دومین نشست از سلسله نشستهای تخصصی سیرهنگاری با حضور احمد پاکتچی با عنوان «جایگاه و ماهیت شرح حال نگاری در سیرهنگاری» روز شنبه هشتم شهریور ماه در محل پژوهشکده تاریخ اسلام برگزار شد.
معانی دوگانه سیره
پاکتچی در ابتدای سخنان خود در تعریف معنای سیره گفت: اصلاً معنای سیره چیست؟ در نگاه اول سیره مصدر ریشه سیر است که بر وزن فعلة ساخته شده است، به معنای رفتن و با ماده سیر و غالباً هم از مسلمات شمرده میشود که سیره از همین ریشه است. اما گزینه دیگر این است که این کلمه از ریشه سئر به معنی باقی ماندن، باقی گذاردن گرفته شده و این معنا در زبانهای سامی بسیار قدیمی است.
وی در ادامه گفت: تفاوت سیرهنگاری و شرححال نگاری در چیست، رابطه بین شرححال نگاری مورخین با سیرهنگاری در حوزه مطالعات اسلامی چیست؟ آنچه در مطالعات تاریخی به زبان فارسی شکل گرفته، همان معنای بیوگرافی است. بیو به معنای زیستن و گرافی به معنای نوشتن است.
اما شرححال نگاری در تاریخنگاری چه جایگاهی دارد؟ در تاریخنگاری سنتی استفاده از شرححال نگاری بسیار گسترده و مرسوم بود. گاهی برخی شرححال نگاریها تکنگاری است مانند «سیرت جلال الدین منکبرنی» و برخی دیگر شرححال نگاریها و بیوگرافیهای دسته جمعی مثل وفیات الاعیان ابن خلکان. نقطه شروع اغلب این شرححال نگاریها افراد مذهبی هستند، چه در شرق که معصومین هستند و چه در غرب که به قدیسین پرداخته شده است، این موج غالب تا سده هفدهم است.
موج جدید شرححال نگاری
اما با حضور رانکه، و انقلاب تاریخنگاری توسط او، در بسیاری از دیدگاههای تاریخی تجدید نظر شد، با این وجود رانکه همچنان به کتب شرح حال نگاری نگاهی مثبت دارد و بیوگرافی را شیوهای معتبر و لازم در مطالعات تاریخی میداند.
در اوایل قرن بیستم با حضور مکتب آنال، بحث بیوگرافی دوباره مطرح شد و این بار با نگاهی منفی. در مکتب آنال به مبحث بیوگرافی، بیتوجهی و حتی تحقیر شده است و متعقدند تاریخ برای خروج از بنبستهای متدولژیک باید کاملاً از الگوهای بیوگرافی فاصله بگیرد. از نگاه آنان بیوگرافی بیشتر در زمره خلاقیتهای ادبی شمرده میشود. به این ترتیب شرححال نگاری از اوایل قرن بیستم به مدت یک قرن جایگاه خود را از دست داد.
از اوایل قرن بیست و یکم بار دیگر به شرححال نگاری توجه شد. وقتی ما راجع به انسان به عنوان یک امر اجتماعی صحبت میکنیم، بیوگرافی مورد توجه قرار میگیرد، اما بالعکس وقتی انسان را به عنوان یک موضوع علوم طبیعی مطالعه میکنیم، بدیهی است که بیوگرافی اهمیت خود را از دست میدهد.
اما هدف از سیرهنگاری و شرححالنگاری چیست؟
بیوگرافی یک یادمان در میراث فرهنگی آگاهانه برای دیگران است. اساساً سیره اگر معنای بقا در آن لحاظ شود، نوشته میشود تا بماند. سیره یک میراث فرهنگی عاملانه و خودآگاه است، نویسنده آن را مینویسد تا بماند. در این میراثی که از پیامبر و ائمه معصومین باقی مانده، بحث ماندگاری مطرح است. و بحث دیگر الگودهی معصومین برای دیگران است، و بخش دیگر آن تأثیر در باورها. ما مرتب در طول زندگیمان در معرض شکها و تردیدها هستیم، که این سیرهها، موجب از بین رفتن تردیدها میشود. با این نگاه، آثاری که غربیها در زمینه سیره نوشتهاند، سیرهنگاری نیست و تاریخنگاری است.
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: علمای اهل سنت نیز سیرهنگاری را در سیره خلفای اربعه و عشره مبشره نوشتهاند.
اما چه نیازی است به سیره و تکرار آن؟ سیره به شدت کارکرد عاطفی بالایی دارد، به همین دلیل برای هم الگودهی در زندگی و هم تأثیر در باورها بسیار مهم است و مرتب تکرار میشود.
خصوصیات بیوگرافی
پاکتچی در بخشی از سخنان خود به ویژگیهای بیوگرافی علمی پرداخت و گفت: یکی از ویژگیهای مورد توجه در بیوگرافیها، زمانها و مکانهاست. اساتید و شاگران، دانشگاهها، تألیفات و دستاوردها، رخدادها است. همچنین در بحث سیره معانی کلامی نیز مورد توجه قرار میگیرد.
اما یک سیرهنگار در حوزه سیره پیامبر و سیره ائمه با چه مشکلاتی مواجه است؟ محتوای سیرهها را مورد بررسی قرار میدهیم، یکی از ویژگیهای مورد توجه در سیرهها، زمانها و مکانهاست. وجود تنها یک سلسله امامت، با وجود شرایط امامت متوالی، باعث میشود که زمان به شدت کم اهمیت شود، و حداکثر زمانهایی مورد توجه قرار میگیرند، که زمان انتقال هستند، یعنی تولد یا وفات یک امام، در این نظام تولد اتفاق خاصی نیست، اما اتفاق مهم، وفات یک امام و انتقال امامت از یک امام به امام بعدی است. تولد یک امام، تنها در صورتی که با دلایل و معجزاتی همراه باشد، حائز اهمیت میشود، به همین دلیل تولد حضرت علی (ع) مورد توجه قرار میگیرد و میلاد امام زمان نیز به این دلیل که اساساً مورد تردید قرار میگیرد، اهمیت پیدا میکند.
اما در مورد وفات، نکتهای که به وفیات معصومین(ع) اهمیت ویژه میدهد، این روایت است که «ما منّا الا قتیل او مسموم» که قول مشهور در تاریخ شیعه است، خود این موضوع باعث میشود که داستان وفات به داستان شهادت بدل شود.
اما اصلا چرا شیعه تا این حد اصرار دارد که تمام ائمه به شهادت رسیدند؟ دلیلش این است که شهادت یک امر حماسی است، در حالیکه یک وفات معمولی، تنها یک اتفاق همیشگی و عادی است و فاقد شور و هیجان احساسی.
یکی از عواملی که مکان در بیوگرافی اهمیت پیدا میکند، سفر است، سفر تجاری، یا تحصیلی، یا گاهی سفرهای اجباری، اما در سیره نگاری ترجیح داده میشود که کمتر به اینگونه سفرها پرداخته شود و تنها سفرهای تأسیسی پررنگ و حائز اهمیت جلوه داده شده است، همانند هجرت پیامبر از مکه به مدینه. یا سفر امام حسین(ع) از مدینه به کوفه، که یک فرهنگ تازه در شیعه به وجود آورده است.
/پایان/