یکشنبه, 4 آذر , 1403 برابر با Sunday, 24 November , 2024
جستجو

کتاب «شیعه‌شناسان غربی و اصول اعتقادات شیعه دوازده‌امامی» از مجموعه کتاب‌های منتشرشده در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که در سال ۱۳۹۳ روانۀ بازار کتاب شده است. نشست نقد و بررسی این کتاب روز سه‌شنبه ۲۵ آذرماه از ساعت ۱۷ تا ۱۹:۳۰ در محل پژوهشکدۀ تاریخ اسلام برگزار شد.

در این نشست، علاوه بر نویسندۀ کتاب، زهرا مبلغ و سعید طاووسی مسرور نیز به عنوان ناقدین این اثر حضور داشتند. آنچه در ادامه خواهید خواند، گزارشی است از این نشست.

 

در ابتدای این جلسه، نویسندۀ کتاب ضمن بیان سابقۀ علمی و پژوهشی خود، دلایل و انگیزه‌های خود را از نگارش این اثر برشمرد و در معرفی کلی این کتاب اظهار نمود: کتاب «شیعه‌شناسان غربی و اصول اعتقادات شیعه دوازده‌امامی» گزارشی از یک طرح پژوهشی در حوزۀ مطالعاتی غرب است. در این اثر نویسنده تلاش کرده است به گونۀ برون‌دینی در فضای استدلالی و برهانی با شیعه‌شناسان غربی گفت‌وگو کند. محصول این گفت‌وگو یک صورت‌بندی فلسفی مفهمومی از اصول اعتقادات شیعۀ دوازده‌امامی، یعنی عدل و امامت، است. بنابراین این اثر نه یک کتاب کلامی و نه یک گزارش تاریخی است، بلکه کوششی است برای برقراری ارتباطی بین دین‌شناسان غربی. 

 

نویسنده در پایان ضمن برشمردن مشکلاتی که در تألیف آثاری از این دست وجود دارد، به این نکته اشاره کرد که این اثر به لحاظ ادبی و ویرایشی بسیار ایراد دارد و این مسئله به دلیل این است که در زمان چاپ کتاب، پژوهشگاه علوم انسانی با مشکلات مالی دست به گریبان بود و ازاین‌رو اقدامات ویرایشی و ادبی و حروف‌چینی خوبی پیش از انتشار آن انجام نشده است. ایشان ابراز امیدواری کردند که در چاپ دوم این عیوب اصلاح شوند.

سعید طاوسی مسرور، به عنوان اولین نقاد این جلسه، در اولین بخش از صحبت‌های خویش به این نکته اشاره کردند که از زمان چاپ این کتاب، تاکنون چندین بار این اثر نقد شده است و این بیانگر اهمیت این موضوع و حساسیت جامعۀ علمی کشور است. امیدواریم که این نقد ناظر به محتوای کتاب باشد و هرگز نویسنده و مؤلف را نشانه نرود.

این پژوهشگر تاریخ سپس وارد نقد روشی و محتوای کتاب شیعه‌شناسان غربی و اصول اعتقادات شیعۀ دوازده‌امامی شد و اظهار نمود: «اولین نکته‌ای که نویسنده بر آن تأکید کرده این است که شیعه‌شناسان غربی چندان بر اصول اعتقادی شیعه تکیه نکرده و کاری در این زمینه انجام نداده‌اند؛ درحالی‌که واقع امر این گونه نیست، بلکه معیار کار ایشان کتاب راتلچ بوده است. اگر مجموعه کارهای غربیان را ببینیم، متوجه می‌شویم که اتفاقاً به این موضوعات نیز پرداخته‌اند. گرچه شاید در برخی از اصول اعتقادات کارها از کمیت زیادی برخوردار نباشد، ولی بعضاً از کیفیت بسیار بالای برخوردار می‌باشد؛ به‌ویژه کارهای که کلبرگ دراین‌باره انجام داده است، آثار کسانی چون مارتین مکدرموت که در کنگرۀ شیخ مفید در ایران هم سخنرانی کردند و کارهای کلامی قویی که دراین‌باره شده است؛ همچنین می‌توان به اثر مایکل کوک اشاره کرد که با عنوان امر به معروف و نهی از منکر در اندیشۀ اسلامی به فارسی هم منتشر شده است.

نکتۀ درخور تأمل در اثر یادشده این است که ارجاع به صورت محسوسی بسیار کم دیده می‌شود، درحالی‌که انتظار می‌رفت برای کاری به مهمی و ارزشمندی این کتاب از آثار ارزشمند بسیاری سود جست. یکی از بحث‌های بسیار مهمی که در این کتاب وجود دارد بحث امامت است. در این اثر بحث امامت به خوبی تبیین نشده است. دقت کنیم که تفاوتی که امامت در اندیشۀ تشیع اثنی‌عشری با فرق دیگر دارد این است که شیعیان امامی به فرمودۀ حضرت صافی گلپایگانی به امامت و مهدویت توأمان اعتقاد دارند وگرنه هم زیدیه و هم اسماعیلیه به امامت اعتقاد دارند، حتی برخی در زمان حاضر امام دارند؛ بنابراین ضرورت داشت که در این کار بخشی مفصل به مهدویت اختصاص داده می‌شد که الحمدالله دراین‌باره کتاب‌های زیادی هم وجود دارد.

اینکه شبهاتی که از سوی غربی‌ها به تشیع شده و اینکه نویسنده از طریق آثار مغنیه تلاش کرده است جواب بدهد چندان مناسب به نظر نمی‌رسد. ایشان برای این کار می‌توانستند از آثار جدید و خیلی بهتر استفاده کنند. نویسنده می‌توانست و می‌بایست در هر حوزه‌ای مانند علم امام و عصمت امام به بهترین کتاب در آن باب مراجعه می‌نمود؛ مثلا از «عدل الهی» استاد مطهری استفاده نشده که هم‌زمان با مغنیه است و بر اساس فضای این کتاب هم بسیار مناسب بوده است. چرا به کتاب «معارف دین» حضرت صافی گلپایگانی رجوع نشده که بسیار جدید و مناسب است. در موضوع مهدویت می‌توانستند به کتاب «خط امان» آیت الله امامی کاشانی رجوع کنند که جلد یکم دلایل عقلی و فلسفی است و جلد دوم مناظرات ایشان است».

این پژوهشگر تاریخ در بخش دیگری از صحبت‌هایش به نقد محتوایی این کتاب پرداخت و گفت: «در این پژوهش به لحاظ محتوایی کاستی‌های بسیاری وجود دارد که به برخی از آنها به صورت جزئی اشاره می‌شود:

در این کتاب ابن رشد، شیعی پنداشته شده است، درحالی‌که واقع امر این گونه نیست.

فارابی و ابن سینا پیرو تشیع فرض شده‌اند، درحالی‌که این موضوع به راحتی قابل اثبات نیست، گرچه شواهد بر شیعه بودن ایشان اقامه شده است.

زکریای رازی شیعی پنداشته شده است؛ دقت کنیم که در اسلام آوردن او شک است تا چه برسد به شیعه بودن وی.

دربارۀ رد اصل وجود جابر بن حیان مقالاتی وجود دارد که اگر هم اصل وجود وی را منکر نشویم، اساساً این فرد شیعی نبود، بلکه نصرانی اهل طرسوس ترکیه بوده است».

طاوسی مسرور ضمن تعجب از منابع و مآخذ این اثر گفتند: «تعجب می‌کنم در اثری که تلاش می‌کند به غربی‌ها پاسخ داده شود، منابع فارسی و عربی آن کمتر از منابع غربی می‌باشد. در این حوزه مقالات بسیاری نگاشته شده است، چرا به این مقالات ارجاع داده نشده است که حجم زیادی از این مقالات اتفاقا در دسترس نویسنده در سایت پژوهشگاه علوم بوده است.

از دانشنامه‌ها و دایره‌المعارف بزرگ اسلامی به هیچ وجه استفاده نشده است. اگر قرار نیست در کارهایی از این دست از دانشنامه و دایره‌المعارف استفاده شود، پس کاربرد اینها کجاست؟

به کتاب مطهری از روی سایت ارجاع داده شده است. آیا کتاب‌های استاد مطهری در دسترس نیست؟

فصل‌بندی کتاب نه بر اساس حروف الفبا و نه تقدم و تأخر استاد و شاگردی در بین شیعه‌شناسان تنظیم شده است. حتی روند امامت‌پژوهشی یا عدل‌پژوهشی یا شیعه‌پژوهشی نیز رعایت نشده است. حداقل انتظار می‌رفت این روند تاریخی و استاد و شاگردی در مطالعات شیعه‌شناسان رعایت شود.

در صفحۀ ۵۷ به حدیث انشعاب امت به ۷۳ فرقه اشاره شده است: این حدیث محل مناقشه و بحث است؛ به‌ویژه از حیث متن و سند. البته فرقه‌نویسان به این حدیث علاقه دارند و آن را در اول کتاب‌هایشان آورده‌اند و اتفاقا هر ۷۳ فرقه را نیز پر کرده‌اند؛ گویی در اعصار دیگر، فرقه‌ای ظهور نخواهد کرد.

در این اثر ارجاع به نجاشی از ربانی گلپایگانی است. تعجب می‌کنم، آیا کتاب نجاشی در دسترس نیست؟ درحالی‌که نسخه‌های مختلف این اثر در دسترس است. اصالت پژوهش بر این است که به منابع دست اول ارجاع دهد».

در ادامۀ این جلسه، خانم زهرا مبلغ به ایراد سخنرانی پرداختند. ایشان در ابتدای سخن خود گفتند: «من دربارۀ تاریخ و تشیع هیچ تخصصی ندارم، بااین‌حال قبول کردم در این جلسه حضور داشته باشم و این جلسه و این کتاب یک تمرینی در نقد یک متن برای من خواهد بود».

ایشان در ادامه به توصیف بخش‌های مختلف کتاب پرداخت و شهامت و جسارت نویسنده را به عنوان یک زن که وارد این عرصه شده است تقدیر کرد. ایشان در ادامۀ صحبت‌های خود به این نکته پرداختند که نویسنده در این اثر به دنبال ارائۀ خوانش جدیدی از عقلانیت شیعه می‌باشد: «دیدگاه‌هایی که تا حالا وجود داشته بیشتر معنوی یا مبتنی بر بیرون کشیدن نظام‌های سیاسی بوده است، آنچه بیشتر در اینجا بر آن تأکید می‌شود ارائۀ یک الگوی اخلاقی و عدالت عقلانی از انسان کامل است. بنابراین امامت بیش از اینکه مفهوم ولایت معنوی را در این خوانش داشته باشد مفهوم یک انسان کامل را دارد که نمونۀ عدالت است و آن عدالت هم همان عدالت عقلانی است و این جان کلام نویسنده است. بنابراین این خوانشی جدید است که تاکنون چندان بدان پرداخته نشده است و این نیاز احساس می‌شد. نویسنده در واقع ابن‌الوقت بوده و این نیاز را احساس کرده و با شهامت وارد این عرصه شده است».

خانم مبلغ در ادامۀ صحبت‌های خود بعد از ذکر محاسن کتاب، به نقد نکاتی از کتاب پرداختند از جمله اینکه «می‌شد دو بخش از محتوای کتاب را که به نقد آرای شیعه‌شناسان غربی اختصاص یافته است از این اثر جدا کرد و جداگانه در تألیف دیگری آورد؛ چراکه همان بحث عقلانیت که مورد نظر نویسنده در این کتاب است و آن باب گفت‌وگو، کاملا ظرفیت یک کتاب مستقل را داشت».

«نویسنده در نظریۀ خود از عقلانیت صحبت کرده و کوشیده است متافیزیک را توضیح دهند، ولی این متافیزیک را خیلی کم‌رنگ توضیح داده است، درحالی‌که در فصل اول و دوم بیشتر می‌توانست نظریۀ خود را محکم و قاطعانه بپروراند. در واقع لازم بود این متافیزیک خوب و پررنگ توضیح داده شود و برای ما و خواننده روشن گردد این منبعی که متافیزیک را براساس آن تحلیل و توضیح می‌دهد کدام منبع یا کدامین احادیث و روایات می‌باشد.»

خانم مبلغ، در نهایت صحبت‌های خود را با این سؤال از نویسنده به پایان رساند: «شما ادعا کردید عقلانیت مبنا و ملاک شما در این نظریه و خوانش شما از شیعه است و این عقلانیت بر اساس یک اصل کاملا کلامی بسته شده است؛ یعنی نظریۀ حسن و قبح. اگر منظورتان از عقلانیت، نوعی عقلانیت تجربی است (صرفا نه تجربی، بلکه تجربی ـ الهی باهم) چرا آن را بر اساس یک نظریۀ کلامی پرورانده‌اید؟»

در ادامۀ این نشست، نویسندۀ اثر در فرصتی که در اختیار وی قرار گرفت به پاسخ ناقدان اثرش پرداخت و سرانجام این نشست بعد از حدود دو ساعت و نیم، با پرسش و پاسخ حاضران به پایان رسید.

 

به نقل از: پایگاه عبرت پژوهی تاریخی

 

 

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=21386

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب