محمدعلی اکبری، مدیر گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی، در نشست «مواجهه دانش تاریخ و تاریخ فرهنگی، فرصتها و تهدیدها» گفت: ظهور تاریخ فرهنگی برای مورخ بیانکننده این مطلب است که هنوز لایههای فرهنگی در حیات انسان وجود دارد که از دید مورخان دور مانده است. تاریخ فرهنگی بیانگر وجود هستی دیگری است که تا به حال مشاهده نشده است.
دکتر اکبری در ابتدای این نشست که سهشنبه 18 شهریورماه در پژوهشکده مطالعات فرهنگی روایت برگزار شد، با طرح این سوال که تاریخ فرهنگی چیست و چه دستاوردهایی را به همراه داشته است؟ گفت: با مروری بر آثاری که در حوزه تاریخ فرهنگی تولید شده این نکته آشکار میشود که تاریخ فرهنگی محصول دو بازکشف است؛ بازکشف تاریخ و باز کشف فرهنگ.
وی ادامه داد: بازکشف فرهنگ به طور مشخص در تاریخ فرهنگی، فرهنگ را به عنوان حوزهای از مطالعات و تحقیقات و از سویی دیگر به مثابه دریچهای برای فهم و شناخت انسان و جامعه انسانی در نظر میگیرد. فرهنگ در معنای اول، پدیده نوظهوری نیست و نمیتوان از بازکشف درباره آن سخن گفت. اگرچه در تاریخ فرهنگی قدیم توجه به موضوع فرهنگ به عنوان یک بازکشف شناخته میشود اما با کمی تامل میتوانیم توجه به موضوع فرهنگ را در میان قدما ببینیم.
این استاد دانشگاه افزود: آنچه فرهنگ را در تاریخ فرهنگی در مقوله بازکشفیات قرار میدهد، فرهنگ را به مثابه دستگاهی برای فهم حیات تاریخ و تحولات زندگی بشر دانستن است. فرهنگ در این تعریف صرفا موضوعی نیست که شامل مقولات مختلفی برای مطالعه زندگی انسانها شود، بلکه ابزاری تحلیلی و دستگاهی شناختی است که ادعای شناخت انسان و جامعه انسانی را مطرح میکند.
تاریخ فرهنگی محصول بازکشف فرهنگ و تاریخ است
اکبری با بیان اینکه تاریخ فرهنگی فقط با فرهنگ تعیین موضوع نمیکند، گفت: فرهنگ دستگاهی تحلیلی برای تبیین پدیدههای جامعه بشری است و تاریخ فرهنگی محصول بازتعریف، بازشناخت و بازکشف فرهنگ و تاریخ است و در یک ترکیب این دو، ژانری از مطالعات را با عنوان تاریخ فرهنگی بیان می کنند.
وی همچنین با رد اینکه معنی تاریخ در تاریخ فرهنگی معنای مورد نظر مورخان نیست، گفت: مورخان در تاریخ دنبال تعیین قلمرو موضوعی هستند اما تاریخ در «تاریخ فرهنگی» به معنای قائل شدن بر وجه تاریخی فرهنگ است. تاریخ فرهنگی حوزهای از تحقیقات و مطالعات است که لازم میداند تحولات جامعه بشری بر اساس مناسبات فرهنگی تبیین شوند؛ فرهنگی که پدیدهای زمانبند و برخوردار از تاریخیت است. این توضیح بیانگر این است که تاریخ فرهنگی با تاریخ فرهنگ دو موضوع جداگانه هستند.
این استاد دانشگاه مواجهه مورخان با تاریخ فرهنگی را اجتنابناپذیر دانست و افزود: اگر ما وظیفه مورخان و تاریخ را صرفا تولید «فکت» بدانیم هیچ نسبتی میان این دو وجود نخواهد داشت درحالی که اگر وظیفه مورخان را فهم تاریخ تصور کنیم، در آن صورت مورخان چارهای جز مواجهه با تاریخ فرهنگی ندارند و من معتقد به این ارتباط هستم.
اکبری ادامه داد: مواجهه دانش تاریخ با تاریخ فرهنگی از یک سو توسعه حوزه موضوعی دانش تاریخ را به دنبال دارد. مورخان در تحقیقات تاریخ فرهنگی به حوزه موضوعی خود نگاه مجددی داشتند و از موضوعات کلاسیکی که در قلمرو کاری مورخان قرار داشت، فاصله گرفتند چراکه وارد شدن موضوعهایی از جنس فرهنگ در حوزه مطالعات تاریخی تحت تاثیر عوامل مختلفی است و یکی از عوامل تاثیرگذار، کار مورخان فرهنگی بوده است.
گستردگی تاریخ فرهنگی تهدیدی برای مورخان است
وی با بیان اینکه گسترش موضوعات تاریخی امر کوچکی نیست، یادآور شد: یکی از پیامدهای ظهور مورخان فرهنگی توسعه موضوعی در حوزه دانش تاریخی است، همان طور که ورود حوزه اجتماع به مطالعات تاریخی، گستردگی موضوع حوزه تاریخ را در برداشت.
اکبری افزود: در واقع افزودن اجتماع و فرهنگ به حوزه تحقیقات تاریخی در نزد مورخان، اضافه شدن مواردی از جنس دیگری بود که باید در کنار موضوعات اجتماع و فرهنگ، تاریخ سیاسی را نیزبه آن افزود. بدین ترتیب حوزه مورخان وسیعتر شده و این باعث مواجهه شدن با امری متفاوت که قبلا با آن روبهرو میشدند، بود.
مدیر گروه تاریخ دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به اینکه فرهنگ موجودیت خاص دارد و در مقام شناخت، نحوه مواجهه خاص را به دنبال میآورد، گفت: مورخان معتقدند با ابزار شناختی که در اختیار دارند میتوانند تمام حوزهها را مطالعه کنند در حالی که این طور نیست و این از چالشهای مورد مواجهه با مورخان است.
وی افزود: گاهی مورخان کلاسیک ابزارهایی را که برای رسیدن به دادههای قابل اطمینان برای شناخت مسائل تاریخی در پیش میگیرند برابر با روش شناخت میدانند که این مشکلات زیادی را به همراه میآورد به عنوان مثال آیا با ابزارهای مورخان کلاسیک میتوان احساسات یا تلقی فرهنگی را در یک دوره مطالعه کرد؟ که البته جواب این سوال منفی است.
اکبری نخستین دستاوردی را که تاریخ فرهنگی پیش روی مورخان قرار میدهد گستردگی موضوع مطالعه عنوان کرد و گفت: این گستردگی موضوع باعث ایجاد فرصتها میشود که اگر اقتضائات لازم برای آن فراهم نشود، تهدیدی برای مورخان خواهد بود.
تاریخ فرهنگی لایههای پنهانی را برای مورخان آشکار ساخت
وی ادامه داد: تاریخ فرهنگی حوزههایی از موضوعات قابل تامل پیش روی مورخان گشود و باعث ایجاد فرصتهای جدیدی برای مورخان در شناخت لایههایی از آنچه که تاریخ قلمداد میکردند، شد. چیزی که پیش از آن برای آنها مقدور نبود.
اکبری بیان کرد: اگر دغدغه مورخان را شناخت پدیده تاریخ بدانیم، رویکرد تاریخ فرهنگی با طرح موضوعات جدید، افقی را پیش روی مورخان قرار داده و لایههایی که از رصد آنها پنهان مانده بود آشکار ساخت. در واقع برای مورخان دستاوردی که از مواجهه با تاریخ فرهنگی به دست میآید بسیار حائز اهمیت است.
وی گفت: ظهور تاریخ فرهنگی برای مورخ بیانکننده این مطلب است که هنوز لایههای فرهنگی در حیات انسان وجود دارد که از دید مورخان به دور مانده است. تاریخ فرهنگی بیانگر وجود هستی دیگری است که تا به حال مشاهده نشده است.
استاد دانشگاه شهید بهشتی به دیگر دستاورد تاریخ فرهنگی برای مورخان اشاره کرد و گفت: میتوان تاریخیتی برای پدیدههایی که در دام نوعی تاریخیت جبری فراتاریخی قرار دارند، قائل شد. مورخان همواره با این مساله که با شناختهای نظری به تبیین تاریخ بپردازند مشکل داشتند زیرا دستگاههای شناختی و تاریخی آنها فراتاریخی بودند.
پدیدههای فرهنگی را نمیتوان از عنصر تاریخی جدا کرد
اکبری افزود: تاریخ فرهنگی امروز صحبت از نوعی تاریخمندی میکند که مرزی برای قائل شدن به تاریخمندی مانند آنچه که در دستگاههای گذشته بوده، ایجاد میکند که این بازکشف تاریخ برای مورخان بسیار مهم است.
وی همچنین بیان کرد: تاریخیتی که در تاریخ فرهنگی جدید مطرح میشود بیانگر این فرضیه است که شناخت انسان به عنوان موجود فرهنگی جز از طریق حوزههای فرهنگی امکانپذیر نیست. فرهنگ پدیدهای تاریخمند است و این تاریخمندی به عنصر زمان و مکان تعبیر میشود.
سخنران این نشست ادامه داد: پدیدههای فرهنگی را نمیتوان از عنصر تاریخی جدا کرد و زمان و مکان را از آن زدود. شناخت بدون این عناصر، شناخت دقیقی نخواهد بود. هر مطالعه قابل دفاع در نگاه تاریخ فرهنگی و در حوزه بشری باید تاریخمندی را بپذیرد.
اکبری گفت: پدیدهها در تاریخ رخ میدهند و تاریخیت خصوصیت آنهاست که به آنها معنا میدهد. برای شناخت پدیده، تاریخمندی برای آن لحاظ میشود که این کار را برای مورخان کلاسیک مشکل میکند چراکه باید ابزارهایی طراحی شود که مرزی میان تاریخنگاری فراتاریخی و جوهری ایجاد شود.
وی با بیان اینکه از نگاه تاریخ فرهنگی جدید، روحی برای دوره تاریخی قائل نمیشود، گفت: مورخانی که سخن از تاریخیت و زمان و مکان میکنند، از قالببندی تاریخ پرهیز دارند و این نگرانی از آنجا ناشی میشود که در این قالببندیها خصوصیات متفاوتی که ناشی از وضعیت هستیشناسی متفاوت پدیدههای تاریخی است به یک موجودیت تقلیل مییابد در حالی که تاریخ فرهنگی ما را به این نکته که در یک دوره تاریخی با انسانها و مواجهههای متفاوتی روبهرو هستیم، آگاه میکند.
اکبری در پایان سخنانش گفت: تاریخ فرهنگی در حوزه دیسیپلین تاریخ قرار نمیگیرد. تاریخ و فرهنگ در نگاه تاریخ فرهنگی متفاوت از آنچه که مورخان کلاسیک بیان کردهاند، معنا میشود که این تفاوت برای مورخان باعث ایجاد دستاوردهای جدید شده است.
/پایان/