چکیده
دعوت کوفیان از امام حسین (ع) برای آمدن به کوفه یکی از مقاطع حساس حرکت امام حسین (ع) میباشد. آگاهی از نامههای ارسالی کوفیان برای امام حسین (ع) ازجمله مسائل تأثیرگذار بر تحلیل چگونگی مواجهه امام (ع) با دعوت کوفیان میباشد. مسئلهای که در آثار نگارش یافته در مورد حرکت امام حسین (ع) علیرغم ارائه ارقام متفاوت از نامههای کوفیان به حضرت (ع)، بیشتر بهاجمال از آن گذر میشود. در این نوشتار تلاش بر آن بوده است تا با کاوشی در گزارشهای متون کهن تاریخی و استقراء دادههای مرتبط با دعوت کوفیان از امام حسین (ع)، با بررسی این دادهها آماری مبتنی بر تحقیق از تعداد نامههای کوفیان ارائه گردد. همچنین ضمن این بررسی از سیر نگارش نامهها و توجه به متن و نگارندگان نامهها در راستای فرا چنگ آوردن آمار غفلت نشده است. در بررسی گزارشهای متون کهن، آمار نامههای کوفیان به امام حسین (ع) از پنجاهوچند نامه فراتر نمیرود. نامههایی که برخی از آنها از جانب چند نفر بودهاند.
مقدمه
مسئلهی قیام امام حسین (ع) با کوفه دارای چنان پیوندی است که در راستای شناخت حرکت امام (ع) ناگزیر باید جوانب مختلف این پیوند مورد مداقه قرار گیرد. دعوت کوفیان از امام حسین (ع) برای رفتن به شهر کوفه یکی از مسائل مهم این امر است که در آثار فراوانی با رویکردهای مختلف به آن توجه شده است. باید توجه داشت نامههای کوفیان در قیام امام حسین (ع) مسئلهای نیست که بتوان با ارائه گزارشهای اجمالی آنچنانکه در بسیاری از نگاشته مشاهده میگردد از آنها عبور کرد زیرا تحلیل بسیاری از مسائل این قیام مانند علت و چرایی دعوت کوفیان از امام (ع) و چگونگی مواجهه امام (ع) با دعوت کوفیان و سرانجام چرایی حرکت امام حسین (ع) بهجانب عراق در گرو بررسی این نامههاست. اینکه چه تعداد نامه، از سوی چه کسانی و با چه متنی برای امام ارسال شده باشد ضمن اینکه شناخت بهتری از فضای کوفه در ماجرای حرکت امام حسین (ع) در اختیار قرار میدهد میتواند به فهم بهتر چگونگی تعامل امام حسین (ع) با دعوت کوفیان نیز کمک نماید. ازآنجاکه دادههای مرتبط با دعوت کوفیان از امام حسین (ع) در منابع کهن پراکنده است لذا شایسته مینماید با استقراء و بررسی این گزارشها در منابعی که به این مسئله پرداختهاند شناخت مناسبی از آمار نامهها، نام و نشان نگارندگان و مراحل نامهنگاریها فراروی محققان تاریخ کربلا قرار داد تا با تحلیل این اطلاعات، فهم کاملتری از جایگاه کوفه در قیام امام حسین (ع) حاصل آید.
تذکر این نکته لازم است که بازنمایی یک واقعه تاریخی امری نیست که به آسانی میسر گردد زیرا به دلیل فقدان حضور نقشآفرینان و شاهدان واقعه تکیه بر گزارشها محور اصلی بازنمایی خواهد بود و گزارشها را آسیبهایی تهدید میکنند که هرکدام از این آسیبها برای خدشه وارد کردن بر اعتبار گزارشی بهتنهایی کافی هستند.
همچنین بحث ارائهی آمار و ارقام در تاریخ یکی از بزنگاههای آسیب گزارشهاست؛ زیرا اگر بتوان با اتکا به شواهدی از امکان آمار دهی درست اولیه در جوانب واقعه اطمینان حاصل کرد اما اموری مانند عدم توجه صحیح به آمار، امکان تصحیف فراوان در نگارش رقمها، حب و بغضهای گزارشگران و اموری اینچنینی بهشدت اعتماد بر آمار را در تاریخ بااحتیاط همراه میسازد. بهرسم مثال میتوان به برخی آمارهای کشتگان نبرد بنیقریظه و صفین اشاره کرد که دقت در اموری مانند شرایط جغرافیایی حادثه، تعداد کل افراد حاضر در واقعه، توجه به پیامدهای اجتماعی اعتماد بر گزارش این آمارها را سست میسازد. (صادقی،187-184) در مقاله «بررسی جمعیت حاضر در غدیر» میتوان نمونهای از چگونگی کاوش در آمارهای تاریخی را نظارهگر بود. (امام،42) اما به هر روی ورود به این نوع مباحث به دلیل جایگاه آن در تحلیل وقایع کربلا امری است که نیاز به کاوش در آن دوچندان جلوه مینماید.
خبر امتناع امام حسین (ع) از بیعت با یزید و بیرون آمدن حضرتش از مدینه و سکنی گرفتن امام (ع) در مکه، در دل کوفیان که مدتها تحت ظلم کارگزاران بنیامیه روزگار به سر برده بودند چنان نور امیدی پدید آورد که با دعوت از امام حسین (ع) خواستار آمدن امام (ع) به کوفه شدند. دینوری از آغازین شور پدید آمده در میان کوفیان در این مسئله بهاجمال چنین گزارش میکند که چون خبر مرگ معاویه و خارج شدن امام حسین(ع) به مکه، به کوفیان رسید، گروهی از شیعیان در منزل سلیمان بن صرد اجتماع کردند و توافق کردند نامهای برای امام حسین (ع) بنویسند و از او بخواهند بهسوی ایشان بیاید. (دینوری،229) طبری و شیخ مفید با متنی واحد که برگرفته از منبعی مشترک است تفصیل بیشتری از این واقعه در اختیار مینهد. آنجا که آوردهاند: چون خبر هلاکت معاویه به مردم کوفه رسید و از ماجرای عدم بیعت امام (ع) و خروجش به مکه، آگاهی یافتند، شیعیان در منزل سلیمان بن صرد خزاعی گرد آمدند و از مرگ معاویه سخن گفتند. سلیمان زمام سخن را به دست گرفت و گفت: «بهراستیکه معاویه به هلاکت رسید و امام حسین (ع) از بیعت با آنان خودداری کرده است و بهجانب مکه رهسپار شده است. اگر در خود میبینید که او را یاری دهید و با دشمنانش نبرد کنید، برایش نامه بنویسید و اگر بیم دارید که سست و پراکنده شوید، او را به خود امیدوار نسازید». (طبری5/351و مفید2/36)
آنگاه چون اهل مجلس به یاری امام حسین(ع) بانگ برآوردند و از فدا کردن جان خود گفتند بنا شد با نگارش نامه، حضرتش را به کوفه دعوت کنند لذا در همان مجلس نامهای نگارش یافت که در طلیعهی آن چنین نوشته شد: «بسمالله الرحمن الرحیم، به حسین بن علی (ع)، از جانب سلیمان بن صرد، مسیّب بن نَجَبه، رِفاعهبن شدّاد، حبیببن مظاهر و شیعیان او از مؤمنان و مسلمانان کوفه» و بهجانب امام حسین (ع) ارسال شد. (طبری5/352) به فاصلهی کوتاه چندروزه نامههای بسیار دیگری نوشته و بهسوی امام (ع) روانه شد. (همان) بهگونهای که دینوری از خورجین نامهها سخن میگوید (دینوری،229) و یعقوبی فضای رسیدن نامههای اهل عراق را اینگونه ترسیم کرده است که پیکها پشت سر هم بهجانب امام حسین (ع) روانه بودند. (یعقوبی2/241) درحالیکه عموم منابع تنها از تعداد نامهها و چگونگی ارسال آنها سخن میگویند ابناعثم و بهتبع خوارزمی به این نکته هم اشاره دارند که در مجلس منزل سلیمان، قرار شد به نامهای عمومی اکتفا نشود و شیعیان نامههایی جداگانه بهجانب امام (ع) ارسال دارند. (ابن اعثم5/27 و خوارزمی1/281).
آمار نامهها در منابع متأخر
در منابع متأخر در آثاری مانند مقتلالحسین (ع) به خامهی محمدتقی آل بحرالعلوم،(بحرالعلوم،152) اعیانالشیعه به قلم سیدمحسن امین (اعیان الشیعه1/589)، منتهیالآمال نگارش شیخ عباس قمی (منتهی الامال2/517)، مقتلالحسین (ع) اثر عبدالرزاق مقرّم (مقرم،144) و ریاضالابرار نگاشتهی جزایری (جزایری،1/208) از دوازده هزار نامهی کوفیان به امام حسین (ع) سخن به میان آمده است.
با بررسی بیشتر میتوان رد این نقل را در مثیرالاحزان اثر ابننمای حلّی (ابن نما،226) و سرانجام کتاب « اللهوف علی قتلی الطفوف»(ابن طاووس،35) جست اما پرسش اینجاست که آیا در منابع کهن اولیه هم به این آمار اشاره شده است؟ یا حداقل میتوان شواهدی بر تقویت و پذیرش این آمار یافت؟
عدم تصریح منابع کهن به آمار نهایی نامهها: در راستای دست یازیدن به پاسخ این سؤال، در تتبع منابع کهن اولیه بهجز کتاب المصابیح (کتابی از زیدیان) که از نامههای کوفیان با عدد تقریبی هشتصد مکتوب یاد کرده است،(احمدابراهیم،361) در دیگر منابع آماری از تعداد نامهها یافت نمیگردد و از رقم جمع آنها سخنی به میان نیست.
البته دینوری در دو بحث از فراوانی نامهها بهاندازه خورجینی یاد نموده است. اولبار به هنگام سخن گفتن از رسیدن نامههای کوفیان در مکه به دست امام حسین (ع)(دینوری،229) و دیگر بار در مواجهه امام (ع) با لشگریان حر هنگامیکه حضرت (ع) از آمدن خود بهجانب کوفه به سبب نامههای کوفیان سخن گفت و چون حر نسبت به نامهها اظهار بیاطلاعی کرد امام (ع) خواست تا خورجین نامهها را به حر نشان دهند. (همان) ماجرای نشان دادن خورجین نامه به حر و سپاهیانش را بلاذری، طبری و ابناعثم نیز گزارش نمودهاند. همچنین ابنعبدربه نیز در گزارشی از دیدار امام حسین (ع) و ابنمطیع (ابن عبدربه،4/376) به فراوانی نامهها اشاره کرده است؛ اما باید دانست از فراوانی نامهها بهاندازهی خورجینی نمیتوان آماری از تعداد آنها استخراج کرد زیرا علاوه بر آنکه از حجم خورجین نامهها اطلاعی در دست نیست همچنین نمیتوان مشخص ساخت که مکتوبات کوفیان بر چه چیزی بوده است و هر نامه چه حجمی داشته است. البته این اطلاعات میتوانند مستندی بر فراوانی نامهها باشند.
بررسی سیر نامهها و تعداد آنها بر اساس گزارشهای منابع کهن: مبحث دیگری که میتوان از نامهها و تعدادشان در منابع کهن اولیه و بهتبع آمار نامهها سراغ گرفت بحث گزارش نامههای کوفیان به امام (ع) است. منابع از دو دیدگاه این امر را گزارش کردهاند. دستهای نامهها را با نگاه ارسال آنها از جانب کوفیان نقل کردهاند و دستهی دیگر با نگاه زمان رسیدن نامهها به امام (ع) بدانها توجه داشتهاند که در هر دو صورت تفاوتی در اصل مسئله پدید نیامده و هر دودسته ناظر به یک مسئله سخن میگویند.
بر اساس گزارشهای متون کهن سیر نگارش و ارسال نامههای کوفیان بهجانب امام حسین (ع) را میتوان اینگونه دستهبندی کرد:
1. نخستین نامهها
نامهی نخست در پی اجتماع شیعیان در منزل سلیمان بن صرد پس از سخنرانی وی و همعهدی شیعیان بر یاری امام حسین (ع) در همان مجلس نگارش مییابد. همانگونه که در سطرهای پیشین گذشت این اولین نامهای بود که از جانب کوفه به سوی امام (ع) روانه شد.
منابعی که به متن این نامه پرداختهاند در محتوای متن آن چنین نگاشتهاند: «درود بر شما، همانا ما خداوند یگانه را حمد میگوییم؛ اما بعد، ستایش خدایی را که دشمن جبّار و سرکش تو را در هم شکست؛ دشمنی که در بدی کردن بر این امت، شتاب کرد و زمام امور را بهزور به دست گرفت، ثروتهای عمومی را غصب کرد و بدون رضایت امّت بر آنان حکومت کرد. آنگاه بهترینهای امّت را به شهادت رسانید و اشرار را رها کرد و ثروت الهی را میان ثروتمندان و زورداران قسمت کرد. از رحمت خداوند دور باد چنانکه ثمود دور شدند! اینک ما پیشوایی نداریم. بهسوی ما روی آور. امید است که خداوند ما را بهواسطه شما بر محور حقیقت گرد آورد. نعمانبن بشیر، در قصر حکومتی است ولی ما در نماز جمعه و مراسم عید او حاضر نمیشویم. اگر به ما خبر رسد که شما به سمت ما میآیید، او را از قصر بیرون میکنیم تا به شام رود. درود و سلام خدا بر شما باد».
ابن قتیبه در الامامه و السیاسه،(ابن قتیبه،2/8) بلاذری در انساب الاشراف،(بلاذری،3/157) طبری در کتاب تاریخ خود،(طبری،5/352) شیخ مفید در الارشاد،(مفید،2/37) ابنشهر آشوب در المناقب (ابن شهرآشوب،4/89) و سیدبن طاووس در اللهوف (ابن طاووس،34-35) همگی بر این محتوا برای این نامه همداستان میباشند. علاوه بر اینها باید از ابناعثم یاد کرد که متن ذکر شده را با اندک جابجایی واژگانی و اضافه داشتن فرازهایی چنین آورده است: «اما بعد، ستایش خدایی را که دشمن تو و دشمن پدرت را در هم شکست؛ آن جبّارِ سرکشِ غاصبِ ستمگر را که این امّت را نابود و پراکنده ساخت و بدون رضایتشان بر آنان حکومت کرد. آنگاه نیکان امّت را کشت و اشرار را باقی گذارد. از رحمت خداوند دور باد چنانکه ثمود دور شدند! به ما خبر رسیده که فرزند ملعون او، بدون مشورت و اجماع امّت و با ناآگاهی از حدیثها به حکومت نشسته است. ما به همراه شما نبرد میکنیم و جانمان را در راه شما فدا میسازیم. به سمت ما بیا، با سرور و شادمانی، در امنیت و برکت، استوار و آقا، فرمانده فرمانبردار، امام و پیشوای هدایت پیشه؛ چراکه ما را امام و امیری جز نعمانبن بشیر نیست او در قصر حکومتی تنها و منزوی است. کسی در نماز جمعه و مراسم عید او حاضر نمیشود و خراج به وی نمیپردازد. او فرا میخواند ولی کسی جوابش نمیدهد. فرمان میدهد ولی کسی اطاعتش نمیکند. اگر به ما خبر رسد که شما به سمت ما میآیی، او را بیرون میکنیم تا روانه شام شود. پس به سوی ما بشتاب. امید است خداوند ما را بهواسطهی شما بر محور حق جمع گرداند. سلام و رحمت و برکت خدا بر تو ای پسر رسول خدا (ص) و نیرویی جز از جانب خداوند برتر و بزرگ نیست». (ابن اعثم،5/28) و بهتبع، خوارزمی نیز در مقتلالحسین (ع) متن ابناعثم را باز نگاری کرده است. (خوارزمی،1/282)
علاوه بر همداستانی بر متن در نام نگارندگان نامه نیز اتفاقنظر وجود دارد. نام سلیمان بن صرد، مسیّببن نَجَبه، رِفاعهبن شدّاد و حبیببن مظاهر بهعنوان سران شیعی کوفه در کنار عنوان کلی «گروهی از شیعیان امام» در تمامی گزارشها ذکر شده است (بلاذری،3/257 وطبری،5/352 و مفید،2/37) با این تفاوت که در برخی متون علاوه بر این افراد نام عبدالله بن وال نیز دیده میشود. (ابن اعثم،5/27 و ابن طاووس،33)
این نامه به دست عبداللّهبن سبيع (سبع) همداني و عبداللّهبن وال (دینوری،229 و ابن اعثم،5/28) تيمي سپرده شد تا بهسرعت نامه را به امام (ع) برسانند و این دو، ده روز گذشته از رمضان سال 60 هجری در مکه بر امام (ع) وارد شدند و نامه را تسلیم داشتند. (بلاذری،3/158 و دینوری،229 و طبری،5/352)
شایان ذکر است در گزارشهای موجود اشارهای به تعداد شیعیانی که تحت عنوان کلی «شیعیان امام» یادشدهاند و یا احتمالاً نامه را مهر نموده باشند دیده نمیشود و لذا امکان به دست آوردن تعداد دعوتکنندگان یا احتمالاً مهر زنندگان این نامه هم منتفی است. خاصه آنکه در گزارش جلسهی منزل سلیمان نیز آماری از شرکتکنندگان ارائه نشده است تا با کمک آن بتوان به آمار نگارندگان نامه نزدیک شد.
ازآنجاکه منابع بر این نکته تأکیددارند که نامه از سوی سران شیعه برای دعوت از امام حسین (ع) نگارش یافته بود و در متن خود نامه نیز عنوان شیعیان امام (ع) قید شده است لذا شکی نخواهد بود که نگارندگان اولین نامه در زمرهی شیعیان بودهاند.
نکته قابلتوجه در مورد این نامه علاوه بر نمود بیشتر آن نسبت به دیگر نامهها و جایگاه نگارندگان آن در کوفه، محتوای آن است که ضمن صحه نهادن بر اعتقادات شیعی نویسندگان نامه نمایی از وضعیت شیعیان را نیز در کوفه ترسیم کرده است.
2. دومین نامهها
آمده است اهل کوفه پس از رهسپار کردن قاصدان نامهی اول دو روز صبر کردند و سپس نامههایی را به همراه قَیسبن مُسهِرصَیداوی و عبدالرحمنبن عبدالله أَرحَبی و عُمارهبن عبد (عبید) سلولی بهجانب امام حسین (ع) ارسال داشتند درحالیکه هر نامه از جانب یک تا چهار نفر بود. (بلاذری،3/158 و طبری،5/352)
به نظر میرسد نگارش این سری از نامهها بنا به سفارش سلیمان بن صرد بوده باشد که در جمع شیعیان در منزلش در پی نگارش اولین نامهی جمعی شیعیان به امام حسین (ع) از شیعیان درخواست کرد تا به همین نامه بسنده نکنند و با نامههای جداگانهی دیگری امام حسین (ع) را به کوفه دعوت کنند. (ابن اعثم،5/27 و خوارزمی،1/281) پیکهای حامل این نامهها پس از رسیدن نامهی اول در دهم رمضان سال 60 هجری در مکه به دست امام (ع) درحالیکه روز دهم هنوز به پایان نرسیده بود، به حضور امام (ع) شرفیاب شدند و نامهها را به حضرتش تحویل دادند. (دینوری،229 و ابن اعثم،5/29)
درحالیکه بلاذری و دینوری تعداد نامههای ارسالی توسط این چند نفر را پنجاه نامه دانستهاند (بلاذری،3/158) و طبری از پنجاهوسه نامه یاد کرده است،(طبری،5/352) ابناعثم، مفید، ابنشهر آشوب و سیدبن طاووس از حدود صد و پنجاه نامه سخن به میان آوردهاند. (ابن اعثم،5/29 و مفید،2/37)
از متن این نامهها به دلیل تعددشان جز آنکه طلب کرده بودند تا امام (ع) بهجانب ایشان رود،(ابن اعثم،5/29) اطلاعی دیگری در دست نیست. از نام و نشان نویسندگان نامه نیز سخنی به میان نیامده است و آماری از تعداد دعوتکنندگان نیز ارائه نشده است تنها بیان شده که هر نامه از جانب یک، دو، سه و یا حداکثر چهار فرد بوده است و چون در تعداد نامهها اختلاف است و سخنی از نسبت تعداد نامهها و نفرات دعوتکننده در هر نامه به میان نیست نمیتوان آمار نسبی از تعداد نگارندگان نامهها به دست داد.
البته در این مسئله که چگونه میشود تعداد نامهها از پنجاه یا پنجاه و اندی، به حدود یکصد و پنجاه نامه ارتقاء داده شود شاید بتوان مدعی شد عدد پنجاه یا پنجاهوچند، مربوط به تعداد نامهها باشد و عدد حدود صد و پنجاه با تعداد دعوتکنندگان یا احتمالاً مهر کنندگان نامهها در ارتباط باشد؛ زیرا همانگونه که در گزارشها آمده است هر نامه از طرف یک الی چهار نفر بوده است و میتوان احتمال داد در منابع نخستین که عدد پنجاه محور گزارش آنهاست توجه به عدد نامهها بوده است و در منابع بعدی که از عددی حدود یکصد و پنجاه یاد گردیده است آمار تقریبی نویسندگان نامهها با تعداد نامهها خلط شده باشد.
هرچند در مورد نگارندگان این سری از نامهها اطلاعاتی که نشان از باورهای دینی ایشان باشد در اختیار نیست اما با توجه به این احتمال که این سری نامهها در پی درخواست سلیمان بن صرد بهعنوان یکی از سران شیعه در کوفه نگارش یافته باشند و توجه به این مطلب که نامهها بهسرعت نگارش یافته و پیکها بافاصلهی دو روز از ارسال اولین نامه گسیل شده باشند میتوان مدعی شد که این سری نامهها از سوی شیعیان برای امام حسین (ع) نگارش یافته باشند؛ زیرا این شیعیان بودند که اولین واکنشها را به امتناع امام حسین (ع) از بیعت با یزید نشان داده و خواستار حضور حضرت (ع) در کوفه شدند. همچنین باید متذکر گردید پیکهای حامل این نامهها نیز در زمرهی شیعیان امام حسین (ع) شمرده شدهاند. (بلاذری،3/159-167-196)
3. سومین نامهها
فردای رسیدن اولین نامه و سری دوم نامهها، توسط هانیبن هانی سبیعی و سعیدبن عبدالله حنفی نامهای دیگر به دست امام حسین (ع) رسید. (دینوری،229) در متن این نامه که ظاهراً دو روز پس از حرکت پیکهای سری دوم نامهها، آماده و به همراه دو پیک یاد شده بهجانب امام (ع) گسیل شده بود چنین میبینیم: «بسمالله الرحمن الرحیم. به حسین بن علی (ع) از طرف شیعیانش از مؤمنان و مسلمانان؛ اما بعد بهسوی ما بشتاب. بهراستیکه مردم انتظار شمارا میکشند و نظری به غیر شما ندارند. پس بشتاب، بشتاب. درود بر شما». (بلاذری،3/158و مفید،2/38)
در این میان تذکر دو نکته حائز اهمیت است. اول آنکه دینوری از همراه بودن پنجاه نامه با این دو پیک سخن میگوید (دینوری،229) درحالیکه دیگر گزارشگران چنین نقلی را ذکر نکرده (بلاذری،3/158و مفید،2/38) و تنها همراه بودن یک نامه از محتوای گزارشهای ایشان قابلفهم است. در بررسی شاید به قرینهی نگارشی که از متن نامه شده است بتوان تنها وجود یک نامه را پذیرفت زیرا توجه به متن و گزارش محتوای نگاشتهها آنهم در گزارشهای تاریخی، زمانی امکان منطقی مییابد که تعداد نامهها انگشتشمار باشد؛ بهعبارتدیگر وقتی محتوای یک نامه نمود مییابد که آن نامه منفرد و شناختهشده باشد و اینکه احتمال داده شود متن یک نامه که از سرشناسان بوده تنها ذکر شده و به ذکر آمار بقیه نامهها بسنده شده باشد، شاهدی بر آن نمیتوان اقامه کرد. همچنین احتمال اینکه متن تمامی نامهها یکسان بوده باشد و لذا متن آورده شده در گزارش، بهعنوان متن تمامی نامهها در نظر گرفته شود، نیز محتمل نمینماید. البته بدان سبب که در گزارشها به نگارش جمعی این نامه اشاره شده است اینکه سخن دینوری ناظر به تعداد ممهور کنندگان آن نامه باشد امری دور از ذهن نخواهد بود. دومین نکته آن است که متن نگارش یافتهی این نامه در الفتوح فرازهایی دیگر نیز دارد (ابن اعثم،5/29) که به احتمال بسیار فراوان درهمآمیختهای با متن نامهای دیگر باشد که در ادامه بدان پرداخته خواهد شد.
درحالیکه یعقوبی،(یعقوبی،2/241-242) طبری،(طبری،5/252) ابناعثم (ابن اعثم،5/29) و مفید (مفید،2/38) از آخرین بودن این نامه در سری نامههایی که کوفیان برای دعوت از امام (ع) به کوفه نگاشته شده بود خبر میدهند دینوری آخرین نامهای را که در این مقطع زمانی به امام (ع) میرسد نامهای از شَبَثبن رِبِعی و جمعی از سران کوفه معرفی میکند. (دینوری،229)
همانگونه که در متن نامه مشاهده شد نگارندگان این نامه در زمرهی شیعیان بوده و نامه نیز توسط قاصدان شیعی بهسوی امام ارسال میگردد. (طبری،5/419و حلی، 1406، 1/195)
نامهای از غیر شیعیان: در میان نامههای رسیده به امام حسین (ع) از جانب کوفیان در مکه، نامهای از جانب شَبَثبن رِبِعی، حَجّاربن أبجَر، یزیدبن حارث، عروه (عزره) بن قیس، عمروبن حجّاج، قیسبن اشعث و محمدبن عمیربن عُطارد مشاهده میگردد که در زمان رسیدن آن به دست امام (ع) و محتوای نامه اختلافاتی دیده میشود.
با اینکه دینوری،(دینوری،229) بلاذری،(بلاذری،3/158) طبری (طبری،5/353) و شیخ مفید (مفید،2/38) این نامه را جداگانه گزارش نمودهاند و متن آن را چنین آوردهاند که: آستانهی شهر سرسبز است و میوهها رسیده و آبها فراواناند. پس هرگاه اراده کردی بر لشکری آماده فرود آی. (بلاذری،3/158و مفید،2/38) ابناعثم و سید بن طاووس این متن را در ادامهی متن نامهی سوم گزارش نموده (ابن اعثم،5/29) و ادامه دادهاند که چون این نامه به امام حسین(ع) رسید و حضرتش از توافق کنندگان بر آن نامه پرسیدند، در پاسخ نام شبث، حجّار و آن دیگران را شنیدند. (بلاذری،3/188)
در بررسی جدا بودن این نامه از نامهی سوم یا ادامه بودن متن ذکر شده برای نامهی سوم، شواهدی چند نامهی جداگانه بودن را تقویت میکنند. نخست آنکه در مطلع نامهی سوم، نامه از جانب افرادی است که ادعای شیعه بودن دارند و خود را شیعهی امام حسین (ع) میخوانند، درحالیکه افرادی امثال شبث، حجّاج و دیگر نامبردگان بهعنوان نویسندگان این نامه در ردیف شیعیان معرفی نمیگردند. دوم آنکه متن نامهها نشان از نوع نگاه نویسندگان به امام (ع) دارد. در نامهی اول از انتظار کشیدن و نظر نداشتن به فرد دیگری جز امام (ع) سخن به میان است درحالیکه در نامهی دوم نشانی از دلبستگی به امام (ع) و انتظار کشیدن قدمش دیده نمیشود. سوم آنکه در روز عاشورا امام (ع) شبث و افراد مذکور را خطاب قرار میدهد که مگر شما برای من ننوشته بودید: میوهها رسیده و همهجا سبز شده و جویبارها، پر و لبریز شدهاند. بیا که بر لشکری مجهز و آراسته درمیآیی؟ (بلاذری،3/188و طبری،5/4) این در حالی است که در این سخنان ذکری از متن نامهی دوم نیست. چهارم آنکه متن گزارش تلفیقی دو نامه در الفتوح و اللهوف بهگونهای ملهم این معنی است که گویا امام (ع) با دیدن این نامه و شنیدن این اسامی تصمیم به پاسخگویی گرفت چراکه این دو منبع به هنگام گزارش رسیدن نامههای قبلی کوفیان بر آیند که امام (ع) تنها نامهها را قرائت میکرد و پاسخی نمیداد. (ابن اعثم،5/29) خاصه آنکه گزارش ابناعثم پاسخدهی امام (ع) را تنها به خوابی که ایشان دیده بود مستند میسازد که باید در جای خود بررسی شود. این در حالی است که در منابع دیگر پاسخگویی امام (ع) به نامههای کوفیان روال منطقیتری یافته است؛ و آن اینکه چون آورندگان نامهها نزد امام (ع) در مکه مجتمع شدند و این بدان سبب بود که نامهها در دو روز پیاپی به دست امام (ع) رسید، حضرتش از این پیکها دربارهی مردم و خواستههایشان سؤال کرد و سپس به نگارش نامهای در جواب نامههای کوفیان اهتمام ورزید. (بلاذری،3/159و طبری،5/153)
در انتها باید متذکر گردید به سبب شباهت نام آورندهای که دینوری برای این نامه بیان کرده است (دینوری،229) با نام آورندگان نامهی سوم، خلط دو نامه یا همراه بودن این نامه با پیکهای نامهی سوم نباید ازنظر دور داشته شود.
در میان نامههای رسیده به امام حسین (ع) از جانب کوفیان در مکه، نباید این نامه با نامههای پیشین همردیف انگاشته گردد زیرا تمامی نویسندگان این نامه در ردیف اشراف قبائل کوفه و از حامیان امویان بودهاند. (دینوری،229-228و بلاذری،3/178 )
4. نامههایی دیگر
نامههایی که تاکنون ذکر شد بدان سبب که از نویسندگان، متن نامه یا آورندگانش نام و نشانی سراغ است بیشتر جلب توجه نمودهاند و لذا در منابع نمود بارزتری یافتهاند این در حالی است که میتوان در منابع شواهدی بر وجود نامههایی دیگر نیز یافت اما چون بسان نامههای قبلی نشانهای شاخصی برای معرفی ندارند از نگاهها به دورماندهاند.
یکی از این نامهها نامهای است که بلاذری، طبری و شیخ مفید بدان اشاره داشته و گفته شده است در آن کوفیان به امام (ع) نوشتند که ما با شما هستیم و همراه ما صد هزار شمشیر است (بلاذری،3/224) با این تفاوت که از گزارش بلاذری و طبری نگارش این نامه قبل از فرستاده شدن مسلم بهسوی کوفه برداشت میشود (همان) درحالیکه شیخ مفید نگارش این نامه توسط کوفیان را به دوران حضور مسلم در کوفه و بیستوهفت روز قبل از شهادت او دانسته است. علاوه بر این شیخ مفید همراه فرستادن این نامه را با نامهی مسلم بهسوی امام (ع) گزارش میکند و متن نامه را همچنین آورده است که: «همانا اینجا برای تو صد هزار شمشیر است پس تأخیر مکن». (مفید،2/71)
طبری در گزارشی حکایت گونه از عمار بن معاویه دهنی (سمعانی،5/427) به هنگامیکه درخواست کرده بود چگونگی رخ دادن واقعهی کربلا را برایش توضیح دهند مینگارد: پیکهای اهل کوفه به نزد حسین (ع) رسید که: «ما براى تو خودمان را نگاه داشتهايم و همراه والی نماز نمىگزاريم، پس بر ما قدم گذار». (طبری،5/347) گزارشی که در قرون بعدی توسط ابنجوزی (ابن جوزی،5/327) و عسقلانی (ابن حجر،2/69) باز نگاری شده است. اگر پذیرفته شود که این متن برداشت راوی نبوده و به متن نامه اشاره گردیده است میتوان این متن را نیز بهعنوان متن نامهای دیگر در نظر گرفت.
شایان ذکر است سبط ابنجوزی از واقدی نقلی چنین دارد که: چون امام حسين (ع) در مكه مستقر شد و مردم كوفه اطلاع يافتند نامههايى به او نوشتند كه ما براى تو خودمان را نگاه داشتهايم و با اين واليان نماز نمىگزاريم، بهجانب ما بيا كه ما صد هزار نفريم، بهراستیکه ميان ما ظلم و جور علنى است و به غير دستور قرآن و سنت پيامبر در بين ما عمل مىشود و اميدواريم كه خداوند بهوسیله شما ما را بر محور حق گرد آورد و بهوسیله شما ظلم را از ما برطرف كند زيرا تو از يزيد و پدر يزيد كه سرپرستى امت را غصب كرده بودند سزاوارترى؛ يزيدى كه بادهگسارى مىكند و با ميمون و سازوآواز سرگرم است و دين را بازيچه خود قرار داده است! ازجمله كسانى كه نامه نوشته بودند: سليمان بن صرد، مسيّب بن نجبه و شخصیتهای ديگر كوفه بودند. (جوزیف215) باعرضهی این گزارش بر متنهای موجود از نامههای پیشین به نظر این گزارش، درهمکردی از متنهای نامههای پیشین است که اگر برداشتهای واقدی و سبطبن جوزی در آن ورود پیدا نکرده باشد میتوان قسمتهایی از این گزارش را که در متن نامههای گذشته دیده نشد بهعنوان بخشهای دیگر از این نامهها بهویژه دو نامهی ذکر شدهی اخیر به دلیل شباهت فرازها بهحساب آورد یا اینکه این فرازها را از نامههایی دیگر که تنها به آمار آنها اشاره شده و ذکری از متن آنها به میان نیامده است به شمار آورد.
بررسی آمار نهایی نامهها: بر اساس دادههای منابع کهن در مورد نامههای ارسالی کوفیان بهجانب امام حسین (ع) چنانچه گذشت تنها میتوان از پنجاه و چندی نامه، نام و نشان جست.
هر چند در نقل لهوف در میان گزارش از نامههای سری دوم و سوم از رسیدن ششصد نامه در یک روز به دست امام (ع) سخن به میان است (ابن طاووس؛35) اما این ادعا در حالتی که مستندی بر آن ارائه نشده و در گزارشهای منابع کهنتر نیز ذکری از آن به میان نیامده است. البته به دلیل جایگاه این فراز در متن گزارش که بعد از رسیدن نامههای سری دوم است، میتوان احتمال داد بخشی از این نامهها همان نامههای قبلی اشاره شده در بالا باشند ولی به هر حال بخش اعظم آن، نشانی جز نقل سید بن طاووس بر آن نیست. صاحب المصابیح نیز از آمار هشتصد نامه سخن گفته است (ابن ابراهیم،361) درحالیکه این سخن نیز با دادههای دیگر منابع کهن تأیید نمیشود.
نتیجهگیری
با بررسی سیر نگارش نامههای ارسالی بهجانب امام حسین (ع) از سوی کوفیان و دعوت حضرتش برای آمدن بهجانب کوفه و آگاهی از وضعیت نگارندگان این نامهها حاصل سخن در آمار نامهها این است که هرچند منابع در فراوانی نامهها همداستان هستند اما رسیدن به عدد دوازده هزار نامه که در کتاب «اللهوف» بدان اشاره شده است، با توجه به دادههای موجود در این منابع امری نیست که بتوان بدان دست یازید یا شواهدی بر تقویت و پذیرش آن ادعا کرد. خاصه آنکه به سبب همپوشانی متن گزارش لهوف با گزارشهای دیگر منابع، اضافه داشتن دو مطلبِ رسیدن ششصد نامه در یک روز و جمع شدن نامهها نزد امام (ع) تا مرز دوازده هزار نامه امری احتیاط برانگیز است. شایان ذکر است به دلیل شرایط قبیلهای حاکم بر آن عصر میتوان مسئلهی عدم تناسب سخن از دوازده هزار نامهها را با تعداد بزرگان و سران عشیرههای هر قبیله هم مطرح ساخت؛ زیرا با توجه به فرهنگ قبیلهای نیازی به نامهنگاری تکتک افراد نبوده است و امضاء بزرگ یک عشیره میتوانسته است به معنای حمایت خاندان وی بهحساب آید.
البته برای داوری کردن در این مسئله با توجه به جایگاه شخصیتی سید بن طاووس و احتمال اشتباه در استنساخها، به نظر میرسد باید با بررسی نسخهها در ابتدا از وجود این دو فقره اضافه در دیرین نُسخ این کتاب یقین حاصل نمود آنگاه با تتبعی مضاعف مستندات آن را شناسایی نمود زیرا که احتمال دارد آمار نامهها با رقم دوازده هزار کوفی بیعتکننده با مسلم به نقل طبری،(طبری،5/349) مشترک انگاری شده باشد که این خود کاوشی دیگر را در مجالی دیگر میطلبد. نکتهی آخر آنکه انتساب نگارش هجده هزار نامه از سوی کوفیان که در برخی مقالات به ابن سعد مشاهده میگردد (رنجبر،52) بهظاهر متشابه شدن آمار بیعت کوفیان با مسلم (ابن سعد،10/458) با آمار نگارندگان نامه به امام حسین (ع) باشد.
منابع و مآخذ
- ابن اثیر، علی بن محمد، اسدالغابه، بیروت، دارالفکر، 1409.
- ابناعثم، احمد بن علی، الفتوح، بیروت، دارالأضواء، 1411.
- ابنجوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1412.
- ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1415.
- ابن سعد، محمدبن سعد، الطبقاتالکبری، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1418.
- ابن شهرآشوب مازندرانی، محمدبن علی، المناقب، قم، علامه، 1379.
- ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف علی قتلی الطفوف، تهران، جهان، 1348.
- ابنعبد ربّه، احمدبن محمد، العقد الفرید، بیجا، مطبعه لجنه التالیف و الترجمه و النشر، 1365.
- ابنقتیبه الدینوری، الإمامه و السیاسه، بیروت، دارالأضواء، 1410.
- ابننما حلی، جعفر بن محمد، مثیرالأحزان، قم، مدرسه الامام المهدی (عج)، 1406.
- احمد بن ابراهیم بن حسن، المصابیح، صنعا، مکتبه الامام زیدبن علی، 1423.
- امام، سیدجلال، بررسی تعداد جمعیت حاضر در غدیر، فصلنامه تاریخ در آینه پژوهش، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، شماره 16، زمستان 1386.
- امین عاملی، سید محسن، اعیانالشیعه، بیروت، دارالتعارف، 1403.
- بحرالعلوم، محمدتقی آل بحرالعلوم، مقتلالحسین، بیروت، دارالزهراء، 1405.
- بلاذری، احمد بن یحیی، انسابالاشراف، بیروت، دارالفکر، 1417.
- جزایری، سید نعمتالله، ریاض الأبرار فی مناقب الأئمه الأطهار، بیروت، موسسه التاریخ العربی، 1427.
- حلی (علامه)، حسن بن یوسف، رجال العلامه الحلی، قم، دارالذخائر، 1411.
- خوارزمی، موفق بن احمد، مقتلالحسین، قم، أنوارالهدی، 1423.
- دینوری، ابوحنیفه، الاخبارالطوال، قم، رضی، 1368.
- رنجبر، محسن، عاشورا در آینه آمار و ارقام، فصلنامه تاریخ در آینه پژوهش، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، شماره 10، تابستان 1384.
- سبطبن جوزی، تذکره الخواص، قم، منشورات الشریف الرضی، 1418.
- صادقی، مصطفی، پیامبر (ص) و یهود حجاز، قم، بوستان کتاب، 1382.
- طبری، محمدبن جریر، تاریخ الامم و الملوک، بیروت، دارالتراث، 1387.
- قمی، شیخ عباس، منتهیالآمال فی تواریخ النبی و الآل، قم، دلیل ما، 1379.
- مفید، محمدبن محمد، الإرشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، قم، کنگره شیخ مفید، 1413.
- مقرّم، عبدالرزاق، مقتلالحسین (ع)، بیروت، موسسه الخرسان للمطبوعات، 1426.
یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخالیعقوبی، قم، اهلبیت (ع)، بیتا