چکیده
با توجه به اهمیت عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و گسترش آن در سطح جهان، لازم است در این زمینه تحقیقاتی صورت گیرد. کشور هندوستان، از مراکز مهم عزاداری در جهان محسوب می شود، لذا توجه به عزاداری در این کشور بسیار ضروری است. نویسندگان و پژوهشگران به این مطلب تا حدودی پرداخته اند.
نوشتار حاضر به دیدگاه شرق شناسان درباره عزاداری در هند ( از دوره مغول تا عصر حاضر) می پردازند و دیدگاه های آنان را در این زمینه بررسی می کند. در این مقاله، ثابت شده که شرق شناسان در این موضوع دست به قلم شده اند و به چگونگی شروع عزاداری در هند و فرازنشیب های آن در عصر مغول و سپس رونق عزاداری در زمان پادشاهان اوده پرداخته اند. هم چنین در نوشتار حاضر به عزاداری فعلی هندیان نیز اشاره شده است.
واژه گان کلیدی
عزاداری، شرق شناسان، مغول، نوابین اوده، حکومت های شیعی.
مقدمه
حوادث و وقایع مختلفي در طول تاريخ و در برهههاي مختلف رخ داده كه در كتب و منابع تاريخي ثبت شده است. بسیاری از اين وقایع بازتاب اجتماعي و فرهنگي نيز داشته و حتي بعضي از آنها، قرن ها زبان زد خاص و عام بوده و بر جوامع انساني تأثير زیادی داشته است. در تاريخ بشر، حادثه و رخدادي همانند واقعه كربلا و حادثه عاشوراي حسيني تا به حال رخ نداده است. این واقعه از معدود حوادثی به شمار می آید كه ملل و اقوام مختلف را از جهت روحي، مذهبي، فرهنگي و اجتماعي تحت تأثير خود قرار داده است. اين امر از این جهت بسیار اهمیت دارد كه شرقشناسان و متفكران غربي نيز مطالب زيادي در این زمینه بيان كردهاند كه تحقيق و بررسي درباره همه آنها، فرصت بیشتری را ميطلبد.
نوشتار حاضر به بررسي واقعه كربلا در شبه قاره هند می پردازد که برای يادبود شهدا و اسيران كربلا، اهتمام خاصي دارند و مراسم متنوعي برای عزاداری برگزار ميشود. و اين امر نيز از چشم شرقشناسان غربي مخفي نمانده است و آنها اگرچه كتاب مستقلي درباره عزاداري هند به رشته تحرير درنياوردهاند، در لابه لاي كتاب ها و مقالاتي كه در مورد مسلمانان و شیعيان هند نگاشتهاند، مطالبي در این زمینه آورده اند که به برخی از آنها اشاره خواهد شد.
الف) آغاز توجه شرقشناسان به تاريخ عزاداري در هند
اسلام در اواخر قرن اول، با حمله محمدبن قاسم ثقفي به هند (سند( وارد شد. و بر اساس برخی نقل ها، از طريق بازرگانان به بعضي از مناطق هند رسيد. بعضي از فرق شيعي نيز از همان قرون اوليه، در اين سرزمين فعاليت مذهبي خود را شروع كردند؛ به ویژه شيعيان اسماعيلي و زيدي که حتي در مقطعي از تاریخ، حكومت-هاي محلّي نيز تشكيل دادند. و طبيعتاً عزاي سيدالشهدا را نيز به صورت كم رنگ آغاز كردند. به دو علت شرقشناسان به اين گونه مسائل توجه نکردند:
1. شرقشناسي و تحقيق درباره مسلمانان، سال ها بعد از زمان گسترش اسلام شروع شد و در قرون اوليه، بحث شرقشناسي اصلاً مطرح نبود. شرقشناسي كه تاكنون پنج مرحله را طي كرده، در واقع در دوران جنگ-هاي صليبي و بعد از آن (در دوره سوم و چهارم) يعني از قرن هفتم و هشتم هجري است كه اين بحث به-صورت گسترده اي شروع شد. هنگامي كه شرق شناسان در مورد اسلام و مسلمانان به بحث پرداختند، درباره فرقه-های اسلامي اعم از شيعه و غيرشيعه تحقیق کردند. به همين جهت، مطالبي كه درباره عزاداري سیدالشهدا نوشته-اند بيشتر به دو سه قرن اخير مربوط می شود.
2. مراسم عزاداري در هند، با اين رونق فعلي و با اهتمام خاص برگزار نميشد و در چند قرن اخير، از دوره مغول، قطب شاهيان و عادل شاهيان، بيشتر رونق گرفته است.
با توجه به این دو نکته، می توان گفت كه بحث شرقشناسي و عزاداري علني تقريباً هم زمان شروع شده است و شرقشناسان به عزاداري در زمان اين سه حكومت پرداخته اند و طبق سلایق خودشان، بحث عزاداري را گاهي با روي كرد مثبت، گاهي با روي كرد منفي و گاهي فقط توصيفي، مطرح كردهاند.
ب) چگونگي شروع مراسم عزاداري در هند
همان طور كه اشاره شد، مراسم مذهبي شيعيان به صورت رسمي و علني در زمان قطب شاهيان، عادلشاهيان و… شروع شد ولي طبق شواهد و مطالبی که غربيان در كتب خود آوردهاند، اين عزاداري در چند صد سال اخير داراي فراز و نشيبهاي زيادي بوده است؛ آنه ماري شيمل مينويسد:
مسلمانان و بعضي گروه هاي كوچك شيعه از بدو هزاره دوم ميلادي، در هند حضور داشتند و در سال 1030ـ 1094 گروه هايی از اسماعيليان در زمان المستنصر خليفه فاطمي، بعد از نزاع داخلي مذهب اسماعيلي به گجرات و سند رسيده بودند. بخش بزرگي از نزاري ها كه بعداً خوجه ها و اكنون آقاخاني ها ناميده ميشوند، در سندگوتچ زندگي ميكردند و گروه ديگري که از طريق يمن به هند رفتند، بُهرهها هستند که مراسم مذهبي شيعيان را انجام ميدادند.
تشيع بعدها کم کم در هند رشد کرد و به تبع آن مراسم مذهبي آنها، اعم از عزاداري و غير نيز گسترش يافت. لاپيدوس پژوهش گر معروف غربي در اين زمينه تحقيق مفصل تري (البته با روي كرد خاصي كه دارد) انجام داده است. وی گسترش مراسم عزاداري در هند را به نحوي به صوفيان هند منسوب می کند و در اين باره مينويسد:
تصوف با زبان هاي بومي ارتباط تنگاتنگي داشت. صوفيان در جذب زبان، موسيقي و قالبهاي شعري هندي، در عقايد و احكام اسلامي پيشگام بودند. نخستين اثر متصوفه به زبان اردو، رسالهاي در باب تصوف بود كه در سال 708 هجری / 1308 میلادی نگارش يافت. زبان هندي زبان گفتاري صوفيان شد و زمينه پيدايش زبان اردو را كه گونهاي از زبان هندي بود، فراهم آورد و به صورت زبان رسمي مسلمانان درآمد. نخستين بار پيروان حشتي بودند كه در اوايل سده پانزدهم، زبان دكني را در گلكندا به كار گرفتند و صوفيان آن را در بيجاپور و گجرات گسترش دادند. پيشينه سرودن اشعار عرفاني به زبان سندي و پنجابي، به سده پانزدهم باز ميگردد. اشعار عرفاني به زبان پشتو از اواخر قرن شانزدهم سروده شد. شاعراني كه به زبان هاي بومي شعر می سرودند، در اشعار خود از مضامين ايراني، عشق به خدا، و تمناي وصال الهي الهام ميگرفتند؛ عشق به پيامبر نيز در اشعار، سرودههاي عاميانه، چيستان ها و ترانههاي شاد مجالس عروسي و در قالب مضامين، درباره حرمت محمد(ص) و نيز در قالب سوگ نامه حسين(ع) تجلي مييافت.
وی به نكته مهمي درباره عزاداري اشاره كرده و آن بيان داستان و مصائب امام حسين(ع) در قالب اشعار و سوگ نامه است. طبق تحقيقات انجام شده، اين اشعار رثائي و سوگ نامههاي منظوم و نوحهسرایي، در گسترش عزاداري در هند نقش مهمي داشت. وی در قالب بيان چگونگي به وجود آمدن زبان اردو و شعرگويي، به گسترش عزاداري نيز اشاره می کند و در ادامه، چگونگي گسترش تشيع و مراسم مذهبي شيعيان در نقاط و مناطق مختلف هند را توضيح می دهد. به گفته وی، انتخاب همسران شيعه از طرف گوركانيان و داشتن مناصب بالاي حكومتي، از علل مهم اين امر است.
البته تنها لاپیدوس به اين سخن اشاره نکرده، بلكه بعضي پژوهش گران غربي ديگر نيز اين مطلب را آورده-اند. و در كتاب در قلمرو خانان مغول آمده است كه جهان گير با اين كه قاضي نورالله شوشتري را به قتل رساند، به صوفيان كه عزداري را در هند رواج ميدادند، علاقه داشت و نفوذ شيعه پس از ازدواج فرماني با نورجهان بيشتر شد.
در مورد نفوذ تشيع و گسترش مراسم عزاداري در هند، پژوهش گرانی مانند جان نورمن هالستر، دونالدسون، نائيتون، سيلدچون و غیره مطالب زيادي آوردهاند كه در این مقاله به همين اندازه بسنده می شود.
ج) فراز و نشيب هاي عزاداري در عصر مغول
يك سلسله حكومت اسلامي مقتدر در هند به نام دولت گوركانيان، بابريان و مغول در نيمه اول قرن دهم به-وجود آمد كه در بین سلسلههاي حكومتي شبهقاره هند، بسیار مهم و پرقدرت بودند. عزاداري در هند در دوران حكومت مغول ها با فراز و نشيب هاي متنوعي روبه رو بود و در بعضي از مناطق هند، حكومت هاي مستقل يا نيمه مستقل شيعي هم زمان با حكومت مغول ها، به صورت علني عزاداري می کردند و در مناطق تحت سيطره حاكمان مغول نيز اگرچه عزاداري به صورت علني و رسمي انجام نميشد، در برههاي از زمان و در بعضي مناطق با اهتمام خاص و با دسته های خياباني انجام ميشد و در اين زمينه شواهدي از كتب شرقشناسان به دست ما رسيده است؛ از جمله آنه ماری شیمل می نویسد:
در اوايل حكومت مغول ها تعصب مذهبي زياد ديده نميشد، ولي كمكم اين تعصب به اوج خود رسيد. به همين علت است كه ميبينيم در زمان ابتدائي مراسم عزاداري در قلمرو مغول به-صورت عادي انجام ميشود ولي در زمان جهان گير كه يك پادشان متعصب سني بود (مخصوصاً قبل از ازدواج با نورجهان) و قاضي نورالله شوشتري در نتيجه دستور او به شهادت رسيده بود و بعد از مدتي در زمان اورنگ زيب عزاداران هند با مشكل مواجه ميشوند و در سال 1447میلادی اورنگ زيب راه پيماييهاي دسته جمعي شيعيان (هيأتهاي عزاداران) در ماه محرم را ممنوع اعلام ميكند.
دستور تحريم عزاداري علني و آمدن هيأت به خيابان ها از طرف اورنگ زيب نيز شهادت می دهد كه در دوران حكومت مغولان، عزاداري با فراز و نشيب هایی روبه رو بوده است؛ يعني قبل از او عزاداري خياباني رايج بود و او اين كار را ممنوع کرد.
وي داستان جالبي در اولین زمينه نقل ميكنند – البته بنده در كتاب معتبري نديدهام ولي شهرت دارد و در صورت صحت آن، مؤيد ديگري بر حرف ما خواهد بود- كه وقتي اورنگ زيب هيأتهاي عزاداري را ممنوع كرد، روزی در قصر صداي ياحسين ياحسين به گوشش ميرسد، او می پرسد: «اين چه صدايي است؛ مگر عزاداري خياباني را ممنوع نكرده بودم؟» در پاسخ به او گفته می شود كه اينها همه كودكان خردسال هستند كه با تعزيه (شبيه ضريح امام حسين(ع)) و علم به خيابان ها آمدهاند. او با شنيدن اين حرف، در شگفت ماند و نتوانست عليه كودكان اقدامي كند. اين چنين شيعيان هند عزاداري را تا به حال زنده نگه داشته اند.
د) نوابين اوده و رونق گرفتن مراسم عزاداري
دونالدسون دانش مند معروف غربي درباره شيعيان و محرم ميگويد:
محرم وجه امتياز شيعه است و از همه شعائر آنها معروف تر است.
گوينده اين سخن شيعه و يا عزادار و يا پيرو مكتب اهل بيت نيست، ولي به گونهاي سخن گفته که گویي در عمق اين وادي وارد شده و جمله اي عميق و مبتني بر حقيقتی انكارناپذیر گفته است. اين امر در مناطقي ديگر مانند ايران و غیره نيز دیده می شود، ولي اگر با دقت تاريخ عزاداري هند را بررسي کنیم، به ویژه در زمان نوابين اوده، اين مطلب نمايان ميگردد كه محرم و عزاداري، از شعائر مذهب شيعه به حساب ميآيد و بلكه نشانهاي براي شناخت شيعيان است.
نوابين منطقه اوده (كه بیشتر شهرهاي ايالت يوپي امروزی را شامل می شود) در احيای مراسم عزاداري حتي از حكام و سردمداران دكن نيز پيشي گرفتند. حاكمان شيعي دكن قبل از زمان مغول و احياناً بعد از آن نيز در ماه محرم، در این زمینه اهتمام زيادي ميورزيدند، ولي شاهان يا نوابين اوده عزاداري را رونق زيادي بخشيدند. آنها اگرچه بعضي از مراسم متأثر از فرهنگ هندي را بدون توجه به حقايق تاريخي نيز به مراسم عزاداري ضميمه ميكردند، در واقع همان پادشاهان و نوابين اوده، عزاداري را به صورت همگاني در منطقه وسيعي از هند گسترش دادند و هيأت و دستههاي خياباني، به صورت يك فرهنگ عمومي در هند شكل گرفت و كم كم افراد مذاهب و اديان ديگر (سني ها و هندوها) نيز در اين مراسم شرکت کردند.
تقريباً هم زمان با حکومت پادشاهان اوده، جنبش هایي مخالف با عزاداری نیز در هند فعال بودند؛ مانند جنبش فرایضي كه رهبر آن حاجي شريعت الله (1781-1840) تحصيل كرده حنفي و متأثر از اصلاحطلبان مكه بود كه به سلسله قادري وارد شد و پس از هیجده سال قيام در مكه به هند برگشت و براي توجه به فرایض به تبليغ پرداخت. او و پيروانش مخالفتي اصولي با عرفان و تصوف نداشتند اما با حرمت نهادن و تكريم اوليا و بزرگان ديني، اعياد فصلي،مولودي، جشن ميلاد پيامبر و اوليا و تعزيه سیدالشهدا شديداً مخالفت ميكردند.
با توجه به اين كه جنبش هايي افراطي، با تشيع و عزاداري مخالفت شديد ميكردند، در آن وضعيت نه فقط زنده نگهداشتن عزاداري بلكه گسترش بيسابقه آن كار بزرگي است كه نوابين انجام دادند البته در اين زمينه، فعاليت ها و تلاش هاي علمای هند را نيز نبايد فراموش كرد.
در زمان نوابين اوده، حسينيههاي عظيمي در شهرها و مناطق مختلف هند بنا شد كه بعضي از آنها از آثار پرارزش تاريخ هند و منبع درآمد جهان گردی شده است. براي ساختن بعضي امام بارگاه ها( حسینیه ها) به اندازه خزانه دولتهاي كوچك پول خرج می شد و بعضي از آنها با طلا و جو.اهرات ناياب مزين شده بود که هركس آنها را ميبيند، چشمش خيره ميشود.
هـ ) وضعيت فعلي عزاداري
وضعيت فعلي عزاداري در هند از لحاظ گسترش آن و آزادي اجرای مراسم، بسیار مساعد است. در حال حاضر، عزاداري در مناطق مختلف هند با اهتمام خاص برگزار ميشود. و در زمان سلاطين و نوابين شيعه، چون حكومت ها در عزاداري شركت مستقيم داشتند، از خزانههاي دولتي در اين راه هزينههاي زيادي صرف ميشد و مخصوصاً در تعمير و ساختن و حسينههاي عظيم خرج زيادي ميكردند. در حال حاضر، مردم متناسب با توانایي خود خرج می کنند و اهتمام ميورزند و در گسترش عزاداري، تمام همت خود را صرف ميكنند اما در ساختن ابنيه و اماكن عظيم مربوط به عزاداري و قراردادن اشيای قيمتي در آنها، ناتوانند و شأن و شوكت تمدني- مذهبي آن دوره وجود ندارد.
آنه ماري شيمل درباره كيفيت عزاداري زمان سلاطين اوده و با عزاداري امروزي می نویسد:
شاه زادگان اكثراً شيعه اوده يا فيضآباد پايتخت و بعداً لكنو و نواب های شيعه كه از سال 1819 شاهان اوده بودند، به هم پيوستند و يك فرهنگ شيعه تمام عيار را پديد آوردند. آنها عده زيادي از شاعران و علمای شيعه را پناه دادند در حالي كه دهلي با وجود اين كه مقر رسمي فرمان روايان مغول بود، نقش فرهنگياش را در حد بسيار زياد از دست داده بود. در اوده و سایر ايالات بعضاً شيعه، بناهاي باشكوهي مثل تكيههایي كه براي مراسم عزاداري ماه محرم ضروري بود، احداث شدند و در لكنهو هنر مرثيه خواندن اشعار سوزناك در سوگ امام حسين(ع) نوه پيامبر(ص) پديد آمد؛ حتي روزهاي تولد دوازده امام در آن جا با شكوه و جلال جشن گرفته ميشد. راه افتادن دستهها در محرم كه اورنگ زيب در سال 1698 آن را ممنوع اعلام كرد و امروز در بيشتر شهرهاي شبه قاره هند قابل مشاهده است، غالباً منجر به تنشهاي دستهجمعي ميشد. اين مراسم در حيدرآباد دكن به نوعي كارناوال تبديل شده بود. اين گردهم-آیي در ده روز اول محرم، هم راه با مرثيهخواني و عبادت در همه جاهایي كه مسلمانان هندي و پاكستاني زندگي ميكنند، حفظ شده است؛ حتّي در لندن و نيويورك هم اين مراسم برگزار ميشود.
اگر در این سخن نویسنده دقت كنيم، معلوم مي شود كه شيعيان هند نه فقط در حفظ مراسم عزاداري كه در گذشته انجام ميشد موفق بودند، بلكه اين گونه مراسم را در خارج از هند نیز زنده نگه داشته و گسترش دادهاند.
اگر در اين نوشتار، به كتاب مهم و تحقيقي تشيع در هند اثر جان نورمن هالستر اشاره نشود، بيانصافي است. وی در كتاب خود براي بررسي عزاداري فعلي هند، فصلی جداگانه، با عنوان «محرم» قرار داده است. او در قالب يك پاراگراف كوچك، عزاداري فعلي و عزاداري زمان سلاطين اوده را به صورت منطقي پيوند داده، می نویسد:
برگزاري مراسم محرم با نشر مذهب شيعه گسترش يافت. در هند شايد بتوان اين مراسم را به بهترين وجه در لكنهو ديد، زيرا هنوز هم اين شهر تا حدودي شكوه روزگار پادشاهان اوده را حفظ كرده است؛ گرچه ديگر براي اين مراسم مانند سابق خرج نمي كنند. نائيتون ميگويد: يكي از نوابين اوده در محرم يك سال، سيصد هزار ليره استرلينگ خرج كرده بود. عليرغم اين امر، موقوفاتي كه نواب محمدعلي شاه به همين منظور باقي نهاده، به لكنهو امكان ميدهد مراسم محرم را با تمام ترتيبات شايان توجه آن برگزار كنند. ايام عزاداري محرم از شامگاه روز پيش از رؤيت هلال نو آغاز ميشود
وی در ادامه، به چگونگي اجرای مراسم محرم و برخوردهاي شيعيان با يك ديگر اشاره می کند و درباره تكتك تاريخ ها از اول تا دهم محرم، درباره امام بارگاههاي عظيم هند و تعزيهخواني و غيره، به طور مفصل شرح می دهد. سپس به نحوه عزاداري در مناطق مختلف هند و جهات تمايز و اشتراك آنها می پردازد و بعضي از شخصيت هاي مهم سلسله عزاداري مانند ميرانيس و غیره اشاره می کند. مطالب زيادي در مورد عزاداري فعلي هند در كتاب ها و مجلات امروزی يافت ميشود و نیز موارد و مطالب تفصيلي- مشاهدهاي در اين زمينه، قابليت اضافه شدن در اين نوشتار را دارد، ولي چون بناي اين نوشتار بر اختصار است، به نوشتن همين مقدار مطالب بسنده ميشود.
نتيجه
عزاداري هند، مخصوصاً از عصر مغول تا عصر حاضر، از مهم ترين بخش تاريخ هند به شمار می آید و در طول چند قرن، اين عزاداري روزبه روز گسترش يافته است. اين موضوع از چشم نويسندگان و پژوهش گران غربي مخفي نمانده و همان طور كه آنها ديگر موضوعات مهم تاريخ هند را مطالعه و بررسي کرده اند، موضوع عزاداري در هند نيز پرداخته اند و در اين زمينه هزاران صفحه به رشته تحرير درآوردهاند.
منابع
1. ابن اثير، ابوالحسن علي، الكامل في التاريخ، بيروت 1965م.
2. بوسولز، سلسلههاي اسلامي، ترجمه فريدون پدرهاي، چاپ قم.
3. تاريخ روابط ايران و هند (Indo-Persion Relations) رياض الاسلام، اميركبير.
4. رضوي، اطهرعباس، شيعه در هند، ترجمه مركز مطالعات و تحقيقات ، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي قم، 1376ه ش.
5. شيمل، آنه ماري، در قلمروخانان مغول، ترجمه فرامرز نجد، مؤسسه انتشارات اميركبير تهران، 1386 ش.
6. طبري، محمدبن جرير، تاريخ لطبري، داراحياء التراث العربي، بيروت، 2008م.
7. علايی، ابوالفضل، اكبرنامه، تاريخ گوركانيان،انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، 1384 ش.
8. علامه فلسفي، مكاتبات سلطان عبدالله قطب شاه، وزارت امورخارجه، مركز چاپ و نشر، 1386ش.
9. فرشته، محمدقاسم، تاريخ فرشته، ترجمه عبدالحي خواجه، چاپ شيخ غلام علي سنيز لميتد پبليشر.
10. لاپيدوس، ايرام، جوامع اسلامي، ترجمه محمدرضا و محسن مديرشانهچي، آستانه قدس رضوي، مشهد، 1376 ش.
11. مهاجرت تاريخي ايرانيان به هند، ارشاد فرهنگ و ارشاد اسلامی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگي، 1376ش.
12. محفوظ حسين علي، تاريخ الشيعه، بغداد، 1958م.
13. ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج1، مشرق زمين گهواره تمدن.
14. هالستر، جان نورمن، تشيع در هند، ترجمه آزرميدخت مشاخي فريدني، مركز نشر دانشگاهي تهران، 1373 ش.
15. Donaldson D.m the Shiite Religion . London. Lguae 8 co . 1933.
16. stewart major. Privat memolirs of the Emperor Humayun…. London 1882.
17. Jhon Mcleod . the history of India ceenwood Poblishin gxoup2002.
18. birdwood. G.c.m sva,Ed, by F.H. Brown . London 1915.
19. Irwin – the garden of India L London W.H. All end . Co 1880.
20. G.E. Brown .Moslem Word London.