در جوامع قبيله اي زنان به لحاظ مشارکت در امور زندگي، داراي موقعيت مناسبي هستند. به همين سبب در قبايل ترک نيز مانند مغولها زنان احترامي خاص داشتند و زن و مرد از حقوق و امتيازات مساوي برخوردار بودند. “زنان در اداره امور خانواده، معيشت و مسائل گوناگون از جمله مشارکت در جنگ، همراه و همکار مردان قبيله و پا به پاي آنان در تلاش و تکاپو بودند.”
در عصر مغول و تيموريان به علت خصلت قبيله اي زنان از حقوق و امتيازات بيشتري برخوردار بودند، به طوري که در قانون مغول اين امتياز مسجل بوده است:
“اگر زني نزد امير برود و از او در مورد جزاي خود و يا خويشانش عفو بخواهد، به خاطر احترام زنان، اگر جرم کوچک باشد بخشوده مي شود. در صورت سنگين بودن جرم مجازات به نصف تقليل مي يابد.”
مقام و موقعيت بانوان در نزد اقوام ترک و مغول ابن بطوطه سياح نامدار مراکشي قرن هشتم هجري را که به قول معروف ربع مسکون آن روزگاران را مورد بازديد قرار داده و سفرنامه يارحله وي مورد استناد است به تعجب وا داشته به طوري که مي نويسد:
“چيزيکه در اين بلاد مايه تعجب فراوان بود احترامي بود که درباره زنان خود داشتند. مقام زن در ميان اين مردم بيش تر از مقام مرد است. اول باري که زنان امراي آن نواحي را ديدم در موقع حرکت از قرم بود که زوجه امير سلطيه را در ارابه او مشاهده کردم. سراپاي ارابه با روپوش کبود رنگ عالي تزئين گرديده و پنجره هاي آن باز بود …”
در باره موقعيت زنان شاخص در دستگاه حکومتي مي نويسد:
“مقام زن پيش ترکها و مغولها خيلي بلند و محترم است چنانکه بالاي فرامين شاهي مي نويسند: بفرمان سلطان و خواتين … هر يک از خاتونها، شهرها و ولايت ها با عوائد فراون در دست خود دارند و در مسافرتها [يي] که با سلطان مي کنند اردوي جداگانه اي دارند.”
هارولدالمب درباره خصوصيات بانوان اين عصر چنين آورده است:
“در آن روزها زنان تاتار بي پرده حرکت مي کردند. حرم و پرده نشيني ميان زنان تاتار معمول نبود و با مردان خود بر پشت زين نشسته در سفرهاي جنگي و زيارت مکه و گردش همراه بودند از غرور و افتخار پدران فاتح خويش سهم مي بردند و چون در هواي آزاد نشو و نمو يافته بودند طبعاً نشاط و شادابي فوق العاده داشتند. مادران و جده هاي آنان همه امور خانوادگي حتي دوشيدن شير شتر و چکمه دوزي را به عهده مي گرفتند.
زنان تاتار در زمان تيمور حق مالکيت داشتند و جهاز و هديه هايي که به آنان اعطا مي گشت متعلق به خودشان بود… و بر عکس زنان اروپايي هيچ گاه پشت کارگاه قلابدوزي و قالي بافي نمي نشستند. زنان تاتار همپاي جنگجويان به ميدان مي آمدند و در منزل مشغول بچه داري بودند و در جشن ها و شادي ها با شوهران شرکت مي کردند و اگر مردان شان شکست مي خوردند زنها جزء غنائم ديگر به اسارت مي رفتند.”
بانوان تيمور در پيشرفت کار و موفقيت وي تأثير مهمي داشتند و هر يک از آنان در موقع خود وظايف مهمي بجاي آورده اند معذلک در زمان حيات وي زنان حرمسرا در امور کشوري دخالت نمي کردند فقط در بعضي موارد موفق مي شدند از حدت خشم و غضب تيمور و زياده روي در شقاوت و مجازات شاهزادگان و اطرافيان بکاهند.
ازجمله وظايف بانوان درباري مشارکت در تربيت شاهزادگان تيموري بود. فرزندان خاندان سلطنت را پس از تولد و انجام مراسمي از والدين جدا مي کردند و تحت نظارت يکي از بانوان بزرگ تربيت مي شد.
کلاويخو در سفرنامه اش از برگزاري ضيافت بزرگي در سال 807هجري با حضور خود وي خبر مي دهد که در آن شاهزاده خانم ها اجازه داشتند که مستقلا مجلس جشن و سرور با حضور مردان تشکيل دهند.
بانوان شاخص در عهد جانشينان تيمور
شادملک آغا سرآمد زنان دربار سمرقند در زمان زمامداري خليل سلطان از نوادگان و جانشينان تيمور توسط امير سيف الدين از امرا تيمور از ايران به سمرقند آورده شد و جزو زنان امير سيف الدين بود. خليل سلطان پسر ميرانشاه فرزند تيمور به اين بانو توجه پيدا کرد و امير سيف الدين وي را به خليل سلطان واگذار نمود. شادملک در سمرقند شيوه درباري را فرا گرفت و خليل سلطان شيفته او شد. اين توجه و علاقه به حدي رسيد که باعث خشم و غضب تيمور گرديد و درباري را فرا گرفت و خليل سلطان شيفته او شد. اين توجه به حدي رسيد که باعث خشم و غضب تيمور گرديد و فرمان قتل وي را صادر کرد اما سراي ملک خانم يعني خانم بزرگ دربار طلب عفو کرد و تيمور نيز درخواست وي را پذيرفت و شادملک نجات يافت.
“خليل سلطان سرانجام پس از پيروزي ها و ناکامي ها شکست خورد و کردار و رفتار وي و شادملک نارضايتي عمومي را در سمرقند افزايش داد و قحط و غلانيز مزيد بر علت شد و بر وخامت اوضاع افزود بالاخره خليل سلطان به دست خداداد حسين که از اميران متنفذ و زماني سرپرست و مشاور او بود اسير افتاد.” شاهرخ پس از تسلط بر سمرقند خليل سلطان را همراه شادملک به حکومت ري فرستاد خليل سلطان در، ري فوت کرد و شادملک نيز تاب دوري وي را تحمل نکرد به ضرب خنجري به زندگاني خود خاتمه داد و به نوشته ابن عربشاه هر دو را در ري در يک گور به خاک سپردند. اين سرگذشت يکي از حوادث ظريف و حساس اين دوره مي باشد که با شقاوت هاي عصر تيموري چندان سازگار نيست.
گوهرشاد آغا دختر غياث الدين ترخان از امراء بزرگ صاحب قران امير تيمور و همسر شاهرخ و مادر الغ بيک است. وي بانويي با ذکاوت و مقتدر و در دستگاه حکومتي شاهرخ داراي نفوذ فراوان و در کليه امور نظارت داشته است. “گفته مي شود که نفوذ مقتدرانه گوهرشاد در معيت فرزندان و تعدادي از دولتمردان نظمي در حکومت شاهرخ بوجود آورده که باعث فراهم آمدن آرامش و رفاه در اکثر قلمرو حکومت وي گرديده و شهرت شاهرخ مديون کارآيي و درايت گوهرشاد مي باشد.”
از ماندگارهاي گوهرشاد در ايران مسجد جامع گوهرشاد مشهد از شاهکارهاي معماري اسلامي محسوب مي شود. اين بنا توسط مهندس، معمار و طراح نامدار عصر تيموري قوام الدين زين الدين شيرازي ساخته شده است. اين مسجد در سال 821هجري به دستور و هزينه مالي گوهرشاد احداث و جزو ملحقات بناهاي آستان قدس رضوي است بنابراين فاقد ورودي جداگانه است و از جمله آثار ارزشمند اين مجموعه کتيبه کاشي به خط بايسنقر فرزند شاهرخ مي باشد. مجموعه مسجد جامع گوهرشاد مشهد علاوه از سبک معماري داراي کاشيکاري ها و کتيبه هاي فوق العاده زيبا و جالب است، به همين علت يکي از شاهکارهاي معماري محسوب مي شود. از ديگر آثار گوهرشاد مي توان از مسجد جامع و مدرسه و خانقاه شهر هرات نام برد که اين مجموعه نيز از آثار کم نظير معماري اسلامي به حساب مي آيد.
“ازجمله بانواني که در مقدرات حکومت تيموريان دخالت داشته اند مي توان از فيروزه بيگم مادر سلطان حسين بايقرا و نيز خديجه بيگم همسر وي را نام برد که هر يک در موراد حساس سعي داشتند در اداره امور مملکت موثر واقع شوند.”
در عصر تيموريان گذشته از رونق بازار خريد و فروش کنيز و غلام و به بردگي کشاندن زنان و مردان اسير در جنگ هاي متعدد و فروش آنها در بازارهاي تجارت برده براي جلب توجه و رضايت بزرگان هديه دادن زن نيز متداول بوده است. در داستان شادملک و خليل سلطان متوجه شديم که اين زن ابتدا متعلق به امير سيف الدين بود بنابر خواست خليل سلطان به وي واگذار گرديد و نيز در مورد تيمور چنين آمده است:
“در عهد تيموريان طبق مدارک موجود، امراء و سلاطين جهت جلب دوستي يکديگر اقدام به هديه دادن زن نيز مي کردند و از اين راه براي ايجاد مودت سود مي جستند و آنان را در رديف ساير اشياء و اجناس به دربار يکديگر مي فرستادند. زماني که تيمور به فتح بزرگ آنقره نايل شد، تصميم گرفت تا از جانب خويش سفيراني را با تحف و هداياي بسيار که نشانه محبت و علاقمندي وي نسبت به پادشاه کاستيل باشد بفرستد. اين سفير که بزرگي از قبيله جغتاي بود، حاجي محمد نام داشت و با خود نامه تيمور و تحف گرانبهاي او را براي پادشاه کاستيل همراه داشت.
“… حاجي محمد به دربار اعليحضرت هانري آمد و آنچه تيمور لنگ به عهده او گذاشته بود عرضه کرد و نامه ها و هدايا و جواهرات و زنان که مسيحي بودند و تيمور آنها را از ترکان در جنگ آنقره به غنيمت گرفته بود تقديم داشت.”
نتيجه
به علت خصلت قبيله اي و شرايط اجتماعي به طور کلي در عصر تيموريان نيز مانند ادوار مغولان زنان از شرايط بهتر و مساعدتري برخوردار بوده اند. اين شرايط در زمان تيمور به حدي اصولي و قابل تأمل است که بنا بر روايات کلاويخو “بانوان تيمور را قادر مي سازد مجالس جشن و سرور بر پا کنند که تشريفات و عظمت آن در تاريخ بي نظير است. گرچه تيمور معمار خوبي براي ساختن مناره ها و برج هاي کله قندي از سرهاي آدميان و يکي از قسي القلب ترين و بي رحم ترين مردان تاريخ است و ليکن در شرح حال وي به غير از جريان چلبان آغا شرحي از قبيل قتل و سوزاندن زنان همان طوري که بعدها در دربار سلاطين صفوي بالاخص شاه عباس دوم متداول بود آورده نشده است.”
رفتار وي با بانوان در مراسم رسمي و مجالس و طرز جلوس آنان در محافلي که کلاويخو شرح مي دهد مؤيد اين است که در آن دوران مقام و منزلت خاص خود را داشتند اگر چه مثل دوران مغولان به حکومت نمي رسند اما همان طوري که اشاره شد رأي آنان در امور مملکتي بي تأثير نبوده است.
“از نوشته ابن بطوطه در رابطه با وضعيت اجتماعي زنان متوسط جامعه نيز متوجه مي شويم، “زنان در بازار به خريد و فروش اشتغال دارند و بطور آزادانه بدون هر قيد و بندي در رفت و آمدند.”
همان طوري که اشار شد بنا بر عقيده ها رولدلمب بر خلاف زنان اروپايي که در آن ايام وقت شان را در پشت کارگاه قلابدوزي و قالي بافي صرف مي کردند زنان تاتار در جنگ و صلح شريک و همراه و هم سرنوشت همسرانشان بوده اند و عليرغم رفتار و کردار تيموريان با زنان اسير ممالک مفتوحه واقعيت تاريخي نه تنها در مورد زنان شاخص تيموري حتي در مورد زنان متوسط الحال جامعه، نيز چنان بود که در اين مقاله ولو به طور مختصر و گذرا اشارات رفت.”
منابع و مآخذ در آرشيو دفتر انجمن موجود است.
منبع: سایت انجمن زنان پژوهشگر تاریخ