در دورههای دانشافزایی دانشگاهیان، یکی از عناوین مورد گفتگو، تاریخ علم و تمدن اسلامی و یکی از دغدغههای مطرح در آن، نقش ایرانیان در شکلگیری این پدیده فاخر است. جدای از رویکردهای ملی گرایانه، این مقوله جای گفتوگوی جدی دارد و بایسته مینماید هر چند به کوتاهی از آن سخن به میان آید. چنان که دانسته است، از زمانی که اسلام برآمد تا وقتی که تمدنی شگفتانگیز و متمایز از آن چه در جهان زمانهاش وجود داشت، پدید آورد، مدت زیادی طول نکشید. سرعت شتابآلود و بالان تمدن اسلامی، در همیشه تاریخ مایه شگفتی اهل تحقیق، به ویژه مستشرقان بوده است.
این تمدن در دورهای تکون یافت که به تعبیر امام علی(ع) نور پیشرفتگی در دنیا به خاموشی گراییده بود۱ و دنیای غرب در قرون وسطا، یعنی عصر تاریکی، جهالت و انکیزیسیون (تفتیش عقاید) به سر میبرد. بی گمان تمدن اسلامی، بیش از هر چیز متأثر از آموزههای وحیانی و سنت اسلامی بود که با تلاش جامعه اسلامی و بهرهگیری از دستاوردهای تمدنی روم، یونان، بینالنهرین و هند به سرعت شکل گرفت، اما بیش از همه، این ایران و ایرانیان بودند که در تکوین آن نقش آفریدند. نقش تمدنی ایران در دو ساحت قابل پیگیری و مداقه است؛ یکی در ساحت انتقال داشتههای تمدنی پیشین به جهان اسلام که در علوم مختلف پزشکی، نجوم، ریاضی و هم چنین خداینامکها و شاهنامهها دیده میشود و دو دیگر در ساحت حضور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و علمی ایرانیان در دوره اسلامی است که با هیچ یک از اقوام دیگر قابل مقایسه نیست. عنایت به نکته اخیر، به ویژه با توجه به ستمی که دنیای عرب نسبت به ایران و ایرانیان روا میدارد، شایان اهتمام است. مرحوم مطهری در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران، آورده است: به اعتراف همه مطلعين، ما در اين مدت خدمات ارزنده و فوقالعاده و غيرقابل توصيفى به تمدن اسلامى نمودهايم و در ترقى و تعالى اين دين و نشر آن در ميان ساير مردم جهان، از ساير ملل مسلمان، حتى خود اعراب، بيشتر كوشيدهايم. هيچ ملتى به اندازه ما در نشر و اشاعه و ترويج و تبليغ اين دين فعاليت نداشته است.۲
نقش ایرانیان در ایجاد تمدن اسلامی و نشر دیانت، البته از قبل توسط نبی اکرم (ص) پیشگویی شده بود. آن حضرت برابر روایات معتبر که ذیل آیه ۳۸ محمد، وَ انْ تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَيْرَكُمْ ثُمَّ لايَكونوا امْثالَكُمْ؛ اگر شما به قرآن پشت كنيد، گروهى ديگر جاى شما را خواهند گرفت كه مانند شما نباشند، آمده فرموده بود که مراد خداوند از قومی که جایگزین تازیان خواهند شد، مردانی از فارس اند.۳ آن حضرت هم چنین فرمود: اگر دین،۴ ایمان یا عمل به ثریا بیاویزد، مردانی از فارس به آن دست مییابند.۵ اما از همه اینها ارجمندتر سخنی است که آن بزرگ فرمودند اگر دانش به آسمان برود، مردان ایران آن را به چنگ میآورند.۶ تاریخ به خوبی بر این غیبگویی گواهی داد و ایرانیان دین، ایمان، عمل و علم را در تاریخ اسلام با همه موانع و بد بینیها، به چنگ آورده و آن را به اوج رساندند و اگر اینان نبودند، اسلام مسیر دیگری را میپیمود.
ایرانیان نه تنها در ترجمه متون مختلف به زبان عربی و توسعه علوم دخیله (علوم بیگانه) در جهان اسلام نقش آفریدند، بلکه رشد و شکوفایی علوم اسلامی و حتی ادبیات عرب مرهون تلاش اینان است. همانگونه که میدانیم، در میان شیعه، چهار کتاب معتبر حدیثی وجود دارد که نویسنده همه آنها ایرانی بودهاند: ۱- محمد بن يعقوب كليني (۳۲۹) مولف كتاب كافي، از کلین یکی از روستاهای ری؛ ۲- محمد بن علي بن بابويه قمي معروف به شيخ صدوق (۳۸۱) صاحب کتاب من لايحضره الفقيه از قم و ۳- محمد بن حسن طوسي (۴۶۰) صاحب دو كتاب التهذيب و الاستبصار از سرزمین خراسان، و نویسندگان شش کتاب معتبر حدیثی اهل سنت (صحاح سته) نیز بدون استثنا از دیار ایران بودهاند؛ ۱- محمد ابن اسماعيل بخاري (۲۵۶) مولف صحيح بخاري از بخارا؛ ۲- مسلم بن حجاج نيشابوري (۲۶۱) صاحب صحيح مسلم از نیشابور؛ ۳- ابن ماجه، محمد بن يزيد قزويني، (۲۷۳) صاحب سنن ابن ماجه از قزوین؛ ۴- ابوداود، سليمان بن اشعث سجستاني (۲۷۵) صاحب سنن ابي داود از سیستان؛ ۵- محمد بن عيسي ترمذي (۲۷۹) صاحب جامع ترمذي از ماوراء النهر و ۶- محمد بن علي نسايي (۳۰۳) صاحب سنن نسايي از شهری در خراسان قدیم. گذشته از این، در ادبیات عرب نیز سيبويه، ابوعلي فارسي، زجاج، جرجاني و دیگران که از صاحب نظران به شمارند، از سرزمین ایران بودهاند، هم چنین بزرگترین مورخان، بزرگترین مفسران، بزرگترین متکلمان و بزرگترین فیلسوفان اسلامی برخاسته از دیار ایران بودهاند. پس این ادعا نا بجا نیست که شناخت تمدن اسلامی بدون شناخت ایران و ایرانی ممکن نیست و اساسا تازیان مسلمان بدون تدبیر ایرانیان پاک باخته نمیتوانستند کاری از پیش ببرند. این سخن سليمان بن عبدالملك، خلیفه اموی شنیدنی است که ميگويد: من در شگفتم از اين اعاجم كه هزار سال حكومت كردند بي آن كه ساعتي به ما نياز داشته باشند و ما يك صد سال حكم رانديم بي آن كه يك ساعت از آنان بي نياز باشيم.۷
پی نوشت مطالب
۱- نهج البلاغه، خطبه ۸۹
۲- مجموعه آثار، مطهری، ج ۱۴، ص ۵۴
۳- ترمذی، سنن ترمذی، ج۵، ص۶۰.
۴- المصنف، ابن ابی شیبه کوفی، ج۷، ص۵۶۳؛ مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۳، ص۳۵۸.
۵- مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۲، ص۲۹۶؛ مجمع البیان، شیخ طبرسی، ج۹، ص۱۸۰.
۶- مسند احمد، احمد بن حنبل، ج۲، ص۴۲۰؛ بحارالانوار، مجلسی، ج۱، ص ۱۹۵
۷- الموفقيات، ابن بكار، ص ۱۸۶
منبع: خبرآنلاین.