دوشنبه, 3 دی , 1403 برابر با Monday, 23 December , 2024
جستجو

دائرة المعارف اسلام اصلي‌ترين منبع اسلام شناسي در مغرب زمين شناخته مي‌شود؛ اما مقالات اين مجموعه و تصوير ارائه شده از اسلام در آن نيازمند نقد و بررسي است. در اين مقاله ضمن آشنايي با ژوزف الياش و آثار او، به بررسي و نقد مدخل [امام] حسن عسكري[(علیه السلام)]، تنها مقاله وي در دائرة المعارف اسلام مي‌پردازيم.

واژگان كليدي: امام حسن عسكري(علیه السلام)، ژوزف الياش، دائرة المعارف اسلام.

مقدمه

ويرايش دوم دائرة المعارف اسلام، در غرب اصلي‌ترين منبع اسلام شناسي شناخته مي‌شود. مقالات اين مجموعه كاستي‌هايي دارد و بعضاً غرض ورزي‌هايي نيز در آن ديده مي‌شود. در اين مجموعه چند جلدي به هر يك از امامان دوازده‌گانه شيعه: مقاله‌اي اختصاص داده شده است. در اين مقاله به بررسي و نقد مدخل امام حسن عسكري(علیه السلام) در دائرة المعارف اسلام (EI2) و معرفي مؤلف آن، ژوزف الياش، پرداخته‌ايم.

زندگي ژوزف الياش

ژوزف الياش[1] در 25 اكتبر سال 1932 در اورشليم (بيت المقدس) در خانواده‌اي يهودي به دنيا آمد. الياش تحصيلات دانشگاهي را در دانشگاه عبري اورشليم (بيت المقدس)[2] آغاز كرد. در سال 1958 مدرك كارشناسي و در سال 1962 مدرك كارشناسي ارشد خود را از اين دانشگاه گرفت. وي سپس براي ادامه تحصيل در مقطع دكتري به انگلستان رفت و در سال 1966 مدرك دكتري خود را در رشته مطالعات اسلامي از دانشگاه لندن[3] اخذ كرد. او در سال 1967 به آمريكا رفت و با كمك مالي بنياد فورد[4] در مركز مطالعات خاورميانه دانشگاه كاليفرنيا در لس آنجلس،[5] تحصيلات خود را تا مقطع فوق دكتري ادامه داد. او از سال 1967 تا 1971 در UCLAتدريس كرد و همزمان استاديار مطالعات يهودي در كالج اوبرلين[6] شد. از سال 1972 طرح مطالعات يهود و خاورميانه در كالج اوبرلين آغاز شد كه الياش سرپرستي آن را تا پايان عمر بر عهده داشت. او در ضمن اين طرح، دروسي نظير زبان‌هاي عربي و عبري، مطالعات اسلام و تاريخ يهود را تدريس مي‌كرد. الياش در سال 1974 به رتبه دانشياري ارتقا يافت.

او در سال 1972 كمك هزينه مسافرت علمي و كمك هزينه ديگري براي ترجمه و چاپ نسخه خطي فارسي وقايع نامه‌ باباي لطف[7] متعلق به قرن شانزدهم ميلادي را از اوبرلين دريافت كرد.

الياش به بسياري از كنفرانس‌ها دعوت شده است؛ از جمله كنفرانس بين‌المللي خاورشناسان در سوربن پاريس (1973)، كنفرانس بين‌المللي مطالعات يهود در اورشليم (1976) و كنفرانس دانشگاه الازهر در قاهره در مورد اسلام و دنياي مدرن.

الياش از سال 1978 تا زمان وفاتش در 1981 با كمك هزينه اوقاف ملي علوم انساني[8] و كمك هزينه مؤسسه اسميتسن[9] به پژوهش‌هاي خويش ادامه داد. با اين كمك‌ها الياش به ترجمه و چاپ برخي مجموعه‌هاي حديثي شيعه پرداخت.

در سال 1980 الياش مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت و توانست برخي از دستاوردهاي پژوهشي‌اش را مطرح سازد، به ويژه آن گاه كه ادعا كرد آية الله [امام] روح الله خميني [ره] با گروگان‌گيري 52 شهروند آمريكايي عملاً فقه و قوانين شيعي را نقض كرده است.

از آثار ژوزف الياش در مورد شيعه مي‌توان به ترجمه بخش‌هايي از الكافي و كتاب شيعه اماميه با نگاه به سنت روايي آنان اشاره كرد كه كتاب اخير[10] مهم‌ترين تأليف دست نويسي و چاپ نشده الياش محسوب مي‌شود.

وي مقالاتي نيز در نشريات غربي به چاپ رسانده كه عبارت است از:

1. «نظريه فقهاي شيعه اثني عشري در مورد مرجعيت سياسي و فقهي»:

The Ithna ashari – shi'i juristic theory of political and Legal authority, studia Islamica, 29 (1969) pp. 17 – 30.

2. «سوء تفاهماتي درباره جايگاه فقهي علماي ايراني»:

Misconceptions regarding the juridical status of the Iranian 'ulama'.

International Journal of Middle East studies, 10 i (1979) pp. 9 – 25.

3. «درباره پيدايش و تكامل شهادت ثالثه در تشيع»:

On the genesis and development of the Twelver – shi'i three – tenet shahadah, Der Islam, 47 (1971) pp. 265 – 272.

4. «قرآن شيعي؛ بازنگري آراي گلدزيهر»:

The si'ite Quran, A reconsideration of Goldzihers interpretion, Arabica, 16 (1969) pp. 15 – 24.

5. «بررسي كتاب اسلام شيعي»:

Book Review, Shi'ite Islam, International Journal of Middle Eastern studies, 8 (1977), pp. 280 – 285 (reprint).

او همكاري اندكي با دائرة المعارف اسلام داشت و مقاله «[امام] حسن عسكري[(علیه السلام)]» تنها مدخلي است كه براي اين مجموعه نوشت.[11]

بررسي و نقد مدخل امام عسكري(علیه السلام) در EI2

1. نام، القاب و مشخصات ظاهري امام يازدهم(علیه السلام)

ابومحمد حسن بن علي يازدهمين امام شيعيان اثني عشري است. او به القابي چون الصامت، الزكي، الخالص، النقي، الرفيق و الهادي شناخته مي‌شود و پيروانش در زمان حيات وي، او را ابن الرضا مي‌خواندند.[12]

عسكري لقبي است برگرفته از عسكر سامرا كه به او و پدرش امام دهم [(علیه السلام)] اطلاق مي‌شد.[13]

امام حسن عسكري(علیه السلام) القاب ديگري نيز دارد كه الياش به آنها اشاره نكرده است. مانند السراج[14] و الفاضل.[15] خَصيبي در الهداية الكبري، الشفيع، الموفي، التقي، السخي و المستودع را نيز از القاب امام(علیه السلام) دانسته است.[16]

شايان ذكر است كه شيعيان علاوه بر امام حسن عسكري(علیه السلام) به امام هادي و امام جواد(ص) نيز ابن الرضا مي‌گفتند.[17]

الياش به ويژگي‌هاي ظاهري آن حضرت اشاره نكرده است؛ اما بنا بر نقل كليني در كافي، احمد بن عبيدالله بن خاقان آن حضرت را اين گونه وصف كرده است: «جواني گندمگون، با قامتي نيكو، صورتي زيبا و اندامي موزون، با جلالت و هيبت».[18]

2. تاريخ و محل ولادت امام(علیه السلام)

او در مدينه به دنيا آمد. بيشتر منابع شيعه اثني عشري تاريخ تولد وي را ربيع الاول سال 230 مطابق با نوامبر 844 دانسته‌اند؛ اما شيخ كليني ماه رمضان سال 232 مطابق با آوريل 847 را ذكر كرده است (اصول [الكافي]، ص 324).

ادعاي مؤلف در مورد اينكه بيشتر منابع شيعه اثني عشري تولد آن حضرت را در سال 230 ق دانسته‌اند صحيح به نظر نمي‌رسد، زيرا علاوه بر شيخ كليني، شيخ مفيد،[19] امين الاسلام طبرسي،[20] و محدث قمي[21] نيز تولد امام(علیه السلام) را سال 232 ق دانسته‌اند. علامه مجلسي نيز در بحارالانوار از مصباح شيخ طوسي، اقبال الاعمال سيد بن طاوس، مناقب ابن شهر آشوب و مصباح كفعمي، تولد امام (علیه السلام) را به سال 232 ق. نقل كرده است. احتمالاً ادعاي الياش مبني بر تولد امام(علیه السلام) در ربيع الاول 230 ق. از بحارالانوار اخذ شده است؛ اما بايد توجه داشت كه علامه مجلسي اين قول را از ارشاد مفيد نقل كرده است، در حالي كه در ارشاد چنين تاريخي به چشم نمي‌خورد و شيخ مفيد ربيع الثاني سال 232 ق. را تاريخ ولادت امام(علیه السلام) ذكر كرده است؛ چنانكه در مسارالشيعه نيز همين تاريخ را آورده است.[22]

مسعودي سن امام حسن عسكري را در هنگام وفات در 260 ق. 29 سال ذكر كرده است؛ بنابراين از نظر مسعودي امام در سال 231 ق. متولد شده است.[23] ابي عبدالله حسين بن حمدان خصيبي تولد امام عسكري(علیه السلام) را در سال 233 ق. نوشته است.[24] در آثار اهل تسنن، تولد امام در سال‌هاي 231[25] و 232 ق.[26] ذكر شده است.

همچنين الياش تولد امام عسكري(علیه السلام) را در ماه ربيع الاول ذكر كرده است؛ در حالي كه اكثر مورخان، محدثان و تذكره نويسان شيعه و سني ولادت آن حضرت را در ماه ربيع الثاني دانسته‌اند؛[27] اما بر سر روز ميلاد آن حضرت اختلاف وجود دارد و دهم،[28] هشتم[29] يا چهارم[30] ربيع الثاني را ذكر كرده‌اند. شيخ حر عاملي نيز به همين اختلاف اشاره كرده و در ارجوزه خود درباره تاريخ ميلاد آن حضرت چنين سروده است:

مولده شهر ربيع الآخر و ذاك في يوم شريف العاشر

في يوم الاثنين و قيل الرابع و قيل في الثامن و هو شايع[31]

ممكن است الياش تولد امام(علیه السلام) در ماه ربيع الاول را از كتاب وفيات الاعيان ابن خلكان اخذ كرده باشد؛ البته ابن خلكان علاوه بر ماه ربيع الاول، به ماه ربيع الثاني نيز اشاره كرد و هر دو قول را با عبارت «وقيل» آورده است كه نشان مي‌دهد خود او نيز علم به صحت يكي از اين دو قول نداشته است.[32]

الياش ادعا مي‌كند كه شيخ كليني ميلاد امام را در ماه رمضان دانسته است؛ هر چند اين مطلب مي‌تواند صحيح باشد، اما در نسخه‌اي از كتاب الكافي ماه ربيع الثاني به جاي ماه رمضان ذكر شده است.[33]

3. مادر امام(علیه السلام)

«مادر او ام ولدي به نام حُدَيث بود و برخي منابع نام او را سوسن يا سليل ذكر كرده‌اند».

به غير از اسامي فوق، نام مادر آن حضرت را عسفان نيز نوشته‌اند؛[34] اما به نظر مي‌رسد نام صحيح مادر امام(علیه السلام)، سليل باشد؛ چنانكه حسين بن عبدالوهاب (زنده در قرن پنجم) در عيون المعجزات بدان تصريح كرده است.[35]

4. ورود امام(علیه السلام) به سامرا

[امام] حسن عسكري [(علیه السلام)] به همراه پدرش در سال 233 ق / 8 ـ 847 م يا 234 ق / 9 ـ 848 م به سامرا آورده شد و زندگي‌اش را در همان جا ادامه داد.

شيخ مفيد تاريخ نامه متوكل به امام هادي(علیه السلام) براي آوردن ايشان به سامرا را 243 ق ذكر كرده است؛[36] ولي چنانكه در الكافي آمده است، اين تاريخ مربوط به زماني است كه راوي متن نامه را از يحيي بن هرثمه گرفته است؛ از اين رو[37] چنانكه كه ژوزف الياش در مقاله بيان كرده است، امام هادي‌(علیه السلام) و فرزندش امام عسكري(علیه السلام) در سال 233 يا 234 ق. به سامرا آمده‌اند. همان گونه كه ابن خلكان نوشته، امام هادي(علیه السلام) نزديك بيست سال و نه ماه در سامرا به سر برد.[38] از آنجا كه وفات امام هادي(علیه السلام) در سال 254 ق اتفاق افتاده است،[39] بنابراين انتقال آن حضرت به سامرا در سال 233 ق. صورت گرفته است.

5. امام‌‌(علیه السلام) در محدوديت و زندان

وي زندگي‌اش را در انزوا و محدوديت گذراند و در دوره شش ساله امامتش پيوسته زير نظر بود و براي مدتي توسط معتمد [عباسي] زنداني شد.

جعفر برادر امام عسكري[(علیه السلام)] در توطئه‌هايي كه بر ضد امام صورت مي‌گرفت، نقش داشت.[40]

امام حسن عسكري[(علیه السلام)] در دوره شش ساله امامتش تنها به دست معتمد عباسي زنداني نشد، بلكه در زمان خلافت مهتدي( 255 ـ 256 ق) نيز مدتي در زندان بوده است؛ چنانكه ابوهاشم جعفري گفته است:

در دوران مهتدي هنگامي كه در زندان بودم، امام عسكري(علیه السلام) را به زندان آوردند. با كشته شدن مهتدي در سال 256 ق. خداوند جان او را از خطر مرگ رهانيد، زيرا خليفه قصد كشتن آن حضرت را داشت.[41]

امام حسن عسكري(علیه السلام) در دوران حيات پدر بزرگوارش نيز به زندان افتاد.[42]

6. نص امام هادي(علیه السلام) بر امامت امام حسن عسكري(علیه السلام)

مطابق روايات شيعيان دوازده امامي [امام] حسن عسكري[(علیه السلام)] توسط پدرش امام دهم[ع] به عنوان امام معرفي شد؛ اندكي بعد از وفات امام تعيين شده قبلي يعني ابوجعفر محمد و چند ماه قبل از وفات پدرشان امام هادي[(علیه السلام)] در 254 ق / 868 م.

وفات محمد برادر [امام] حسن عسكري [(علیه السلام)] در زمان حيات پدرشان و اختلاف بر سر آنكه امام دهم[(علیه السلام)] آخرين امام بوده است يا نه و همچنين ادعاي امامت از سوي جعفر سبب پديد آمدن نزاع فرقه‌اي شد.

به نظر مي‌رسد ادعاي الياش ناظر به رواياتي همچون دو روايت زير است:

1. علي بن جعفر گويد:

من در زمان وفات محمد پسر امام هادي(علیه السلام) نزد آن حضرت حاضر بودم. آن حضرت به امام حسن عسكري(علیه السلام) فرمود: پسر جان خدا را شكر كن كه درباره تو امري پديد آورد.[43]

2. يحيي بن يسار قنبري گويد:

حضرت ابوالحسن(علیه السلام) (امام علي النقي(علیه السلام) چهار ماه قبل از وفاتش به پسرش حسن وصيت كرد و مرا با جماعتي از دوستان گواه گرفت.[44]

اما رواياتي ديگر نيز وجود دارد كه مطابق آنها امام هادي(علیه السلام) حتي در زمان حيات ابوجعفر محمد، برادر بزرگ‌تر امام عسكري(علیه السلام) فرزندش حسن را به عنوان جانشين خود معرفي مي‌كرد؛ چنان كه در كتاب الكافي آمده است:

علي بن عمر نوفلي گويد: در صحن منزل امام هادي(علیه السلام) خدمتش بودم كه پسرش محمد از كنار ما گذشت به حضرت عرض كردم: قربانت گردم بعد از شما او صاحب ماست؟ فرمود: نه، صاحب شما بعد از من حسن است.[45]

همچنين شيخ طوسي در كتاب الغيبه مي‌نويسد:

احمد بن عيسي علوي مي‌گويد: بر ابوالحسن (امام هادي(علیه السلام) در صريّا (قريه‌اي است كه امام كاظم(علیه السلام) آن را در نزديكي مدينه بنا نهاد) وارد شديم و به آن حضرت سلام كرديم. وقتي ابوجعفر و ابومحمد وارد شدند برخاستيم به سوي ابو جعفر كه به او سلام كنيم. پس ابوالحسن(علیه السلام) فرمود: او صاحب شما نيست؛ بر شماست به صاحبتان و اشاره كرد به ابو محمد(علیه السلام).[46]

نكته ديگر اينكه وصيت امام هادي(علیه السلام) به فرزندش امام عسكري(علیه السلام) چهار ماه قبل از وفات دليل بر اين نيست كه ايشان در همان زمان جانشين خود را تعيين كرده، بلكه اين وصيت يك اعلام عمومي براي شيعيان بوده است. همچنين روايتي كه در آن امام هادي(علیه السلام) به فرزندش امام عسكري(علیه السلام) مي‌فرمايد كه خدا را شكر كن كه درباره تو امري پديد آورد، بيانگر اين نيست كه امامت حق ابوجعفر محمد بوده و با وفات او امامت به امام عسكري(علیه السلام) منتقل شده، بلكه نشان دهنده آن است كه با وفات محمد برادر بزرگ‌تر امام حسن عسكري(علیه السلام)، امامت و جانشيني امام حسن عسكري(علیه السلام) به طور قطعي و مسلم آشكار شده و براي شيعيان جاي شك و ترديدي باقي نمانده است.[47]

7. بيماري و وفات امام(علیه السلام)

امام يازدهم [(علیه السلام)] در اول ربيع الاول 260 / 25 دسامبر 873 بيمار شد و هفت روز بعد وفات كرد. او در خانه‌اش در كنار پدرش مدفون شد. باب او عثمان بن سعيد بود. منابع متقدم شيعي (كليني، اصول [الكافي]، ص 326؛ مفيد، الارشاد، ص 365) مي‌گويند در طول هفته‌اي كه امام عسكري [(علیه السلام)] بيمار بود، خليفه المعتمد پزشكان و خادمانش را براي مراقبت از امام فرستاد و تعداد قابل ملاحظه‌اي از اشراف علوي و عباسي از وي عيادت كردند. منابع شيعي متأخر معتمد را به مسموم كردن وي متهم كرده‌اند.

الياش وفات امام(علیه السلام) را ناشي از بيماري دانسته و مي‌گويد: مسموميت امام(علیه السلام) به دست معتمد ساخته منابع متأخر شيعي است. در منابع متقدم شيعي (مانند الكافي، الارشاد و حتي اعلام الوري) خبري صريح درباره شهادت حضرت و چگونگي آن نيامده است؛ اما در منبعي از قرن ششم مسموم شدن حضرت گزارش شده است. [48] صاحب مجمل التواريخ و القصص (تأليف شده در 520 ق) مي‌نويسد:«و مي‌گويند زهر دادندش در شهور سنه ست و خمسين و مأتين به عهد معتمد اندر و عمرش بيست و نه سال بود».[49]

بايد توجه داشت كه در متن فوق نيز شهادت امام(علیه السلام) با عبارت «و گويند» آورده شده است كه نشان مي‌دهد خود نويسنده نيز به آن اعتماد چنداني نداشته است. شيخ سليمان قندوزي حنفي در ينابيع الموده از الصواعق المحرقه در مورد امام حسن عسكري(علیه السلام) نقل مي‌كند كه «و يقال إنّه مات بالسم ايضاً» كه با كمي دقت مشخص مي‌گردد كه شهادت امام(علیه السلام) در اين نقل نيز به همراه «و يقال» آمده است.[50]

در اين باره محدث قمي مي‌نويسد: «ابن بابويه و ديگران گفته‌اند كه معتمد آن حضرت را به زهر شهيد نمود».[51] به نظر مي‌رسد كه قول ابن بابويه ناظر به رواياتي چون حديث منقول از امام حسن مجتبي(علیه السلام) «ما منّا إلّا مسموم أو مقتول»[52] يا حديث مروي از امام صادق(علیه السلام): «ما منّا إلّا مقتول أو شهيد»[53] باشد. شيخ مفيد با نقد ديدگاه شيخ صدوق، شهادت برخي از ائمه(علیه السلام) را با سم نمي‌پذيرد و مي‌گويد اين امر در مورد همه ائمه(علیه السلام) ثابت نشده است.[54]

امين الاسلام طبرسي نيز مي‌نويسد:

عده كثيري از اصحاب ما مي‌گويند امام عسكري(علیه السلام) با سم مسموم شد و از دنيا رفت، مانند پدر و جدش و ساير ائمه(علیه السلام) و استدلالشان بر روايت امام صادق(علیه السلام) است كه «ما منّا إلّا مقتول أو شهيد»، ولي خداوند عالم است به حقيقت اين امر.[55]

به نظر مي‌رسد همانند ژوزف الياش با استناد به منابع متقدم شيعي نمي‌توان از قول به شهادت امام عسكري(علیه السلام) دفاع كرد؛ اما علاوه بر رواياتي همچون دو روايت فوق كه در كتب متقدم نقل گرديده‌اند و مؤيد شهادت جميع ائمه (علیه السلام) هستند، قراين خارجي همچون زنداني شدن امام حسن عسكري(علیه السلام) در عهد امامت پدر بزرگوارش و همچنين زنداني شدن آن حضرت به دست مهتدي و معتمد در دوران شش ساله امامتش، زندگاني تحت نظر امام(علیه السلام) در سامرا و عمر كوتاه آن حضرت (28 سال)[56] همگي گواه بر شهادت آن حضرت با مسموميت و به امر معتمد است. پيش از اين روايتي از ابوهاشم جعفري نقل كرديم كه پيش از معتمد، مهتدي نيز قصد كشتن آن حضرت را داشته است.[57] ماجراي نماز خواندن ابي عيسي بن متوكل بر جنازه امام(علیه السلام) نيز مؤيد اين نكته است كه خلافت عباسي سعي مي‌كرد خود را از اتهام مسموم كردن امام(علیه السلام) تبرئه كند.[58]

8. نزاع درباب جانشين امام يازدهم(علیه السلام)

در زمان وفات امام يازدهم [(علیه السلام)] بر سر فرزند او نزاع بيشتري در ميان شيعه پديد آمد (نگاه كنيد به مدخل محمد القائم [عج] در ويرايش دوم دائرة المعارف اسلام)[59] برخي عقيده داشتند كه [امام] حسن عسكري[(علیه السلام)] فرزندي به نام محمد بر جاي گذاشته است و ديگران منكر اين امر بودند. اين منكران نيز اتفاق نظر نداشتند. برخي معتقد بودند كه [امام] حسن عسكري [(علیه السلام)] قائم بوده است و باز خواهد گشت. ديگران وفات [امام] حسن عسكري[(علیه السلام)] بدون داشتن فرزند را نشانه‌اي براي اشتباهشان در حمايت از امامت او دانستند و به برادرش جعفر گرويدند. شهرستاني تعداد اين فرق را دوازده فرقه مختلف ذكر مي‌كند (ملل [و نحل]، چاپ Cureton، ج 2، ص 128 ـ 131؛ ولي مسعودي از بيست فرقه ياد كرده است (مروج [الذهب]، ج 8، ص 40).

در اواخر قرن سوم، شيعيان عراق در باب امامت به دو گروه مخالف هم تقسيم شدند: گروهي به فرزند امام عسكري(علیه السلام) اعتقاد داشتند و گروهي نيز گرد فرزندان و فرزند زادگان جعفر بن علي گرد آمده بودند و جعفريه ناميده مي‌شدند. از سرنوشت ديگر گروه‌ها نيز تا قرن چهارم اطلاعي در دست نيست. هم اكنون بدنه اصلي شيعيان اماميه و «هواداران صراط مستقيم تشيع» به فرزند امام عسكري(علیه السلام) به عنوان امام دوازدهم و ولي عصر (عج) اعتقاد دارند؛ اما شواهد نشان مي‌دهد كه در برخي نقاط دور دست، پيرواني براي جعفر مانده‌اند كه تا كنون نيز مذهب خويش را حفظ كرده‌اند.[60]

شايان ذكر است كه شهرستاني برخلاف سخن الياش به يازده فرقه اشاره كرده است.[61]

سخن پاياني

اين مقاله در كتاب تصوير امامان شيعه در دائرة المعارف اسلام به دست حسين مسعودي به فارسي ترجمه شده و محمدرضا جباري آن را در همان كتاب نقد و بررسي كرده است. به علت وجود برخي اشكالات و كاستي‌ها در ترجمه اين مقاله در كتاب مزبور،[i] اين مقاله را بار ديگر در اينجا مورد نقد و بررسي قرار داديم. سعي بر آن بود كه نكاتي افزون بر كتاب تصوير امامان شيعه در دائرة المعارف اسلام را مطرح كنيم. يكي از ضعف‌هاي كتاب تصوير امامان شيعه در دائرة المعارف اسلام اين است كه اطلاعاتي درباره مؤلف مقاله ارائه نكرده است.

يكي از ايراداتي كه ناقد به الياش وارد كرده است كه الياش وفات امام(علیه السلام) را به اشتباه ماه رجب دانسته است؛ در حالي كه به دليل شباهت نگارش ربيع الاول با رجب در زبان انگليسي (Radjab – Rabi 1) مترجم و به تبع منتقد به اشتباه افتاده و تاريخ وفات امام(علیه السلام) را ماه رجب دانسته است، در حالي كه الياش آن را ماه ربيع الاول مي‌داند.[62]

در نقد و بررسي اين كتاب نكات قابل توجهي نيز دارد كه در نقد حاضر از آن نكات استفاده كرده‌ايم. يكي از نكاتي كه ناقد به درستي به آن اشاره كرده اين است كه تعصبات ضد شيعي در نگاشته الياش محسوس نيست و الياش بيشتر از منابع كهن شيعي، منابع كهن تاريخي و كتب فرقه نگاري استفاده كرده است.[63]

چنانكه ناقد تذكر داده، بايد توجه داشت كه الياش در اين مقاله كوتاه، به گوشه‌هايي از زندگاني امام عسكري(علیه السلام) پرداخته و به زواياي بسياري از جمله تبيين دوره حساس امامت آن حضرت و چگونگي رهبري شيعه، شيوه‌ها و راهكارهاي ارتباطي آن حضرت با شيعيان در نقاط دور و نزديك، نقش ايشان در آماده سازي شيعه براي ورود به عصر غيبت[64] و تلاش براي اثبات ولادت فرزندشان حضرت مهدي‌(عج) و نشان دادن فرزندشان به خواص شيعه، توجه نكرده است.[65]

بخش ديگري از حيات امام عسكري كه در مقاله مغفول مانده، كتب منسوب به امام عسكري(علیه السلام) يعني تفسير و المقنعه است كه در مورد آنها و انتسابشان به امام(علیه السلام) مي‌توان به كتاب حيات فكري و سياسي امامان شيعه: (ص 558 ـ 560) رجوع كرد.

كتاب شناسي مقاله الياش

 

محمد بن يعقوب كليني، اصول كافي (افست بمبئي، 1302) ص 324 ـ 333 و 202 ـ 204، كليني يك گزارش متقدم و همراه با جزئيات از زندگي، معجزات، اصحاب و وكيلان امام يازدهم(علیه السلام) ارائه كرده است؛ محمد باقر مجلسي، بحارالانوار (تهران: 1302 ق) ج 12، ص 154 ـ 179. مجلسي گزارش كاملي از منابع به همراه نقل كامل آنها ارائه نموده است؛ همچنين شيخ مفيد، كتاب الارشاد (تهران: 1308 ق) ص 365 ـ 368؛ نوبختي، فرق الشيعه، تصحيح هلموت ريتر، 78 ـ 79؛ ابن خلكان، وفيات الاعيان، ترجمه دوسلان، ج 1، ص 391 ـ 390؛ ابن اثير، الكامل في التاريخ، ج 7، ص 189؛ خطيب بغدادي، تاريخ بغداد، ج 7، ص 366؛ ابن طولون، الائمة الاثني عشر، صححه صلاح الدين المنجد (بيروت: 1958 م) ص 113؛ ابن عماد، شذرات الذهب، ج 2، ص 141 به بعد؛ ابوالمحاسن (ابن تغري بردي)، النجوم الزاهرة (قاهره) ج 3، ص 32.

علاوه بر منابع ذكر شده مقاله:

عباس اقبال، خاندان نوبختي (تهران: 1311) فهرست كتاب؛

 

D. M. Donaldson, The shi 'ite Religion, London, 1933, pp. 217 225.

J. N. Hollister, The shi 'ain lndia, London , 1953, pp. 90 – 92.

 

پي نوشت ها:

1. Joseph Eliash.

2. Hebrew University.

3. University of London.

4. Ford Foundation.

5. UCLA.

6. Oberlin College.

7. چنين نوشته‌اي در الذريعه معرفي نشده است و احتمالاً نسخه خطي آن در يكي از كشورهاي غربي نگهداري مي‌شود.

8. national endowment for the humanities.

9. Smithsonian instiution.

10. Twelver shi'ism as seen through the Hadith tradition.

11. براي تأليف اين بخش، از مقاله مليسا گاتوالد بسيار بهره برديم:

Melissa Gottwald, Joseph Eliash (1932 – 1981) (July 2001)

http:/www. Oberlin. Edu/ archive/ holdings/ finding/ RG30/ SG150/index. Html.

همچنين آدرس برخي از مقالات منتشر شده الياش از مأخذ زير نقل شده است:

محمد كاظم رحمتي، «فهرست مطالعات شيعي به زبان‌هاي اروپايي» كتاب ماه دين، ش 78 و 79 (فروردين و ارديبهشت 1383)، ص 56 ـ 57.

12. تمام مطالبي كه در « » قرار گرفته از الياش و باقي از منتقدان است.

13. درباب نسبت امام به سرّ من رأي، ر. ك: شمس الدين ابن خلكان، وفيات الاعيان، تحقيق احسان عباس (بيروت: دارالثقافه، بي‌تا) ج 2، ص 94؛ رسول جعفريان، حيات فكري و سياسي امامان شيعه: (قم: انتشارات انصاريان، چاپ هشتم، 1384) ص 536.

14. فضل بن حسن طبرسي، اعلام الوري باعلام الهدي، تحقيق علي اكبر غفاري (بيروت: دارالمعرفه، 1399 ق) ص 349.

15. محمد بن حسن طوسي، الغيبة، مقدمه آقا بزرگ طهراني (تهران: مكتبه نينوي الحديث، بي‌تا) ص 97.

16. حسين بن حمدان خصيبي، الهداية الكبري (بيروت: مؤسسه البلاغ، چاپ چهارم، 1991 م) ص 327. گفتني است ابوعبدالله حسين بن حمدان خصيبي (260 ـ‌ 346 يا ربيع الاول 358) بنيان‌گذار فرقه غالي نصيريه است؛ درباره وي ر. ك: منصف بن عبدالجليل، الفرقة الهامشية في الاسلام (بيروت: دارالمدار الاسلامي، چاپ اول، 2005 م)، ص 120 ـ 133.

17. فضل بن حسن طبرسي، پيشين.

18. محمد بن يعقوب كليني، اصول كافي، با ترجمه و شرح حاج سيد جواد مصطفوي (تهران: انتشارات مسجد چهارده معصوم(علیه السلام)، بي‌تا) ج 2، ص 431.

19. شيخ مفيد، مسارالشيعه، تحقيق مهدي نجف (بيروت: دارالمفيد، چاپ دوم، 1414 ق) ص 52.

20. فضل بن حسن طبرسي، پيشين.

21. عباس قمي، مفاتيح الجنان (تهران: كتابفروشي و چاپخانه علي اكبر علمي، 1316) ص 300؛ همو، منتهي الآمال، تصحيح فريد فتحي و سعيد خراطها (تهران: انتشارات مقدس، چاپ دوم، 1379) ص 1302.

22. شيخ مفيد، الارشاد (بيروت: موسسه الاعلمي للمطبوعات، چاپ سوم، 1399 ق) ص 335؛ همو، مسارالشيعه، ص 52، محمد باقر مجلسي، بحارالانوار (تهران: المكتبة الاسلاميه، 1385) ج 50، ص 235 ـ 236.

23. علي بن حسين مسعودي، مروج الذهب (قم: دارالهجره، چاپ دوم، 1363) ج 4، ص 110.

24. حسين بن حمدان خصيبي، پيشين.

25. شمس الدين ابن خلكان، پيشين، سبط بن جوزي، تذكرة الخواص، تحقيق حسين تقي‌زاده (بي‌جا، المجمع العالمي لاهل البيت (علیه السلام)، چاپ اول، 1426 ق) ج 2، ص 502؛ نيز ر. ك: محمد تقي تستري، «رساله في تواريخ النبي و الآل(علیه السلام)»، قاموس الرجال (قم: مؤسسه النشر الاسلامي، چاپ دوم، 1425 ق) ص 19.

26. ابن صباغ مالكي، الفصول المهمه (بيروت: دار الاضواء، چاپ دوم، 1409 ق) ص 273؛ سليمان قندوزي حنفي، ينابيع الموده (بي جا: دار الاسوه، 1416 ق) ج 3، ص 131، به نقل از؛ الصواعق المحرقه.

27. شيخ مفيد، مسار الشيعه، ص 52؛ فضل بن حسن طبرسي، پيشين، ابراهيم بن علي كفعمي، المصباح، تصحيح حسين اعلمي (بيروت: مؤسسه الاعلمي، چاپ اول، 1414 ق) ص 677؛ عباس قمي، منتهي الآمال، ص 1302؛ ابن صباغ مالكي، پيشين، محمد تقي تستري، پيشين.

28. شيخ مفيد، مسارالشيعه، ص 52.

29. فضل بن حسن طبرسي، پيشين.

30. ابراهيم بن علي كفعمي، پيشين.

31. عباس قمي، منتهي الآمال، ص 1302.

32. شمس الدين ابن خلكان، پيشين.

33. محمد بن يعقوب كليني، پيشين، ج 2، ص 430.

34. حسن بن موسي نوبختي، فرق الشيعه، تصحيح سيد محمد صادق آل بحر العلوم (نجف: المكتبة المرتضوية، 1355) ص 105.

35. حسين بن عبدالوهاب، عيون المعجزات (نجف: المطبعة الحيدريه، 1369) ص 123.

36. شيخ مفيد، الارشاد، ص 334.

37. محمد بن يعقوب كليني، پيشين، ج 2، ص 427؛ رسول جعفريان، پيشين، ص 538.

38. شمس الدين ابن خلكان، پيشين.

39. محمد بن يعقوب كليني، پيشين، ج 2، ص 422؛ ابن صباغ مالكي، پيشين، ص 270.

40. در مورد جعفر پسر امام هادي(علیه السلام) ر. ك: محمد بن يعقوب كليني، پيشين، ج 2، ص 433 ـ 435؛ شيخ مفيد، الارشاد، ص 345؛ فضل بن حسن طبرسي، پيشين، ص 360؛ محمد باقر مجلسي، پيشين، ج 50، ص 232 ـ 227؛ عباس قمي، منتهي الآمال، ص 1328.

41. محمد بن حسن طوسي، پيشين، ص 123؛ رسول جعفريان، پيشين، ص 544.

42. محمود تقي زاده داوري، تصوير امامان شيعه در دائرة المعارف اسلام (قم: انتشارات شيعه شناسي، چاپ اول، 1385) ص 441.

43. محمد بن يعقوب كليني، پيشين، ج 2، ص 114؛ شيخ مفيد، الارشاد، ص 336؛ فضل بن حسن طبرسي، پيشين، ص 350.

44. محمد بن يعقوب كليني، پيشين، ج 2، ص 113؛ شيخ مفيد، الارشاد، ص 335؛ محمد بن حسن طوسي، پيشين، ص 120؛ فضل بن حسن طبرسي، پيشين، ص 351.

45.محمد بن يعقوب كليني، پيشين؛ شيخ مفيد، الارشاد، پيشين، فضل بن حسن طبرسي، پيشين، ص 350.

46. محمد بن حسن طوسي، پيشين.

47. شيخ محمد باقر بهبودي در مورد اين حديث و روايات مشابه آن مي‌نويسد: «الاصح أن يقال: أحدث فيك امرا: أي لطفاً و نعمة، و ذلك لأن المعروف بين شيعتنا بنص الباقر(علیه السلام) أن الامامة في الولد الاكبر، و لو لم يمض ابوجعفر أخوك الاكبر، لاختلف فيك الشيعه كما اختلفوا بعد ابي عبدالله الصادق(علیه السلام). و أما جعل الامامة فهو بإرادة الله عز و جل و قد اخذ ميثاق كل واحد منهم : في الذر، ليس للامام الماضي فيه صنع». محمد باقر مجلسي، پيشين، ج 50، ص 241 پاورقي 4.

48. محمود تقي زاده داوري، پيشين، ص 443.

49. مجمع التواريخ و القصص، تحقيق ملك الشعراء بهار (تهران: كلاله خاور، بي‌تا) ص 458.

50. سليمان قندوزي حنفي، پيشين، ج 3، ص 131.

51. عباس قمي، منتهي الآمال، ص 1330.

52. علي بن محمد خزاز قمي، كفاية الاثر (قم: انتشارات بيدار، 1401 ق) ص 227.

53. فضل بن حسن طبرسي، پيشين، ص 349.

54. شيخ مفيد، تصحيح اعتقادات، تحقيق حسين درگاهي (بيروت: دارالمفيد، چاپ دوم، 1414 ق) ص 131.

55. فضل بن حسن طبرسي، پيشين.

56. محدث قمي مي‌نويسد: «از روايات ظاهر مي‌شود كه آن حضرت بيشتر اوقات محبوس و ممنوع از معاشرت بود». عباس قمي، منتهي الآمال، ص 1304.

57. محمد بن حسن طوسي، پيشين، ص 123.

58. محمد باقر مجلسي، پيشين، ج 50، ص 328؛ محمد جواد طبسي، با خورشيد سامرا، ترجمه عباس جلالي (قم: دفتر تبليغات اسلامي، چاپ اول، 1379 ) ص 333 ـ 334.

59 . Muhammad Al- kaim, EI2, 7/443.

60. رسول جعفريان، پيشين، ص 573 ـ 574؛ سيد حسين مدرسي طباطبايي، مكتب در فرايند تكامل، ترجمه هاشم ايزدپناه (نيوجرسي: انتشارات داروين، 1375) ص 119 ـ 122.

61. محمد بن عبدالكريم شهرستاني، الملل و النحل، تحقيق محمد سيد كيلاني (بيروت: دارالمعرفة، بي‌تا) ج 1، ص 169؛ محمود تقي‌زده داوري، پيشين، ص 444.

62. محمود تقي‌زاده، داوري، پيشين، ص 434 ـ 439.

63. همان، ص 439.

64. در باب موضع امام(علیه السلام) در آماده كردن مسئله غيبت، ر. ك: عادل اديب، زندگاني تحليلي پيشوايان ما ائمه دوازده‌گانه(علیه السلام)، ترجمه اسد الله مبشري (تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، چاپ دهم، 1371) ص 274 ـ 279.

65. محمود تقي زاده داوري، پيشين، ص 445.

 

منابع

ـ ابن جوزي، يوسف بن قزغلي (سبط)، تذكرة الخواص، تحقيق حسين تقي زاده، چاپ اول، بي‌جا، المجمع العالمي لاهل البيت u ، 1426ق.

ـ ابن خلكان، ابوالعباس شمس الدين احمد بن محمد، وفيات الاعيان و انباء ابناء الزمان، تحقيق احسان عباس، بيروت، دارالثقافه، بي‌تا.

ـ ابن صباغ مالكي، مكي، علي بن محمد بن احمد، الفصول المهمه في معرفه احوال الائمه، چاپ دوم، بيروت، دارالاضواء، 1409 ق / 1988 م.

ـ اديب، عادل، زندگاني تحليلي پيشوايان ما ائمه دوازده‌گانه(علیه السلام)، ترجمه اسدالله مبشري، چاپ دهم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1371.

ـ تستري، محمد تقي «رساله في تواريخ النبي و الآل(علیه السلام)»، قاموس الرجال، چاپ دوم، قم، مؤسسه النشر الاسلامي، 1425 ق.

ـ تقي زاده داوري، محمود، تصوير امامان شيعه در دائرة المعارف اسلام، چاپ اول، قم، انتشارات شيعه شناسي، 1385.

ـ جعفريان، رسول، حيات فكري و سياسي امامان شيعه(علیه السلام)، چاپ هشتم، قم، انتشارات انصاريان، 1384.

ـ حسين بن عبدالوهاب، عيون المعجزات، نجف، المطبعة الحيدريه، 1369 ق / 1950 م.

ـ خزاز قمي، علي بن محمد، كفاية الاثر، قم، انتشارات بيدار، 1401 ق.

ـ خصيبي، حسين بن حمدان، الهداية الكبري، الطبعة الرابعه، مؤسسه البلاغ، بيروت، 1991 م.

ـ رحمتي، محمد كاظم، «فهرست مطالعات شيعي به زبان‌هاي اروپايي»، كتاب ماه دين، ش 78 و 79، فروردين و ارديبهشت 1383.

ـ شهرستاني، ابوالفتح محمد بن عبدالكريم، الملل و النحل، تحقيق محمد سيد كيلاني، بيروت، دارالمعرفه، بي‌تا.

ـ طبرسي، امين الاسلام ابو علي فضل بن حسن، اعلام الوري باعلام الهدي، تحقيق علي اكبر غفاري، بيروت، دارالمعرفه 1399 ق / 1979 م.

ـ طبسي، محمد جواد، با خورشيد سامرا، ترجمه عباس جلالي، چاپ اول، قم، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1379.

ـ طوسي، ابوجعفر محمد بن حسن، الغيبه، مقدمه آقا بزرگ طهراني، تهران، مكتبه نينوي الحديث، بي‌تا.

ـ طهراني، آقا بزرگ، الذريعه، چاپ سوم، بيروت، دارالاضواء، 1403 ق / 1983 م.

ـ قمي، عباس، مفاتيح الجنان، تهران: كتابفروشي و چاپخانه علي اكبر علمي، 1316.

ـ _________، منتهي الآمال، تصحيح فريد فتحي و سعيد خراطها، تهران، انتشارات مقدس، چاپ دوم، 1379.

ـ قندوزي حنفي، سليمان، ينابيع الموده لذوي القربي، بي‌جا، دار الاسوه، 1416ق.

ـ كفعمي، تقي الدين ابراهيم بن علي بن الحسن بن محمد العاملي، المصباح، تصحيح حسين اعلمي، چاپ اول، بيروت، موسسه الاعلمي، 1414 ق / 1994 م.

ـ ‌كليني رازي، ابوجعفر محمد بن يعقوب، اصول كافي، با ترجمه و شرح سيد جواد مصطفوي، تهران، انتشارات مسجد چهارده معصوم(علیه السلام)، بي تا.

ـ مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، المكتبة الاسلاميه، 1385 ق.

ـ مجمل التواريخ و القصص، تحقيق ملك الشعراء بهار، تهران، كلاله خاور، بي‌تا.

ـ مدرسي طباطبايي، حسين، مكتب در فرايند تكامل، ترجمه هاشم ايزد پناه، نيوجرسي، مؤسسه انتشاراتي داروين، 1375.

ـ مسعودي، علي بن حسين، مروج الذهب و معادن الجوهر، چاپ دوم، قم، دارالهجره، 1363و

ـ‌ مفيد محمد بن محمد بن نعمان، الارشاد، چاپ سوم، بيروت، مؤسسه الاعلمي، 1399 ق / 1979 م.

ـ‌ ________، تصحيح اعتقادات الاماميه، تحقيق حسين درگاهي، چاپ دوم، بيروت، دارالمفيد، 1414 ق / 1993 م.

ـ‌ ________، مسار الشيعه في مختصر تواريخ الشريعه، تحقيق مهدي نجف، چاپ دوم، بيروت، دارالمفيد، 1414 ق / 1993 م.

ـ‌ منصب بن عبدالجليل،‌ الفرقه الهامشيه في الاسلام، چاپ اول، بيروت، دارالمدار الاسلامي، 2005 م.

ـ نوبختي، ابومحمد حسن بن موسي، فرق الشيعه، تصحيح سيد محمد صادق آل بحر العلوم، نجف، المكتبه المرتضويه، 1355 ق.

 

Encyclopaedia of lslam, New Edition Leiden, E. J. Brill, 1986.

Melissa Gottwald, Joseph Eliash (1932 _ 1981) July 2001.

 

نشریه تاریخ اسلام، شماره36{jcomments on}

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=17057

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب