یکشنبه, 4 آذر , 1403 برابر با Sunday, 24 November , 2024
جستجو


چکیده
بنیادگرایان به عنوان خطر اصلی در منطقه آسیای مرکزی و نگرانی های ناشی از آن در منطقه و شکل ورود القاعده و طالبان به قلمرو قفقاز و آسیای مرکزی و دخالت قدرت های خارجی و امریکا و بررسی نقش جمهوری اسلامی ایران و عربستان در عرصه های مختلف سیاسی، فرهنگی و ایدوئولوژیک در کشورهای منطقه و به طور کلی آسیای مرکزی از موضوعات مهم در زمینه تاریخ معاصر جهان اسلام است.
از سویی نقش عربستان به پدید آمدن جریان های افراط گرا انجامیده و ناآرامی هایی را در منطقه باعث گردیده است که عکس العمل و مخالفت های شدید علمای دینی و رهبران سیاسی کشورهای منطقه را در برداشته است و هم چنین عوامل به وجود آمدن گروه های افراطی در آذربایجان نیز نیازمند بحث است. این نوشتار درصدد بررسی بنیادگرایان اسلامی است که با پشتیبانی گروه های تندرو و افراطی مانند سلفی ها، القاعده و طالبان و هم چنین دخالت قدرت های خارجی مانند امریکا که موجب ناآرامی و نارضایتی مردم، عالمان دینی و رهبران سیاسی گردیده و این که کدام یک از دو کشور مهم اسلامی یعنی جمهوری اسلامی ایران و عربستان در منطقه بیشتر به اهداف اسلامی و سیاسی نزدیک بوده و در عین حال به دور از خشونت توأم با نارضایتی مردم در منطقه نقش ایفا نموده است.
واژگان کلیدی
بنیادگرایان اسلامی، آسیای مرکزی، قفقاز، اسلام سیاسی، ایران، عربستان.  

مقدمه
 آسیای مرکزی از لحاظ ژئوپولیتیک و موقعیت جغرافیایی، برای منطقه و جهان بسیار اهمیت دارد. از این رو برخی از قدرت های خارجی به سبب استفاده از منابع سرشار منطقه و جای پا باز کردن از لحاظ سیاسی و نظامی، از برخی جناح ها وگروه های تندرو مذهبی، برای ناامنی منطقه حمایت می کنند و متأسفانه در کنار قدرت های بیگانه، برخی کشورهای عربی از جمله عربستان، درصدد گسترش جنبش های اسلام گرای افراطی به ویژه سلفیه و وهابیت هستند.
پژوهش حاضر، وجود بنیادگرایان تندرو را بررسی می کند که تا چه اندازه فعالیت می کنند و قلم روی فعالیت های آنان شامل کدام کشورها می شود و واکنش مردم منطقه و رهبران آنان چگونه بوده است.
   آسیای مرکزی پس از فروپاشی شوروی و آغاز دوران استقلال این جمهوری های پنج گانه اندک اندک از سیطره ایدئولوژی کمونیسم، رهایی یافت. هرچند ساختارهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی روسی کماکان در این جمهوری ها باقی ماند، کمونیسم به عنوان ایدئولوژی غالب دوران شوروی، شروع به رنگ باختن نمود. در این حال، دین و نقش آن در زندگی شهروندان کشورهای آسیای مرکزی، به مسأله ای تبدیل شد که جلب توجه بسیاری از دولت های این منطقه را به دنبال داشت. در این جهت، ازآن جا که بیشتر کشورهای این حوزه اسلامی، سنی بودند، این گمان از دو دهه قبل در مورد خطر افزایش بنیادگرایان در این منطقه وجود داشت؛ زیرا کشورهای این حوزه یعنی ترکمنستان، تاجیکستان، ازبکستان و قرقیزستان در مجاورت افغانستان قرار دارند و در طول سه دهه  اخیر، با رشد بنیادگرایان اسلامی مواجه بوده اند، به ویژه این که وجود طالبان و سپس حضور القاعده در افغانستان و پاکستان تقویت اندیشه بنیادگرایان اسلامی آسیای میانه را باعث شده است. بی شک وجود دولت های اقتدارگرا  در بیشتر کشورهای حوزه آسیای میانه و نبود فرهنگ سیاسی مشارکت پذیر، باعث شد تا مخالفان سیاسی، به بنیادگرایان نظیر القاعده بیشتر توجه کنند؛ نهادهای رسمی و غیررسمی عربستان نیز کوشیده اند تا با تبلیغ وهابیت در این مناطق، گسترده نفوذ معنوی و دینی خود را با اعطای مشوق های مالی و غیره گسترش دهند.
 بنیادگرایان اسلامی در کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز نگرانی برخی قدرت های داخلی و خارجی از جمله امریکا، روسیه و رهبران سیاسی منطقه را موجب گردیده اند.
    نگرانی امریکا از نفوذ القاعده
حضور بنیادگرایان اسلامی در آسیای مرکزی و قفقاز، کشورهای غربی به ویژه امریکا را به وحشت انداخته است، به طوری که ریچارد هالبروک، نماینده ویژه امریکا در امور افغانستان و پاکستان، هشدار داد که القاعده قصد نفوذ در آسیای میانه و آموزش شبه نظامیان این منطقه و تبدیل کردن آن به مرکز ناامنی را دارد و غرب به شدت نگران خطر ناامنی در منطقه آسیای میانه هست. وی هشدار می دهد که ناامنی از افغانستان، به راحتی می تواند در این منطقه گسترش یابد. وی می افزاید: خطر اصلی برای این منطقه طالبان نیست، بلکه القاعده است که تروریست های بین المللی را آموزش می دهد و کشورهای منطقه هم در این نگرانی، با واشنگتن سهیم هستند و در این زمینه نگرانی و هم کاری مشترکی وجود دارد.
 نگرانی رهبران سیاسی در منطقه
 این مسأله نه تنها غربی ها و امریکا بلکه رهبران سیاسی منطقه را نیز نگران نموده است. بر اساسی شواهد به دست آمده، رهبران منطقه آسیای مرکزی و قفقاز، بارها نگرانی خود را از تلاش وهابیت برای تحکیم مواضع خود در منطقه اعلام کرده اند و رسانه های گروهی، هر روز در مورد فعالیت های آنان در جمهوری تاجیکستان و ازبکستان مطالب زیادی می نویسند. در حقیقت می توان اینگونه نتیجه  گرفت که رشد وهابیت، پاسخ به اوضاع آشفته اقتصادی- اجتماعی کشورهای منطقه است.
 سازمان های اطلاعاتی جمهوری های شوروی سابق نیز در نشست اخیر خویش، آشکارا از پدیده ای به نام « کوچ و انتقال طالبانیسم به قلمرو قفقاز و اسیای مرکزی» اظهار نگرانی کرده اند.   حالا سؤال این  است که با وجود این اظهار نگرانی ها، چرا این قدرت ها برای جلوگیری از بنیادگرایان به خصوص القاعده، وهابیت و طالبان اقدام نمی کنند؟ تاکنون شواهدی دیده نمی شود که نشان از برخورد جدی، با نفوذ فزاینده وهابیت و طالبانیسم به منطقه باشد. با وجود این، بر اساس شواهد موجود، برخی از کشورهایی که با امریکا روابط دوستانه دارند، از این گروه ها حمایت می کنند. به باور ناظران سیاسی، جریان وهابیت برای نفوذ در جمهوری های شوروی سابق، مسیرهای گوناگونی را انتخاب کرده است. این تفاوت به طور خاص درباره شکل ورود این جریان به دو حوزه قفقاز و آسیای مرکزی به چشم می خورد. در زمینه آسیای مرکزی گرایش های تند وهابی گری اغلب از مرزهای افغانستان و پاکستان به بخش هایی از ازبکستان، تاجیکستان و حتی قرقیزستان راه یافت. تا جایی که در مجموعه القاعده و طالبان، هسته مستقلی به نام اتباع ازبک و آسیای مرکزی شکل گرفت و نام افراد تکفیری مثل طاهر یولداش، هم سنگر بن لادن بر زبان ها افتاد.  
با توجه به این مسأله، نگرانی از افراط گرای مذهبی در میان کشورهای آسیای مرکزی، امری  است که نمی توان آن را انکار کرد. از آغاز استقلال این کشورها، اسلام در آنها حیات تازه ای یافت و در همین حال، دخالت دین در امور کشور و نیز حمایت کشورهای خارجی از انواع فرقه ها و ادیان در این منطقه، به نگرانی دائم این کشورها تبدیل شد. ظهور طالبان در افغانستان و تروریسم برخاسته از بنیادگرایی مذهبی در این کشور، به این نگرانی دامن زد و در این میان دولت تاجیکستان به واسطه دارا بودن مرز مشترک با افغانستان مشکلات بیشتری را متحمل گردید. 

ذکر این نکته ضروری است که با فروپاشی شوروی و از بین رفتن رقیب دیرینه امریکا و هم چنین حادثه یازدهم سپتامبر که نزدیکی کشورهای منطقه به امریکا را موجب شده، بسیاری از دولت مردان منطقه با کمک امریکا، درصدد مبارزه با اسلام بنیادگرایانه برآمدند. برخی از دولت مردان، با اسلام بنیادگرا دشمنی داشته تا حدی که برای نمونه «اسلام کریم اف» رئیس جمهور ازبکستان درباره مقابله با آنها، اظهار نموده که چنین کسانی باید با گلوله کشته شوند و اگر لازم شود، خود این کار را انجام خواهد داد.   در حالی که نمونه های بارز اسلام بنیاد گرا در منطقه، سه گروه حزب التحریر، جنبش اسلامی ازبکستان و نهضت اسلامی تاجیکستان هستند که به سازمان دهی فعالیت های براندازانه در بیشتر کشورهای منطقه، به ویژه ازبکستان متهم هستند. 
 با در نظر داشتن این مباحث، روشن می شود که عامل به وجود آمدن و نفوذ گسترده بنیادگرایان اسلامی و به ویژه حضور گروه های افراطی القاعده، طالبان و وهابیت در منطقه، با حمایت برخی کشورهای خارجی و دوستان امریکا بوده است. برای مثال پاکستان،  در حقیقت بزرگ ترین خطری است که در حال حاضر امنیت دولت های حاکم بر آسیای میانه، به ویژه ازبکستان و تاجیکستان را تهدید می کند. خطر القاعده و تروریسم برخاسته از پاکستان است. هم-چنین به عربستان می توان اشاره کرد  که برای سرنگون ساختن رژیم های حاکم بر آسیای میانه و ایجاد امارت های وابسته به عربستان، مهم ترین هدف این مبارزان است.
 سؤال دیگر که به صورت جدی تر مطرح می گردد، این  است که نقش جمهوری اسلامی ایران به عنوان نزدیک ترین کشور همسایه در منطقه و نیز پرقدرت ترین کشور اسلامی در جهان اسلام چیست؟
نقش جمهوری اسلامی ایران در آسیای مرکزی و قفقاز
1. بعد سیاسی
 به دنبال فروپاشی اتحاد شوروی، کشورهای خارجی نظیر ایران برای پیش برد منافع خود و برای جلوگیری از عواقب احتمالی و برای هم کاری به آسیای مرکزی سرازیر شدند. علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه در نوامبر 1991از آذر بایجان و پنج جمهوری آسیای مرکزی دیدن کرد و در زمینه ایجاد کنسول گری در همه آنها به توافق رسیدند. رؤسای جمهور تاجیکستان، قزاقستان و ازبکستان همگی طی سال های1992 از ایران دیدار کردند و در سال 1993رئیس جمهور ایران آقای رفسنجانی از همه کشورهای آسیای مرکزی دیدار کرد. 
 بر اساس بررسی های به عمل آمده، تمام گروه های فعال در صحنه سیاسی تاجیکستان در مورد ایران متفقند که ایران باید پشتیبان اصلی تاجیکستان در منطقه باشد؛ زیرا تاجیکستان قطعه جدا افتاده و محاصره شده ای از محدوده فرهنگی ایران است. حزب نهضت اسلامی، به ایران به عنوان پایگاه ایدئولوژیک می نگرد. قاضی توریجان زاده به رغم اظهار علاقه به برقراری رابطه با عربستان و پاکستان، تصریح می نماید که رسالت ایران در منطقه فراتر از نقش  این کشورهاست و به گسترش ارتباطات و تشکیلات خود و نیز دولت تاجیکستان با ایران تأکید دارد.   یکی از نمونه های بارز آن این ا ست که تهران، از حزب احیای اسلامی تاجیکستان به طور زبانی و گاهی با کمک های مادی حمایت می-کند ولی تعهد ایدئولوژیک برای تداوم حمایت ایران پس از وقوع جنگ های داخلی در سال 1992 که در آن روسیه و ازبکستان قاطعانه از کمونیست های سابق در برابر ائتلاف دموکراتیک اسلامی حمایت می کرد، ناکافی بود. 
2.بعد اقتصادی
 در بعد اقتصادی باید گفت که فعالیت های جمهوری اسلامی ایران، تنها به کشور ترکمنستان محدود گردیده است. البته به ندرت در کشورهای دیگر آسیای مرکزی هم وجود داشته ولی به آن صورت چشم گیر نبوده است در اواخر 1991 تا آوریل 1993 عباس ملکی معاون وزیر امور خارجه اظهار داشت که دولت و نیز مؤسسات اسلامی نیمه-دولتی ایران نظیر بنیاد مستضعفان و بنیاد شهید، سعی در رهبری، تشویق و شکل دهی احیای مذهبی آسیای مرکزی می-کردند. 
ولی در ترکمنستان، ایران با تأسیس «تصفیه خانه بزرگ» برای شهر عشق آباد، محبت خود را در دل مردم ترکمن جای دادو اگر این گونه طرح های اساسی که در توان وزارت خانه و دستگاه های اجرایی دولت ایران است، در ترکمنستان و دیگر کشورهای آسیای میانه اجرا شود، بی شک آثار مطلوبی را درپی خواهد داشت.   یکی از نمونه های دیگر، اتوبوس های زیبای ایران خودروست که زیبایی خاصی به خیابان های شهر بخشیده است. در این میان نمایشگاه بزرگ ایران خودرو، نقش خوبی را ایفا می کند در حالی که تا چند سال اخیر، از اتوبوس های کهنه و اسقاطی همانند اتوبوس های چهل سال پیش ایران در عشق آباد استفاده می شد.  هم چنین ایران جاده های مرزی عشق آباد و جاده گئوک تپه به عشق آباد را آسفالت کرده که موجب سربلندی ایرانیان است.
3.بعد فرهنگی و ایدوئولوژیک
 بعد ایدوئولوژیک و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در منطقه، گسترده تر از بعد اقتصادی است. چون در سه کشور ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان فعالیت دارد. مثلاً روز ولادت حضرت امام حسین (ع) با همت یکی از مبلغان پر تلاش اعزامی از طرف سازمان فرهنگ جناب آقای «غلام حسین دلاور» با پشتیبانی سر کنسول، مراسم باشکوهی در صحن مسجد برگزار شد.   همین طور روستایی به نام رفسنجان و مسجدی به نام امام خمینی توسط دو رئیس جمهور ایران و ترکمنستان کلنگ زده شده و با همت آقای قنبری سرکنسول ایران در مرو ترکمنستان تکمیل گردیده است. این روستا در دویست کیلومتری مرو قرار دارد. در سال 1372 آقای نیازاف، آقای رفسنجانی را هنگام سفر به ترکمنستان به این روستا دعوت کرد که همه ساکنانش فارسی زبان و از اقوام سیستان ترک ترکمن و کرد هستند، و به افتخار ایشان، نام دهکده را به نام رفسنجانی تغییر داد. دو رئیس جمهور با مشارکت هم، کلنگ مسجد را در این روستا به زمین زدند. آقای نیازاف اسم رفسنجانی را برای مسجد انتخاب کرد اما آقای رفسنجانی نام آمام خمینی را تثبیت کرد که اکنون به همین نام معروف است. دولت ترکمنستان برای ساختن مسجد کمک اندکی کرد اما سفارت و کونسل گری تقریباً 90% از مسجد را تمام کردند.
 همان طوری که قبلاً اشاره گردید، نقش جمهوری اسلامی در بعد فرهنگی در قرقیزستان نیز چشم گیر است. یکی از نمونه های آن حوزه علمیه علی بن ابی طالب(ع) است که وزارت خارجه و سفارت جمهوری اسلامی ایران در شهر تالاس، خریداری کردند و به نام حوزه علمیه علی بن ابی طالب نام گذاری شد و در اختیار طلاب قرار گرفت.  هم چنین یک باب مدرسه دینی به نام « جامعه رسول اکرم »  ویژه پسران و با هم کاری سازمان مدارس و موافقت دولت قرقیزستان تأسیس شد که هفتاد نفر طلبه از استان های مختلف کشور قرقیزستان به صورت شبانه روزی در آن تحصیل می کنند. این مدرسه را چند سال پیش نماینده سابق سازمان مدارس، آقای سلیمانی تأسیس کرد که روابط بسیار خوبی با مسئولان مربوط دولت قرقیزستان، علما و مفتیان اهل سنت داشت.
جمهوری اسلامی ایران در کشور قزاقستان نیز نقش فرهنگی و ایدوئولوژیک ایفا نموده است. یکی از نمونه های آن، طلاب فارغ التحصیل مرکز جهانی علوم اسلامی (جامعۀ المصطفی العالمیۀ) در قزاقستان است. در بین آلماتی و قرقیزستان، شهر و روستاهایی وجود دارد که که شیعه نشین هستند. مثلاً« چوی» شهر دینی در قزاقستان که یکی از پایگاه های دیرینه تشیع به حساب می آید و شیعیان این مناطق در سال های اول انقلاب کمونیستی از آذربایجان به آن جا مهاجرت کرده و از بازماندگان همان ها هستند. هم چنین شهر «مرکه» پایگاه دیگر شیعیان به شمار می آید و روستای «نوپود» که شیعه نشین است و طلابی که در مرکز جهانی علوم اسلامی در این مناطق، به تأسیس مسجد و کلاس های درس قرآن و زبان فارسی پرداخته اند. 
 باز می توان به مراسم و جشن های مولودی اشاره نمود. مثلاً در روز ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) با مشارکت چند مرکز علمی از جمله اتحادیه زنان مسلمان قزاقستان در سالن کنفرانس کتابخانه ملی جشن برگزار گردید. این سومین سالی است که این جشن برگزار می گردد. در این جشن همسر رئیس جمهور « سلرل نظر بایف»  حضور داشت. وی هنگام تلاوت قرآن روسری به سر کرده بود. نمایشگاه کوچکی نیز از فعالیت زنان در جمهوری اسلامی ایران و برگزاری مسابقه در زمینه زندگی حضرت زهرا(س) برگزار شد. در این چند سال جشن میلاد رسول اکرم(ص) بیشتر با مشارکت طرف های محلی به صورت مفصل بر گزار می شود.  
ولی جمهوری اسلامی ایران در ازبکستان، نه در بعد سیاسی و اقتصادی ونه در بعد ایدوئولوژیک و فرهنگی، نقشی ندارد یا حضوری کم رنگ دارد و هنوز حضور فرهنگی جدی و فعالی در ازبکستان نداشته، ولی دولت های دیگر چون ترکیه، عربستان، و مصر و… حضور بیشتری داشته اند برای نمونه، از شهر تاشکند صد طلبه برای تحصیل به مصر، چهارصد طلبه به مدینه و عده ای به ترکیه رفته اند.  علی رغم این، گفته می شود که علمای دینی، ائمه جماعات و مردم متدین این کشور، علاقه و ارادت بیشتری به ایران دارند.
نقش جمهوری اسلامی در آذربایجان بنابر تحلیل روشن فکران لائیک در آذربایجان، این  است که با توجه به موقعیت ضد غربی آشکار ایران، با تظاهر به این که آذربایجان در حال سوق یافتن به دامن ایران و تأثیر پذیری از اسلام سیاسی ایران است، حساسیت غرب را به نحوی بر انگیخته که آذر بایجان را فدای ارامنه ننمایند.
 به طور کلی، فعالیتهای تبلیغی، مذهبی و فرهنگی جمهوری اسلامی از قبیل توزیع کتب دینی، پخش برنامه های رادیو و تلویزیونی ایران در آسیای مرکزی، آموزش طلبه ها در حوزه های علوم دینی ایران و گشایش مساجد و مدارس دینی در آسیای مرکزی چشم گیر است.  هم چنان که  یکی از صاحب نظران عقیده دارد که فعالیت های مذهبی و ایدئولوژیک ایران در آسیای مرکزی برجسته و بارز است. البته برآورد سطح وچگونگی این فعالیت ها که بخشی از آنها اعلام نشده، امکان پذیر نیست، ولی بر اساس شواهد موجود، برنامه فرهنگی ایران به همان اندازه که اسلامی است، ایرانی نیز هست ولحن انقلابی ندارد و هرگز بر اولویت های اقتصادی و امنیتی ترجیح داده نشده است.  با توجه با این نکته، می توان گفت که زمینه های مناسب برای نقش و فعالیت های سیاسی، اقتصادی و به ویژه فرهنگی – ایدوئولوژیک برای جمهوری اسلامی ایران وجود دارد و می تواند این فعالیت ها را به ویژه در بعد ایدوئولوژیک و فرهنگی گسترش یابد. البته ازبکستان تنها کشوری است که زمینه این گونه فعالیت ها در آن وجود ندارد؛ زیرا سنت گرایان محافظه کار و افراد با تفکر غیردینی و سکولار با این مسأله مبارزه می کنند.
نقش عربستان در آسیای مرکزی و قفقاز
نقش عربستان در کشورهای آسیای مرکزی را می توان در چند بعد بررسی کرد:
1.بعد سیاسی:
 آغاز نفوذ بنیادگرایان سلفی و طالبانیسم در دهه1980 صورت گرفت و به تدریج، با سرمایه گذاری های عربستان و حمایت امریکا رشد کرد.سلفیه و پیروان این فرقه، توسط عناصری از کشورهای عربی به ویژه عربستان سعودی حمایت می شوند و هدف نهایی آنان تسلط اعراب سعودی بر تمام جهان اسلام است. این فرقه با بدعت دانستن اعتقادات مسلمانان منطقه، تهدیدی جدی برای نظام وثبات مذهبی در منطقه به شمار می آیند، سازمان های حامی سلفیه، مبالغ هنگفتی را برای گسترش و تبلیغ این جریان اختصاص داده اند و آسیای مرکزی، سوژه بسیار مناسبی برای این جریان افراط گراست . مقامات مذهبی کشورهای منطقه، معتقدند اگرچه رهبران و پیروان سلفیه به شیوه ای مسالمت آمیز افکار و اندیشه های خود را تبلیغ می کنند، در عمل این جریان از حامیان عمده جنگ مسلحانه در راه رسیدن به اهداف سیاسی شناخته می شوند و هم اکنون در هشتاد کشور جهان چنین فعالیت هایی را انجام می دهند. 
سعودی ها برای نفوذ سیاسی و فرهنگی شان، سرمایه گذاری های فراوان نموده اند. طبق اخبار رسانه های محلی قفقاز، تحرک هسته های وهابیت و طالبانیسم در جمهوری های شوروی سابق بسیار منتشر شده است. در این گزارش ها تصریح شده که سعودی ها برای ترویج تحرک مخفیانه شبه نظامیان هوادار طالبان در این منطقه سرمایه گذاری گسترده ای کرده اند. 
الف) فعالیت های تبلیغی در مساجد ومراکز دینی؛
 ب)  فعالیت در حوزه توزیع و فروش کتاب و انواع منشورات در قالب تأسیس کتاب فروشی و حتی عرضه لوازم-التحریر.  
2. بعد فرهنگی و اقتصادی
همان طوری که اشاره گردید، سعودی ها در بعد فرهنگی و ایدوئولوژیک، به طور گسترده سرمایه گذاری و فعالیت می کنند. بسیاری از پژوهش گران در مورد علل پیدایش وهابیت در کشورهای مستقل مشترک المنافع، به نقش عربستان در حمایت و تأمین بودجه جنبش وهابیت اشاره می کنند  که به قرار ذیل است:
الف)  هزینه تعمیر واحداث مساجد؛
 ب) آموزش ابتدایی اسلام؛
 ج) اعزام دانش جویان به دانشکده های مذهبی خارجی؛
د) انتشار کتب اسلامی؛
 هـ) آموزش زبان عربی؛
 و)  اعزام مسلمانان برای انجام دادن مراسم حج با هزینه عربستان.
به همین دلیل برخی نویسندگان مدعی هستند که جنبش وهابیت تنها با کمک های عربستان شکل گرفته است. 
بنابر تحلیل های صورت گرفته، بهره گیری ریاض از فضای بکر فرهنگی منطقه آسیای مرکزی چشم گیر است. در میان این اقلیم ها و مناطق سوق الجیشی، حوزه قفقاز و آسیای مرکزی در نگاه کارگزاران وهابیت اهمیت شایانی یافته، چنان که از گزارش ناظران منطقه برمی آید، ریاض در آن گروه از بازی گرانی قرار گرفت که کوشید از فضای بکر فرهنگی این منطقه سهم ببرد. البته سعودی ها در این گروه بندی تنها نبودند؛ دو نهاد واتیکان و سازمان جهانی یهود نیز با تأسیس دفاتر و یا در پوشش انجمن های خیریه، تلاش زیادی را برای ترویج ایدئولوژی خویش به عمل آورد. 
 3. بعد ایدوئولوژیک
 پیروان مذهب حنبلی در آسیای مرکزی زمینه فعالیت برای عربستان را فراهم کرده اند و این فرصتی مناسب برای سلفی ها و سعودی هاست. فعال ترین مبلغان مذهبی در آسیای مرکزی، نمایندگان مذهبی سخت گیر حنبلی هستند که به ویژه در عربستان سعودی گسترش یافته اند.  
در اواخر دهه 1980 در بحبوحه فروپاشی اتحاد شوروی در پی هفتاد سال محرومیت مذهبی ناشی از سلطه کمونیسم، وهابیت به عنوان یک جنبش تکوین یافت که هدف اصلی آن آموزش سنت های اسلامی به اهالی بومی بود. از لحاظ تاریخی، وهابیت مایل بوده است تا ماهیتاً غیرسیاسی باشد. وهابی ها یک فرقه سخت گیر مذهبی (خشکه مقدس) در حوزه مذهب سنی اسلام ( اهل سنت ) هستند.    
عکس العمل مردم در برابر بنیادگرایان تندرو اسلامی در منطقه
حضور بنیادگرایان تندروی اسلامی به ویژه وهابیت و سلفی ها در منطقه، این پرسش جدی را مطرح می سازد که عکس العمل مردم منطقه در برابر این گروه های افراطی چیست؟
بر اساس بررسی های صورت گرفته، مردم به ویژه عالمان دینی و رهبران سیاسی عکس العمل شدیدی در برابر بنیادگرایان تندرو نشان داده اند. از آنجایی که تفکر سلفی گری، ضدیت با تصوف و شیعه و همین طور اندیشه وهابی-گری در« نمنگان » و« اندیجان » واقع در ازبکستان  بسیار رواج دارد و درگیری های میان جناح تصوف و عرفان و هم چنین علیه حکومت در این مناطق رخ داده است؛ بیشتر علمای این کشور به دلیل گرایش و انتساب به عرفان و طریقت های تصوف، به شدت از وهابیت متنفر و با طلاب فارغ التحصیل عربستان مخالفند و متقابلاً از سنی های ایران و هم چنین جمهوری اسلامی خوش حال و راضی هستند. 
دولت ازبکستان نیز به صورت جدی با این گروه های افراطی برخورد کرده است. پس از حادثه بمب گذاری فوریه سال 1999 در تاشکند، دولت ازبکستان به رهبری اسلام کریم اف بی وقفه به آزار واذیت اسلام گرایان آسیای مرکزی به خصوص قلع و قمع فعالان فرقه های وهابی در دره فرغانه پرداخت. از دیدگاه دولت، در حقیقت وهابیت کم و بیش مترادف با تروریسم است. اما ارائه چنین تصویری از وهابیت، اوضاع را در ازبکستان غیرواقعی جلوه می دهد؛ در حالی که اسلام کریم اف متقاعد شده است که وهابی های ازبکستان، مصمم به سرنگونی دولت وی و تأسیس دولت اسلامی هستند. مدرک محکمی وجود ندارد که بتواند ادعای او را ثابت نماید. این مسأله در تاجیکستان به صورت پر رنگ تری تر وجود داشته است. دولت تاجیکستان، برخورد شدیدی را با گروه های افراط گرای اسلامی آغاز کرده که محاکمه و محکومیت تعداد زیاد شهروندان این کشور به اتهام عضویت در گروه ها و سازمان های افراطی نیز در همین جهت صورت گرفته است. شروع این مبارزه البته پس از حوادث یازده سبتامبر و در سال 2001 بود؛ به گونه ای که از آن زمان تاکنون، فعالیت دوازده سازمان، تشکیلات و جریان تندرو توسط دادگاه عالی تاجیکستان در قلمرو این کشور ممنوع اعلام شده است. دولت تاجیکستان هدف از تشدید تقابل با این گروه ها را مبارزه با روندهای بی ثبات ساز کشور عنوان کرده، اما تهدید فعالیت برخی سازمان های مذهبی قانونی، اسباب انتقا در گروه های مختلف از این اقدامات دولت بوده است.
 پس از حوادث یازده سپتامبر، مبارزه دولت تاجیکستان با افراط گرایی مذهبی و خطری که از ناحیه  آن متوجه این کشور بود، وارد مرحله جدید شد. برای مثال، بر اساس مصوبه دادگاه عالی تاجیکستان، از سال 2001 تاکنون سازمان های حرکت اسلامی ترکستان شرقی، حرکت اسلامی از بکستان، گروه طالبان، اخوان المسلمین، لشکر طیبه، جماعت التبلیغ، حرکت اسلامی پاکستان، سازمان مبلغ دینی تبلیغات، سازمان تاجیکستان آزاد و فرقه سلفیه، از جمله سازمان های افراطی و تروریستی هستند که فعالیت آنها در قلمرو تاجیکستان ممنوع اعلام شده است. 
یکی دیگر از شیوه های کنترلی دولت تاجیکستان بر اسلام گرایان، تدریس اسلام در مدارس سکولار این کشور است. ظاهراً این نکته در میان مقامات تاجیکستان مورد اتفاق نظر قرار دارد که اسلام، بخشی از فرهنگ و تاریخ آنهاست و نسل جوان، اطلاعات و دانشی را درباره اسلام جست جو خواهد کرد که نمی توان به سادگی از آن چشم پوشید. اما در نگاهی متفاوت می توان دریافت که جلوگیری از نفوذ اسلام رادیکال از جمله دلایل تلاش های حکومت برای کنترل شدید مسائل مذهبی و ارائه آموزش های مذهبی به نسل جوان کشور است.  البته در خود تاجیکستان درباره مواد درسی و افراد دارای صلاحیت تدریس، اختلاف نظرهایی دیده می شود. هم چنین دولت قصد دارد تمام مسائل مربوط به تحصیلات دینی دانش جویان در مدارس و مراکز دانشگاهی خارج از کشور را کنترل و مدیریت کند. جلوگیری از ترغیب جوانان به مذاهب افراطی و پیش گیری از تبلیغ این مذاهب در قلمرو تاجیکستان، یکی از اهداف دولت این کشور است؛ زیرا حدود 90% فارغ التحصیلان این مدارس و دانشگاه ها، پس از بازگشت به کشورشان، عقاید افراط گرایانه مذهبی دارند. دانشگاه دولتی- اسلامی تاجیکستان که تنها مؤسسه آموزش عالی علوم دینی در این کشور است، ظرفیت پذیرش تعداد محدود از دانش جویان را دارد و به همین دلیل بیشتر جوانان تشنه علوم دینی، به اجبار از طریق مجاری غیررسمی برای تحصیل در مدارس دینی سایر کشورها به خارج سفر می کنند . 
 از دیگر اقدامات دولت این کشور، بازداشت و محاکمه بسیاری از شهروندان به اتهام عضویت در سازمان ها و جریان های افراطی است. برای نمونه در آوریل 2009 به دستور مقامات، حداقل 93 عضو جنبش جماعت تبلیغ در سه شهر از جمله دوشنبه بازداشت شدند. در مجموع نیز در سال 2009 میلادی، 37 عضو سازمان ها و جریان های افراط گرا که فعالیت آنها در قلمرو تاجیکستان ممنوع شده است، توسط دادگاه های شهرها و نواحی مختلف کشور به حبس بلندمدت محکوم گردیده اند که بیشتر افراد زندانی شده، از اعضای سازمان های افراطی و تروریستی حزب-التحریر، حرکت اسلامی  ازبکستان، القاعده و دیگر سازمان های ممنوع بوده اند. 
با توجه به مباحث ذکر شده نقش عربستان در آسیای مرکزی و قفقاز را می توان این گونه ارزیابی کرد که گرچه سعودی ها در زمینه های مختلف به ویژه در بعد اقتصادی به صورت گسترده تر برای نفوذ وهابیت تلاش های زیادی انجام داده، در برابر این تلاش ها نتوانسته اند به اهدافشان دست یابند. تنها دلیل این امر، افکار انحرافی ای است که با آموزه های اسلامی در تضاد است، البته ضدیت با تصوف هم مانع رشد آنان در منطقه گردیده است؛ چون عده زیادی از مسلمانان، به تصوف گرایش دارند؛ از جمله، برخی عالمان دینی در منطقه نیز رهبران سیاسی، تمام ناآرامی ها را ناشی از گروه های تروریستی ای می دانند که بیشتر، بنیادگرایان تندرو در این قضیه متهم هستند.
وهابیت، تهدیدی برای ثبات دینی- مذهبی آذربایجان حرکت ها و جریانات افراطی، علاوه بر اتکا و تمسک به تعصبات شدید و کور، به اغراض و مقاصد سیاسی آلوده است وگردانندگان پشت صحنه توطئه های از این دست، قدرت مندان و سلطه گران زیاد  خواهی هستند که انشعابات و دسته بندی های مذهبی را دست مایه اختلاف افکنی قرار داده و با سرمایه گذاری نهادها و به کارگیری ابزارهای روزآمد تبلیغی و رسانه ای نیات و مقاصد شوم خود را عملی می سازند.
  پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جمهوری های مسلمان نشین آسیای  مرکزی و قفقاز، از اهداف جدید این جریانات افراطی انحرافی به ویژه وهابیت به شمار می آیند و رهبران و هدایت گران پشت صحنه این گروه ها به آنان توجه دارند.
 در این مجموعه جغرافیایی نیز جمهوری آذربایجان، بنا به دلایل متعددی، از کشورهای اصلی مورد توجه به حساب می آید و افراد و گروه های وهابی به صورت چشم گیر در آن جا مشغول به فعالیت های تبلیغی شده اند. 
 در این جا این سؤال مطرح می گردد که چه عواملی گروه های افراطی در آذربایجان را به وجود آورده است؟
  جمهوری آذربایجان اگر چه کشور اسلامی و دارای اکثریت جمعیت شیعه است، امروزه از اوضاع مطلوبی در حوزه دین و دین داری بر خوردار نیست و جامعه دینی این کشور اگر نگوییم با بحران، بی شک با التهاب و نوعی سردرگمی دست به گریبان است. از بررسی و شناخت دلایل و اسباب پیدایش چنین وضعیتی حداقل می توان سه عامل مهم و ریشه ای را برای شکل گیری این وضعیت بر شمرد:
1.خلأ دینی و اعتقادی موجود در جامعه که میراث بر جای مانده دوران حاکمیت کمونیسم بود.
2.انتخاب الگوی لائیسم و سکولاریسم به عنوان نوع نظام سیاسی در کشوری که مسلمان و پیرو اهلبیت (ع) است.
3.توجه نداشتن دولت به دین و مذهب اکثریت جامعه و پا فشاری به مساوی بودن همه ادیان و مذاهب از نظر نوع و حجم فعالیت و تبلیغ.
  دلایل و زمینه های مورد اشاره، باعث گردیده که در سال های بعد از استقلال، ادیان و مذاهب و مکاتب انتقادی مختلفی وارد جمهوری آذربایجان شود و در میان مردم این جمهوری تازه استقلال یافته، به عرضه و تبلیغ کیش و آیین خود اقدام نماید. 
نتیجه
بعد از دو حادثه مهم یکی فروپاشی شوروی سابق و دیگر حادثه یازدهم سپتامبر، زمینه برای فعالیت های بنیادگرایان اسلامی – چه احزاب سیاسی اسلامی داخلی مانند حزب التحریر، جنبش اسلامی ازبکستان و نهضت اسلامی تاجیکستان  و چه بنیادگرایان خارجی که عمدتاً سلفی های تندرو با گرایش  های تند وهابی گری، طالبان و القاعده- از مرزهای افغانستان و پاکستان به کشورهای منطقه به ویژه تاجیکستان، ازبکستان و حتی قرقیزستان  فراهم شد.
     در این زمینه جمهوری اسلامی ایران وعربستان سعودی به عنوان دو کشور مهم اسلامی در کشور های منطقه آسیای میانه نقش سیاسی- ایدئولوژیکی فرهنگی و اقتصادی  ایفا می کنند. جمهوری اسلامی به سبب منافع اقتصادی و امنیتی در کل منطقه و داشتن  فرهنگ و زبان مشترک به خصوص با تاجیکستان، طرح های اساسی و فعالیت های فرهنگی و عمرانی دارد که در ترکمنستان و تاجیکستان  بیشتر، در قزاقستان و قرقیزستان کمتر و در ازبکستان بسیار کم رنگ تر است. اما عربستان سعودی بیشتر در صدد تسلط اعراب سعودی بر تمام جهان از جمله کشورهای آسیای مرکزی با بدعت دانستن اعتقادات مسلمانان منطقه، تهدیدی جدی برای نظام ها و ثبات مذهبی محسوب می شود  و در این زمینه، سرمایه های هنگفتی را حول چند محور از جمله فعالیت های تبلیغی- مذهبی  هزینه می کند. دولت های منطقه و نیز فرقه-های تصوف، با این جریان مخالف درگیر هستند ولی حمایت عربستان با تأمین مالی  و بودجه جنبش وهابیت از یک-سو و فعالیت مبلغان و نمایندگان مذهبی سخت گیر حنبلی سلفیه، از سوی دیگر، منطقه را به چالش کشانده است.
منابع
1.تاماراما کار نکو، نشریه مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز.
2.روی آلیسون و دیگران، ترجمه محمدرضا دبیری، امنیت در آسیای مرکزی، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت خارجه تهران، سال 1382.
3.شگفتی های پس از فروپاشی، محمدحسن زمانی، قم، بوستان کتاب، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، سال 1384.
4.ره آورد ماوراء النهر، سنائی، مهدی، تهران: انتشارات بین المللی الهدی. 
5. ریشه های رفتار سیاسی در آسیای مرکزی و قفقاز، شیخ عطار، علی رضا، مرکز مطالعات آسیای مرکزی و قفقاز.
6.فصل نامه پژوهش های منطقه ای، شماره2، تابستان وپائیز 1388، طاهری، سیدمهدی.
7.فاطمه، عطري، «سلفيه، تهديدي براي امنيت قرقيزستان»، سایت ایراس، ۱۱ آذر ۱۳۸۸؛ http://www.iras.ir/fa/pages/print.php?cid=9618-
8.نشریه جمهوری اسلامی، 22/9/ 1386.
9.«وهابیت در آسیای مرکزی و قفقاز»، بخش مطالعاتی net سفارت ایران در مسکو ماه نامه دیدگاه ها و تحلیل ها، شماره 137، ص 76-74؛ http://www.hawzah
10.وزارت خارجه
آدرس سایت ها
1. http://www.aftab.ir
2. http://www.jahannews.com/vdcb9wb8srhbg8p.uiur.html
3.  www.khabardaan.com/Keywords/280140.html
4.  http://strategicrevew.org

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=14436

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب