چکیده
این مقاله برای نخستین بار، فعالیتهای کمپینهای اطلاعرسانی فراملی را بررسی میکند که توسط جوانان مسلمان شیعه در شهرهای مختلف اروپا، روسیه و ارمنستان به راه افتادهاند. هدف این کمپینها، ترویج و گسترش آگاهی درباره امام حسین و رسالت ایشان برای مخاطبان غیرشیعه است. این کمپینها نمونههای روشنی از چالشهایی هستند که مسلمانان در محیطهای نسبتاً خصمانه با آن روبرو میشوند، در حالی که میکوشند تا به عنوان شهروندانی صلحجو و پایبند به قانون، در جامعه ادغام شده و پذیرفته شوند. این فعالیتها همچنین نمایانگر مسیرهای جدیدی در کنشگری اسلامی هستند که بر از بین بردن کلیشهها و «سوءتفاهمها» در جوامع میزبان تمرکز دارند.
این پژوهش، با تکیه بر مصاحبههای نیمهساختاریافته، مشاهدات مشارکتی و تحلیل جزوهها و محتوای رسانههای اجتماعی این کمپینها بین سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۴، به این موضوع میپردازد که کنشگران چگونه روایت واقعه کربلا را – که عموماً به عنوان سنگ بنای فراتاریخی هویت شیعه شناخته میشود – برای مخاطبان بیرونی خود قابل فهم و ملموس میسازند. این راهبردها به کنشگران امکان میدهد تا با جوامع غیرخودی تعامل برقرار کرده و روشهای مؤثری را برای ارائه این رویداد محوری تاریخی، آزموده و اصلاح کنند.
یافتهها نشان میدهد که طی این فرآیند، روایت کربلا هم از نظر محتوایی و هم از نظر زبانی دستخوش تغییراتی میشود و در عین حال، مفهوم «عدالت» – که در قلب بزرگداشت این واقعه قرار دارد – در بسترهای جدیدی بازتفسیر میگردد. این تحقیق به درک بهترِ کنشگری اسلامیِ فراملی کمک کرده و اهمیت ارتباطات راهبردی را در تقویت گفتوگوی بینفرهنگی و ترویج درک متقابل در جوامع گوناگون، برجسته میسازد.
کلیدواژگان: ….
۱. مقدمه
این مقاله بررسی میکند که چگونه و چرا تراژدی کربلا به عنوان رسانهای برای انتقال پیامهایی عمل کرده که نه تنها متفاوت، بلکه گاهی کاملاً متضاد بودهاند. بخش نخست مروری کوتاه بر پیشینه تاریخی ارائه میدهد و نمونههای کلیدی و بسترهایی را نشان میدهد که در آنها از تراژدی کربلا برای الهام بخشیدن به مقاومت یا برانگیختن شورشها استفاده شده است. این مرور مختصر، تحول نمادین این رویداد و کاربرد آن در زمینههای اجتماعی و سیاسی گوناگون را در چارچوبی تاریخی قرار میدهد.
پاراگرافهای بعدی این مقاله که بیانگر یافتههای اصلی این پژوهش است، عمدتاً مبتنی بر دادههای تجربی هستند. این بخشها به تحلیل عوامل بنیادین و مکانیسمهای خاصی میپردازند که از طریق آنها، تراژدی کربلا به ابزاری برای ترویج صلح و آشتی بازتعریف شده است. با بررسی این بازخوانیها، این مطالعه در پی آشکارسازی انعطافپذیری تفسیری این تراژدی و چگونگی بازسازی روایتهای آن برای تقویت گفتوگو و وحدت – حتی در میانه منازعات – است.
۲. مقاومت در برابر دیگری
عاشورا (به معنای “دهم”) به دهمین روز از ماه محرم، اولین ماه تقویم اسلامی اشاره دارد. در سال ۶۸۰ میلادی، در نزدیکی کربلا، حسین بن علی، سومین امام معصوم شیعیان، به همراه ۷۲ تن از یارانش در نبردی نابرابر با نیروهای یزید اول، خلیفه اموی، به شهادت رسیدند. این نبرد در نتیجه موضعگیری بیکموکاست حسین در برابر حکومت اموی رخ داد. طی قرنها، یاد این تراژدی به عنصری محوری در هویت شیعیان تبدیل شده و هر ساله توسط میلیونها شیعه در سراسر جهان گرامی داشته میشود. چهل روز پس از عاشورا، که به اربعین (به معنای چهل) معروف است، شیعیان این رویداد تاریخی را با زیارت کربلا گرامی میدارند که برای بسیاری از زائران از نجف آغاز میشود. اگرچه اربعین در ابتدا یک آیین مذهبی خصوصی بود، اما اکنون به بزرگترین گردهمایی سالانه انسانها در جهان تبدیل شده و سالانه بیش از ۲۰ میلیون نفر از سراسر جهان را جذب میکند.
از اوایل قرن بیستم، شیعیان دوازدهامامی در مناسبتهای مختلف از تراژدی کربلا برای فعالیتهای سیاسی استفاده کردهاند. برای مثال، در جریان انقلاب مشروطه ایران (۱۹۱۱-۱۹۰۵)، شاعران و روحانیان با استفاده از نمادگرایی امام حسین به عنوان چهرهای مقاوم، تودهها را علیه استبداد بسیج کردند (میرشاه ولد ۲۰۲۴؛ خیری و اکبری ۲۰۱۹). در اواخر دهه ۱۹۵۰، حزب الدعوه اسلامی در عراق از این تراژدی برای تبلیغ پیام سیاسی خود بهره برد (برنهارت ۲۰۱۵). به طور مشابه، از دهه ۱۹۶۰، شیعیان حاشیهشهر و محروم لبنان از این رویداد برای جلب حمایت برای تغییرات اجتماعی استفاده کردند، استفادهای سیاسی که پس از حمله اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲ توسط حزبالله تشدید شد (دیب ۲۰۰۵). در بحرین نیز فعالان از این تراژدی برای درخواست تغییرات قانون اساسی بهره گرفتهاند (فیبیگر ۲۰۱۰، ص ۳۵). برجستهترین نمونه استفاده سیاسی از روایت کربلا در جریان انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ رخ داد. آیتالله خمینی و پیروانش، همگام افرادی مانند صالحی نجفآبادی و شریعتی، میان ایستادگی امام حسین در برابر بیعدالتی و مبارزه آنان با سلطنت پهلوی پیوندی نمادین برقرار کردند.
رویداد سال ۶۸۰ میلادی نه تنها در بسترهای مختلف، بلکه با تفسیرهای متضاد نیز روبرو شده است، چرا که مفاهیم عدالت و بیعدالتی در زمانها و مکانهای مختلف تکامل یافتهاند. در سال ۲۰۰۹، در جریان اعتراضات پس از انتخابات جنجالی ریاستجمهوری ایران، هواداران میرحسین موسوی با شعارهایی مانند “یا حسین میرحسین” به نتیجه انتخابات که مورد تأیید رهبری بود، اعتراض کردند. بدین ترتیب، آنها پیوندی نمادین بین امام حسین و موسوی برقرار کردند. شعار مشابهی در ۱۱ ژوئیه ۲۰۲۴ نیز شنیده شد، زمانی که نامزد اصلاحطلب، پزشکیان، در تهران مشغول کمپین انتخاباتی خود بود و جمعیت دوباره شعار “یا حسین میرحسین” سر داد.
در تمام این موارد، اگرچه چهرههای مرتبط با امام حسین یا یزید بسته به بستر و زمان تغییر کردهاند، تراژدی کربلا همواره به عنوان نمادی قدرتمند برای بسیج جوامع شیعی در برابر بیعدالتی و ستم درک شده باقی مانده است. هنگامی که این نماد قدرتمند، که در طول تاریخ الهامبخش شورشها و مقاومتها بوده، به بسترهای عمدتاً غیرشیعی راه مییابد، ضمن حفظ پتانسیل خود برای الهام بخشیدن به کنش اجتماعی، معانی جدیدی به خود میگیرد. پاراگرافهای بعدی هم به این معانی نوظهور و هم به روشهای انتقال آنها به مخاطبان غیرشیعی میپردازند.
۳. آشتی با دیگری از طریق سنتیگرایی برون زا
شیعیان در اروپا، همچون دیگر جوامع مذهبی در اقلیت که فرزندانشان بر اساس ارزشهای فرهنگی و دینی متفاوتی تربیت میشوند، ناگزیر به انتقال سنتهای خود به نسلهای جدید هستند. ارزشهای مشترکی که به نسلهای جدید منتقل میشوند معمولاً بدون بحث و جدل پذیرفته، الگوبرداری و منتقل میشوند، زیرا قدیمی و بنابراین معتبر تلقی میگردند (اکتون ۱۹۵۲). تا زمانی که سنتها صرفاً به عنوان الگوهای رفتاری تکراری یا رویکردهای آشنا به جهان دیده شوند، مردم درباره آنها تأمل نمیکنند. سنتها به طور مکرر به عنوان کدهای رفتاری ثابت به اعضای جدید جامعه منتقل میشوند تا انسجام گروهی را حفظ یا تقویت کنند. به همین دلیل است که رفتار سنتی خودکار و خودجوش است (هابزبام و ترنس ۱۹۸۳).
با این حال، هنگامی که مردم با جهانبینیها یا آداب و رسوم متفاوتی مواجه میشوند، تأملی در شیوه زندگی آنها آغاز میشود که خودآگاهی ایجاد میکند. ارجمند ادعا میکند که عملکنندگان به یک سنت، خودآگاهی را «یا در رقابت تبلیغی با سنتهای رقیب یا در مواجهه با تهدید جدی فرسایش یا انقراض ناشی از محیط اجتماعی-سیاسی یا فرهنگی [آن سنت] توسعه میدهند» (ارجمند ۱۹۸۴، ص ۱۹۵). در نظر گرفتن دیگری به عنوان تهدید، مجموعهای از ارزشها را بیدار میکند که در غیر این صورت خفته میماندند. فرد سنتی بیدغدغه و خودجوش است، در حالی که فرد خودآگاه، که ارجمند او را «سنت گرا» مینامد، محتاط و دیپلماتیک است. اقدامات فرد سنتی اصیل است، زیرا هنوز با تهدیدات خارجی مواجه نشده یا آنها را درک نکرده است. بنابراین، اقدامات او واکنشی و عذرخواهانه نیستند (نک. همچنین مانهایم ۱۹۵۳؛ مانسون ۲۰۰۰). سنتیگرا که با این تهدید مواجه شده است، اصالت سیستم اعتقادی خود را توجیه و یا از آن در برابر «رقبا» دفاع میکند. در نتیجه، سنت گرایان تمایل دارند اعتقادات خود را عقلانی و کلامی کنند تا در برابر نیروهای مخالف مقاومت کنند (ارجمند ۱۹۸۴). در حالی که فرد سنتی ممکن است اطلاعات کمی درباره مبانی سنتهای خود داشته باشد، سنت گرا گذشته را آرمانسازی و حتی خلق میکند.
ارجمند (۱۹۸۴) از واژه «سنت گرا» عمدتاً برای اشاره به جنبشهای شیعی تحت رهبری روحانیون در برابر تهدیدات غربی استفاده کرد. در اینجا، من این واژه را قرض گرفته و پیشوند یونانی «اگزو» (به معنای بیرون) را به آن اضافه کردهام و اصطلاح «سنت گرایی برون زا » را برای توصیف شیعیانی که از طریق مواجهه با دیگری به خودآگاهی رسیدهاند، ایجاد کردهام. در نتیجه، آنها سنت خود را به صورت موردی برای گروه بیرونی بازتولید میکنند. من از طریق این واژهسازی جدید، هم به خودآگاهی آنها و هم به ماهیت برونگرا و صادراتیِ تولیدات فرهنگیشان تأکید میکنم. فعالیتهای شیعیان خودآگاه در اروپا «بیرونگرا» است و با در نظر گرفتن مخاطب خارجی انجام میشود. آنها پاسخهای مخاطب را در نظر میگیرند و کالاهای فرهنگی را برای مشتریان خارجی تولید میکنند، در حالی که فعالیتهای شیعیان سنتی خودجوش و «درونگرا» است و فقط برای مصرف داخلی انجام میشود.
برای تحلیل جنبههای اجرایی فعالیتهای شیعیان سنت گرای برون زا ، از گافمن (۱۹۵۹) الهام گرفته و کارزارها را به «پشت صحنه» و «جلوی صحنه» تقسیم کردهام. این شیعیان که جنبههایی از سنت خود را برای مخاطبان خارجی بازتولید میکنند، «جلوی صحنه» را عمدتاً برای غیرمسلمانان تنظیم میکنند. با این حال، این «اجرای» عمومی به ناگزیر توسط گروههای دیگر مانند اهل سنت، ایرانیان غیرمذهبی و شیعیان محافظهکار نیز مشاهده میشود که ممکن است آن را مختل یا مورد انتقاد قرار دهند. این چارچوب به من کمک میکند تا پیچیدگیهای جمعآوری دادهها را مدیریت کنم. همانطور که بعداً توضیح خواهم داد، در این مطالعه من خود بخشی از موضوع مورد تحلیل بودم. این موقعیت اگرچه از یک سو دسترسی میدانی من را تسهیل میکرد، اما از سوی دیگر مرا در موقعیت پیچیدهای قرار میداد که همزمان هم «درونگروه» و هم «برونگروه» محسوب میشدم.
۴. تحولات سنتیگرایی برون زا
مصاحبههای من و ادبیات موجود، دهه ۱۹۹۰ را به عنوان دوره آغازین ظهور دستههای عمومی شیعیان در اروپا برای گرامیداشت تراژدی کربلا تأیید میکنند (اسپلمن پوتس ۲۰۱۲). این دستهها به شیعیان امکان داد تا از «حاشیهنشینی دوگانه» خود رهایی یابند (ساشدینا ۱۹۹۴؛ تاکیم ۲۰۰۹؛ طاهریف ۲۰۲۱). در ابتدا این دستهها فقط رویدادهای «عمومی-خصوصی» بودند، یعنی به ظاهر عمومی اما در عمل فقط برای درونگروه طراحی شده بودند. این مراسم ویژگیهای کاملاً غریبهای داشتند، با حداقل استفاده از زبانهای اروپایی و کمترین تعامل با مخاطبان گستردهتر. آیینهای آنها شامل رفتارهای سنتی مانند سینهزنی، خواندن مرثیه و حتی قمهزنی بود (آستور و همکاران، forthcoming).
پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، شیعیان مانند دیگر مسلمانان در غرب، در واکنش به توجه رسانهها، سیاستهای دولتی مانند نظارت بیشتر و بحثهای عمومی درباره اسلام و تروریسم، خودآگاهتر شدند (روی ۲۰۰۷؛ کپل ۲۰۰۶). این عوامل موجب بازاندیشی جمعی در هویت شد و اشکال دفاعی و فعالانهای از بیان خود را برانگیخت (مودود ۲۰۰۷؛ سیزاری ۲۰۰۴؛ رمضان ۲۰۰۴). ظهور داعش در ۲۰۱۴ و فعالیتهای تروریستی آن در اروپا، موج جدیدی از خصومت رسانهها نسبت به مسلمانان را ایجاد کرد (پرتر ۲۰۱۵؛ هاتون و نیلسن ۲۰۱۶). پس از حملات ۷ اکتبر ۲۰۲۳، شیعیان ایرانی به ویژه با اتهامات ضدیت با یهودیان و تروریسم مواجه شدند. در آلمان، مقامات محلهای تجمع آنها را تعطیل کردند، و در کپنهاگ، رهبران مذهبی آنها به دادگاه احضار شدند.
همزمان با این چالشهای خارجی، رشد نسل جدید مسلمانان در اروپا خواستههای جدیدی از جمله تغییر در حضور عمومی شیعیان را به همراه آورده است (اسپلمن پوتس ۲۰۱۲، ۲۰۱۸). نسل جدید شیعیان متولد یا بزرگشده در اروپا، مانند سنیها، نیاز به اثبات تعلق خود به اروپا و فاصله گرفتن از تصویر کارگران مهمان، پناهندگان یا دانشجویان خارجی را احساس میکنند. این تحولات داخلی و فشارهای خارجی، شیعیان را به مقاومت در برابر تعاریف نادرست و کلیشده واداشته و اشکال جدیدی از بیان عمومی را در میان آنها ایجاد کرده است (بو و فلاسکرود ۲۰۱۷).
در میان کشورهای اروپایی، بریتانیا به دلیل روابط استعماری با عراق و شبه قاره هند، تجربه طولانیتری در میزبانی از شیعیان دارد. حجم قابل توجه تحقیقات آکادمیک درباره آنها گواه این موضوع است (مثلاً اسپلمن پوتس ۲۰۰۴، ۲۰۱۲، ۲۰۱۸؛ فلین ۲۰۱۳؛ غلامی ۲۰۱۴، ۲۰۱۵؛ دوگرا ۲۰۱۷؛ غلامی و سربرنی ۲۰۱۸؛ دیگلی اسپوستی ۲۰۱۸، ۲۰۱۹؛ شاربرودت ۲۰۱۸). از دهه ۱۹۶۰، جوامع شیعی با پیشینه جنوب شرق آسیا به ویژه هند و پاکستان در شهرهای بریتانیا شکل گرفتهاند (دوگرا ۲۰۱۷؛ اسپلمن پوتس ۲۰۱۸). شیعیان بریتانیا از دهه ۱۹۸۰ در برگزاری دستههای عمومی در بیرمنگام، لندن و برادفورد پیشگام بودهاند (آستور و همکاران، forthcoming؛ اسپلمن پوتس ۲۰۱۲). از اوایل دهه ۲۰۰۰، بحثهایی درباره شکل «مناسب» سوگواری در متن اروپایی در میان شیعیان بریتانیا درگرفته که گاه به انشعاباتی انجامیده است (آستور و همکاران، forthcoming).
یکی از نتایج مهم این بازاندیشی درباره اشکال یادبود حسین در اروپا، کمپین «حسین کیست؟» است که در ۲۰۱۲ توسط گروهی از جوانان آسیایی-بریتانیایی در لندن راهاندازی شد و تأثیر جهانی یافت. این ابتکار هدف خود را «الهامبخشی به افراد از طریق مثال جاودانه حسین و ارزشهایی که برای آنها ایستاد» تعریف کرده است. در عمل، این کمپین داوطلبان زیادی را در سراسر جهان برای مشارکت در فعالیتهای بشردوستانه مانند کمک به قربانیان جنگ و تغذیه نیازمندان جذب کرده است.
علیرغم ارزش انسانی والای این اقدامات، شیعیان سنتی به این کمپین انتقاد وارد کردهاند و معتقدند «حسین کیست؟» با ترویج فعالیتهایی – هرچند پسندیده – ماهیت سنتهای دیرینه را از بین برده و آنها را بیمحتوا کرده است؛ فعالیتهایی که از هدف اصلی محرم – که سوگواری شهادت امام حسین(ع) و تأمل در مصائب ایشان است – منحرف میشود.
راه دیگر برای صادرات این سنت که نیازمند منابع اقتصادی و انسانی کمتری نسبت به کمپین «حسین کیست؟» است، انتشار اطلاعات درباره نبرد کربلا برای غیرشیعیان است. این کار ابتدا با توزیع بروشور به زبانهای اروپایی در حین دستهها آغاز شد (اسپلمن پوتس ۲۰۱۲). همانطور که در ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ در شهرهای ایتالیایی مانند میلان، لنیانو و کارپی مشاهده کردم، این بروشورها گاه حاوی اشتباهات زبانی بودند. در کشورهایی مانند ایتالیا که نسل دوم مهاجران هنوز به سنی نرسیدهاند که بتوانند به عنوان واسطه فرهنگی عمل کنند، معمولاً نوکیشان به کمک مهاجران در مسائل زبانی میآیند. اخیراً این کمپینهای اطلاعرسانی پیچیدهتر شده و با استفاده از راهبردهای چندزبانه، چندلایه و چندرسانهای، سرمایه اجتماعی شیعیان – یعنی تراژدی کربلا – را به پروژهای قابل عرضه در بازار تبدیل کردهاند. پاراگراف بعدی سه نمونه از برونسنتگرایی را معرفی میکند که انتشار اطلاعات را به عنوان کانال اصلی فعالیت خود انتخاب کردهاند.
۵. نمونههایی از سنتیگرایی برون زا
برای درک ماهیت تلاشهای شیعیان در تولید کالاهای فرهنگی «مناسب» برای بازار اروپا، بین سالهای ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۴ هم به مشاهده مشارکتی فعال پرداختم و هم مصاحبههای نیمهساختاریافتهای انجام دادم. در سال ۲۰۱۸، به کمپینی با اعضای عمدتاً ایرانی که اکنون با نام «عاشورای جهانی» (AWW) شناخته میشود، پیوستم و هم به عنوان ارائهدهنده اطلاعات و هم به عنوان مترجم متون از فارسی به ایتالیایی و انگلیسی فعالیت کردم.
همچنین از من خواسته شد تا با تحقیق در ادبیات موجود درباره امام حسین و نوشتن مقالات در این زمینه، پلی بین این ابتکار و دنیای آکادمیک ایجاد کنم. در دو جلسه تدارکاتی AWW که از طریق اسکایپ برگزار شد و به طور ویژه برای ارائهدهندگان اطلاعات ترتیب داده شده بود، شرکت کردم. علاوه بر این، در آگوست ۲۰۲۴ در راهپیمایی اربعین در کپنهاگ حضور یافتم و با ۱۴ عضو از سه کمپین مختلف اطلاعرسانی فراملی مصاحبه کردم تا پیامدها و چالشهای چنین فعالیتهایی در اروپا را بررسی کنم.
شرکتکنندگان در مصاحبه:
– ۹ مرد و ۵ زن
– همگی دانشجو یا متخصص با تحصیلات عالی
– سنین بین ۲۷ تا ۵۰ سال
– دارای پیشینه ملی متنوع (ایرانی، پاکستانی، عراقی)
این افراد در سه ابتکار مردمی متمایز در سراسر اروپا و فراتر از آن مشارکت داشتند:
۱. عاشورای جهانی (AWW):
این ابتکار در شهرهای مختلف اروپا، روسیه و ارمنستان فعال است و شرکتکنندگان را به افزایش آگاهی درباره عاشورا و اهمیت آن ترغیب میکند.
۲. سازمان غیردولتی اربعین اروپا:
مستقر در آمستردام، این سازمان به ترویج زیارت اربعین و افزایش درک اهمیت آن در جوامع اروپایی اختصاص دارد.
۳. Ashura.dk:
این کمپین اطلاعرسانی که همزمان با راهپیمایی اربعین در کپنهاگ تأسیس شده، دارای یک وبسایت است که منابع و اطلاعاتی درباره عاشورا و رویدادهای فرهنگی مرتبط ارائه میدهد.
اگرچه AWW و سازمان اربعین اروپا اهداف متفاوتی را دنبال میکنند، اما با یکدیگر مرتبط هستند و منابع و اعضای خود را به اشتراک میگذارند. با اینکه هیچ یک از آنها مستقیماً توسط انجمنهای دانشجویی اسلامی در اروپا اداره نمیشوند، بسیاری از اعضای آنها وابسته به این انجمنها هستند.
در کنار مشاهدات و مصاحبهها، تولیدات دیجیتال و چاپی این سه گروه را به صورت فایلهای ویدئویی، صوتی و متنی، چه در وبسایتهایشان، چه در گروهها و کانالهای تلگرامیشان و چه در بروشورهایشان، تحلیل کردم. دو دستورالعمل فارسی برای فعالان کمپین را نیز بررسی کردم که راهنماییهایی درباره چگونگی تعامل با غیرشیعیان ارائه میداد. یکی از آنها راهنمای عکاسان اربعین بود با عنوان «نکات عکسبرداری از اربعین برای مخاطب غربی» که در ۱۶ آگوست ۲۰۲۲ در گروه تلگرامی طراحان گرافیک AWW و سازمان اربعین اروپا منتشر شده بود. دستورالعمل فارسی دیگر «از من بپرس» نام داشت که در آن بایدها و نبایدها برای اعضای AWW توضیح داده شده بود. به فایلهای صوتی گوش دادم و متون ارسال شده توسط رهبران کمپین در گروههای تلگرامی را بررسی کردم که حاوی نکاتی بودند که گاهی توسط شخصیتهای روحانی ایرانی و علمای دینی که درباره واقعه کربلا نوشتهاند، مانند دکتر محمد رضوی راد، روحانی مقیم هامبورگ، یا دانشگاهیانی مانند دکتر لیاقت تکیم ارائه شده بود.
در اینجا، به مواد چندرسانهای آمادهسازی و بحثهای اسکایپ درباره روشهای «مناسب» معرفی امام حسین در اروپا به عنوان «پشت صحنه» اشاره میکنم، در حالی که «جلوی صحنه» و «اجرا» به خود رویداد عمومی اشاره دارد که به طور خاص برای غیرشیعیان طراحی شده است.
در میان این سه کمپین، به نظر میرسد قدیمیترین آنها سازمان غیردولتی اربعین اروپا باشد که در سال ۲۰۱۱ توسط یک فرد ایرانی تأسیس شد. در مصاحبه با این فرد مشخص شد که این سازمان در ابتدا با ایده سازماندهی کاروانهای عزادار از اروپا به عراق برای مشارکت در زیارت اربعین آغاز به کار کرد. در سالهای بعد، با انتقال تدریجی مدیریت این ابتکار به نسلهای جوانتر، اعضایی که از زیارت اربعین در عراق عکسبرداری یا فیلمبرداری کرده بودند، شروع به برگزاری نمایشگاههای عکس کردند. این نمایشگاهها در ابتدا فقط در آمستردام برگزار میشد، اما بعداً به شهرهای دیگری مانند اوترخت و روتردام و اکنون به ایتالیا و آلمان نیز گسترش یافتند. امروزه هر ماه شهرهای مختلف اروپایی میزبان این نمایشگاههای عکس هستند. به بازدیدکنندگان این نمایشگاهها شیرینی و نوشیدنی رایگان عرضه میشود و در صورت تمایل، میتوانند اطلاعاتی درباره زیارت اربعین، فرآیند درخواست ویزا و ترتیب سفر دریافت کنند که توسط همین سازمان غیردولتی هماهنگ میشود. هر سال پس از زیارت اربعین، عکسها و ویدئوهای جدیدی تولید میشود و نمایشگاههای ماهانه جدیدی برگزار میگردد.
ابتکار اطلاعرسانی دیگر، Ashura.dk ، توسط مرتضی، دانشجوی عراقی دانشگاه، با همکاری یک پاکستانی که از تسنن به تشیع گرویده بود، راهاندازی شد. اگرچه مرتضی در قم متولد شده بود، اما در کپنهاگ در یک خانواده عراقی بزرگ شده و تابعیت دانمارکی دارد. از سوی دیگر، AWW در سال ۲۰۱۴ توسط محمدرضا، که در آن زمان دانشجوی دکتری در دانشگاه پلیتکنیک میلان بود، تأسیس شد. AWW در ابتدا به عنوان جنبشی بینام در میان دانشجویان مذهبی ایرانی و اعضای انجمنهای اسلامی شکل گرفت. با گذشت زمان، نامهای مختلفی به خود گرفت و اکنون به عنوان یک سازمان غیردولتی ثبت شده است که سالانه و منحصراً در ایام عاشورا یا اربعین فعالیت میکند. تاکنون کمپینهایی در شهرهای مختلف انگلستان، اسکاتلند، ایتالیا، هلند، آلمان، روسیه، ارمنستان و اسپانیا سازماندهی کرده است. اعضای اصلی AWW دانشجویان ایرانی هستند که برای تحصیلات دانشگاهی به اروپا و روسیه نقل مکان کردهاند.
در حالی که AWW و Ashura.dk در کنار و در واکنش به حضور عمومی سنتی شیعیان در اروپا شکل گرفتند، سازمان غیردولتی اربعین اساساً به عنوان رویدادی مستقل از دستههای سنتی به وجود آمد. بنابراین، تفاوت اصلی بین آنها این است که سازمان اربعین اروپا از همان ابتدا به طور خاص برای غیرشیعیان طراحی شده بود، در حالی که دو گروه دیگر در کنار ابتکارهای سنتی موجود پدید آمدند. اعضای هر سه گروه به فناوری مسلط هستند و از پلتفرمهای دیجیتال و برنامههای تلفن همراه برای افزایش آگاهی درباره واقعه کربلا استفاده میکنند.
در طول سالها، این گروهها به تدریج به طراحیهای مینیمالیستی برای بروشورهای خود روی آوردهاند و از رنگهای محدود و پیامهای مختصر استفاده میکنند. مشابه جوامع شیعه در بارسلون (Astor و همکاران، forthcoming)، آنها از بروشورهای طولانی و موعظهگونه اولیه فاصله گرفتهاند و در عوض به ارائه نکات کلیدی درباره واقعه کربلا بسنده کردهاند که همراه با کد QR است تا علاقهمندان بتوانند اطلاعات بیشتری درباره سازمانهایشان و امام حسین(ع) کسب کنند. نیاز به تطبیق واقعه کربلا برای مخاطب مدرن اروپایی حتی یکی از هماهنگکنندگان سازمان اربعین را به فکر استفاده از هدستهای سهبعدی انداخته است تا بازدیدکنندگان اروپایی بتوانند تجربه زیارت مجازی مشابه زیارت در عراق را داشته باشند، بدون اینکه نیاز به سفر فیزیکی باشد.
علاوه بر این، در طول سالها آنها به درک خاصی از برخی جزئیات دست یافتهاند. به عنوان مثال، در سازمان اربعین، از نوکیشان شیعه خواسته میشود عکسهایی را انتخاب کنند که با استانداردهای اروپایی عکاسی خوب مطابقت داشته باشد. فعالان کمپین هدایایی به بروشورها اضافه کردهاند، اما بعداً آموختهاند که نوع هدایای توزیعی را بر اساس زمان و زمینه «اجرا» در نظر بگیرند. به عنوان مثال، در دوران همهگیری کووید-۱۹، گلها با مواد ضدعفونیکننده و ماسک جایگزین شدند. فعالان آموختهاند که گلها در هلند مورد استقبال قرار میگیرند، اما باید در آلمان و ایتالیا از آنها اجتناب کرد، جایی که با واکنشهای منفی مواجه شدهاند یا با دستفروشان اشتباه گرفته شدهاند. در طول سالها، فعالان یاد گرفتهاند که کدام شیرینیها و نوشیدنیها در میان بازدیدکنندگان محبوبیت بیشتری دارند.
شیعیان سنت گرای برون زا به خوبی میدانند که بودجه محدودشان نباید صرف اعضای درونگروه شود. بروشورها نباید در مناطقی که عمدتاً توسط شیعیان ساکن هستند – مانند برادفورد در بریتانیا – توزیع شوند، چرا که این جوامع پیشزمینه کاملی از واقعه کربلا دارند و چنین اقداماتی تنها موجب اتلاف منابع و زمان میشود. یکی از مصاحبهشوندگان زن که در شهرهای هلند فعال بود، اشاره کرد که برخی بازدیدکنندگان شیعه در نمایشگاهها – که عادت به دریافت خوراک نذری در ایام محرم دارند – برای گرفتن شیرینی مراجعه میکردند، اما او با توضیح اینکه شیرینیها صرفاً برای بازدیدکنندگان غیرشیعه در نظر گرفته شده، از دادن آنها خودداری میکرد.
در این کمپینها، هم شکل و هم محتوای یادبود واقعه کربلا دچار تحول شده است. نه تنها زبان و آهنگهای مورد استفاده در ارتباطات تغییر کرده، بلکه ذکرهای ریتمیک سنتی که معمولاً در هنگام سینهزنی استفاده میشد نیز جای خود را به نثر داده است. از فعالان کمپین خواسته میشود از ذکر جزئیات، اسامی و تاریخها خودداری کنند و صرفاً بر شخصیت امام حسین(ع) تمرکز نمایند تا مخاطبان غیرمسلمان دچار سردرگمی نشوند. حمید، یکی از هماهنگکنندگان سازمان اربعین اروپا، با اشاره به غلبه مادیگرایی در اروپا، پیشنهاد کرد که واقعه کربلا برای مخاطبان اروپایی باید در چارچوب مادی ارائه شود. او تأکید کرد که بهتر است قیام امام حسین(ع) به عنوان حرکتی در پی برابری اجتماعی و بهبود شرایط مادی معرفی شود، نه اقداماتی با انگیزههای صرفاً معنوی.
با وجود تمام این نوآوریها در «جلوی صحنه»، «پشت صحنه» همچنان محل حفظ رفتارها و ضوابط آشنای درونگروهی است که اگرچه از نظر زبانی ترکیبی است، اما از لحاظ مذهبی کاملاً اسلامی باقی مانده است. اعضا که در کشورهای مختلف اروپایی و روسیه مستقر هستند، از واژگان انگلیسی نوشته شده با الفبای عربی به عنوان زبان میانجی برای مباحث مربوط به طراحی گرافیک و ارتباطات استفاده میکنند، اما با روحیۀ اسلامی. واژههایی مانند leaflet (بروشور)، resolution (رزولوشن) و logo (لوگو) – با وجود معادلهای فارسی – به صورت انگلیسیِ عربینویسی شده به کار میروند، اما خود کمپین «پویش مقدس» نامیده میشود و شرکتکنندگان «خادم الحسین» خطاب میشوند. از اعضا دعوت میشود تا «نذر طراحی» و «نذر نوشتن» کنند. به این ترتیب، سنت گرایان برون زا واژگان دینی ترکیبی خاصی را پرورش دادهاند و راههای نوینی برای تعامل با مفاهیم مقدس میآزمایند. از منظر درونگروهی، فعالان به جای پخت و توزیع غذای مادی، زمان و هزینه خود را به عنوان «نذر» صرف تغذیه معنوی مخاطبان میکنند. با توجه به داوطلبانه بودن این فعالیتها و بار مالی که بر دوش اعضا است، این واژگان دینی به آنها کمک میکنند تا انگیزه خود را حفظ کرده و از پاداش روانی لازم برخوردار شوند. علاوه بر این، در پشت صحنۀ AWW و سازمان اربعین اروپا، روابط بین فردی تابع رسمیت ایرانی است – به ویژه در میان ایرانیان مذهبی – که در آن اعضا یکدیگر را با نام خانوادگی خطاب کرده و از «شما» به جای «تو» استفاده میکنند.
در هر سه کارزار اطلاعرسانی، «جلوی صحنه» عمدتاً بر اساس مجموعهای از اعلامهای به هم پیوسته، ظریف و نانوشته درباره آنچه فعالان نیستند، شکل گرفته است. گویا فعالان شکلی از مقاومت وجودی در برابر هر تعریفی که آنها را از جامعه اروپایی مستثنی کند، نشان میدهند. بنابراین، این «آنچه ما نیستیم»های درهم تنیده، به عنوان تعاریف غیرکلامی خود عمل میکنند که بر اساس آنچه در عرصه عمومی اروپا نامطلوب تلقی میشود، فرموله شدهاند. در ادامه، مهمترین این اعلامهای ظریف را در شش گروه دستهبندی کردهام.
۶. آنچه ما نیستیم
۱. ما خشونتطلب و فرقهگرا نیستیم:
در شرایطی که اسلام در اروپا در حال «امنیتیشدن» است (سیزاری ۲۰۱۱) و مظاهر آن مانند امامان جماعت و مساجد به دستههای «قابل قبول» و «غیرقابل قبول» تقسیم میشوند (برت ۲۰۰۶؛ براون ۲۰۰۸؛ حداد و بالز ۲۰۰۸؛ حداد و گلسون ۲۰۰۷)، نیاز به ارائه تصویری از خود به عنوان مسلمانی معتدل، امری حیاتی شده است. با توجه به اینکه بارزترین نمونههای خشونت در اروپا تاکنون توسط افراطگرایان سنی انجام شده، شیعیان اروپا با اتخاذ روایتهای جدیدی درباره هسته هویتی چندصدساله خود، تصویری از خود به عنوان مسلمانان قانونمدار و صلحطلب ارائه میدهند (دگلی اسپوستی ۲۰۱۸الف؛ شاربرودت ۲۰۱۱، ۲۰۱۸؛ اسپلمن پوتس ۲۰۱۸).
بیتردید، عدالت و صلح به عنوان ارزشهای مهم انسانی در سطح جهانی شناخته میشوند. مردم درباره ارزشهای خود بحث نمیکنند، اما درباره مصادیق این ارزشها و کسانی که آنها را نمایندگی میکنند، به بحث میپردازند. به همین دلیل است که در بافتهای عمدتاً سنی مانند کازان (روسیه)، فعالان با این پرسش چالشبرانگیز مواجه شدند: اگر نبرد کربلا اهمیت جهانی دارد، پس چه کسی باید حاکم ستمگر تلقی شود؟! از آنجا که فعالان به شدت ملزم به پرهیز از تحریکات فرقهای هستند، یکی از آنان با رویکردی دیپلماتیک از پاسخ مستقیم به این پرسش طفره رفت و گفت: «اگرچه امام حسین علیه بیعدالتی قیام کرد، اما هدف نهایی او برقراری صلح بود».
معرفی امام حسین به عنوان صلحطلب، نمادهای جهانی صلح را تداعی میکند. در بروشورها و پلتفرمهای آنلاین این کمپینها، معمولاً به نویسندگان و فعالان مشهوری که از میراث امام حسین تجلیل کردهاند اشاره میشود. نلسون ماندلا (درگذشته ۲۰۱۳) و به ویژه مهاتما گاندی (درگذشته ۱۹۴۸) به عنوان افرادی که از امام حسین الهام گرفتهاند معرفی میشوند. همچنین نقلقولهایی از نویسندگان غربی شناختهشده مانند ادوارد جی. براون (درگذشته ۱۹۲۶)، ادوارد گیبون (درگذشته ۱۷۹۴) و واشنگتن اروینگ (درگذشته ۱۸۵۹) درباره فضایل و شجاعتهای حسین ذکر میشود.
این نقلقولها ابتدا برای برجستهکردن جهانشمولی مأموریت حسین و سپس برای تأکید بر روش مسالمتآمیز مقاومت او استفاده میشوند. در «پشت صحنه»، از اعضا دعوت میشود از پوشیدن لباس سیاه در حین «اجرا» خودداری کنند. در میان شیعیان، پوشیدن لباس سیاه به طور سنتی در دورههای عزاداری، به ویژه در مراسم یادبود واقعه کربلا مرسوم است. معمولاً شیعیان نذر میکنند که در دو ماه محرم و صفر لباس سیاه بپوشند. با این حال، در اروپا، به دلیل ارتباط پرچمها و لباسهای سیاه با داعش، از فعالان کمپینها دعوت میشود که به جای آن از پیراهن و شال سفید استفاده کنند.
در اینجا ابهاماتی در مورد اینکه آیا فعالان باید اقدامات خود را در کنار عزاداران سنتی که با لباس سیاه سینهزنی میکنند و ممکن است برای غیرشیعیان ترسناک به نظر برسند انجام دهند یا خیر، به وجود میآید. مصاحبهشوندگان پاسخ یکسانی به این پرسش ارائه نکردند. برخی از این دستهها به عنوان ابزاری مهم برای جلب توجه یاد کردند، در حالی که دیگران آنها را مشکلساز دانستند و معتقد بودند که ممکن است به تصویر عمومی شیعیان که فعالان در پی بهبود آن هستند آسیب بزند.
بروشورهای فعلی AWW، امام حسین را به عنوان کسی معرفی میکنند که بخشش را بر انتقام ترجیح داد و به طور ضمنی او را به حضرت عیسی مسیح تشبیه میکنند. در این بروشورها هیچ اشاره ظریفی به «تشیع» یا «اسلام اقلیت» وجود ندارد، بلکه از اسلام «واقعی» صحبت میشود که نماینده آن امام حسین بود. این دیدگاه از اسلام به عنوان جایگزینی برای وهابیت، داعش و طالبان ارائه میشود. حذف تشیع یک استراتژی برای جهانیکردن امام حسین به عنوان الگو و مهمتر از آن، برای فراتر رفتن از تقسیمبندیهای فرقهای مسلمانان است – هدفی که عمدتاً توسط جوانان شیعه و سنی در اروپا دنبال میشود (لینگ و لارسون ۲۰۲۲).
۲. ما زنستیز نیستیم:
تصور زنستیزی در اسلام، آن را بهویژه در غرب آسیبپذیر کرده است. در نتیجه، مسلمانان در غرب از راهبردهای مختلفی برای مقابله با این باور استفاده کردهاند. برای مثال، زنان شیعه در دستههای عمومی با حمل پلاکاردهایی درباره برابری جنسیتی در اسلام، بر تساوی خود با مردان تأکید میکنند (اسپلمن پوتس ۲۰۱۸، ص ۲۰۲). اگرچه بروشورهای این سه گروه بهصورت صریح به این موضوع نمیپردازند، اما ماهیت مختلط جنسیتی کمپینها و تشویق به مشارکت عمومی زنان، بهخودیخود به مقابله با این کلیشه میپردازد. با یادآوری امام حسین(ع) بدون توسل به تقسیمبندیهای جنسیتی سنتی، این کمپینها فرصتی برای زدودن باورهای نادرست درباره «دستنیافتنیبودن زنان مسلمان محجبه» ایجاد میکنند.
حتی در غیاب فعالیتهایی که جلبتوجه می کنند مانند دستههای عزاداری، زنان میتوانند از طریق پوشش متمایز خود توجه را به کارزارها جلب کنند. هنگامی که گروهی از زنان با شال یا لباسهای سفید در فضای عمومی حاضر میشوند، در نقش یک دسته عزاداری ظاهر شده و بهطور مؤثری پیام گروه را منتقل میکنند.
در این کمپینها، هم اعضای مرد و هم زن این فرصت را دارند تا تواناییهای ارتباطی زنان در زبانهای خارجی را کشف و به کار گیرند. در نمایشگاههای عکس، زنان نقش اصلی را در تقویت پیوندهای بینگروهی ایفا میکنند، در حالی که مردان عمدتاً مسئولیت انجام کارهای عملی مانند مونتاژ قابهای نمایشگاهی در فضاهای باز را بر عهده دارند.
دستورالعمل فارسی عکاسی که برای اعضا تهیه شده، به طور ویژه بر لزوم عکاسی از زائران زن تأکید دارد تا نشان دهد که زیارت اربعین منحصر به مردان نیست. این دستورالعمل به عکاسان توصیه میکند از ثبت تصویر زنان با پوشیه خودداری کنند، چرا که نویسنده دستورالعمل معتقد است این نوع حجاب در کشورهای غربی با محدودیتهای قانونی مواجه است. همچنین در دستورالعمل ذکر شده که بهتر است از زنانی عکاسی شود که لباس سیاه بر تن ندارند یا مشغول انجام کارهای فیزیکی سنگین نیستند.
۳. ما توریست و مهمان نیستیم:
این کمپینها با ارائه واقعه کربلا در قالبها و زبانهایی که با حساسیتهای محلی همخوانی دارند، به دنبال ادغام در بافت اروپایی هستند. با این حال، این تلاشها تحت تأثیر وضعیت شهروندی فعالان قرار دارد. وقتی از مرتضی پرسیدم چرا این کمپین اطلاعرسانی را راهاندازی کردهاند، توضیح داد که هدفشان «دانمارکیتر کردن آن» بوده است. حس تعلق ملی مرتضی به دانمارک به وضوح در نحوه بیان پاسخش تأثیر گذاشته بود. از نظر او، واقعه کربلا میتوانست در چارچوب ملی – یعنی دانمارک – قرار گیرد، در حالی که محمدرضا هدف کمپین را پرداختن به «مشکلی» که شناسایی کرده بود توصیف کرد، بدون آنکه آن را به زمینه ملی خاصی مرتبط سازد.
وقتی از محمدرضا خواسته شد تا درباره این «مشکل» توضیح دهد، به شیوههای سنتی عزاداری عمومی اشاره کرد، از جمله سینهزنی با سینههای برهنه، پرچمهای سیاه و نوشتههای عربی که در سال ۲۰۱۴ تداعیگر نیروهای داعش بود و موجب نگرانی غیرشیعیان میشد. نکته قابل توجه این است که محمدرضا، مانند بسیاری از اعضای AWW و سازمان اربعین، مهاجرتهای متعددی را در سراسر اروپا برای یافتن شغل و فرصتهای آموزشی تجربه کرده است. در نتیجه، AWW – مشابه سازمان اربعین – فاقد وابستگی ملی خاصی است، برخلاف مرتضی که در دانمارک بزرگ شده و ساکن است. علاوه بر این، هر دو گروه AWW و سازمان اربعین به صورت فراملی فعالیت میکنند و اعضای آنها در چندین کشور اروپایی، روسیه و ارمنستان پراکندهاند و حضور عمومی خود را فراتر از هر زمینه ملی واحد گسترش دادهاند.
زبان در جهانشمولسازی واقعه کربلا نقشی محوری ایفا میکند. در کشورهایی که انگلیسی زبان رایج نیست، فعالان کمپینها عمداً از استفاده از این زبان خودداری میکنند و آنانی را که برای ارتباطات به انگلیسی متکی هستند مورد انتقاد قرار میدهند. مصاحبهشوندگان خاطرنشان کردند که در کشورهای غیرانگلیسیزبان، حتی وقتی مخاطبان به خوبی انگلیسی میفهمند و با ادب گوش میدهند، استدلالهای مطرحشده به انگلیسی از ارتباط محلی میافتند و گوینده بیشتر به عنوان یک مهمان موقت شناخته میشود تا عضوی از جامعه.
بومیسازی محتوا نیز به اندازه زبان اهمیت دارد، اما در این زمینه تفاوتهایی بین نسل اول و دوم شیعیان مشاهده میشود. نسل اول معمولاً مأموریت امام حسین(ع) را با مفاهیم کلی مانند عشق و عدالت معرفی میکند، در حالی که نسل دوم با اعتمادبهنفس بیشتری مفهوم عدالت را در چارچوب خدمات اجتماعی که از دولتهای اروپایی انتظار میرود، قرار میدهد.
در این روایت، یزید به عنوان حاکمی تصویر میشود که مالیاتهای سنگین بر مردم تحمیل کرد و به جای سرمایهگذاری در رفاه اجتماعی، منابع را به سمت جنگافروزی سوق داد. با توجه به درگیری اروپا در دو منطقه جنگی – اوکراین و غزه – در زمان این مطالعه، نسل دوم از این فرصت استفاده کرده تا شباهتهایی بین این شرایط و جنگ نزدیک کربلا ترسیم کند. همانطور که مرتضی توضیح داد: «ما درباره بیعدالتی در جامعه دانمارک صحبت میکنیم و برخی پاسخ میدهند: بله، دولت دانمارک هم همین کار را میکند. آنها نظام رفاهی که بیست یا سی سال پیش داشتیم را با هدایت ثروت ما به سمت جنگ از بین میبرند».
در این تلاش برای بومیسازی واقعه کربلا در اروپا، فعالان به عمد از نشانهها و نمادهای مرتبط با گروههای خاورمیانهای مانند حشد الشعبی و حزبالله دوری میکنند، به ویژه آنهایی که در افکار عمومی به عنوان نمونههای «خوب» اسلام شناخته نمیشوند. نوشتههای فارسی و عربی، به ویژه روی پرچمهای سیاه یا سبز، حذف میشوند چون ممکن است تداعیگر پرچمهای حماس یا داعش باشند. اطلاعدهندگان اشاره کردند که در گذشته، نمایش چنین پرچمهایی آنها را در معرض حمله اسلامستیزانه سیاستمداران اروپایی قرار میداد.
۴. ما بی نظم و اخلالگر نیستیم:
در سالهای اخیر، فعالان از پیراهنها، شالها، تیشرتها و حتی گلهای یکدست و همرنگ استفاده میکنند تا حس نظم و سازمانیافتگی را منتقل کنند. این رویکرد، پاسخی است به اتهامات احزاب ضد مهاجرت اروپا که مدعی هستند مهاجران نظم موجود را برهم میزنند. تأکید بر منظم بودن در دستورالعملهای عکاسی نیز دیده میشود.
دستورالعملهای عکاسی:
– پرهیز از تصاویر نامناسب:
– عکاسان باید از ثبت تصاویر ساختمانهای تخریبشده یا در حال ساخت در عراق، عزاداران نامرتب با لباسهای سیاه، و سطلهای زباله خودداری کنند.
– از افراد درون عکسها خواسته میشود تا لبخند بزنند تا حس رفاه و شادی را منتقل کنند.
– انتخاب سوژههای جذاب برای مخاطب اروپایی:
– عکاسان باید روی شرکتکنندگان جوان در زیارت کربلا تمرکز کنند و از عکاسی از سالمندان پرهیز نمایند.
– از ثبت تصاویر افرادی که با دست غذا میخورند، اجتناب شود.
– ترجیح داده میشود از افراد با پوست سفید، موهای بلوند یا شرقآسیاییها عکس گرفته شود تا نشان داده شود زیارت تنها مختص خاورمیانهایها یا مسلمانان نیست.
– اضافه کردن نمادهای اروپایی:
– عکاسان تشویق میشوند تا پرچمهای اروپایی را در کادر قرار دهند یا حتی تعدادی پرچم همراه داشته باشند تا میان زائران فاقد پرچم توزیع کنند و اطمینان حاصل شود که این پرچمها در عکسها دیده میشوند.
هدف نهایی:
این اقدامات با هدف ارائه تصویری مدرن، منظم و جذاب از زیارت اربعین طراحی شدهاند تا با استانداردهای بصری و فرهنگی مخاطبان اروپایی هماهنگی بیشتری داشته باشند و از کلیشههای رایج درباره خاورمیانه و اسلام فاصله بگیرند.
۵. ما نماینده دولت ایران نیستیم:
با توجه به تصور رایج درباره حمایت مالی ایران از گروههای شیعه و تنشهای دیرینه این کشور با غرب، گروههای شیعه در غرب به شدت مراقب هستند تا هرگونه ارتباط با ایران را تکذیب کنند. این حساسیت پس از سال ۲۰۲۲ و پوشش گسترده رسانهای پرونده مهسا امینی و جنبش «زن، زندگی، آزادی» تشدید شده است. مشاهدات در ایتالیا و مطالعات پیشین (کاراجیولی ۲۰۱۳، ص ۱۹۷) نشان میدهد که گروههای شیعه در زمان ناآرامیهای سیاسی ایران، اغلب هدف ایرانیان غیرمذهبی قرار میگیرند.
– تجربیات فعالان:
– یک زن فعال در اوترخت و دیگری در رم گزارش دادند که توسط ایرانیانی مورد حمله قرار گرفتهاند که آنها را به عضویت در سپاه پاسداران یا سازمانهای امنیتی ایران متهم کردهاند.
– پس از ۲۰۲۲، زنان محجبه ایرانی در کشورهای مختلف اروپایی با آزار هموطنان خود مواجه شدهاند.
– برخی از اطلاعرسانان این تحقیق به دلیل واکنشهای تند ایرانیان، فعالیتهای خود را در سال ۲۰۲۲ متوقف کردند.
– تفاوتهای فرهنگی در نگرانیها:
– فعالان ایرانی در مصاحبهها (شاید به دلیل مصاحبه با یک زن ایرانی بیحجاب و با توجه به بار سیاسی حجاب در ایران) به طور پیشدستانه تأکید میکردند که حرکت آنها هیچ حمایتی از ایران دریافت نمیکند و کاملاً «مردمی» (mardomī) است.
– این نگرانی در میان فعالان پاکستانی و عراقی که نمیتوان آنها را به دریافت کمک مالی از دولتهای متبوعشان متهم کرد، وجود ندارد. دستورالعمل عکاسی به صراحت توصیه میکند از عکاسی از دیپلماتها یا هر نمادی که ممکن است تداعیگر آنها باشد، خودداری شود تا جنبش «مردمی» باقی بماند.
– در ۳۰ ژوئن ۲۰۲۲، بحثی در «پشت صحنه» AWW درباره استفاده از آهنگی با محتوای سیاسی (سلام فرمانده) در کلیپ ویدیویی اینستاگرام کمپین پیش آمد که موجب نارضایتی برخی اعضا شد. برای افزایش جذابیت مردمی و جهانی ابتکارات خود، ایرانیان علاقهمند به جذب اعضای غیرایرانی هستند. حضور زنان بیحجاب در «جلوی صحنه» ایرانیان، به ویژه پس از تحولات ۲۰۲۲، تشویق میشود تا نشان دهد این اقدامات دولتی نیستند. این اقدامات با هدف ایجاد تمایز واضح بین فعالیتهای مردمی شیعیان و سیاستهای دولت ایران طراحی شدهاند تا از بهرهبرداری سیاسی جلوگیری شود و اعتماد مخاطبان غربی جلب گردد.
۶. ما با شما متفاوت نیستیم:
نیاز به بقا در بافت خارجی، محرکی برای تغییر در مناسک شده است. مهاجران برای بقا از استراتژی همگونسازی با جامعه میزبان استفاده میکنند (آنجلینی و همکاران ۲۰۱۵). این همگونسازی هم تجربه زندگی مهاجران را بهبود میبخشد و هم عاملی کلیدی در سازگاری روانی آنان با جامعه جدید است (بری و سام ۱۹۹۷، ص ۳۰۲).
در طول کمپینها، شرکتکنندگان بر شباهتهای میان تشیع و برخی عناصر مذهبی جامعه میزبان تأکید میکردند. برخی به روایتهای قدیسان مسیحی در میان شخصیتهای کربلا یا عزاداران امام حسین در سده ها ی میاته اشاره میکردند. این «ساخت شباهت» در میان شیعیان یونان نیز مشاهده شده است (خاتزیپروکوپیو و خاتزیپروکوپیو ۲۰۱۷).
در سال ۲۰۱۷، زمانی که برای اولین بار با ابتکاری که بعدها به نام «عاشورای جهانی» شناخته شد مواجه شدم، بروشور ایتالیایی مفصل و پیچیدهای را که همراه با دستههای عزاداری در میلان توزیع میشد بررسی کردم. صفحه اول این بروشور با این دو جمله آغاز میشد: «من در نبردی علیه بیعدالتی هستم. آیا شما هم به من میپیوندید؟» در صفحه دوم، مقایسهای میان حسین و عیسی مسیح انجام شده بود که به شباهتهای میان مادران و یارانشان اشاره داشت.
میدانستم که این شباهتها بین حسین و عیسی در اروپا کشف نشده بود، اگرچه بازتولید این مقایسهها در اینجا صورت گرفته بود. در واقع، منبع این بروشور مجموعه سخنرانیهای مرتضی مطهری (درگذشته ۱۹۷۹) بود که بعدها در کتابی با عنوان «حماسه حسینی» منتشر شد.
در فصل سوم این کتاب که به بررسی شباهتهای میان عیسی و حسین میپردازد، مطهری رویکردی انتقادی به روایتهای مربوط به حسین اتخاذ کرد که توسط واعظان برای برانگیختن احساسات عزاداران جعل شده بود. به گفته او، این رویکرد اسطورهپردازانه منجر به «تحریفهای مفهومی» تحت تأثیر الهیات مسیحی شده بود.
یکی از مواردی که مطهری به چالش کشید، باور «نادرست» به شباهت حسین و عیسی در زمینه نجات بخشی ادعایی آنان برای بشریت بود. او اولاً تأکید کرد که عیسی هرگز کشته نشد و ثانیاً اگرچه حسین به شهادت رسید، اما این کار برای نجات بشریت نبود. در عوض، شباهتهای آنها ناشی از مادرانشان بود که هر دو طاهره، صدیقه، بَتول و مخاطب فرشتگان بودند. شباهت دیگر در بارداریهای به ظاهر معجزهآسای آنان بود. علاوه بر این، هر دو حسین و عیسی از برکت برخوردار بودند. چهارم اینکه مردم هم تولد و هم شهادت ادعایی هر دو را جشن میگیرند. در نهایت، هر دو قهرمان پیش از ترک این جهان، گفتگویی نمایشی با یاران و حواریون خود داشتند.
در بروشور AWW، موارد انتقادی و جدلی حذف شده و صرفاً بر شباهتهای بین این دو شخصیت بینظیر تأکید شده است. به همین ترتیب، در بروشور سازمان اربعین، احساساتی که عراقیها را به استقبال از زائران سراسر جهان وامیدارد، با عشق به مسیح مقایسه شده است. اگرچه برخی اطلاعدهندگان که در حوزه علمیه تحصیل کرده بودند – مانند یکی از هماهنگکنندگان سازمان اربعین – معتقد بودند که نباید امام حسین و مسیح را مقایسه کرد تا از تحریفهای الهیاتی درباره دلایل قربانی شدن آنان جلوگیری شود، اما فعالان کمپینها به مفاهیم عشق و فداکاری به عنوان عناصر کلیدی که این دو قهرمان را به هم پیوند میدهد، استناد میکنند.
این تطبیق واقعه کربلا به طور خاص تحمل میشود، زیرا رهگذران اروپایی – مانند بسیاری از شیعیان عادی – معمولاً آنقدر در الهیات مسیحی یا اسلامی تبحر ندارند که بتوانند آموزههایی مانند نجاتبخشی را ارزیابی کنند. این رویکرد انعطافپذیر به فعالان اجازه میدهد تا با حفظ اصالت پیام خود، آن را در قالبی ارائه دهند که برای مخاطبان اروپایی قابل درک و جذاب باشد، بدون اینکه وارد مباحث پیچیده کلامی شوند که ممکن است باعث سوءتفاهم یا انحراف از اهداف اصلی کمپین شود.
۷. نتیجهگیری
در مقایسه با تسنن، این شاخه کوچکتر از اسلام گسترش جغرافیایی محدودتری را تجربه کرده و در نتیجه از تنوع فرهنگی و زبانی کمتری در آیینهای خود برخوردار است. با این حال، مواجهه با «دیگری» – چه به عنوان مهاجمان استعمارگر در سرزمینهای شیعهنشین و چه به عنوان جوامع میزبان مسلط برای مهاجران – شیعیان را واداشته تا آیینهای خود را هم از نظر زبانی و هم فرهنگی بازتعریف کنند، هرچند این کنشگری با نتایج متناقضی همراه بوده است.
در طول سده ها، تراژدی کربلا به عنوان محور فراتاریخی هویت شیعی عمل کرده و ابزاری برای بسیج اقدامات در زمانها و مکانهای مختلف بوده است. در میان شیعیان، مأموریت امام حسین همواره به عنوان مبارزهای برای عدالت معرفی شده، اما معانی و مصادیق عدالت بسته به نوع تغییر اجتماعی که شیعیان به دنبال آن بودهاند، تکامل یافته است. در مورد حاضر، این کنشگری در جهت ترویج ادغام شیعیان در اروپا سازماندهی شده است. بنابراین، عدالت به معنای ادغام در جوامع میزبان جدید و همزیستی مسالمتآمیز با آنها باز تعریف میشود.
شیعیان تحصیلکرده و جوان که از طریق چالشهای زندگی در بافتهای عمدتاً غیرشیعی به خودآگاهی رسیدهاند، درک میکنند که سنت آنها باید هم از نظر شکل و هم محتوا بازسازی شود تا ارتباط مؤثری با جوامع میزبان برقرار کند و «سوءتفاهمهای» آنها را برطرف نماید. آنها هویت خود را به شیوهای سلبی بازسازی میکنند و عناصری که مانع ادغام آنها در این بافتها میشوند را حذف میکنند. گویی مجسمهسازانی هستند که با تراشیدن بخشهای نامطلوب تصویر خود، تصویر «درست» را خلق میکنند. در نتیجه، موضع حسین که در اصل قیامی علیه وضع موجود بود، به آشتی با آن تبدیل میشود. این آشتی از طریق بازتعریف سنت و ارائه خود مطابق با استانداردهای رفاه و همزیستی مسالمتآمیز در جوامع میزبان حاصل میشود. این استانداردها همچنین تحت تأثیر جنبشها، قیامها و جنگهای خاورمیانه قرار دارند. پرهیز از لباس سیاه و معرفی زیارت اربعین به عنوان فعالیتی مناسب برای جوانان و افراد مرفهی که در آبوهوایی مشابه اروپا زندگی میکنند، همگی بخشی از این کنشگری هستند.
الف) تأثیر فاصله جغرافیایی بر بازنمایی سنت:
اجرای این «نمایش» هنگامی مؤثرتر است که سنت از نظر جغرافیایی به اندازه کافی دور باشد تا امکان آرمانیسازی آن فراهم شود. در سازمان اربعین، سنت از طریق عکاسی منتقل میشود – عکسهایی که با دقت انتخاب شدهاند تا تصویری «مناسب» از خود ارائه دهند. در مقابل، «اجرایی» که همراه با عزاداری سنتی انجام میشود، باید آنچه را که به طور عمومی در حال رخ دادن است توجیه کند و بنابراین فضای کمتری برای آرمانیسازی خود دارد.
ب) نقش نسل در بازتعریف سنت:
علاوه بر فاصله جغرافیایی از سنت، احساس و عمق تعلق به بافت میزبان غیرشیعی نیز نقش مهمی در نحوه صادرات سنت ایفا میکند. در حین کارزها، نسل اول و دوم مهاجران شیعه با استفاده از منابع اجتماعی-زبانی متمایز خود، به شیوههای متفاوتی عمل میکنند. نسل دوم در ابراز خود به عنوان بخشی از واقعیت جدید اروپایی اعتمادبهنفس بیشتری دارد و اغلب خواستار خدمات ملموستری است.
ج) کارکرد آزمایشگاهی کمپینهای اطلاعرسانی:
این کمپینها به عنوان آزمایشگاههای مردمی برای بحث و آزمون راهبردهای ادغام شدن در اروپا عمل میکنند. آنها توسط «پشتصحنههای» فراملی و فرازبانی پشتیبانی میشوند که در آن محتوای ارائه شده در «جلوی صحنه» عمدتاً غیرشیعی مورد بحث قرار میگیرد. در این «پشتصحنه»، پرسشهای بسیاری مطرح و بررسی میشوند، از جمله:
– آیا باید زنان بیحجاب مشارکت داده شوند؟
– آیا اطلاعات باید همراه با دستههای عزاداری ارائه شود یا مستقل از آن؟
– آیا باید به مردم گل تعارف کرد؟
– آیا باید از نمادهای بینالمللی صلح مانند شاخه زیتون و کبوتر در لوگوها و نمادهای گرافیکی بروشورها استفاده کرد؟
د) تمایز سنت گرایان برون زا از سنت گرایان:
در حالی که سنت گرایان مورد نظر ارجمند، سنت را برای غلبه بر «دیگری» بازسازی میکنند، سنت گرایان برون زا این کار را برای گفتگو با «دیگری» انجام میدهند. کنشگری سنت گرایان برون زا منجر به بازتابهای جدید الهیاتی، تاریخی و معناشناختی میشود و امکان پیوندهای بیشتر زبانی و دینی را در آیین فراهم میآورد.
ه) پیامدهای این تحول:
این فرآیند:
- سنت شیعی را از حالت ایستا خارج میکند
- امکان گفتگوی بیندینی و بینفرهنگی را افزایش میدهد
- هویت شیعی را در بافتهای جدید بازتعریف میکند
- مرزهای مذهبی را انعطافپذیرتر میسازد
- الگویی برای تعامل سنتهای دینی با جوامع مدرن ارائه میدهد
دکتر مینو میرشاهولد
🔸 پژوهشگر برجسته جامعهشناسی دین با تمرکز بر آیینهای زیارت و تحولات تشیع در جهان معاصر
♦️دکتر میرشاهولد، دانشآموخته فلسفه از دانشگاه بولونیا و دارای درجه دکتری جامعهشناسی از دانشگاه تورین است. از سال ۲۰۲۰ تاکنون، ایشان با کرسی مطالعات اسلامی در دانشگاه پیزای ایتالیا همکاری علمی مستمر داشتهاند. تمرکز اصلی پژوهشهای ایشان بر تحولات آیینی، بازتولید مناسک عاشورا، بازنمایی فضای قدسی در جوامع دیاسپورایی، و نیز تحلیل پدیده زیارت در بسترهای نوپدید رسانهای و اجتماعی است.
♦️آثار علمی ایشان با نگاهی بینارشتهای، ابعاد فرهنگی، اجتماعی و آیینی تشیع معاصر را، بهویژه در متن جوامع مهاجر اروپایی، مورد واکاوی قرار میدهد. مطالعات ایشان نقش مهمی در تبیین روندهای جدید دینداری، شکلگیری جوامع شیعی در غرب، و صورتبندی نوین مناسک زیارت داشته است.
❇️برخی از مهمترین آثار مرتبط با مطالعات زیارت و تشیع معاصر به قلم ایشان عبارتاند از:
📘 Transnational Karbala: From Rebellion to Reconciliation –
تحلیلی نو از جهانیشدن آیین کربلا
📘 Ashura in Italy: The Reshaping of Shi’a Rituals –
بازخوانی مناسک عاشورا در بستر اروپایی
📘 Creating the Shi’i Sacred Space in Italy –
مطالعهای درباره شکلگیری فضاهای قدسی در غرب
📘 Shi’a Smartphone Communities: Trends of Continuity and Change –
بررسی دینورزی دیجیتال و جوامع شیعی آنلاین
📘 A Silent Quest for New Shīʿa Religious Leaders in Italy –
تحلیل کنش دینی و بازتعریف مرجعیت مذهبی در مهاجرت
مقالات و کتابهای ایشان در نشریات علمی طراز اول چون:
🔺Entangled Religions
🔺Religions
🔺Journal of Muslims in Europe
🔺British Journal of Middle Eastern Studies
منتشر شده و مورد توجه دانشگاهیان و متخصصان مطالعات دینی در سطح بینالملل قرار گرفته است.
مقاله کربلای فراملی؛ از قیام تا آشتی(به زبان انگلیسی) در قسمت دانلود قابل دریافت است