چهارشنبه, 7 آذر , 1403 برابر با Wednesday, 27 November , 2024
جستجو

بهلول دوستی داشت بنام علیان که او نیز از فرزانگان دیوانه وش بود و در اواخر سده دوم هجری درگذشت.

روزی هارون از کنار گورستان می گذشت. آن دو را دید که با هم نشسته اند و سخن می گویند. خواست با ایشان شوخی کند. دستور داد هر دو را آوردند.

 

گفت: من امروز دیوانه ها را می کشم. جلاد را حاضر کنید.

در حال حاضر شد با شمشیر کشیده. علیان را بنشاندند که گردنش بزنند. گفت: ای هارون! چه می کنی؟

گفت: امروز دیوانه می کشم.

گفت: سبحان الله! ما در این شهر دو دیوانه بودیم تو سوم ما شدی. تو ما را می کشی، چه کسی تو را بکشد؟

علی صفی، لطائف الطوائف، 417.

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=16474

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب