در تاریخ شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) اختلاف هست. اقوال مختلفی در منابع عامه و شیعه آمده است. قول مشهور در منابع عامه زمان شهادت آن حضرت را شش ماه پس از رحلت پدر بزرگوارش، پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله گفته اند.
در منابع شیعی هم دو قول هفتاد و پنج و نودو پنج روز پس از رحلت حضرت محمد صلی الله علیه و آله مشهور است. از این رو شهادت حضرت زهرا (س ) را ۱۳ جمادی الاول و ۳ جمادی الثانی ذکر کرده اند[1].پس از رحلت پیامبر اسلام و پیش آمدن ماجرای سقیفه و تعیین جانشین برای آن حضرت، فاطمه زهرا س در مقام مخالفت با آن و دفاع از حق حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام با توجه به ماجرای غدیر و اعلام جانشینی وی برآمد.
با تصمیم ابوبکر مبنی بر اخذ بیعت به هرطریقی از حضرت علی ع، عمربن خطاب مامور به احذ بیعت گردید که با مخالفت و ممانعت فاطمه زهرا س مواجه گشت. به دلیل شدت برخورد و رفتار خشونت آمیز عمر [2]و گروه همراه وی، دخترگرامی پیامبر اسلام ص مضروب گردیده و جنینی را که داشتند سقط می گردد.[3].
آن حضرت پس از این حادثه تا پایان عمر، از ابوبکر روی گرداند و با وی سخن نگفت و بروی غضبناک بود.[4]حضرت فاطمه سلام الله علیها، محبوبترین فرد نزد رسول خدا[5]و آخرین دختر حضرت از خدیجهکبری بود[6]. مشهورترین لقب آن حضرت «زهرا» است، و کنیه ایشان ام ابیها بود. ولادت آن حضرت در روز بیستم ماه جمادی الثانی[7]روز جمعه سال دوّم از بعثت بوده و بعضی سال پنجم از بعثترا گفته اند.
از طریق عامه روایت شده است که رسول خدا (ص ) ، فاطمه (س) را پاره تن خود نامیده، شادی او را شادی خود و آزار وی را آزار خود دانسته اند.[8] فاطمه زهرا (س) پس از هجرت، با علی بن ابیطالب(ع) ازدواج کردند که ثمره آن دو پسر و دو دختر به نام هاي حسن وحسين و زينب و ام كلثوم مي باشد[9]. همچنين در هنگام رحلت پدرش پيامبر خدا(ص)، به فرزند ديگري حامله بود كه رسول خدا(ص) او را “محسن” نام نهاده بود[10]. آن حضرت بنا به وصیت، شبانه غسل، تکفین و تجیهز شده و شبانه در مکانی نامعلوم به خاک سپرده شدند.
پی نوشت:
[1]- حسن بن محمد بن حسن قمى،تاریخ قم، (نوشته درسال 378)، ص:194.
[2]- ابن قتیبه ،ابومحمد عبدالله بن مسلم،الامامه والسیاسه، چاپ سوم (جلد در يک مجلّد)، ج اول ، ص 12.
[3]- الذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، میران الاعتدال فی نقد الرجال،دارالکتب العلمیه ، بیروت، ج اول، ص 283. و الذهبی، سیر اعلام النبلاء، موسسه الرساله، ج پانزدهم، ص 578. شهرستانی، محمدبن عبدالکریم، الملل و النحل، دارالمعرفه لطباعه و النشر، بیروت، ج1،ص 57
[4]- صحيح البخاري، ج 4، ص 1549 ، كتاب المغازي ، باب غزوة خيبر ، الحديث رقم 3998
[5]- ترمذی محمد بن عیسی ، سنن ترمذی، مکتبه المعارف للنشر والتوزیع، ریاض ، حدیث شماره 3805.
[6]- ابن عبدالبر، أبوعمريوسفبنعبداللهبنمحمد،الاستيعابفىمعرفةالأصحاب، تحقيقعلىمحمدالبجاوى،بيروت،دارالجيل،طالأولى، 1412/1992.ج1 .ص 50.
[7]- مصباح المتهجّد شیخ طوسی، ص۵۵۱، بیروت، اعلمی.
[8]- ابن عساکر ابو القاسم علی بن حسن ، تاریخ مدینه دمشق، دراسة وتحقيق علي شيري ، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع،ج3 ص 156، ج6 ص 219، ج7 ص111. و نیشابوری حاکم، مستدرک، طبع حیدرآباد دکن، بیتا، ج سوم، ص 153. و الطبرانی حافظ، معجم الکبیر، ط مخطوط، قاهره، ص 3. وابن اثیر، اسدالغابه، طبع الغری، ج پنجم، ص 522. و ذهبی ، التهذیب، ط مخطوط، قاهره، ج دوم، ص 134. و عسقلانی، ابن حجر، الاصابه فی معرفه الصحابه، طبع حیدرآباد، ج چهارم، ص 366. و سیوطی، الخصائص، طبع حیدرآباد، ج دوم، ص 365.
[9]- ابن کثیرأبوالفداءاسماعيلبنعمر،البدايةوالنهاية، بيروت،دارالفكر، 1407/ 1986.ج7. ص331
[10].- همان