شنبه, 3 آذر , 1403 برابر با Saturday, 23 November , 2024
جستجو

مرکز عالی : جامعه المصطقی العالمیه –مدرسه تاریخ و ادیان

رشته :  تاریخ معاصر / مقطع : کارشناسی ارشد

عنوان پایان نامه : بررسی تطبيقي دیدگاه هاي سيد احمد خان هندي و سيد جمال الدين اسد آبادي درباره غرب

استاد یا اساتید راهنما : محمد جواد صاحبی

استاد یا اساتید مشاور : مجید کافی

دانش پژوه :  محمد انور محمدی

تاریخ دفاع : بهمن 1388 /  تعداد صفحات : 160

کلیدواژه ها: غرب، ناتوراليسم، ماترياليسم، استعمار، اصلاح، تجدد

 

چکیده :

تهاجم غرب به جهان اسلام، موجب ضعف و از هم گسيختگي جوامع و بحران هويت در آن گرديد . از اين رو واکنش هاي متفاوت متفکران اسلامي را در پي داشت، از جمله سيد احمد خان و سيد جمال الدين که هر کدام با توجه به مباني فکري شان نسبت به غرب ، جهان اسلام و تحولات فراروي آن، واکنش هاي متفاوتي را ابراز داشتند. تحقيق حاضر در راستاي بررسي و مقايسه ي ديدگاههاي اين دو متفکر در موضوع مطروحه بوده و در صدد است تا از طريق آن راه حل مناسبي براي مقابله با غرب و بهبود اوضاع جهان اسلام ارائه نمايد.

پرسش اصلي تحقيق :نگرش سيد احمد خان و سيد جمال نسبت به غرب چگونه بوده و وجه تمايز آن در چيست ؟

فرضيه هاي مطرح شده عبارتند از :1. سيد جمال و سيد احمد خان در مورد غرب، نگرش متفاوت و چشمگيري داشتند. 2. مباني فکري اين دو متضاد بوده است. 3. سيد احمد خان فرهنگ غرب را نمونه خوبي براي جوامع اسلامي مي داند.4 . سيد جمال، ‌فقط بخشي از فرهنگ غرب را مي پذيرد.

به لحاظ روش تحقيق اين پژوهش توصيفي تحليلي بوده و بر اساس اسناد و مدارک تدوين يافته و هدف پژوهش آن، توصيف، مقايسه و ارزيابي ديدگاههاي سيد جمال و سيد احمد خان درباره غرب است.

منابع تحقيق :در بررسي و تدوين اين رساله در مورد سيد جمال، آثار بسياري وجود دارد، اما وجه مشترک همه آنها در اين است که بحث ها را به صورت گزينشي وبه مناسبت موضوعات خاص ديگري ارائه کرده اند. راجع به سيد احمد خان منابع و مطالب عمدتا به صورت ترجمه و به زبان اردو بوده که تعداد کمي از آنها به زبان فارسي برگردانده شده مورد استفاده قرار گرفته، هر چند در اين ميان از منابع تحقيقاتي و آثار ديگر پژوهشگران نيز غفلت نشده است .

قلمرو تحقيق:اين رساله از لحاظ زماني به دوره جديد مربوط مي شود که همزمان با تهاجم همه جانبه غرب به جهان اسلام و اشغال برخي از کشورهاي اسلامي است. از لحاظ مکاني، به حوزه فکري ايران و هند مربوط مي شود، گرچه به صورت کلي به جهان اسلام ارتباط دارد. از نظر موضوع محدود به حوزه ي انديشه ي دو متفکر صاحب نام، سيد احمد خان و سيد جمال در مورد غرب مي باشد.

اين پايان نامه در يک مقدمه و چهار فصل تدوين گرديده است. فصل اول به کليات و مفاهيم اختصاص يافته است. همچنين نگاهي کوتاه به زندگي و فعاليتهاي سيد جمال و سيد احمد خان داشته و با نگرشي کوتاه بر تهاجم غرب به جهان اسلام و واکنش متفکران اسلامي آغاز مي شود. در ادامه به سر آغاز تهاجم غرب –علل و اهداف تهاجم- مناطق اوليه مورد تهاجم- ( هند، خليج فارس، مصر و الجزائر)- تاثيرات تهاجم غرب به جهان اسلام –واکنش متفکران اسلامي –جريان غربالگرايي –  و جريان اصلاح طلبي يا اسلام گرايي پرداخته است . فصل دوم به آراي سيد احمد خان و سيد جمال اختصاص یافته است، در ابتدا از موضع گيري سيد احمد خان نسبت به غرب داد سخن رفته و موضوعاتي را که مد نظر وي بوده را آورده است، مانند غرب گرايي، مخالفت با وحدت ملي و مبارزه با استعمار. فصل سوم آراي فرهنگي سيد احمد خان با محوريت غرب گرايي، تاسيس دانشگاه و ترويج علوم و تمدن غربي و آراي فرهنگي سيد جمال الدين با محوريت مبارزه با جهل و بي سوادي، بازگشت به اسلام راستين و مقابله با شبهه افکني ها مورد توجه قرار گرفته است. فصل چهارم تاثير مکاتب غربي بر آراي سيد احمد خان و سيد جمال الدين مورد مقايسه و ارزيابي قرارگرفته است.

سياست اصلي استعمار اين بود که سعي ميکردند مسلمانان يک رهبر آگاه نداشته باشند، لذا وجود رهبران متعدد با روشها و سليقههاي عديده معلول همين سياست استعماري بود. تهاجم غرب به جهان اسلام با خود بحران هويت و بحران فرهنگي را براي مسلمانان به ارمغان آورد. بحران هويت باعث ايدئولوژيهاي ناسيوناليستي رقيبي شد که هويت نژادي –زباني داشتند که نتيجه آن در خاورميانه سه نوع ناسيوناليسم بومي به جاي امت واحده اسلامي ظهور کرد که عبارت بودند از ناسيوناليسم ترکي، ايراني و عربي، مصري. از لحاظ فرهنگي قويترين عامل بحران فرهنگي در جهان اسلام، تأثير تخريبي نوگرايي است. نوگرايي کشمکش وسيعي را در جامعه اسلامي بوجود آورده بود زيرا نوگرايان به دنبال خود هنجارها و ارزشهاي رفتاري غيربومي را وارد جامعه کردند. از سويي استيلاي اقتصادي و سياسي قدرتهاي غربي، بر کشورهاي اسلامي، موجب پيدايش دو مکتب فکري غربگرايي و بنيادگرايي شد.تقليد از غرب در زمينه فرهنگ و تعليم و تربيت از آغاز قرن نوزدهم در جمع متفکران عرب و ترک راه يافت از مشخصههاي اصلي اين جريان ميتوان به سکولاريسم، ماترياليسم، اومانيسم، ليبراليسم و ناسيوناليسم اشاره کرد که از افراد برجسته آن مي توان به طنطاوي، قاسم امين، مصطفي کمال، احمد لطفي السيد، محمدحسين هيکل، سيد احمدخان هندي، ملکم خان و تقيزاده نام برد. که اين عده به دو دسته غربگرايان مانند سيد احمد خان و غربزدگان مانند ملکم خان و تقيزاده تقسيم ميشوند. علماء و روشنفکران اسلامي در واکنش به خطر سلطه غرب، جريان‌هاي اصلاحي و نهضتهاي فکري –سياسي را به راه انداختند . سيد احمد خان بر اين عقيده بود که آميزش ميان فرهنگها، نيروي اصلي به حرکت درآوردن تمدنها است و مسلمانان نياز دارند آن شيوههاي غربي را که موجب توسعه ملي آنها خواهد شد بکار گيرند.

آراي سيد احمد خان:- غربگرايي: پس از ورود انگلستان به هند بين مسلمانان دو نوع رهبري بوجود آمد يکي رهبري مذهبي که علماء برعهده داشتند ديگري که خود سيد احمد خان رهبری آن را بر عهده گرفته بود. وي براي خوشخدمتي به انگليس اقداماتي کرد از جمله کتابي را تأليف کرد که در آن تلاش ميشد تا عدم تحريف تورات و انجيل را به اثبات برساند. – ترويج مکتب فلسفي مادي: سيد احمد خان معتقد بود ما مسلمانان هند، بايد تابع حکومت بريتانيا باشيم و نميتوانيم در مسائل سياسي دست در دست ديگر کشورها بگذاريم و عملي انجام دهيم که عليه دولت بريتانيا باشد همچنين وي معتقد بود که فقط از راه همکاري با مقامات انگليسي ميتوان وضع مسلمانان را بهتر ساخت. سيد احمد خان در سال 1866 م مجلهي مؤسسه آموزشي عليگره را به صورت ارگاني براي طرح آراي مسلمانان تحصيل کردهي ايالتهاي شمالي بنياد نهاد که در آن مسلمانان را به غربي شدن تشويق ميکرد. و سعي ميکرد مشروعيت حکومت بريتانيا را با مباني فقه اسلامي توجيه کند. وي معتقد بود در جايي که مسلمانان هيچ شانسي براي پيروزي در جنگ ندارند، جهاد عليه کفار غيرشرعي و ديدگاه سنتي اسلام، مانع حقيقي بر سر راه پيشرفت است و تلاش ميکرد تا معارف ديني را با اصول تجربي تطبيق دهد. وي با نوشتن مقالات در تهذيب الاخلاق و تفسير قرآن سعي ميکرد تا مسلمانان را متقاعد کند که افکار غربي ضد اسلامي نيست . وي اولين مسلماني است که جرات کرد از تجزيه بحث کند و قائل شود که هندوها و مسلمانان بايد از يکديگر مجزا شوند.

از نظر سياسي، سيد احمد خان دو ديدگاه اساسي داشت: –  لزوم جدايي از هندوها- تفاهم و همکاري با انگليسيها و غرب. سيد احمد خان به شدت از امپراتور عثماني به سبب رکود فکري ناشي از ترس از نقض احکام که ميپنداشتند داراي مجوز الهي است انتقاد ميکرد و نهضت پان اسلاميسم (وحدت اسلامي) را که تحت تأثير انديشههاي سيد جمالالدين از سوي سلطان عبدالحميد عثماني تشويق ميشد به مخالفت با آن ميپرداخت، وي خلافت را در اسلام با توجه به شکست خلافت سي سالهي صدر اسلام بيثمر ميدانست.

نویسنده در ادامه به آرا و اندیشه های سید جمال می پردازد. سيد جمالالدين يکي از عوامل مهم عقب ماندگي و ضعف جهان اسلام را سياستهاي استعماري و فرهنگي غرب ميدانست. حرف سيد جمال اين بود که غرب به هيچ وجه نميتواند نسبت به مسلمانان مهربان باشد زيرا آنها دشمني ديرينه با اسلام و مسلمانان دارند.

سيد جمالالدين سه دليل عمده را سبب نفرت مسلمانان از انگليس نسبت به روسيه مي دانست .

– به اضمحلال کشيدن امپراطوري دهلي- حقوق پيشوايان مذهبي را قطع کردن و اماکن مقدسه را تعمير نکردن- درجه ندادن به مسلمانان در ارتش

سيد جمال در مصر نيز تمام سعي و تلاشش بر اين بود که تحت هر شرايطي عملکرد و سياستهاي استعماري انگليس را براي مردم بازگو کند از اينرو آنچه انگلیس در هند بر سر مسلمانان آورده بود را بازگو ميکرد و روشهاي استعماري آن را بيان ميکرد. با وجود اين با ورود ارتش انگليس در مصر، ارتش ملي مصر منحل گرديد و انگليسيها ناظراني را در بخشهاي حکومت مصر منصوب کردند که بدون اذن انگليس کسي حق عزل آنها را نداشت. روش اشغال انگليس با کشورهاي استعماري ديگر فرق داشت. انگليسي ها با سلاح حيله و نيرنگ وارد عمل ميشدند و خودشان را به صورت خادمان، ناصحان امين، برپاکنندگان نظم و امنيت بر جوامع عرضه ميکردند در صورتي که دول استمعماري ديگر با نيروي نظامي و تسليحات جنگي بر مردم سلطه ميراندند. با آمدن انگليسيها اوضاع جامعه بهم ريخت و دزدان و غارتگران به جان مردم افتادند و امنيت از بين رفت و علماي الازهر به سودان تبعيد و مراسم مذهبي متوقف، وعظ و خطابه در منابر قدغن و نماز جماعت تعطیل شد. محقق ادامه می دهد. از جمله عوامل پيشرفت انگليسيها در هر کشوري نبايد از نقش افراد سرسپرده و جاهطلب گذشت تا جائيکه انگليسها با شکار اين افراد ضعيفالنفس، و تضعيف مسلمانان از اين طريق اين راه را بهترين و نزديکترين وسيله براي رسيدن به اهدافشان ميدانستند.

سيد جمال تنها راه را اتحاد جهان اسلام ميداند و ضمن توصيه به دولت ايران به متحد شدن با دولت افغانستان اصرار مي ورزد و بر اين نکات پافشاري ميکرد.

تبديل شيوه حکومت از استبدادي به مشروطه و برقراري قانون به جاي رسوم و اوامر – از ميان بردن آثار تفرقه مذهبي و احياي روح وحدت اسلامي-  مبارزه علني و تمام عيار با نفوذ استعماري انگليس سيد جمال معتقد بود که مسلمين را ميتوان متحد کرد، چون اساس اسلام در ميان آنها مورد اختلاف نيست و قرآن، پيغمبر، نماز، روزه، حج، جهاد، خمس و زکاة را همه قبول دارند. سيد جمال از عوامل مهم اتحاد و مبارزه مردم با استعمار حضور و نفوذ علما در ميان مردم مي دانست.

دردهايي که سيد جمال در جامعه اسلامي تشخيص داد:استبداد حکام- جهالت و بيخبري تودهي مردم از کاروان علم و تمدن- نفوذ عقايد خرافي- جدايي و تفرقه ميان مسلمانان

چاره ي دردها:مبارزه با خودکامگي مستبدان از طريق مشارکت مردم در امورسياسي- مجهز شدن به علوم و فنون روز- بازگشت به اسلام نخستين- ايمان و اعتقاد به مکتب- مبارزه با استعمار خارجي- اتحاد جوامع اسلامي- دميدن روح مبارزه و جهاد به کالبد نيمه جان جامعه اسلامي- مبارزه با خودباختگي در برابر غرب

مبارزات سيد جمال در افغانستان، مصر، هند و ايران را ميتوان در اينها خلاصه کرد:

اعتقاد به توانايي دين اسلام براي رهبري مسلمانان و تأمين نيرومندي و پيشرفت آن- مبارزه با روحيه ي تسليم به قضا و قدر و گوشهنشيني و بيجنبشي- بازگشت به منابع اصلي فکر اسلامي- تفسير عقلي تعاليم اسلام و فراخواندن مسلمانان به يادگرفتن علوم جديد- مبارزه بيامان با استعمار و استبداد به عنوان اولين گام در راه رستاخيز اجتماعي و فکري مسلمانان.

نقاط مشترک سيد جمال و سيد احمد خان:– باور به ضعف و عقبماندگي مسلمانان – مبارزه با جهل و بيسوادي و جمود فکري

نقاط اختلاف سيد جمال و سيد احمدخان:– نحوه مقابله با جهل، بيسوادي و عقب ماندگي: سيد احمد خان تنها راه جبران جهل مسلمانان را هضم شدن در فرهنگ غرب و پذيرش کامل آموزههاي علمي و فرهنگي آن ميدانست. در حاليکه سيد جمال، سياستهاي استعماري و فرهنگي غرب را عامل مهم ميدانست.

– مسأله غرب:سيد احمد خان با رفتن به غرب و ديدن صنايع، علوم و فنون و پيشرفتهاي روز افزون آنها، يکباره درجا زده هويت خود را فراموش کرد و به يک فرد مبلغ فرهنگ و تمدن غربي تبديل شد. سيد جمال غرب را نه يکپارچه پذيرفت و نه يکپارچه رد کرد بلکه ميان فرهنگ، تمدن، آداب و رسوم، برنامه ها و سياستهاي استعماري، با صنعت و علوم و فنون تفکيک قائل ميشد و اقتباس از علوم و فنون آن را براي جوامع اسلامي ضروري ميدانست. اما در مقابل قرهنگ و سياستهاي استعماري آن با قوت و قدرت ايستاده و مباني اسلامي را غنيترين مباني ميدانست

– مبارزه با عوامل داخلي و سرسپردگان استعمار:سيد احمد خان که خودش سرسپرده بود اما سيد جمال خطر سرسپردگي داخلي را زيان بارتر از استعمار خارجي ميدانست

– اتحاد اسلامي و وحدت ملي:سيد احمد خان روي مسائلي از قبيل مليت، نژاد، مذهب، کشور و … تأکيد داست و تلاش ميکرد مردم مسلمان هند را از ساير مسلمانان جدا کند. سيد جمال درصدد تشکيل جبههاي سراسري مسلمانان برآمد و ميگفت جهان اسلام بايد براي حفظ کيان و عظمت خود، متحد ويکپارچه شود

– دفاع از اسلام و کيان اسلامي:سيد احمد خان تمام تلاش خود را بکار برد تا اسلام و مباني اسلامي را با مباني غيراسلامي توجيه، تأويل و تفسير نمايد. سيد جمال مردم را به بازگشت به اسلام اوليه و دور ريختن خرافات و پيرايهها از آن، فرا ميخواند.

آراي فرهنگي سيد احمد خان:سید احمد خان از آنجا که علاقه مندی خاصی نسبت به غرب و علوم غربی پیدا کرده بود تلاش می کرد تا مسلمانان را به کسب علوم و فنون جدید غربی ترغیب نماید. لذا سوق دادن مسلمانان را برای به دست آوردن تخصص و تبحر در علوم جدید، ضروری و جزو باورهای اسلامی می دانست از اینرو با تاسیس دانشگاه در هند پرداخت تا مسلمانان را به شیوه های غربی آموزش و تربیت نماید. وی با طرز تفکر علما به مخالفت بر خواست و مردم را به تفاهم و ایجاد اطمینان متقابل با انگلیسی ها دعوت کرد.

آراي فرهنگي سيد جمال:وی نهضت اصلاحی را جهت بیدارسازی جوامع اسلامی به راه انداخت و معتقد بود دین اسلام ذاتا مانع از پیشرفت نیست بلکه سوء تعبیرهای احکام چنین توهمی را به وجود آورده است . لذا برای مطابقت ایمان با شرایط علمی دنیای جدید باید اعتقادات را به محک عقل سنجید و کلام خدا را در جهت آزادی سیاسی و بی نیازی اقتصادی مسلمانان و حقوق حقه انسانی آنها فهمید.

نویسنده در ادامه به تأثير مکاتب غربي بر آراي سيد احمد خان و سيد جمال می پردازد. سید احمد خان شدیدا تحت تاثیر مکتب عقل گرایی اروپای قرن نوزدهم قرار داشت. و تحت تاثیر فلسفه طبیعی، انطباق با طبیعت را معیار مضامین نظام های عقیدتی می دانست و معتقد بود که قوانین اسلام با قوانین طبیعت هماهنگ است و لذا خواهان جدایی دین از سیاست بود و امور دنیایی را مرتبط با عقل و علم انسانی می دانست. در مقابل سید جمال مقالاتی را در رد طبیعت گرایی نوشت که در آن زمان در غرب و شرق رواج یافته بود، سید جمال فلسفه اصالت طبیعت سید احمد خان را رد کرد و اندیشه های وی را بیماری کشنده ای برای جوامع اسلامی می دانست .

می توان از مجموع آراء و افکار سيد احمد خان و سيد جمال ، اين برداشت را کرد که سيد احمد خان گرايش مفرط نسبت به غرب، فرهنگ، آموزه ها و مکاتب مختلف فکري آن پيدا کرده بود، از اين رو تمام تلاش خود را براي تثبيت و تحکيم فرهنگ و آموزه هاي غربي در جامعه بکار برد، و از مباني اسلامي تنها زماني استفاده مي کرد که بتواند افکار غرب گرايانه خود را توجيه نمايد، و راهکارهايي را که براي بهبود اوضاع جامعه در نظر گرفته و نسبت به آن تاکيد مي کرد، نتيجه اي جز هضم شدن جامعه در فرهنگ و آموزه هاي غربي به دنبال نداشت. اما در مقايسه با آن سيد جمال به توجه به آگاهي نسبت به مباني و آموزه هاي مکتب اسلام ، از دغدغه ي شديد ديني برخوردار بود، و از آنجا که نسبت به غرب، فرهنگ، آموزه ها و مکاتب و نحله هاي مختلف فکري آنها آگاهي کامل داشت، حاضر نشد تا غرب را به صورت يکپارچه بپذيرد. از اينرو تنها بعد علمي آن را قبول داشت. آن هم براي ترجمه و در نهايت بومي سازي آن، نه استفاده کردن صرف، لذا با غرب، فرهنگ و سياستهاي استعماري آن به شدت مبارزه مي نمود. وي در دو بعد داخلي و خارجي استراتژئي را در پيش گرفت که در نوع خود بي نظير بود. وی راهکارهايي را که براي بهبود اوضاع جامعه مطرح کرده بود از آنجا که با فرهنگ و آموزه هاي ديني جامعه اسلامي سنخيت دارد از مسائل کليدي به حساب آمده و در صورت عملي شدن آنها جامعه ي اسلامي هويت اصلي خود را بازيافته، راه سعادت و کمال را در پيش خواهد گرفت.

 

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=18724

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب