یکشنبه, 4 آذر , 1403 برابر با Sunday, 24 November , 2024
جستجو
حماسه 19 دی

 حماسه 19 دی

 در تاريخ معاصر  ایران ، حماسه هاي عظيم و با شکوه مردم انقلابي و مؤمن ، به چشم مي خورد. از آن جمله قيام 15 خرداد 1342 و 19 دي ماه 1356 در شهر مقدس قم است. مقام معظم رهبري در اين باره  فرموده اند: " در نهضت عظيم انقلاب اسلامي ما دو نقطه شروع وجود دارد که يکي 19دي ماه و ديگري شروع مبارزات در سال 1342 ، هر دو مربوط به قم است." (1)

 

زمينه سازي براي قيام

 

بعد از قيام 15 خرداد سال 42  ، اختناق و فشار سياسي ، ايران را فرا گرفت، رژيم شاه با دستگيري نيروهاي مبارز و ارزشي و تبعيد شان به نقاط دور افتاده و بد آب و هوا، فضاي کشور را براي بيگانگان، به ويژه آمريکا، هموار کرد. حضرت امام خميني (ره) دردوران تبعيد به ترکيه و عراق و در مناسبت هاي مختلف  در خصوص عملکرد ننگين رژيم پهلوي و نفوذ استکبار جهاني و اسرائيل در برنامه هاي سياسي، فرهنگي و اقتصادي ايران به افشاگري مي پرداخت و بر حسب مقتضيات زمان ، اعلاميه و اطلاعيه صادر مي کرد. رژيم شاهنشاهي ، با دستگيري حاميان امام در حوزه ها و دانشگاه ها، به خيال اينکه زمينه هاي شکل گيري انقلاب اسلامي را از ميان برده است، به حکومت استبدادي خود ادامه
مي داد. تلاش مأموران حکومت پهلوي اين بود که به هر طريق ، از نفوذ امام به مراکز علوم ديني ممانعت کرده و اجازه تحرکات علمي و فکري  به آنان ندهد ، زيرا به خوبي مي دانست که اگر امام  همانند قيام پرشکوه خرداد 1342 هدايت ديني جامعه را به عهده گيرد ، بساط ظلم و ستم از بين خواهد رفت. از سوي ديگر ، آمريکا نيز براي ايجاد ثبات سياسي در کشورهاي تحت سلطه و جلوگيري از بروز انقلاب مردمي و اظهار نارضايتي مردم نهايت تلاش خود را مي کرد تا فشار سياسي را تعديل نموده و با اصلاحات جزئي در مسائل اجتماعي ، افراد معترض را به نام دفاع از آزادي و حقوق بشر به انجام فعاليت هايي تشويق کند که براي رژيم ، قابل تأييد باشد.

در اين شرايط ، گروه ها و جمعيت هاي محافظه کار و غرب زده تقويت شده و ميدان عمل بيشتري براي آنان فراهم شد. در فروردين سال 1356 جمعيت ايراني دفاع از آزادي و حقوق بشر با موافقت يکي از مسؤولان اصلي کميته حقوق بشر آمريکا به نام " باتلر" تأسيس شد.

هم چنين  ، شاه به حزب رستاخيز مأموريت داد تا فضاي به ظاهر باز سياسي را ايجاد کرده و جهت ترويج شعار جدايي دين از سياست در مراکز تبليغي و با کمک افراد مقدس مآب  اقدام نمايد و به اين ترتيب عملاً حرکت به سوي انقلاب اسلامي به رهبري امام (ره) را به انفعال بکشانند. امام با هوشياري و در فرصت هاي به وجود آمده ، سعي مي کرد تا مردم را با انديشه هاي منطقي و مخالفت هاي اصولي ، اساس حکومت را تبيين نموده و فضاي باز سياسي موجود را استبداد معرفي نمايد.

يکي از همگامان راستين امام ، فرزندش، سيد مصطفي خميني (ره) بود ، کسي که هنگام تبعيد پدر، بازداشت و زنداني شد ، پس از آزادي از زندان به ترکيه –  تبعيدگاه امام –  رفت ، در مهاجرت امام از ترکيه به نجف، پدر را در مسير مبارزه همراهي نمود . شخصيت سيد مصطفي ، خطري جدي براي رژيم پهلوي به حساب مي آمد و در نهايت با  نقشه ساواک به شهادت رسيد.

شهادت فرزند امام در آبان 1356 به اعلام مخالفت با رژيم پهلوي شتاب بيشتري بخشيد و پس از اين حادثه مجالس ختم مختلف در داخل و خارج کشور به مناسبت شب هفت و چهلم ايشان برگزار و هريک از آن ها عاملي مؤثر براي تظاهرات وسيع مردمي عليه حکومت دست نشانده پهلوي شد وفرصت مغتنم و با ارزشي بود براي اينکه امام ، بار ديگر به عنوان رهبري انقلاب اسلامي مطرح گردد آتش انقلاب آرام آرام  برافروخته و پيام ها و بيانات امام ، به نهضت ، جهت داد.

 

اهانت به حضرت امام

 

در روز 17 دي سال 1356 و در سالروز به اصطلاح آزادي زن، در شهر مشهد زنان با چادر مشکي تظاهرات وسيعي بر عليه رژيم شاه به راه انداختندکه با توجه به تازگي آن ، انعکاس وسيعي داشت.  در همين روز، روزنامه اطلاعات با چاپ مقاله اي تحت عنوان " ارتجاع سرخ و سياه در ايران"  به قلم احمد رشيدي مطلق، به امام خميني اهانت نمود.

اين مقاله موهن که به دستور شخص شاه در يک روزنامه با سابقه درج گرديده بود، آتش انقلاب را روشن ساخت و موجب گرديد تا جامعه ايران از يک سو با محوريت رژيم شاه و از سوي ديگر تفکر آيت الله خميني روبرو شود . در واقع چاپ اين مطلب بر اقتدار ، عزت و عظمت مرجع عاليقدر و رهبر انقلاب (که در تبعيد به سر مي برد) را موجب شد و به دنبال آن موج عظيمي از اعتراضات سراسر کشور را فرا گرفت.

 

قيام خونين

 

اولين واکنش به انتشار اين مقاله در مرکز انقلاب –  شهر مقدس قم –  صورت گرفت.

فرداي آن روز يعني 18 دي طلاب علوم ديني، کلاس هاي درس را تعطيل کرده و در مسجد اعظم دست به تجمع زدند و طي اين روزها زدوخوردهاي پراکنده اي رخ داد.(2)

غروب روز 17 دي 1356 نيز چند تن از مدرسين برجسته حوزه علميه قم در منزل آيت الله حسين نوري همداني اجتماع و طي جلسه اي تصميم گرفتند که روز هيجدهم دي حوزه هاي علميه به طور کامل تعطيل و با حرکت به سمت منزل آيت الله نوري همداني تجمع کنند. در اين تجمع مردمي ، آيت الله نوري همداني براي حاضران سخنراني کرد و از آن جا راهپيمايي آغاز و تا حوالي ميدان شهداء قم ادامه يافت.  در آن جا مأموران امنيتي و پليس با حمله به سوي تظاهر کنندگان ، عده اي را شهيد و تعدادي را مجروح نمودند.

قيام نوزده دي قم، الهام گرفته از نهضت 15 خرداد 1342 با همان شعارها و تبعيت از رهبري امام خميني و مبتني بر ايمان و باور مردم به ارزش هاي اسلامي بود.

در اين حرکت مقدس ، علما و روحانيون نقش بسزايي را ايفا نمودند ، برخي مراجع و از جمله آيت اللّه گلپايگاني اعلاميه اي را در اعتراض به جنايات رژيم شاه در اين قيام صادر نمود، ايشان از دستگاه حکومت خواست بابت چنين اقدامي توضيح دهد. عوامل ساواک به اشتباه ، تصور مي کردند کشتار مردم موجب خاموش شدن نيروي محرکه انقلاب خواهد گرديد اما با تعجب مشاهده کرد ، سيل جمعيت با حرکت هاي خانه به خانه ، از علما و مراجع چاره جويي مي کنند.(3)

رژيم براي مقابله با اين قيام ،گروهي از مجتهدان و علماي برجسته و اساتيد حوزه علميه قم را به  نواحي بد آب و هوا و گرمسير تبعيد کرد که با اين اقدام ، نهضت قم به ساير نقاط کشور سرايت کرد. در چهلمين روز شهداي قم و در 29 بهمن 1356 مردم تبريز به پاخاسته و کنترل شهر را تا مدتي از دست مأموران خارج نمودند و با به آتش کشيدن سينماها، مشروب فروشي ها و مقر حزب رستاخيز، خشم و انزجار خود را نسبت به خشونت هاي رژيم پهلوي بروز دادند . سرانجام ارتش با کاميون هاي سرباز و تانک هاي خود، صحنه اي خونين بوجود آورد و ده ها نفر را به شهادت رسانيد. در اربعين شهداي تبريز که مقارن با نهم فروردين سال 1357 بود مشابه همان حوادث در يزد تکرار گرديد و پس از آن اعتراض هاي عمومي در سراسر کشور گسترش يافت.(4)

 

واکنش امام خميني

 

پس از قيام 19 دي در قم، امام خميني که در شهر نجف در تبعيد به سر مي برد، با لحني شديد به رژيم پهلوي هشدار داد و آشکارا حکومت ستم شاهي را به مبارزه طلبيد، امام در فرازي از بيانات خود که در اول بهمن ماه 1356 فرمودند، خاطر نشان ساختند: " من متحيرم که اين فاجعه را… به کي بايد تسليت بگويم. آيا به رسول اکرم صلي اللّه عليه و آله و ائمه معصومين(ع)، به حضرت حجت(سلام اللّه عليه) تسليت بگويم يا امّت اسلام، به مسلمين، به مظلومين در تمام اقطار عالم تسليت بگويم يا به ملت مظلوم ايران…يا به اهالي قم محترم، قم داغديده ها، تسليت بدهم…يا به حوزه هاي علم و علماي اعلام… به کي بايد تسليت گفت و از کي بايد تشکر کرد در اين قضايا که براي اسلام پيش مي آيد و اين ملت بيدار ايران در مقابل اين مصيبت ها استقامت مي کند، کشته مي دهد، هتک مي شود. بي جهت و بدون هيچ مجوّزي مردم را به مسلسل بستند…ملت ايران ملت بيداري است. در عين حالي که اين همه ظلم مي بيند، کشته مي دهد… مقاومت مي کند، ايستادگي مي کند و اين ايستادگي به نتيجه خواهد رسيد هيچ اشکالي نيست که بعد از اين که ملت ها بيدار شدند و بعد از اين که زن ها قيام کردند بر ضد دولت و بر ضد اين جبّاران يک همچو ملتي پيروز مي شود. ان شاء اللّه." (5)

امام در اين سخنان ، قيام را با برنامه هاي رسول اکرم و اهل بيت (ع) پيوند مي دهد ، علما و روحانيون و مردم مبارز را با خاندان عترت مرتبط مي سازد و در ادامه، با بصيرت و بينش معنوي خود ، اين قيام را زمينه اي براي پيروزي انقلاب اسلامي تلقي مي نمايد.

 امام در پيامي که به همين مناسبت صادر فرمودند، نوشتند: نهضت اخير که پرتوي از نهضت 15 خرداد است و شعاعش در سراسر کشور نورافکنده، خود کوبندگي خاصي دارد که شاه را از خود بيخود کرده و او و دارودسته چاقو کشش را به تلاش مذبوحانه واداشته است جنايات 29 محرم امسال(19 دي 1356) نقطه عطفي است به جنايات شاهانه 12 محرم آن سال (15 خرداد 1342)، شاه خواست ضرب شستي به ملت مسلمان نشان دهد. پس از تماميت حساب با رئيس جمهوري آمريکا، به بهانه مختصري که مأمورين ايجاد کردند مرکز تشيع و حوزه فقاهت اسلام را در جوار مرقد پاک حضرت فاطمه معصومه (س) به مسلسل بست… شاه مي خواهد ثابت کند که نوکري او تحکيم شده و ملت نبايد گمان کند او از پشتيباني اجانب برخوردار نيست ولي ملت با تظاهرات عمومي و تعطيل سرتاسري ادامنه دار و اظهار تنفر، بار ديگر ثابت کرد که او را نمي خواهد و از او و خاندانش بيزار است و اين رفراندوم طبيعي در حقيقت خلع او از سلطنت غاصبانه جابرانه است.(6)

 

برکت هاي قيام

 

شاه با کشتار مردم تلاش کرد تا به معترضين و مخالفان بگويد کساني که با اساس سلطنت سروکار دارند ، پاسخي جز سرکوب و استفاده از زور ندارند ، ولي آماده است براي برخي افراد و جريان ها که مرز انتقاد از خرابکاري را تشخيص مي دهند ، ادامه حضور در عرصه سياسي را تحمل کند.

شاه و آمريکا غافل از اين مهم بودند که انقلاب اسلامي طي سال هاي گذشته ، اقدام به ايجاد زير بناي مناسب براي انجام فعاليت هاي سياسي ، فرهنگي نموده است.

اين واقعه عظيم و حمايت گروههاي مختلف مردمي در تهران و برخي شهرها، در ابراز همدردي با آن، نفوذ و محبوبيت حضرت امام را دوچندان کرد .

به دنبال قيام قم ، مدارس عالي و دانشگاه هاي کشور با اعتصاب و تظاهرات دامنه اعتراضات را گسترش داده و مطبوعات جهان نيز به انعکاس آن پرداختند.

 در واقع اين حوادث ، بيش از همه باعث کنار رفتن پرده هاي فريب و نيرنگ شد ، به گونه اي که از اين پس شعار اصلي و تکيه کلام مردم " مرگ بر شاه " بود.  

پوشالي بودن تبليغات حکومت شاهنشاهي براي ملت برملا گرديد و ثابت شد که تا چه اندازه از حرکت هاي مذهبي هراس به دل دارند. نکته مهم ديگر اين که جايگاه امام امت (ره) به عنوان رهبر و سکاندار اين نهضت در مبارزه با رژيم طاغوت ، تثبيت شد. امام در اين باره مي فرمايند: کشتار بيرحمانه قم، ايران را به هيجان آورد و تبريز عزيز را به قيام همگاني مردانه در قبال ظلم و بيدادگري نشاند و کشتار دسته جمعي تبريز ملت غيور ايران را چنان تکان داد که در آستانه انفجار است. انفجاري که دست اجانب را به خواست خداي متعال براي هميشه قطع کند. انفجاري که انتقام مظلومان را از شاه بگيرد و دودمان سياه روي پهلوي را براي هميشه از تاريخ ايران محو کند واين ننگ را از صفحه روزگار بزدايد." (7)

اين نوشتار را با سخناني از مقام معظم رهبري حضرت آية اللّه العظمي خامنه اي خاتمه مي دهيم:
 " در ماجراي نوزدهم ديماه و حوادثي که به مناسبت برگزاري چهلم ها به صورت پي در پي بوجود آمد  نکته اساسي اين است که مردم متدين آماده فداکاري بر دستگاهي که از لحاظ قدرت مادي هيچ کم و کسر نداشت طوري پيروز شدند که هم آن دستگاه گيج ماند، هم همه محاسبه گران سياسي مبهوت ماندند يعني مثل توفاني نظامي را که مردم متدين و فداکار با آن مقابل شدند، در نورديد. " (8)

 

پي نوشت ها:

1. روزنامه جمهوري اسلامي، 18 دي 1369، شماره 3366

2. انقلاب اسلامي چرايي و چگونگي رخداد آن، ص 91- 90

3. خاطرات رجبعلي طاهري، تهران، سازمان تبليغات اسلامي، ص 102

4. تاريخ سياسي معاصر ايران، ج 2 و ص 410 ؛ انقلاب اسلامي چرايي و چگونگي…، ص 91

5. صحيفه نور، چاپ جديد، ج1، ص 440- 439

6. صحيفه نور ، ج1، ص 450 و نيز تبيان، دفتر بيستم، ص 509

7. تبيان، دفتر بيستم ، ص 499

8. حديث ولايت، ج 6، ص 153

 

منبع: سازمان تبلیغات اسلامی

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=16402

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب