظ سنن معرفی میکند.
او در جوانی از طبرستان ايران به یمن هجرت کرده و در ركاب هادی الی الحق به جهاد و مبارزه با دشمنان او پرداخت. احمد بن موسی طبری در حیات خود مناظراتی با مخالفان داشته است.[46] تنها دو اثر منتسب به او به ما رسیده است که در هر دو از واقعه غدير ياد كرده است. آن دو اثر عبارتند از مجالس الطبری و المنیر.
احمد بن موسی طبری در کتاب مجالس الطبری[47] در بخش “مجلس در باره کسی که آیهای از کتاب خدا را انکار کند” که شامل گفتگو با ابومیمون بن سله و محمد بن ابی کثیر است، نوشته است: “به محمد بن ابی کثیر گفتم: “ای ابوعبدالله، آیا هر که حدیثی از احادیث رسول خدا (ص) را که همه در آن اجماع کردند، انکار نماید مانند کسی نیست که همه آوردههای رسول خدا را انکار کرده؟” گفت چنین است. گفتم: “پس در باره روز غدیر و کلام پیامبر در آن به همه حضار رأیت چیست؟ همان که فرمود: “هر که من مولایش بودم، علی مولای اوست. خداوندا، دوستداران او را دوست و دشمنانش را دشمن بدار، خوارکنندگانش را خوار کن و یاری کنندگانش را یاری رسان”. سپس فرمود: “شاهدان به غائبان برسانند”.
گفت: ای ابوالحسین، آنان گفتند: روز غدیر به خاطر زید بن حارثه بود![48]
حديث غدير در بخش “مجلسی در باره امامت” که شامل گفتگوی نویسنده با یکی از بزرگان شهر صنعا است، نيز آمده است.[49]
كتاب المنير اثري ديگر از احمد بن موسي طبري است كه در معارف اسلامي طبق مذهب و مباني هادي الي الحق يحيي بن حسين به تحرير درآمده است[50].
به نوشته مؤلف در اين كتاب، رسول خدا (ص) در پي نزول آيه تبليغ[51] در ماه ذي الحجه هنگام بازگشت از حجة الوداع حديث غدير را ايراد فرمود. نويسنده معتقد است كه جمله “آيا من نسبت به شما از خودتان اولي نيستم؟” دلالت ميكند كه پيامبر (ص) همان ولايت را كه خداوند در آيه “پيامبر نسبت به مؤمنان از خودشان اولي است”[52] قصد كرده، اراده نموده است. خداوند به پيامبر (ص) دستور داد تا به مردم اعلام نمايد كه آن ولايتي كه بر مردم داشته به جانشينش علي (ع) واگذار ميشود تا آنچه را كه براي او قائل بودند، به جانشين نيز قائل شوند، با اوامرش مخالفت نكنند، حكمش را زير پا نگذارند، بر او پيشي نگيرند و در امر و نهيش با او مخالفت ننمايند.[53]
احمد بن موسی طبری در بخش بعدي تحت عنوان “نادرست بودن رأي آنكه ميگويد حديث ولايت به خاطر زيد بن حارثه بود”، اين قول را مردود دانسته و همراه چند دليل متذكر ميشود كه به اجماع مردم، زيد بن حارثه 3 سال قبل از حادثه غدير در شام در موته كشته شده بود.[54] در آخر بخش نامبرده آمده است كه خوارج حديث “هر كه من مولايش بودم، علي مولاي اوست” را انكار ميكنند و ميگويند كه ابوبكر، عمر، عثمان، طلحه، زبير، معاويه و ذو الثديه نسبت به مقام پيامبر (ص) از علي (ع) شايستهتر و مستحقتر بودند.[55]
نويسنده در بخش “جانشيني و منقطع نبودن حجتهاي خدا” بر جانشيني علي بن ابي طالب (ع) تأكيد نموده و براي اثبات اين مسأله علاوه بر دلايل ديگر به حديث غدير نيز تمسك ميجويد.[56]
هـ) قاسم بن علی عیانی
منصور بالله قاسم بن علی عیانی از نوادگان قاسم بن ابراهیم رسی و از ائمه زیدیه يمن در قرن چهارم است. او در سال 310ق در خثعم در شمال یمن متولد شد. قاسم بن علی بعدها دعوت مصرانه یمنیها را پذیرفت و به آنجا رفته امامت آن دیار را بر عهده گرفت.
قاسم بن علی آثار متعددی تألیف کرده است که اجوبة المسائل، الادلة من القرآن علی توحید الله تعالی، التثبیت و الدلالة، الرد علی الرافضه و ذم الاهواء از آنهاست. او در سال 393ق در 83 سالگی از دنیا رفت.[57]
قاسم بن علی عیانی در رسالة الي حمير به غدير پرداخته است. از حمیر نامههایی به او رسید، او نیز به آنان نامه نوشت و نامهای دیگری را به آن پیوست نمود. در نامه دوم مطالبی در باره فضایل امام علی (ع)، از جمله حديث غدير نيز ذكر شده است.[58]
وي در کتاب دومي به نام ذم الاهواء و الوهوم[59] نيز ضمن نقل خطبهاي از امام حسن (ع) حديث غدیر را آورده است.[60]
مؤلفان قرن پنجم
الف) مهدي لدين الله حسين بن قاسم عياني؛
مهدي لدين الله حسين بن قاسم عياني يكي از ائمه زيديه است كه درسال 376ق متولد شد. او بعد از مرگ پدرش منصور بالله قاسم عياني در سال 393ق در 17 سالگي امامت زيديان يمن را بر عهده گرفت. او در مدت امامت خود جنگهايي با مخالفان داشت كه در يكي از آنها در سال 404ق در 28 سالگي در منطقه ذي عرار كشته شد. قبرش در ريده و مورد زيارت زائران است. در باره شهرت و مقامش اين بس كه فرقهاي به نام او (حسينيه) به وجود آمد كه بعدا منقرض شد.[61]
حسين بن قاسم عياني در كتاب شواهد الصنع در پاسخ به منكر امامت بعد از پيامبر (ص) حديث غدير نيز ذكر كرده است.[62]
ب) احمد بن حسین هارونی؛
مؤید بالله احمد بن حسین هارونی از سادات حسني (ع) و از امامان فرقه زیدیه است که در سال 333ق در آمل طبرستان چشم به جهان گشود. ابوالعباس احمد بن ابراهیم، ابوالحسین علی بن اسماعیل، شیخ معتزله ابوعبد الله بصری، شیخ معتزله قاضی القضات عبدالجبار و… از اساتید، و موفق بالله حسین بن اسماعیل، ابوالحسین احمد بن ابی هاشم، شریف ابوجعفر زیدی و… از شاگردان او محسوب میشوند. احمد بن حسین هارونی صاحب آثار علمی زیادی از جمله کتاب النبوات، کتاب التجرید، الافاده فی الفقه، الزیادات، اعجاز القرآن، التبصرة، الامالي الصغري و غیره میباشد.[63]
احمد بن حسین هارونی اولین بار درسال 380ق مبارزه سیاسی خود را آغاز کرد و بعد از سالها مردم گیلان و دیلم با او بیعت نمودند. او درسال 411ق در 78 سالگی از دنیا رفت.[64]
احمد بن حسین هارونی در کتاب التبصرة فی التوحید و العدل[65] در آغاز باب امامت سؤال “بعد از رسول خدا امام کیست” را مطرح کرده و پاسخ میدهد که بعد از رسول خدا (ص) علی بن ابی طالب (ع)، بعد از او حسن (ع) و بعد از او حسین (ع) امام هستند. او سپس ادله امامت امیر المؤمنین را ارائه کرده و به عنوان اولین دلیل به حدیث غدیر تمسک جسته است.[66]
مؤید بالله احمد بن حسینی هارونی در كتاب الأمالی الصغری[67] در حدیث یازدهم به عنوان “حدیث در غدیر خم” از ابونصر رویانی از خزری از عبد الغنی از یغنم از عبدالله بن حسن بن حسن بن علی (ع) نقل ميكند که رسول خدا (ص) در روز غدیر خم حديث غدير را ايراد فرمود. سپس مردم نزد علی (ع) آمدند و او را تبريك گفتند.[68]
نویسنده در حدیث هیجدهم به تفسیر این حدیث پرداخته و از ناصر للحق از محمد بن منصور از علی بن حسن بن علی حسینی از ابراهیم بن رجاء شیبانی نقل میکند که به جعفر بن محمد (ع) گفتند: “رسول خدا (ص) با سخنان خود در باره علی (ع) در روز غدیر که فرمود “هر که من مولایش بودم، علی مولای اوست. خدایا دوستداران او را دوست و دشمنان او را دشمن بدار”، چه چیزی را اراده کرده است؟” جعفر بن محمد (ع) گفت: “قسم بر خدا، از رسول خدا (ص) در باره آن پرسیدند فرمود: “خداوند مولای من است، نسبت به من از خودم اولی است. با وجود او امری برای من وجود ندارد. من مولای مؤمنان هستم، نسبت به آنان از خودشان اولی هستم. با وجود من امری برای آنان وجود ندارد و هر که من مولایش بودم، نسبت به او از خودش اولی بودم و با وجود من امری برای او وجود نداشت، علی مولای اوست، نسبت به او از خودش اولی است و با وجود علی امری برای او وجود ندارد”.[69]
در حدیث بیست و پنجم همين كتاب مناشده علی (ع) در روز شورا ذکر شده است؛ مناشدهای که علی (ع) در قسمتی از آن میفرماید: “شما را به خدا و حق پیامبرتان قسم میدهم، آیا در میان شما کسی غیر از من هست که رسول خدا (ص) در روز غدیر خم او را به (رهبری) مردم نصب کند و بگوید “هر که من مولایش بودم، علی مولای اوست. خدایا دوستداران او را دوست و دشمنان او را دشمن بدار”؟ گفتند نه.[70]
مؤید بالله احمد بن حسین هارونی همچنين در رساله دعوت خود به تمام مسلمین ابتدا پارهای از فضایل اهل بیت (ع) را یادآور شده و بعد حديث غدیر را ذكر كرده است.[71]
ج) ابوطالب یحیی بن حسین هارونی؛
ناطق بالحق ابوطالب یحیی بن حسین برادر مؤید بالله هارونی و خود یکی از امامان زیدیه است. او درسال 340ق در آمل در خاندان علم و تقوا به دنیا آمد. پدرش حسین بن هارون و همچنین ابوالعباس حسنی احمد بن ابراهیم، هادی صغیر یحیی بن محمد، علی بن اسماعیل، احمد بن محمد بغدادی و ابوالحسین بصری از اساتید او به شمار میروند. بعد از مرگ برادرش مؤید بالله در سال 411ق، مردم گیلان و دیلم با او بیعت نموده و به عنوان ناطق بالحق ملقب کردند.[72]
ابوطالب یحیی بن حسین در باب سوم کتاب تیسیر المطالب که در باره فضایل امیر المؤمنین علی بن ابی طالب (ع) است،[73] از قاضی ابوعبدالله حسین بن هارون ضبی از ابوالعباس بن احمد بن محمد بن عقده کوفی از احمد بن محمد بن ابراهیم مروزی از محمد بن حمید از سلمه بن فضل و هارون بن مغیره از جراح کندی از ابن اسحق از عبد خیر نقل كرده است که علی (ع) در رحبه با مردم مناشده کرد و گفت: “به خدا قسم میدهم چه کسی پیامبر را شنید که فرمود: “هر که من مولایش بودم علی مولای اوست. خدایا دوستداران او را دوست و دشمنانش را دشمن بدار”؟ دوازده نفر از اهل بدر که زید بن ارقم نیز درمیان آنها بود، بلند شدند و گواهی دادند که رسول خدا (ص) را شنیدند که فرمود: “این مقام مخصوص علی است”[74].
کتاب الزیدیه يا الدعامه اثری از ابوطالب یحیی بن حسین است که به اشتباه به نام صاحب بن عباد به چاپ رسيده است[75]. نویسنده در این کتاب اگر چه مستقيما حادثه غدیر را ذکر نکرده است ولی اشکالات مختلف مخالفان در مورد حدیث غدیر را مطرح کرده و پاسخ داده است. شاید این کتاب تنها کتابی باشد که زیدیان با این تفصیل به شبهات در مورد غدیر پرداختهاند. ما اشکالات مطرح شده و پاسخهای نویسنده را، به علت تكراري و يا حاشيهاي بودن بعضي قسمتها با کمی اختصار ذکر میکنیم:
اشکال: با توجه به حدیث “هر که من مولایش بودم، علی مولای اوست”، پیامبر (ص) از آن جهت مولا بود که نسبت به امر، نهی و وجوب اطاعت شایستهتر بود، ولی علی (ع) از جهت دوستی دینی و محبت مولا است. همانطور که طبق آیه “بعضی از مؤمنان اولیای بعضی دیگرند”[76] برخی از مؤمنان نیز مستحق این هستند. بنابر این حدیث مذکور بر امامت دلالت نمیکند بلکه همانند حدیث “هر که مرا دوست دارد، انصار را دوست بدارد”[77] است.
پاسخ: ما قبول نداریم علی (ع) دقیقا مثل پیامبر (ص) اولی باشد. بلکه پیامبر (ص) دارای مقام نبوت بود ولی علی (ع) دارای مقام خلافت. ما میگوییم علی (ع) همانند پیامبر (ص) مستحق تصرف در امر امت است و این نیز به دو دلیل است:
1-ظاهر کلام و مقدمه چینی پیامبر (ص)؛ رسول خدا (ص) از مردم پرسید آیا من نسبت به شما از خودتان اولی نیستم؟ گفتند بله، اولی هستید. بعد به دنبال این اقرار فرمود که هر که من مولایش بودم، علی مولای اوست. بنابر این مولویت علی (ع) به همان معنای اولویت رسول خدا (ص) است.
2-اگر این مقدمه را هم ذکر نمیکرد باز هم میبایست به همه احتمالات حمل کنیم مگر اینکه دلیلی تخصیصش بزند.
در اشکال آمده که کلمه را به موالات در دین حمل کنیم. بله، تا زمانی که مانعی وجود نداشته باشد، میتوان آن معنا را نیز منظور گرفت. اما تشبیه این حدیث به حدیث “هر که مرا دوست دارد، انصار را دوست بدارد” درست نیست. چون در این حدیث معنایی بیشتر از محبت انصار وجود ندارد و لفظی گفته نشده که به اولی و ولایت دلالت کند.
اشکال: خداوند هر مؤمنی را به این صفت موصوف کرده و فرموده: “به درستی خداوند، جبرئیل و مومنان صالح مولای اوست”[78]. در حالی که واضح است که اینجا معنای امامت و اولویت وجود ندارد.
پاسخ: اجماع مسلمانان دلیل بر آن است که خداوند اولی بودن همه مؤمنان بر امور امت را اراده نکرده است.
اشکال: ممکن است اینجا (در حدیث غدیر) منظور آن باشد که علی (ع) ناصر مسلمانان است که رسول خدا (ص) را یاری کرده و این خود، مقام بزرگی است.
پاسخ: گفتیم که تا آنجا که مانعی وجود نداشته باشد، کلمه را به همه احتمالات حمل میکنیم. حمل آن به این معنا نیز بدون مانع است.
اشکال: رسول خدا (ص) این کلام را به خاطر زید بن حارثه گفته است. چون زید به علی (ع) گفت: “من مولای تو نیستم. من فقط مولای رسول خدا (ص) هستم”. پیامبر (ص) این حدیث را گفت تا برساند که مولای او نیز هستی.
پاسخ: گذشتگان ما به این اشکال پاسخهایی دادهاند. اولا زید قبل از تاریخ این حدیث مرده بود. او در جنگ موته شهید شد ولی این حدیث هنگام برگشتن رسول خدا (ص) از حجة الوداع ایراد شد. ثانیا زید بن حارثه خوب میدانست که مولای یک شخص مولای پسر عموی او نیز است. ثانیا اگر این طور بود، امیر المومنین (ع) این حدیث را برای فضائل، افضلیت و امامت خود بیان نمیکرد و معنایی نداشت که عمر بگوید: “تو مولای من و مولای همه مؤمنان شدی”.
علاوه بر این، اگر مانعی اقامه نشود، این را هم میتوان به عنوان یکی از منظورها در نظر گرفت و حتمی نیست که اخبار را در یک معنا منحصر کنیم.
اشکال: آیا حمل خبر به ظاهر آن موجب نمیشود که بگوییم علی (ع) همراه رسول خدا (ص) و در حال حیات او امام بود؟ در حالی که باطل بودن این واضح است.
پاسخ: معنای حدیث آن است که علی (ع) در حال حیات پیامبر (ص) خلیفه و جانشین اوست و پس از آن حضرت امام امت است. این مسأله به ولی عهد تعیین کردن پادشاهان میماند. وقتی که یک پادشاه ولی عهد تعیین میکند، میخواهد بگوید که او مستحق پادشاهی بعد از من است یا به عبارت دیگر: او الآن مستحق است که بعد از وفات من پادشاه شود. تعیین عمر به خلافت از سوی ابوبکر نیز به این معناست.[79]
د) اسماعیل بن احمد بستی؛
قاضی ابوالقاسم اسماعیل بن احمد بستی از دانشمندان بزرگ زیدیه است. منابعی که در دسترس هست، اطلاعات چندانی در باره او ارائه نمیدهند. سال تولد او نیز معلوم نیست ولی متوفای حدود سال 420ق است.
بستی در دوران حکومت منوچهر بن قابوس بن وشمگیر از ری به آمل سفر کرد. آن زمان آمل محل درگیریهای شیعیان و ناصبیان بود. از این روی بستی به یاری شیعیان آمد و چون در مجادله و قدرت اقناع همتایی نداشت، توانست موجی از هیجان عمومی را بر علیه نواصب راه اندازد.
کتابهای متعددی به اسماعیل بن احمد بستی نسبت داده شده است که برخی از آنها به این شرح است: کشف الاسرار الباطنیة، الموجز فی علم الکلام، الأسفار، التفسیر، کتاب البحث عن ادلة التکفیر والتفسیق، کتاب المراتب فی فضائل امیر المؤمنین، کتاب الامام و…[80]
بستی در فصل آخر کتاب البحث عن ادلة التکفیر والتفسیق[81] اختلافات در باره امامت را پیش کشیده و معتقد است که پیامبر (ص) در غدیر خم علی (ع) را به عنوان جانشین خود نصب کرد ولی انجام وظایف امامت توسط ابوبکر، عمر و عثمان به این جهت که علی (ع) به صورت فعال امامت خود را اظهار نمیکرده است، توجیه میشود و موجب کفر و فسق نمیگردد.[82]
اسماعیل بن احمد بستی در کتاب المراتب فی فضائل امیر المؤمنین و سید الوصیین علی بن ابی طالب (ع)[83] ضمن بحث از برخی از فضایل علی بن ابی طالب (ع) بیعت غدیر و بیعت عشیره را از فضایل اختصاصی آن حضرت میداند.[84] او حديث غدير را دليل بر افضلیت امام علی (ع) نسبت به دیگران میداند.[85] در فصل هفتم کتاب به عنوان “فی الشرف و اسماؤه” آمده است که طبق حديث غدير، یکی از اسمای علی (ع) “مولای مؤمنان” است در حالی که هیچ کس دیگری این اسم را ندارد.[86]
هـ) محسن بن محمد جشمی بیهقی؛
حاکم ابوسعد محسن بن محمد بن کرامه جشمی بیهقی از دانشمندان زیدیه در قرن پنجم است. او درسال 413ق در روستای جشم از نواحی بیهق به دنیا آمد و در سال 494ق در 81 سالگی در مکه کشته شد. علت قتل او را نگارش کتاب “رسالة ابلیس الی اخوانه المناحيس” میدانند. محسن بن محمد در كلام معتزلي و در فقه پیرو مذهب حنفی بود ولی در اواخر عمرش به زیدیه گروید. تألیفات او به 42 کتاب میرسد که 11 مورد از آنها امروزه موجود میباشد.[87]
ابوسعد محسن بن محمد بن کرامه جشمی بیهقی در كتاب رسالة ابلیس الی اخوانه المناحيس[88] در باب دهم کتاب تحت عنوان “الکلام فی الامامة و الأمر بالمعروف” حديث غدير را ذكر كرده است.[89]
جشمی بیهقی همچنين در موارد متعددی از كتاب ديگري به نام تنبیه الغافلین عن فضائل الطالبیین[90] به غدیر پرداخته است که به دليل تكراري بودن خيلي از آنها، فقط به برخي موارد اشاره ميكنيم.
نويسنده در بخش “حدیث الموالات و الغدیر” بعد از ذکر آیه تبلیغ، حديث غدير، تبريك عمر و شعر حسان، مينويسد كه اهل تفسیر شبیه آن را ذکر کردهاند و (همانند آن) از ابن عباس، براء بن عازب و محمد بن علی نیز روایت شده است”.[91]
در ادامه بحث از غدیر بخش دیگری به نام “تواتر حدیث موالات و غدیر” قرار دارد. نویسنده در ابتدای این بخش مدعی است که این حدیث از جمعی از اصحاب پیامبر (ص) نقل شده و به حد تواتر رسیده است. او در راویان حدیث مذکور اسامی زید بن ارقم، ابوسعید خدری، ابوایوب انصاری و جابر بن عبدالله را برده و مینویسد که الفاظ احادیث مختلف است، در بعضی نقلها اضافه و یا نقص وجود دارد.[92]
جشمی بیهقی در بخش بعدی کتاب تحت عنوان “مناشده امیر المومنین (ع) در روز رحبه” از ابیالطفیل نقل میکند که قومی از یمن نزد علی بن ابی طالب (ع) آمدند و گفتند ای مولای ما. حضرت فرمود: “آيا من برده آزاد شده شما هستم؟!” گفتند نه، ما قومی از عرب هستیم که از رسول خدا (ص) شنیدیم که میفرمود: “هر که من مولایش بودم، علی مولای اوست. خدایا، دوستداران او را دوست و دشمنان او را دشمن بدار”. این سخنان علی (ع) را برانگیخت و او مردم را صدا زد. همه جمع شدند تا آنکه رحبه پر شد. امام بلند شد، خدا را حمد و ثنا کرد و به پیامبر (ص) درود فرستاد. سپس فرمود: “شما را به خدا قسم میدهم هر که در روز غدیر خم بوده و (سخنان پیامبر (ص)) را با گوشهای خود شنیده و با قلبش درک کرده، بلند شود”. دوازده نفر بلند شدند: هشت تن از آنان از انصار، دو تن از قریش و یک نفر از خزاعه بود. یک نفر دیگر را هم نشناختم کیست. سپس علی (ع) به آنان فرمود: “از مردم جدا شوید و بگویید که از رسول خدا چه شنیدید”. آنان نيز جدا شده و حادثه و حديث غدير را يادآوري كردند.[93]
یکی دیگر از مواردی که در این کتاب به غدیر پرداخته شده و قابل توجه است، بخش “سوره سأل سائل” یا معارج است. در توضیح این آیه آمده است که از سفیان بن عیینه پرسیدند سأل سائل در مورد چه کسی نازل شده است؟ او گفت: “پرسشی از من کردی که قبل از تو کسی آن را نپرسیده است. پدرم از جعفر بن محمد (ع) و او نیز از پدرانش نقل میکند که زمانی که پیامبر (ص) در غدیر خم بود، مردم را جمع کرد و دست علی (ع) را گرفته و فرمود: “هر که من مولایش بودم، علی مولای اوست”. این خبر در شهرها پیچید و به حارث بن نعمان رسید. او نزد پیامبر (ص) آمد و در میان اصحابش گفت: ای محمد، ما را امر کردی تا شهادت لا اله الا الله بدهیم، از تو قبول کردیم. سپس قانع نشدی و بازوی پسر عمویت را بلند کردی و او را از ما برتر نمودی و گفتی “هر که من مولایش بودم، علی مولای اوست”. آیا این از طرف خودت است یا از طرف خدا؟ پیامبر (ص) فرمود: “قسم بر خدا که معبودی جز او نیست، این از طرف خداست”. حارث برگشت و گفت: “خدایا اگر آنچه محمد میگوید، درست باشد، از آسمان بر ما سنگ بباران”. خداوند سنگی نازل کرد و او را کشت. در آن زمان بود که آیه “سأل سائل” را فرود آمد”.[94]
و) یحیی بن حسین شجری
مرشد بالله یحیی بن حسین شجری جرجانی از سادات حسنی و امامان زیدیه است که در سال 412ق دیده به جهان گشود. او از علمای زیدیه شمال ايران در قرن پنجم است و دانشمندانی همچون مظفر بن عبد الرحیم حمدونی، ابوالعباس احمد بن حسن بن قاسم، اسماعیل بن علی قزاز و علی بن حسین صاحب کتاب المحیط از او روایت کردهاند.
یحیی بن حسین در روز پانزده ربیع الآخر سال 499ق از دنیا رفت و در خانه خواهرش در ری که به خانگاه تبدیل شده بود، دفن گردید.[95]
نویسنده در بخش ششم کتاب الأمالی الخمیسیة[96] تحت عنوان “فضایل امیر المومنین علی بن ابی طالب (ع) و مباحث مربوط به آن” 6 روایت را با طرق مختلف در باره غدیر بیان کرده است. یکی از آنها از ابوالحسن بن محمد از عثمان بن محمد مخزومی از علی بن عبد الرحمن از حسین بن حکم حبری از حسن بن حسین از حیان از کلبی از ابی صالح از ابن عباس نقل شده است.[97] در روایتی دیگر از قاضی ابوالقاسم تموخی از ابوحفص عمر بن احمد از احمد بن عبدالله از علی بن سعید رقی از قاضی ابوالقاسم از ابوالحسن علی بن عبدالله از ابوالنصر حبشون بن ایوب الحلال از علی بن سعید شامی از ضمره بن ربیعه از ابن شوضب از مطر از ابن حوسب از ابوهریره نقل شده است که هر که روز هیجدهم ذی الحجه را روزه بگیرد برای او ثواب شصت ماه روزه نوشته میشود. آن روز روز غدیر خم است؛ همان که پیامبر (ص) دست علی بن ابی طالب را گرفت و فرمود: “آیا من نسبت به مؤمنان از خود آنان اولی نیستم؟” گفتند اولی هستی، ای رسول خدا (ص). فرمود: “هر که من مولایش بودم، علی مولای اوست”. سپس عمر گفت: “مبارک باد، مبارک باد، ای پسر ابوطالب، تو مولای من و مولای هر مؤمنی شدی”. آن هنگام خداوند آیه “امروز دینتان را برایتان تکمیل کردم، نعمتم را برای شما تمام نمودم و اسلام را برای شما (به عنوان) دین پذیرفتم”[98] را نازل کرد[99].
نتیجه
در این مقاله منابع مكتوب زیدیه در قرنهاي 2-5ق مورد بررسی قرار گرفت. در 27 منبع از آن منابع مباحثی راجع به غدیر وجود داشت. 12 منبع از این منابع کلامی یا عمدتا کلامی، 3 منبع تفسیری، 2 منبع از مناقبنویسی، 2 منبع حدیثی، 2 منبع تاریخی، 1 منبع فقهی و 5 منبع عمومی (همچون کتابهای دعوت، امالی در موضوعات گوناگون، نامه به اهل یک منطقه و…) میباشد. بنابر این میتوان گفت زیدیان بیشتر در منابع کلامی خود به غدیر پرداختهاند.
در میان آثار منسوب به زید بن علی (ع) فقط در یک منبع و آن هم به طور کمرنگ به غدیر پرداخته شده است. در مقابل، برخی از مؤلفان از جمله قاسم بن ابراهیم رسی، هادی الی الحق یحیی بن حسین، فرات کوفی، محمد بن سلیمان کوفی، احمد بن موسی طبری، احمد بن حسین هارونی، ابوطالب یحیی بن حسین هارونی، بستی و جشمی بیهقی در حد گستردهتری به این موضوع پرداخته و آن را با تفصیل بیشتری توضیح دادهاند.
گزارشهای عمده اين منابع از غدیر صبغه توصیفی دارند. برخی منابع، علاوه بر نقل حادثه و حدیث غدیر، به ارائه نظر خود در باره آن نیز پرداختهاند. در این میان کتاب الزیدیه یا الدعامه از ابوطالب یحیی بن حسین هارونی در خور توجه است. نویسنده در این کتاب خود واقعه را ذکر نکرده ولی اشکالات مختلف مخالفان در مورد آن را مطرح کرده و پاسخ داده است. او تعدادی اشکال از جمله معنی “مولی”، ربط حدیث به مشاجره لفظی زید بن حارثه و غیره را مطرح کرده و پاسخ هر یک را بعد از بیان اشکال ارائه داده است.
عمده منابع در نزول آيات تبليغ و اكمال دين در غدير و ايراد جملات “من كنت مولاه فعلي مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله” از طرف رسول خدا (ص) در آنجا بعد از اقرار گرفتن به اولويت خود مشترك هستند. در يك مورد عبارت “و قاتل او را بكش”، در يك مورد عبارت “و عزت دهنده او را عزيز كن” و در يك مورد عبارت “لعنت خدا باد بر کسی که با علی مخالفت نماید” به اين جملات اضافه شده است. برخي منابع تبريك عمر بن خطاب، يا يك شخص ناشناس و يا تبريك عموم مردم و برخي منابع شعر حسان بت ثابت را نيز آوردهاند. برخي منابع نزول آيه اول سوره معارج را و يك منبع نزول آيات 31-34 سوره قيامت را به غدير ربط دادهاند.
گزارشهاي منابع زيديه راجع به غدير به دو صورت مسند و مرسل ارائه شده است. روايات مسند از صحابيان مختلف، از جمله علي (ع)، زيد بن ارقم، براء بن عازب، ابو سعيد خدري، ابن عباس و ديگران نقل شده است. ابن عقده در كتاب خود 98 صحابه را كه حديث غدير را روايت كردهاند، نام برده و 28 صحابه ديگر را نيز بدون ذكر اسامي از راويان آن دانسته است.
در دو مورد از منابع بررسي شده به تعداد جمعيت در غدير اشاره شده است. در يكي از آنها اين تعداد 1300 نفر[100] و در يكي ديگر 12 هزار نفر[101] گزارش شده است. در نقل حذيفه بن يمان نيز آمده است كه در غدير خم مجلسي كه پيامبر حديث غدير را در آن ايراد فرمود، پر از مهاجر و انصار بود.[102] از اين گزارش ميتوان استفاده كرد كه جمعيت شركت كننده در آن مجلس مردم مدينه بود.
علماي زيديه در مورد افضليت علي (ع) بر امامت و جانشيني رسول خدا (ص) اتفاق نظر دارند. به نظر آنان، علي (ع) شايستهترين و مستحقترين فرد براي جانشيني رسول خدا (ص) بود و خلافت خلفاي سهگانه با وجود علي (ع) چيزي جز تقديم مفضول بر افضل نيست.
به نوشته فرقهنويسان، علماي زيديه در مورد اينكه آيا نصي در باره جانشيني علي (ع) از سوي پيامبر اسلام (ص) صادر شده يا نه، دچار اختلاف شدند. به نظر ميرسد گزارشهاي منابع فرقهشناختي در اين مورد كافي نيستند و ناظر به رأي گروه اندكي از بزرگان متقدم و مؤسسان فرقههاي سليمانيه و صالحيه[103] هستند. علميترين روش در اينگونه مسايل مراجعه به منابع خود فرقههاست. بنابراين، با توجه به منابع زيديه و به ويژه آثار دانشمندان بزرگ و مؤثر در تاريخ انديشه زيديه، روشن ميشود كه آنان قائل به وجود نص بر جانشيني و امامت بلافصل علي (ع) بودند و در اين مورد به حديث غدير نيز تمسك جستهاند. به نظر آنان، پيامبر اسلام (ص) خودش خلافت و ولايت او را بر همگان اعلام نمود. به عنوان مثال، قاسم بن ابراهيم رسي، از علماي طراز اول زيديه در رسالهاي جداگانه به نام “الامامة” از اين مطلب سخن گفته و خلافت خليفه اول را نادرست خوانده است. او در اين رساله ادله و توجيهات كساني را كه ابوبكر را بر علي (ع) مقدم كردند، آورده و نقد نموده است.[104] قاسم بن ابراهيم رسي جزء كساني است كه قائل است رسول خدا (ص) علي (ع) را به اسم و به طور مشخص به جانشيني خود منصوب كرده بود.[105]
از آنجا كه جاروديان متقدم در تقبيح كساني كه بر علي (ع) پيشي گرفتند، زياده روي نموده و آنان را تكفير و تفسيق كردند، برخي زيديه قائل شدند كه نص صادر شده در مورد جانشيني علي (ع) نه نص آشكار، بلكه نص خفي بود و امت در تشخيص آن به خطا رفتند. بنا براين، اين مسأله موجب كفر و فسق هيچ يك از صحابيان پيامبر (ص) نميشود.
لازم به ذكر است كه اين تفكر تند جاروديه نخستين در افكار برخي از دانشمندان متأخرتر نيز تأثير گذاشت و بيهوده نيست كه قاضي ابوالقاسم اسماعيل بن احمد بستي (م 420ق) كتابي تحت عنوان “البحث عن ادلة التكفير و التفسيق” نوشته و در آن قائل شد كه اگر چه نص در مورد جانشيني علي (ع) صادر شده ولي چون آن حضرت امامت خود را به صورت فعال اظهار نميكرده، انجام وظايف امامت از سوي خلفاي سهگانه توجيه ميشود و موجب كفر يا فسق نميگردد. اين كار آنان از مصاديق معادات با علي (ع) و يا خذلان او نيز نيست.[106]
منابع
قرآن كريم.
1. آملي زيدي، تتمة مصابيح ابي العباس حسني (همراه المصابيح)، تحقيق عبدالله بن عبدالله بن احمد حوثي، مؤسسة الامام زيد بن علي الثقافية، چاپ اول، امان 1422ق/2002م.
2. ابن ابي الرجال، شهاب الدين احمد بن صالح، مطلع البدور و مجمع البحور، تحقيق عبد الرقيب مطهر محمد حجر، 4 جلد، مركز اهل البيت (ع) للدراسات الاسلاميه، چاپ اول، صعده 1425ق/2004م.
3. ابن حبان، محمد، الثقات، 9 جلد، مؤسسة الکتب الثقافیة، چاپ اول، حیدرآباد (هند) 1393ق.
4. ابن حجر عسقلانی، شهاب الدین ابوالفضل احمد بن علی، تهذیب التهذیب، 12 جلد، دار الفکر، چاپ اول، بیروت1404ق/1984م.
5. ابن حنبل، احمد، مسند احمد بن حنبل، 6 جلد، دار صادر، بیروت، بی تا.
6. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، 8 جلد، دار صادر، بیروت، بی تا.
7. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، معالم العلماء، بی نا، بی جا، بی تا.
8. ابن عباس الوجيه، عبد السلام، أعلام المؤلفين الزيدية، مؤسسة الامام زيد بن علي الثقافية، چاپ اول، امان 1420ق/1999م.
9. ابن عقده، احمد بن محمد، کتاب الولایة، تحقیق عبد الرزاق محمد حسین حرز الدین، دلیل، چاپ اول، قم 1421ق/1379ش.
10. ابن عنبه، جمال الدین احمد بن علی، عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب، تحقیق محمد حسن آل طالقانی، حیدریة، چاپ دوم، نجف 1380ق/1961م.
11. ابوطالب، يحيي بن حسين، الافاده في تاريخ ائمة الزيدية، تحقيق محمد يحيي سالم عزان، دار الحكمة اليمانيه، چاپ اول، صعده 1417ق/1996م.
12. ابوطالب، یحیی بن حسین، تیسیرالمطالب فی امالی الامام ابی طالب، موسسة الاعلمی، چاپ اول، بیروت 1395ق/1975م.
13. اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، المکتبة الحیدریة، چاپ دوم، نجف 1385ق/1965م.
14. بخاری، محمد بن اسماعیل، التاریخ الکبیر، 8 جلد، المکتبة الاسلامیة، دیاربکر، بی تا.
15. بستی، اسماعیل بن احمد، کتاب البحث عن ادلة التکفیر و التفسیق، تحقیق ویلفرد مادلونگ و زابینه اشمیتکه، مرکز دانشگاهی، چاپ اول، تهران 1382ش.
16. بستی، اسماعیل بن احمد، کتاب المراتب فی فضائل امیر المؤمنین (ع)، تحقیق محمد رضا انصاری، دلیل، چاپ اول، قم 1421ق/1380ش.
17. جشمی بیهقی، محسن بن محمد، تنبیه الغافلین عن فضائل الطالبیین، تحقیق ابراهیم یحیی الدرسی، مرکز اهل البیت، چاپ اول، صعده 1421ق/2000م.
18. جشمی بیهقی، محسن بن محمد، رسالة ابلیس الی اخوانه المناحیس، تحقیق حسین مدرسی، دارالمنتخب العربی، چاپ اول، بیروت 1415ق/1995م.
19. حميري، ابوسعيد نشوان، الحور العين، تحقيق كمال مصطفي، دار آزال، چاپ دوم، بيروت 1985م.
20. رسی، قاسم بن ابراهیم، الکامل المنیر فی اثبات ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) والرد الخوارج، تحقیق عبد الولی یحیی الهادی، بي نا، چاپ اول، بیروت 1423ق/2002م.
21. رسی، قاسم بن ابراهیم، تثبیت الامامة لأهل بیت النبی، تحقیق صالح الوردانی، الهدف، قاهره، بی تا.
22. رسی، قاسم بن ابراهیم، مجموع کتب و رسائل الامام القاسم بن ابراهیم الرسی، تحقیق عبدالکریم احمد جدبان، 2 جلد، دار الحکمة الیمانیة، چاپ اول، صنعاء 1422ق/2001م.
23. زید بن علی، تفسیر غریب القرآن،تحقیق حسن محمد تقی حکیم، چاپ اول،الدار العالمیة،بیروت1412ق/1992م.
24. سید بن طاووس، علی بن موسی، الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف، بی نا، چاپ اول، قم، بی تا.
25. سید مرتضی، علی بن حسین، الشافی فی الامامه، 4 جلد، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ دوم، قم 1410ق.
26. شجری جرجانی، یحیی بن حسین، کتاب الامالی، تحقیق محمد حسن محمد حسن اسماعیل، 2 جلد، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، بیروت 1422ق/2001م.
27. شهرستانی، محمد بن عبد الکریم،الملل و النحل، تحقیق محمد سید گیلانی، 2 جلد، دارالمعرفة، بیروت، بی تا.
28. صاحب بن عباّد، اسماعیل (در واقع، ابوطالب، یحیی بن حسین)، الزیدیه، تحقیق ناجی حسن، الدار العربیة، چاپ اول، بیروت 1986م.
29. صدوق، محمد بن علی بن حسین بن بابویه، الامالی، مؤسسة البعثة، چاپ اول، قم 1417ق.
30. طبري، احمد بن موسي، المنير علي مذهب الامام الهادي الي الحق يحيي بن الحسين، تحقيق علي سراج الدين عدلان، مركز اهل البيت للدراسات الاسلامية، چاپ اول، صعده 1421ق/2000م.
31. طبری، احمد بن موسی، مجالس الطبری، تحقیق عبدالله بن حمود العزی، مؤسسة الامام زید بن علی الثقافیه، چاپ اول، امان 1422ق/2001م.
32. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، 6 جلد، الأمیره، چاپ اول، بیروت 1426ق/2005م.
33. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تحقیق سيد حسن موسوي خرسان، 10 جلد، دار الکتب الاسلامیه، چاپ سوم، تهران 1364ش.
34. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسير العياشي، 2 جلد، تحقیق سيد هاشم رسولي محلاتي، المكتبة العلمية الإسلامية، تهران، بی تا.
35. عیانی، قاسم بن علی، مجموع کتب و رسائل الامام القاسم العیانی، تحقیق عبدالکریم احمد جدبان، مکتبة التراث الاسلامی، چاپ اول، صعده 1423ق/2002م.
36. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، 2 جلد، دار الکتاب، چاپ سوم، قم 1404ق.
37. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، 8 جلد، دار الکتب الاسلامیه، چاپ پنجم، تهران 1363ش.
38. کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، تحقیق محمد الکاظم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، تهران 1410ق/1990 م.
39. کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب الامام امیر المومنین (ع)، تحقیق محمد باقر محمودی، 2 جلد، مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة، چاپ اول، قم 1412ق.
40. محلی، حمید الشهید بن احمد بن محمد، الحدائق الوردیه فی مناقب ائمه الزیدیه، تحقیق مرتضی بن زید المحطوری الحسنی، 2 جلد، مکتبة بدر، چاپ اول، صنعا 1423ق/2002م.
41. مرتضی لدین الله، محمد بن یحیی، کتاب الاصول، تحقیق عبدالله بن حمود عزی، مؤسسة الامام زید بن علی الثقافیة، چاپ اول، امان 1421ق/2001م.
42. مزی، جمال الدین، تهذیب الکمال، تحقیق بشار عواد معروف، 30 جلد، مؤسسة الرسالة، بیروت 1406ق/1985م.
43. مسعودی، علي بن حسين، مروج الذهب، 4 جلد، دار إحياء التراث العربي، چاپ اول، بيروت 1422ق/2002م.
44. مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ترجمه و شرح محمد باقر ساعدی خراسانی، اسلامیه، چاپ پنجم، ایران 1383ش.
45. مهدي لدين الله، حسين بن قاسم عياني، مجموع كتب و رسائل الامام المهدي لدين الله حسين بن قاسم عياني، تحقيق ابراهيم يحيي درسي حمزي، مركز اهل البيت (ع) للدراسات الاسلامية، چاپ اول، صعده 1425ق/2004م.
46. موسوی نژاد، سید علی، تراث الزیدیه، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم 1384ش/2005م.
47. موسوي نژاد، سيد علي، “مهدويت و فرقه حسينيه زيديه”، مجله هفت آسمان، شماره 27، پاييز 1384.
48. هادی الی الحق، یحیی بن حسین، الاحکام فی الحلال و الحرام، بی نا، چاپ اول، بی جا، 1410ق/1990م.
49. هادی الی الحق، یحیی بن حسین، تثبيت الامامة، دار الامام السجاد (ع)، چاپ دوم، بيروت 1419ق.
50. هادی الی الحق، یحیی بن حسین، رسائل العدل و التوحید (جلد دوم از کتاب مذکور)، تحقیق محمد عماره، دارالهلال، قاهره 1971م.
51. هادی الی الحق، یحیی بن حسین، کتاب اصول الدین، مرکز اهل البیت الدراسات الاسلامیة، چاپ اول، صعده 1422ق/2001م.
52. هادی الی الحق، یحیی بن حسین، مجموع رسائل الامام الهادی الی الحق القویم یحیی بن حسین بن القاسم بن ابراهیم، تحقیق عبدالله بن محمد الشاذلی، مؤسسة الامام زید بن علی الثقافیة، چاپ اول، امان 1421ق/2001م.
53. هارونی، احمد بن حسین، الأمالی الصغری، تحقیق عبدالسلام عباس الوجیه، دارالتراث الاسلامی، چاپ اول، صعده 1414ق/1993م.
54. هارونی، احمد بن حسین، التبصره فی التوحید والعدل، تحقیق عبدالکریم احمد جدبان، مکتبة التراث الاسلامی، چاپ اول، صعدة 1423ق–2002م.
55. هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس، تحقيق محمد باقر أنصاري، بی نا، بی جا، بی تا.
[1] مفید، محمد بن محمد بن نعمان، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ترجمه و شرح محمد باقر ساعدی خراسانی، اسلامیه، چاپ پنجم، ایران 1383ش، ص 160-161؛ با کمی تفاوت و اختصار: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، 8 جلد، دار الکتب الاسلامیه، چاپ پنجم، تهران 1363ش، ج 1، ص 289، ج 8، ص 27؛ صدوق، محمد بن علی بن حسین بن بابویه، الامالی، مؤسسة البعثة، چاپ اول، قم 1417ق، ص 670؛ عیاشی، محمد بن مسعود، تفسير العياشي، 2 جلد، تحقیق سيد هاشم رسولي محلاتي، المكتبة العلمية الإسلامية، تهران، بی تا، ج 1، ص 329، ج 2، ص 97-98، قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، 2 جلد، دار الکتاب، چاپ سوم، قم 1404ق، ج 1، ص 173-174؛ هلالی، سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس، تحقيق محمد باقر أنصاري، بی نا، بی جا، بی تا، ص 355-356؛ ابن حنبل، احمد، مسند احمد بن حنبل، 6 جلد، دار صادر، بیروت، بی تا، ج 1، ص 118، 119، 152، ج 4، ص 368، 370، ج 5، ص 419.
[2] اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، المکتبة الحیدریة، چاپ دوم، نجف 1385ق/1965م، ص 92؛ ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، 8 جلد، دار صادر، بیروت، بی تا، ج 5، ص 326؛ طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، 6 جلد، الأمیره، چاپ اول، بیروت 1426ق/2005م، ج 5، ص 5؛ ابن عنبه، جمال الدین احمد بن علی، عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب، تحقیق محمد حسن آل طالقانی، حیدریة، چاپ دوم، نجف 1380ق/1961م، ص 258؛ مسعودی، علي بن حسين، مروج الذهب، 4 جلد، دار إحياء التراث العربي، چاپ اول، بيروت 1422ق/2002م، ج 3، ص 147؛ بخاری، محمد بن اسماعیل، التاریخ الکبیر، 8 جلد، المکتبة الاسلامیة، دیاربکر، بی تا، ج 3، ص 403؛ ابوطالب، يحيي بن حسين، الافاده في تاريخ ائمة الزيدية، تحقيق محمد يحيي سالم عزان، دار الحكمة اليمانيه، چاپ اول، صعده 1417ق/1996م، ص 65؛ مزی، جمال الدین، تهذیب الکمال، تحقیق بشار عواد معروف، 30 جلد، مؤسسة الرسالة، بیروت 1406ق/1985م، ج 10، ص 98؛ ابن حجر عسقلانی، شهاب الدین ابوالفضل احمد بن علی، تهذیب التهذیب، 12 جلد، دار الفکر، چاپ اول، بیروت1404ق/1984م، ج 3، ص 362؛ ابن حبان، محمد، الثقات، 9 جلد، مؤسسة الکتب الثقافیة، چاپ اول، حیدرآباد (هند) 1393ق، ج 4، ص 250.
[3] البته امكان تحريف و تنقيص متون در دورههاي بعدي نيز وجود دارد.
[4] این کتاب در واقع، توضیح برخی واژهها، عبارات و آیات سورههای قرآن کریم است که مطالب مخصوص هر سوره به طور جداگانه ذکر شده است. این کتاب تا به حال توسط محمد جواد حسینی جلالی و حسن محمد تقی حکیم به طور جداگانه تحقیق شده و به چاپ رسیده است. اگر چه در تألیف یا املای این کتاب توسط زید شک و تردید امکان دارد، ولی علمای زیدیه نسبت آن به زید را درست تلقی کرده و قبول دارند.
[5] یا ایها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من الناس: مائده/67.
[6] زید بن علی، تفسیر غریب القرآن،تحقیق حسن محمد تقی حکیم، چاپ اول،الدار العالمیة،بیروت1412ق/1992م، ص129.
[9] قاسم بن ابراهیم در علوم مختلف ديني و ادبي متبحر بود. او بعد از قيام و کشته شدن برادرش محمد بن ابراهیم در سال 199ق دعوت خود را آغاز کرد، ولی بعدا به خاطر مشكلاتي كه به وجود آمد، فعالیت خود را به طور مخفیانه ادامه داد و در حوزه علمی و فرهنگی آثار زیادی از خود بر جای گذاشت. قاسم رسی در سال 246ق در 77 سالگي در کوه سیاهی به نام رس در نزدیکی ذو الحلیفه وفات یافت. کتب و رسائل زیادی از جمله، الاصول الخمسه، اصول العدل و التوحید، تثبیت الامامة، تفسیر القرآن، الرد علی الزندیق ابن المقفع، الکامل المنیر فی اثبات ولایة امیر المؤمنین (ع) والرد علی الخوارج، المسترشد و غیره از قاسم رسی به یادگار مانده است که در شکلگیری اندیشه زیدیه نقش بسیار مهمی داشتهاند. برای اطلاع بیشتر از آثار قاسم رسی ر.ک: موسوی نژاد، سید علی، تراث الزیدیه، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم 1384ش/2005م، ص 47-51.
[10] رسی، قاسم بن ابراهیم، مجموع کتب و رسائل الامام القاسم بن ابراهیم الرسی، تحقیق عبدالکریم احمد جدبان، 2 جلد، دار الحکمة الیمانیة، چاپ اول، صنعاء 1422ق/2001م، ج 2، ص 147-148؛ رسی، قاسم بن ابراهیم، تثبیت الامامة لأهل بیت النبی، تحقیق صالح الوردانی، الهدف، قاهره، بی تا، ص55.
[11] در انتساب کتاب الکامل المنیر به امام زیدی قاسم بن ابراهیم رسی اختلاف نظر وجود دارد. اين کتاب در واقع، پاسخ و رد کتابی است که خوارج نوشته و مدعی بودند که پیامبر (ص) کسی را به عنوان جانشین برای خود تعیین نکرده و برخی اصحاب از علی (ع) برتر بودهاند. نویسنده، در مقام رد این اندیشه به دلایل عقلی و نقلی از جمله حدیث صخره، حدیث استخلاف، حدیث منزلت، حدیث سد الابواب، حدیث رایت، حدیث مؤآخات و غیره پرداخته و احادیثی از قبیل “اصحابی کالنجوم”، “ارأف امتی بأمتی ابوبکر” و… را به نقد کشیده است.
[12] رسی، قاسم بن ابراهیم، الکامل المنیر فی اثبات ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) والرد الخوارج، تحقیق عبد الولی یحیی الهادی، بي نا، چاپ اول، بیروت 1423ق/2002م، ص 61-63.
[13] رسی، الکامل المنیر، ص83-90.
[14] همان، ص186-187.
[15] رسی، مجموع کتب و رسائل الامام القاسم بن ابراهیم الرسی، ج2، ص 180.
[16] آملي زيدي، تتمة مصابيح ابي العباس حسني (همراه المصابيح)، تحقيق عبدالله بن عبدالله بن احمد حوثي، مؤسسة الامام زيد بن علي الثقافية، چاپ اول، امان 1422ق/2002م، ص 582؛ هادی الی الحق، یحیی بن حسین، کتاب اصول الدین، مرکز اهل البیت الدراسات الاسلامیة، چاپ اول، صعده 1422ق/2001م، ص24-25 )مقدمه تحقیق(.
[17] ابن عنبه، ص 204.
[18] حميري، ابوسعيد نشوان، الحور العين، تحقيق كمال مصطفي، دار آزال، چاپ دوم، بيروت 1985م، ص 250. یحیی بن حسین از علمای کم نظیر زیدی است. آثار زیادی از جمله کتاب الاحکام، کتاب الفنون، المنتخب، التوحید، تفسیر القرآن، الرد علی بن الحنفيه و… از او به ما رسیده است. او در سال 298ق در 53 سالگی مسموم گشته و کشته شد. او را در مقابل محراب مسجدی که در شهر صعده بنا نهاده بود، دفن نمودند: هادی الی الحق، کتاب اصول الدین، ص39-42 (مقدمه تحقيق).
[19] اين كتاب شامل مباحثي همچون حوادث بعد از رحلت رسول خدا (ص)، ادعاي اجماع بر خلافت ابوبكر، حمله به خانه اهل بيت (ع)، توهين به حضرت فاطمه (س)، احتجاجهاي اسامه، ابوقحافه و ديگران بر عليه ابوبكر، جريان فدك و غيره ميباشد.
[20] هادی الی الحق، یحیی بن حسین، تثبيت الامامة، دار الامام السجاد (ع)، چاپ دوم، بيروت 1419ق، ص 20.
[21] این کتاب كه در باب عقاید اسلامی به تحریر در آمده، شامل مقدمهای از مؤلف و بحثهای توحید، وعد و وعید، امر به معروف و نهی از منکر، امامت امیر المؤمنین علی (ع) و اختلاف امت در باره امامان می باشد.
[22] هادی الی الحق، کتاب اصول الدین، ص87-90.
[23] اين كتاب كه امام مرتضی لدین الله آن را از پدرش هادي الي الحق روایت کرده است، شامل مباحث توحید، عدل، وعد و وعید، نبوت، امامت، امر به معروف و نهی از منکر، هدایت، ضلالت، عبادت، اراده، اذن، کفر، شرک، زکات، محکم و متشابه و تنزیه انبیاء می باشد.
[24] هادی الی الحق، یحیی بن حسین، مجموع رسائل الامام الهادی الی الحق القویم یحیی بن حسین بن القاسم بن ابراهیم، تحقیق عبدالله بن محمد الشاذلی، مؤسسة الامام زید بن علی الثقافیة، چاپ اول، امان 1421ق/2001م، ص 53؛ هادی الی الحق، یحیی بن حسین، رسائل العدل و التوحید (جلد دوم از کتاب مذکور)، تحقیق محمد عماره، دارالهلال، قاهره 1971م، ص 75.
[25] اين كتاب را ابوالحسن علی بن احمد بن ابی حریصه با روایت از حسن بن احمد بن محمد الضهری از محمد بن الفتح بن یوسف از محمد بن الهادی الی الحق جمع کرده است. این کتاب نظرات امام یحیی بن حسین را در ابواب مختلف فقهی مانند نماز، روزه، حج، نکاح، بیع، حدود و دیات دربردارد.
[26] هادی الی الحق، یحیی بن حسین، الاحکام فی الحلال و الحرام، بی نا، چاپ اول، بی جا، 1410ق/1990م، ج 1، ص 37-38.
[27] کوفی، فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفی، تحقیق محمد الکاظم، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، تهران 1410ق/1990 م، ص 11 (مقدمه تحقيق).
[28] همان، ص 239-240.
[29] همان، ص 474-475.
[30] تفسیر فرات کوفی از آثار مهم دوره غیبت صغری است که تفسیر روایی به حساب می آید ولی خیلی از روایات آن ناظر به بطن آیه است نه تفسیر آن.
[31] فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى وَلَكِنْ كَذَّبَ وَتَوَلَّى ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ يَتَمَطَّى أَوْلَى لَكَ فَأَوْلَى: قیامة/31-34.
[32] کوفی، فرات بن ابراهیم، ص 515-517.
[33] یا ایها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من الناس: مائده/67.
[34] کوفی، فرات بن ابراهیم، ص 130.
[35] ابن ابي الرجال، شهاب الدين احمد بن صالح، مطلع البدور و مجمع البحور، تحقيق عبد الرقيب مطهر محمد حجر، 4 جلد، مركز اهل البيت (ع) للدراسات الاسلاميه، چاپ اول، صعده 1425ق/2004م، ج 4، ص 313.
[36] کوفی، محمد بن سلیمان، مناقب الامام امیر المومنین (ع)، تحقیق محمد باقر محمودی، 2 جلد، مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة، چاپ اول، قم 1412ق، ج 1، ص 10-14 (مقدمه تحقيق).
[37] کتاب مناقب الامام امیر المومنین (ع) از محمد بن سلیمان کوفی در باب فضایل امیر مؤمنان علی (ع) به تحریر در آمده است. البته اوایل کتاب مربوط به فضایل حضرت رسول الله (ص) است. این کتاب ابواب مختلفی را شامل می شود، از جمله علامات نبوت، حسن خلق پیامبر (ص)، آیههای مودت، اکمال دین، نجوی، تطهیر، اهل ذکر، اطعام، سابقون، ولایت، احادیث غدیر، منزلت، یوم الدار، مؤاخات و…
[38] کوفی، محمد بن سلیمان، ج 1، ص 118-119.
[39] همان، ج 2، ص 437.
[40] مرتضی لدین الله، محمد بن یحیی، کتاب الاصول، تحقیق عبدالله بن حمود عزی، مؤسسة الامام زید بن علی الثقافیة، چاپ اول، امان 1421ق/2001م، ص 12-23 (مقدمه تحقیق).
[41] همان، ص 38-39.
[42] ابن عقده، احمد بن محمد، کتاب الولایة، تحقیق عبد الرزاق محمد حسین حرز الدین، دلیل، چاپ اول، قم 1421ق/1379ش، ص 9-67 (مقدمه تحقیق).
[43] همان، ص 138-149.
[44] سید بن طاووس، علی بن موسی، الطرائف في معرفة مذاهب الطوائف، بی نا، چاپ اول، قم، بی تا، ص 140-142.
[45] ابن عقده، ص 215-216.
[46] طبری، احمد بن موسی، مجالس الطبری، تحقیق عبدالله بن حمود العزی، مؤسسة الامام زید بن علی الثقافیه، چاپ اول، امان 1422ق/2001م، ص 12-19 (مقدمه تحقیق).
[47] کتاب مجالس الطبری مناظرات و پرسش و پاسخهایی است که میان احمد بن موسی طبری و برخی دانشمندان مخالف صورت گرفته است. این کتاب صحبتهایی را در موضوعات هدایت و ضلالت، قرائت برخی آیات، جبر و اختیار، فرق بین موحد و ملحد، علم امام، امام علی (ع) و ابوبکر، شفاعت، قضا و قدر، خلق قرآن، عذاب قبر و غیره را شامل می شود.
[48] طبری، احمد بن موسی، مجالس الطبری، ص 72-73. اشاره است به مشاجره لفظی زید بن حارثه که به علی (ع) گفت: تو مولای من نیستی، مولای من فقط رسول خدا است. حدیث غدیر ایراد شد تا برساند که علی نیز مولای او است: سید مرتضی، علی بن حسین، الشافی فی الامامه، 4 جلد، مؤسسه اسماعیلیان، چاپ دوم، قم 1410ق، ج 2، ص 311-312.
[49] طبری، احمد بن موسی، مجالس الطبری، ص 87.
[50] اين كتاب اگرچه شامل مباحث قرآني، حديثي و تاريخي نيز ميباشد، ولي به علت پر رنگ تر بودن مباحث كلامي، ميتوان آن را اثري كلامي به حساب آورد. اقسام هدايت و عبادت، حجتها برخلق، اراده، تفسير تسبيح و سجود جمادات، محكم و متشابه و ناسخ و منسوخ قرآن، تفسير برخي واژههاي قرآني، صفات خداوند، افضليت و ولايت علي (ع)، فضايل امام زيد بن علي (ع) و … از مباحث اين كتاب است.
[51] یا ایها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من الناس: مائده/67.
[52] النبی أولی بالمؤمنین من أنفسهم: احزاب/6.
[53] طبري، احمد بن موسي، المنير علي مذهب الامام الهادي الي الحق يحيي بن الحسين، تحقيق علي سراج الدين عدلان، مركز اهل البيت للدراسات الاسلامية، چاپ اول، صعده 1421ق/2000م، ص 184-186.
[54] همان، ص 186-189.
[55] همان، ص 190.
[56] همان، ص 36-37.
[57] عیانی، قاسم بن علی، مجموع کتب و رسائل الامام القاسم العیانی، تحقیق عبدالکریم احمد جدبان، مکتبة التراث الاسلامی، چاپ اول، صعده 1423ق/2002م، ص 7-46 (مقدمه تحقيق).
[58] همان، ص 348.
[59] ذم الاهواء و الوهوم رسالهای است که آن را در باره حوادث بعد از رحلت پیامبر و اختلافات بین امام حسن (ع) و معاویه نوشته است. این رساله خطبهای از خطبههای آن امام را شامل می شود.
[60] عیانی، ص 418-419.
[61] مهدي لدين الله، حسين بن قاسم عياني، مجموع كتب و رسائل الامام المهدي لدين الله حسين بن قاسم عياني، تحقيق ابراهيم يحيي درسي حمزي، مركز اهل البيت (ع) للدراسات الاسلامية، چاپ اول، صعده 1425ق/2004م ص 11-13 (مقدمه تحقيق). براي اطلاع بيشتر از فرقه حسينيه ر.ك: موسوي نژاد، سيد علي، “مهدويت و فرقه حسينيه زيديه”، مجله هفت آسمان، شماره 27، پاييز 1384.
[62] مهدي لدين الله، ص 148.
[63] براي اطلاع بيشتر از آثار احمد بن حسین هارونی ر. ك: موسوي نژاد، تراث الزیدیه، ص 88-89.
[64] هارونی، احمد بن حسین، التبصره فی التوحید والعدل، تحقیق عبدالکریم احمد جدبان، مکتبة التراث الاسلامی، چاپ اول، صعدة 1423ق–2002م، ص 5-23 (مقدمه تحقيق). مؤید بالله هاروني ابتدا از پیروان مكتب امامیه بود ولی به علت ديدن برخی معارضات و اختلافات در روایات امامیه، آن فرقه را ترک کرد و به زیدیه گروید. عظمت علمی و اجتماعی او چنان بود که شیخ طوسی از بزرگان امامیه که معاصر او بود، کتاب تهذیب الاحکام را برای حل اختلافهای روایی تألیف کرد و در مقدمه آن جریان زیدی شدن احمد بن حسین هارونی علوی را آورد: طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، تحقیق سيد حسن موسوي خرسان، 10 جلد، دار الکتب الاسلامیه، چاپ سوم، تهران 1364ش، ج 1، ص 2-3.
[65] اين كتاب در موضوعات توحید و صفات خدا، نبوت، اعجاز قرآن، وعد و وعید، شفاعت، امامت علی (ع)، حسن (ع) و حسین (ع)، امامت اهل بیت (ع)، شروط و طریق امامت، امر به معروف و نهی از منکر و غیره نوشته شده است.
[66] هارونی، احمد بن حسین، التبصره فی التوحید والعدل، ص 73- 76.
[67] اين كتاب حاوی بیست و شش حدیث در موضوعات معجزات پیامبر (ص)، دعای آدم (ع)، فضیلت سوره اخلاص، فضایل اهل بیت (ع)، کلمه توحید، اطاعت از والدین، غدیر خم، وضو و دعاهای آن، حدیث منزلت، حقایق ایمان، جهل نعمت و غیره نوشته شده است.
[68] هارونی، احمد بن حسین، الأمالی الصغری، تحقیق عبدالسلام عباس الوجیه، دارالتراث الاسلامی، چاپ اول، صعده 1414ق/1993م، ص 90.
[69] همان، ص 102.
[70] همان، ص 118.
[71] محلی، حمید الشهید بن احمد بن محمد، الحدائق الوردیه فی مناقب ائمه الزیدیه، تحقیق مرتضی بن زید المحطوری الحسنی، 2 جلد، مکتبة بدر، چاپ اول، صنعا 1423ق/2002م، ج 2، ص 158.
[72] ابوطالب یحیی بن حسین بعد از 13 سال امامت در سال 424ق در سن 84 سالگی ازدنیا رفت. کتابهای “الامالی”، “المجزی فی اصول الفقه”، “جامع الادله”، ” التحریر وشرحه” (در دوازده جلد)، “مبادی الادله فی اصول الدین”، “تیسیر المطالب فی امالی الامام ابی طالب”، “الزیدیه” يا “الدعامه”، “الافاده فی تاریخ الائمه السادة” و غیره از تألیفات اوست: ابوطالب، یحیی بن حسین، تیسیرالمطالب فی امالی الامام ابی طالب، موسسة الاعلمی، چاپ اول، بیروت 1395ق/1975م، ص 7-10 (مقدمه تحقيق).
[73] اين کتاب شامل امالی امام ابوطالب یحیی بن حسین است که در موضوعات مختلفی از جمله فضایل رسول خدا (ص)، اهل بیت (ع)، علی (ع)، فاطمه (س)، حسن (ع)، حسین (ع)، زید بن علی (ع)، قرآن، مساجد و غیره، وصیت ها، مقتل و قبر امام علی (ع)، مباحث دعا، استغفار، وضو، نماز، روزه، زکات، صدقه، حج، جهاد، حسن خلق، مکارم الاخلاق، ظلم، زهد، مرگ، شفاعت و… نوشته شده است.
[74] ابوطالب، یحیی بن حسین، تیسیرالمطالب فی امالی الامام ابی طالب، ص 48.
[75] ر. ك: موسوي نژاد، تراث الزیدیه، ص 92؛ ابن عباس الوجيه، عبد السلام، أعلام المؤلفين الزيدية، مؤسسة الامام زيد بن علي الثقافية، چاپ اول، امان 1420ق/1999م، ص 1122. اين كتاب در موضوعات ادله امامت علی بن ابی طالب (ع)، پاسخ به پارهای اشکالات در این مورد، پاسخ به شبهه کسانی که قائل به امامت ابوبکر هستند، پاسخ به خوارج، باطل بودن امامت مفضول با وجود افضل، افضل الصحابه بودن علی (ع) و بعد از او حسن (ع) و حسین (ع)، امامت آن دو و اولادشان، اصول امامت در زیدیه، نیاز مردم به امام، عدم وجوب معصوم بودن امام، باطل بودن رأی کسانی که قائلند امامت فقط با نص جلی ثابت می شود، معرفت امام و… نوشته شده است. این کتاب به صورت ایراد و پاسخ به تحریر در آمده و هر ایراد به طور مختصر ولی با دلایل محکم پاسخ داده شده است.
[76] والمؤمنون والمؤمنات بعضهم اولیاء بعض: توبه/71.
[77] من احبنی فالیحب الانصار.
[78] فإن الله هو مولاه و جبریل و صالح المؤمنین: تحریم/4.
[79] صاحب بن عباّد، اسماعیل (در واقع، ابوطالب، یحیی بن حسین)، الزیدیه، تحقیق ناجی حسن، الدار العربیة، چاپ اول، بیروت 1986م، ص 45-51.
[80] بستی، اسماعیل بن احمد، کتاب المراتب فی فضائل امیر المؤمنین (ع)، تحقیق محمد رضا انصاری، دلیل، چاپ اول، قم 1421ق/1380ش، ص 10-14 (مقدمه تحقيق).
[81] اين کتاب علل و موجبات کفر و فسق، یکی از مباحث داغ در میان متکلمان آن زمان را بررسی می کند. چیستی کفر و فسق، ویژگی ها و دلایل کفر، کفر قائلان به تشبیه، بحث در خروج از توحید، کفر با ظلم کردن، بحث در تفسیق، بحث در این که حوادث پس از رحلت پیامبر (ص) موجب فسق برخی از اصحاب می شود یا نه و… از مباحث این کتاب است.
[82] بستی، اسماعیل بن احمد، کتاب البحث عن ادلة التکفیر و التفسیق، تحقیق ویلفرد مادلونگ و زابینه اشمیتکه، مرکز دانشگاهی، چاپ اول، تهران 1382ش، ص 105-106.
[83] اين كتاب در باره افضلیت امام علی (ع) نسبت به سایر اصحاب، احادیث مختلفی که رسول خدا (ص) در فضیلت او فرموده، اسما و القاب علی (ع)، اسلام آوردن او، سخاوت و شجاعت و اخبار غیبی آن حضرت، ولادت او و… نوشته شده است.
[84] بستی، اسماعیل بن احمد، کتاب المراتب فی فضائل امیر المؤمنین (ع)، ص 35.
[85] همان، ص49.
[86] همان، ص 78.
[87] جشمی بیهقی، محسن بن محمد، رسالة ابلیس الی اخوانه المناحیس، تحقیق حسین مدرسی، دارالمنتخب العربی، چاپ اول، بیروت 1415ق/1995م، ص9- 14 (مقدمه تحقيق).
[88] این کتاب در مباحث توحید، تشبیه، عدل، قضا و قدر، اراده، قرآن، نبوت، امامت، جزای اعمال و… نوشته شده است. ابن شهر آشوب و علامه حلی این کتاب را به عنوان “رسالة ابلیس الی المجبره” ذکر کردهاند: همان، ص 14؛ ابن شهر آشوب، محمد بن علی، معالم العلماء، بی نا، بی جا، بی تا، ص 128.
[89] جشمی بیهقی، رسالة ابلیس الی اخوانه المناحیس، ص 108.
[90] نويسنده در مقدمه توضیح می دهد که در این کتاب آیات قرآنی در باره فضیلت اهل بیت (ع) را جمع کرده و آنها را با روایات صحیح شرح داده است. در این کتاب ضمن بحث از آیات مختلف قرآن کریم از جمله تبلیغ، اکمال، شراء، مباهله، وحدت، اطاعت، ولایت، جهاد، انذار عشیره و… روایات زیادی از جمله غدیر، یوم الدار، منزلت، ثقلین، مؤاخات، سد الابواب و غیره را با تفصیل توضیح داده است.
[91] جشمی بیهقی، محسن بن محمد، تنبیه الغافلین عن فضائل الطالبیین، تحقیق ابراهیم یحیی الدرسی، مرکز اهل البیت، چاپ اول، صعده 1421ق/2000م، ص 102- 104.
[92] همان، ص 104- 105.
[93] همان، ص 106-108.
[94] همان، ص 230-231.
[95] شجری جرجانی، یحیی بن حسین، کتاب الامالی، تحقیق محمد حسن محمد حسن اسماعیل، 2 جلد، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، بیروت 1422ق/2001م، ج 1، ص 3 (مقدمه تحقيق).
[96] اين كتاب كه علامه محیی الدین محمد بن احمد بن علی القرشی (م 643ق) آن را مرتب کرده، مجموعه روایات در موضوعات مختلف کلامی، تفسیری، اخلاقی، فقهی و تاریخی است که به صورت مسند ارائه شده است.
[97] شجری جرجانی، ج 1، ص 191، ح 714.
[98] الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا: مائده/3.
[99] شجری جرجانی، ج 1، ص 191-192، ح 716.
[100] كوفي، فرات بن ابراهيم، ص 516.
[101] جشمي بيهقي، تنبيه الغافلين عن فضائل الطالبيين، ص 105.
[102] كوفي، فرات بن ابراهيم، ص 516.
[103] مؤسسين اين دو فرقه معتقد بودند كه امامت امت پس از رسول خدا (ص) بر عهده شوراست: شهرستانی، محمد بن عبد الکریم،الملل و النحل، تحقیق محمد سید گیلانی، 2 جلد، دارالمعرفة، بیروت، بی تا، ج1، ص 159-161.
[104] رسي، قاسم بن ابراهيم، مجموع کتب و رسائل الامام القاسم بن ابراهیم الرسی، ص 197-214.
[105] همان، ص 211.
[106] بستي، كتاب البحث عن ادلة التکفیر و التفسیق، ص 105-106.