جمعه, 7 دی , 1403 برابر با Friday, 27 December , 2024
جستجو

شهادت امام حسین(علیه السلام) در سال 61 ق، سبب تغییر فضای تبلیغی جامعه اسلامی به‌سود گرایش‌های شیعی شد. علویان با تکیه بر این فضای اجتماعی در کنار ضعف سیاسی عباسیان و استفاده از بسترهای مناسب جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی موجود در یمن، سومین حکومت زیدی جهان اسلام را تأسیس نمودند.

پژوهش حاضر به موضوع، بسترها و چالش‌های پیدایی دولت زیدی یمن (298 ـ 280 ق / 911 ـ 893 م) می‌پردازد. پیدایش این دولت و فعالیت امامان زیدی و شیعیانشان در یمن سبب شد تا این دولت، تنها حکومت زیدی باشد که به‌تواند بیش از هزار سال پایدار بماند. آنان با بهره‌گیری از ظرفیت‌های موجود در این منطقه و پیشینه یمنیان در علاقه به تشیع، توانستند تا حد امکان بر مشکلات سیاسی ـ اجتماعی فائق آمده و یمن را به مهم‌ترین پایگاه زیدیان تا به امروز تبدیل نمایند.

واژگان کلیدی

زیدیه، یمن، هادی الی الحق، بسترها، قاسم رسی، قرامطه.

مقدمه

ورود یحیی بن حسین بن قاسم رسی، ملقب به هادی الی الحق در سال 280 ق با استفاده از ضعف حکومت عباسیان و ناآرامی‌های داخلی یمن، موجب تأسیس اولین حکومت زیدی‌مذهب در یمن شد. زیدیان به رهبری امام هادی الی الحق و با کمتر از 50 نفر از یارانشان وارد صعده شدند. امام هادی نخستین شخص از خاندان زیدی بود که در آنجا ظهور، و دعوت به زیدیه را آغاز نمود. این جنبش با بهره‌گیری از موقعیت جغرافیایی یمن و دوری آن از بغداد، مرکز خلافت عباسی و استفاده از زمینه‌های فرهنگی ـ اجتماعی مناسب که عمدتاً از نارضایتی‌ها نسبت به قدرت حاکمه و والیان عباسی و علاقه یمنیان در گرایش به تشیع نشئت می‌گرفت، توانست به نفوذی مثبت در میان توده‌های اجتماعی و قبایل یمنی دست پیدا نماید. گرچه این حکومت تازه‌تأسیس در ادامه فرایند تثبیت بنیان‌های حکومتی خود با مشکلاتی همچون فقر و قحطی در یمن، بافت قبیله‌ای، حضور بازماندگان والیان عباسی و ظهور قرامطه رو‌به‌رو شد، اما این جنبش برخلاف سایر قیام‌های زیدی، تنها جنبش فکری‌ای شد که توانست به دلایل متعدد و با فراز و فرود بسیار تا عصر حاضر تداوم یابد.

چگونگی شکل‌گیری و تداوم جنبش زیدیه در یمن و بررسی علل و عوامل آن، از مهم‌ترین دغدغه‌های پژوهش حاضر است. نویسنده این مقاله در پی آن است تا با تحلیل و توصیف عوامل مؤثر در تشکیل و استقرار دولت زیدی یمن، به پاسخی مستدل و مستند دست پیدا نماید.

علاوه‌بر بررسی عوامل موفقیت الهادی، آنچه در این مجال اهمیت خواهد یافت، پرداختن به سه سؤال اساسی است:

1. عوامل مؤثر در گرایش یمنیان به تشیع زیدی چه بود؟

2. زیدیان از چه علل و زمینه‌های برای حضور در یمن سود برده‌اند؟

3. پیامد کدام چالش‌ها سبب تضعیف و انحطاط اولین حکومت زیدی یمن شد؟

در این نوشتار، گردآوری اطلاعات و داده‌های تاریخی براساس روش کتابخانه‌ای بوده و تا حد امکان بر منابع و اسناد درجه اول تکیه شده است.

عوامل مؤثر در گرایش یمنیان به تشیع زیدی

پس از آنکه رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) یاران علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) را شیعه نامیدند، (1) این اسم به مرور و بعدها به‌طور خاص برای این گروه به‌کار رفت. (2) تشیع گرچه به‌صورت کلی از بسترهای گوناگونی برای رشد و گرایش توده‌های مردم به مبانی فکری خود سود جسته است، اما به‌طور خاص می‌توان وجود چنین نگرشی در میان یمنیان و در اولین رویدادهای پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله) را به درایت و تدبیر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در فرستادن حضرت علی(علیه السلام) به یمن جستجو کرد.

حضور حضرت علی(علیه السلام) در سال دهم هجری میان قبایل یمنی هَمدان و مَذْحِج (3) برای تبلیغ دین اسلام و آموزش قرآن و احکام به آنان، نقش مؤثری در توجه یمنیان به آن حضرت ایفا نمود. (4) حضور برخی نمایندگان قبایل یمنی در حجة‌الوداع و مراسم غدیرخم، (5) از دیگر عواملی است که در گرایش یمنیان به تشیع نقش داشته است. (6)

از این رو مدافعان نظریه امامت اهل‌بیت(علیه السلام) هم نه‌تنها در حجاز، بلکه در بین برخی قبایل معدی مثل بنی‌تمیم و یمنی مثل کنده در حضرموت نیز حضور داشتند. (7) نقل است عمده نخستین شیعیان یمنی از میان قبایل مذحج، قضاعه، اوس و خزرج بوده‌اند. (8) حارث بن معاویه تمیمی، (9) و حارثة بن سراقه کندی و اشعث بن قیس کندی (10) به زیاد بن ابیه انصاری به‌عنوان نماینده اولین خلیفه مسلمانان (ابوبکر) در حضرموت گفتند: «ما اهل‌بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) را اطاعت خواهیم کرد؛ چرا شما آنان را از خلافت بازداشتید؟» (11) دقیقاً به همین دلایل است که ابوبکر بن ابی‌قحافه به‌عنوان اولین خلیفه پس از رحلت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) برای آرام کردن شورش‌های یمن، سعی داشت حضرت علی(علیه السلام) را نزد آنها بفرستد. (12)

توجه یمنی‌ها به تشیع به حوادث دوران پیامبر(صلی الله علیه و آله) خلاصه نشد. حضور فعال آنها در مهم‌ترین حوادث شکل‌گیری تاریخ جهان تشیع را می‌توان نشانه‌ای دیگر از روند رو به رشد گرایش به تشیع در میان یمنیان دانست. به‌عنوان نمونه، در میان اسناد تاریخی می‌توان به این موارد اشاره کرد:

1. پس از قتل عثمان در سال 35 ق و در جریان تعیین خلیفه پس از او، از شمار بیعت‌کنندگان با حضرت علی(علیه السلام) به غیر از مهاجرین و انصار، ده نفر نزاری و چهل نفر یمنی بوده‌اند. (13) مهم‌ترین نگرش‌های اجتماعی آن روز را می‌توان در اشعار شعرای آن زمان جستجو کرد. مالک بن حارث اشتر از شاعران یمنی در وصف حضرت علی(علیه السلام) این‌گونه می‌سراید:

ای مردم! این است وصی اوصیا و وارث علم انبیا؛ کسی که در راه خدا بس گرفتاری کشید و نیک امتحان داد. آن‌که برای او کتاب خدا به ایمان گواهی داد و پیامبرش به بهشت رضوان. کسی که فضایل در او به کمال رسیده و در سابقه علم و برتری‌اش نه اواخر شک دارند و نه اوایل. (14)

2. به خلافت رسیدن حضرت علی(علیه السلام) نیاز به طیف گسترده‌ای از کارگزاران را ایجاد کرد. از میان پنجاه‌وپنج کارگزار آن حضرت، سی نفر یمنی بودند که از این تعداد، دوازده نفر از انصار و هجده نفر از ساکنان یمن بوده‌اند. (15)

3. در تقسیمات جمعیتی کوفه ـ که براساس نسب‌شناسی و به کمک دو متخصص نسب‌شناس (نساب) عرب صورت گرفت (16) ـ از بافت قبیله‌ای هفت‌گانه، چهار گروه آن که مجموعاً سیزده قبیله می‌شدند، به قبایل یمنی اختصاص داشت. (17) بدین سان در تحولات بعدی جهان اسلام، قبایل یمنی نقش پررنگی ایفا نمودند. این نقش در جهان تشیع، به‌خصوص در حوادث مهم آن دوره نمود بیشتری پیدا نمود:

ـ در جنگ جمل از سی‌وپنج فرمانده و در صفین از سی‌ویک فرمانده سپاه حضرت علی(علیه السلام)، سیزده نفر یمنی بودند. (18)

ـ نقش پررنگ یمنیان حتی در حادثه عاشورای سال 61 ق ادامه پیدا کرد و از هفتادودو شهید کربلا، (19) سی‌وچهار نفر یمنی بودند. (20)

تأثیر جریان عاشورا بر شکل‌گیری تشیع زیدی

اساساً شکل‌گیری و ظهور قیام‌ها و جریانات فرقه‌ای ـ سیاسی را نمی‌توان هم‌زمان با حرکت و قیام یک شخص دانست. وجود زمینه‌های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی از یک سو و پیدایش تفکر و اعتقادی نو از سوی یک شخص یا یک گروه، دو جریان مؤثر در پیدایش جنبش‌ها و قیام‌ها بوده‌اند.

زیدیه به‌عنوان یک فرقه شیعی علاوه‌بر تمرکز بر شخصیت علمی و فقهی زید بن علی و قیام او، از عوامل تاریخی، سیاسی و اجتماعی نیز در جهت پیدایش و گسترش عقاید خود سود برده است.

امام حسین(علیه السلام) نه‌تنها به‌عنوان تنها بازمانده خاندان پیامبر(صلی الله علیه و آله) در بین مسلمانان مطرح بود، بلکه به‌عنوان نقطه اتحاد شیعیان در امر امامت محسوب می‌شد. شیعیان تا این زمان براساس نص رسیده از رسول خدا(صلی الله علیه و آله)، ائمه را جانشینان واقعی پیامبر(صلی الله علیه و آله) در امر خلافت می‌دانستند. (21) با شهادت امام حسین(علیه السلام) در سال 61 ق، شیعیان در این مورد که چه کسی شایستگی مقام امامت را دارد، دچار اختلاف شدند؛ (22) درنتیجه اولین انشعابات درون‌فرقه‌ای شیعه به‌وجود آمد. از این زمان تا شهادت امام صادق(علیه السلام)، شیعه به چهار فرقه امامیه، کیسانیه، زیدیه و اسماعیلیه منشعب گردید.

زید بن علی در چنین دورانی متولد شد. دیدار او با واصل بن عطا، رئیس معتزله (23) و ابوحنیفه، رئیس فقه حنفی (24) و رفت‌وآمد به بصره و کوفه سبب نشر و تبلیغ آرای او شد. (25)

اظهار تولای او نسبت به دو خلیفه اول مسلمانان و جایز دانستن خلافت مفضول، (26) در حمایت سایر مذاهب کلامی و فقهی از حرکت زید و قیام‌های زیدیان بسیار مؤثر افتاد. (27)

رویکرد فقهی ـ اعتقادی زید سبب شد افراد زیادی به جریانی که توسط او آغاز گردیده بود، بپیوندند. عواملی چون رفتن یحیی بن زید به خراسان که محل مناسبی برای گسترش نفوذ فکری و برخورداری از حمایت ایرانیان بود، (28) و قیام‌های گسترده زیدیانی همچون عبدالله بن معاویه علیه مروان بن حمار، محمد نفس زکیه علیه منصور دوانیقی، حسین بن علی (شهید فخ) علیه هادی عباسی، یحیی بن عبدالله علیه هارون‌الرشید، ادریس بن عبدالله علیه هارون و محمد بن ابراهیم بن اسماعیل مشهور به ابن‌طباطبا علیه مأمون…، (29) و نیز شکل‌گیری حکومت‌های ادریسیان و علویان طبرستان و یمن، نقش مهمی در گسترش و ترویج فرقه زیدیه ایفا کردند.

زمینه‌های حضور تشیع زیدی در یمن

می‌توان گفت در تمام دوران‌های تاریخی، مسائل و پدیده‌های پیرامون یک اجتماع با رویکردی دوگانه نه‌تنها سبب بروز مشکلات برای حکومت‌های وقت بوده‌اند، بلکه موجبات شکل‌گیری جریان‌های مذهبی و سیاسی جدیدی را پدید آورده‌اند. زیدیان یمن نیز از این قانون مستثنا نبوده‌اند و بر پایه یک سری بسترها و زمینه‌های موجود در زمان خود، موفق به تأسیس حکومت گردیدند.

1. بسترهای جغرافیایی

پس از قیام‌های گسترده زیدیان در قرن دوم هجری که تقریباً تمامی آنها به‌شدت سرکوب شدند، به‌زودی برای رهبران زیدی مشخص شد که نقاط مرکزی جهان اسلام مانند عراق و حجاز، نقاط مناسبی برای مخالفت با دولت مرکزی نمی‌باشد.

برخلاف عباسیان که از روی آگاهی و با طرح و نقشه به مناطق دور از شهرهای مرکزی چشم دوخته بودند (30) و داعیان خود را برای تبلیغ و جمع‌آوری نیرو علیه حکومت اموی به آن نقاط فرستادند، زیدیان به‌حسب یک اتفاق به اهمیت این موضوع پی بردند و توانستند اولین حکومت خود را در شمال افریقا و دور از مرکز خلافت عباسی تأسیس کنند.

پس از قیام حسین بن علی بن حسن (شهید فخ) و کشته و اسیر شدن بسیاری از یارانش، تعدادی از همراهان او موفق به فرار شدند. (31) در میان فراریان، ادریس بن عبدالله و برادرش یحیی بودند. (32) ادریس با شمار اندکی از یارانش به مصر رفتند و از آنجا عازم دیار اندلس (مغرب) شدند. (33) او با حمایت قبایل زیادی از بربرهای مغرب توانست جامعه قبایلی مغرب را برای برپایی یک حکومت مستقل متحد سازد و برای اولین بار، حکومت شیعی علوی را در سال 172 ق تأسیس نماید. (34)

مهم‌ترین شاخصه جغرافیایی یمن که عامل مؤثری در توفیق زیدیان برای برپایی حکومت بود، فاصله زیاد و دوری این منطقه از حکومت مرکزی به پایتختی بغداد بود.

یمن که در جنوبی‌ترین بخش حجاز واقع است، به‌علت محصور بودن در غرب و جنوب با دریا و در شرق و شمال شرقی با صحرای ربع‌الخالی، (35) از لحاظ جغرافیایی از امنیت کامل برخوردار بوده است. به‌واسطه همین موانع طبیعی و دوری از مراکز فکری جهان اسلام که عمدتا در کوفه و مدینه متمرکز بوده‌اند، این منطقه تا حضور علویان از تنش‌های فرقه‌ای به‌دور ماند و توانست محیط مناسبی برای گسترش تفکرات زیدی فراهم کند؛ محیطی که توانست تا عصر حاضر به مهم‌ترین پایگاه فکری زیدیان تبدیل شود.

2. بسترهای سیاسی

از همان آغازین روزهای حکومت عباسیان و در دوران ابوالعباس سفاح (136 ـ 132ق) مشخص شد که عباسیان توانایی کافی برای تسلط بر تمامی مناطق تحت تصرف مسلمانان را ندارد. از خاندان اموی، عبدالرحمن بن معاویة بن هشام، از فرزندان هشام بن عبدالملک که بر اندلس حکومت می‌کرد و خطبه به‌نام سفاح می‌خواند، پس از حدود یک سال دعوت به بنی‌العباس را قطع کرد و اندلس را از دولت عباسی جدا نمود. (36)

همچنین ادامه اختلافات درونی و شکاف سیاسی عباسیان با نزاع امین و مأمون برای جانشینی هارون‌الرشید به اوج خود رسید و عباسیان را در سراشیبی انحطاط اقتدار سیاسی قرار داد. (37)

در همین دوره با تداوم سیاست تقیه در فرهنگ امامیه (38) و جهت‌گیری سیاسی ـ تبلیغی زیدیان در استفاده از مفاهیمی همچون جهاد و امر به معروف و نهی از منکر، شمار زیادی از مسلمانان که از ظلم حاکمان به ستوه آمده بودند، به دیدگاه‌های این گروه متمایل شدند. (39) هم‌زمان رویکرد سیاسی ـ اعتقادی زیدیان برای در رأس هرم قرار گرفتن سادات حسنی و حسینی به‌عنوان امامان زیدی، نگرش مثبت دیگری بود (40) که سبب جذب بسیاری از اهل‌بیت (سادات) به این گروه گردید. همچنین نفوذ معنوی سادات به‌عنوان فرزندان رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در مناطق مختلف جهان اسلام سبب شد زیدیان بیش از هریک از گروه‌های شیعه موفق به تحرکات سیاسی و تأسیس حکومت شوند.

یمن هم به‌طور خاص با ضعف گسترده عباسیان در نفوذ حاکمیت سیاسی رو‌به‌رو شد. شورش‌های یمنیان که از دوران منصور آغاز گردیده بود (41) سبب شد تا عباسیان برای کنترل اوضاع، به عزل و نصب‌های گسترده والیان خود در این منطقه اقدام کنند.

با رشد نارضایتی‌های عمومی و ضعف حاکمان منصوب عباسی در کنترل اوضاع یمن، یمنیان موفق شدند در دوران حکومت مأمون، دولت‌های محلی زیادیان (203 ق) و آل‌یعفر (247 ق) را در این منطقه تأسیس نمایند. (42) ظهور این حکومت‌ها، اولین قدم‌های یمنیان برای تشکیل حکومت‌های محلی مستقل و نیمه‌مستقل در این بخش از جهان اسلام بود.

3. بسترهای فرهنگی ـ اجتماعی

شهادت امام حسین(علیه السلام) در سال 61 ق، مهم‌ترین عامل توجه توده‌های اجتماعی به اهل‌بیت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بود. افشاگری‌های اسرای کربلا در کنار قیام‌های گسترده‌ای که برای خون‌خواهی امام حسین(علیه السلام) به‌وقوع پیوست، علاوه‌بر ظلم فراگیر امویان، بهترین بستر اجتماعی برای رشد تشیع در جهان اسلام را فراهم نمود. عباسیان با استفاده از همین بستر مهم اجتماعی در کنار سازمان دعوتشان موفق شدند جریانات مختلف شیعی آن دوره را حول شعار «الرضا من آل محمد» جمع نمایند.

تأثیر این شعار و تبلیغات پیرامون آن سبب شد تا در سال 207 ق عبدالرحمن بن احمد بن عبدالله بن محمد بن عمر بن علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) در یمن قیام نماید. دعوت او به «رضا من آل محمد» باعث شد تا بسیاری از یمنیان به او بپیوندند. (43) مخالفت‌های اجتماعی یمنیان، مأمون عباسی را از آنها ناراضی نمود. مأمون در پاسخ محمد بن صالح سرخسی گفت: «اما بلاد یمن و اهل آنجا، به خدا قسم من آنها را دوست ندارم و آنها هم مرا دوست ندارند.» (44)

از این رو مأمون سپاهیانی به مکه و مدینه و یمن فرستاد تا با علویانی که در آنجا بودند، نبرد کنند. (45) دینار بن عبدالله با لشکری از نظامیان به همراه امان‌نامه مأمون نزد عبدالرحمن بن احمد علوی رفت و عبدالرحمن با پذیرش امان‌نامه، از قیام خود منصرف شد. (46) اما ابراهیم بن موسی بن جعفر الصادق(علیه السلام) که پس از کشته شدن ابوالسرایا به یمن رفته بود، پس از یک جنگ سخت با حمدویة بن علی بن عیسی بن ماهان، از یمن خارج شد و به مکه گریخت. (47)

گرچه نارضایتی‌ها اجتماعی در یمن سبب توجه برخی علویان به این منطقه شد، اما آنها از لحاظ علمی و فرهنگی تأثیر بسزایی بر این منطقه نگذاشتند. برخلاف این گروه، قاسم بن ابراهیم بن اسماعیل بن ابراهیم طباطبا بن حسن بن حسن بن علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) معروف به قاسم رسی است (48) که مهم‌ترین نقش را در شکل‌گیری دعوت زیدیه یمن داشت. قاسم رسی از فقیه‌ترین، زاهدترین و بردبارترین افراد زمان خود بود. (49) تسلط وی به علوم گوناگون سبب شد تا به «نجم آل‌رسول» مشهور شود. (50)

آرا و تفکرات او و حضورش در منطقه رس سبب رشد و نمو خاندان رسی و ایجاد پایگاه فکری ـ اعتقادی مناسب برای زیدیان گردید. او را باید از سیاست‌مدارترین شخصیت‌های زیدی آن دوران دانست. قاسم رسی که از کمی یاران و شکست قیام‌های نظامی زیدیان اطلاع داشت، با تغییر در روش دعوت خود، از قیام مسلحانه دست برداشت و به تعلیم و تربیت شاگردان و ترویج افکارش پرداخت. (51) به همین دلیل مدینه را به‌عنوان محل سکونت خود برگزید (52) تا افرادی که در ایام حج به مدینه می‌آمدند را با نظرات خود آشنا کند. (53) این افراد خواسته یا ناخواسته در شهرهایشان به ترویج تفکرات قاسم رسی می‌پرداختند. عمده شاگردان قاسم رسی را در این دوران، عموزادگان و فرزندانش ازجمله پدر مؤسس دولت زیدی یمن ـ حسین بن قاسم رسی ـ شکل می‌دادند. (54) تربیت این شاگردان به او این اجازه را داد تا تعدادی از آنها را به مناطقی از بلخ و طالقان و جوزجان اعزام نماید. (55)

برخلاف قیام‌کنندگان زیدی که می‌خواستند در کوتاه‌ترین زمان به اهداف خود دست پیدا نمایند، قاسم رسی با نهادینه کردن تفکراتش در یک دوره زمانی بلندمدت توانست بیشترین تأثیر را بر تحولات فکری ـ سیاسی زیدیه ایجاد نماید. تأسیس حکومت زیدی یمن و حضور طرف‌داران او در طبرستان که به «قاسمیه» معروف بودند، (56) از نتایج این رویکرد هوشمندانه بود.

برخی از این افراد بعدها به یمن مهاجرت کرده و با عنوان «طبرییون»، از باوفاترین جنگجویان امام هادی الی الحق در جنگ‌ها و کشمکش‌های یمن گشتند. (57)

4. بسترهای اقتصادی

تأسیس یک حکومت نیاز به منابع اقتصادی کافی دارد تا در تشکیل و بقای خود به آن منابع مالی تکیه نماید. یمن به‌علت وجود کوه‌های فراوان و تأثیرپذیری از بارندگی‌های موسمی، موقعیت ممتازی در جنوب شبه‌جزیره داشته است. (58) مردم یمن با استفاده از رودهای دائمی و ساخت سدهایی همچون سد تاریخی «مارب» در طول تاریخ، کشاورزی و دام‌پروری را به یکی از اساسی‌ترین بخش‌های اقتصادی خود تبدیل کردند. (59)

همین اقتصاد موفق سبب پیدایش مهم‌ترین تمدن‌های تاریخی همچون دولت سباء (60) در این منطقه شد که در مقایسه با منطقه حجاز، بسیار قابل توجه است.

از این رو هادی الی الحق (61) به‌عنوان مؤسس حکومت زیدی با توجه به این موقعیت ممتاز در جنوب شبه‌جزیره، پایه‌های اقتصادی حکومتش را بر جمع‌آوری زکات از محصولات کشاورزی یمنیان بنا نهاد. (62)

حضور یهودیان و مسیحیان این فرصت را به زیدیان داد تا جزیه را به‌عنوان یکی دیگر از منابع مالی خود قرار دهند. هادی الی الحق پس از ورود به صعده دستور داد تا جزیه اموال را از یهود و نصارا بگیرند. (63)

آن‌گونه که سیرة الهادی الی الحق آورده است، یحیی بن حسین در ابتدای ورود، به اموال اهل ذمه توجه خاصی پیدا کرد. از این رو دستور داد تا اهل ذمه آنچه پس از اسلام از مسلمانان خریده‌اند را رها کرده و به مسلمانان بفروشند و آنچه از دوره جاهلیت مانده است، برای آنها باقی بماند. هادی الی الحق استدلال می‌کرد: چون اهل ذمه از این اموال زکات و صدقه پرداخت نمی‌کنند، این باعث ضعف اسلام می‌شود. اما پس از گریه و زاری و درخواست اهل ذمه و شهادت مردم مبنی بر اینکه این اموال را اهل ذمه به اجبار از آنان نگرفته‌اند، از اموال آنان چشم‌پوشی کرد و قرار شد تا یک‌نهم این اموال به‌عنوان صلح و صدقه به هادی پرداخت شود. (64)

پس از آن، جزیه اهل ذمه را این‌گونه تعیین کرد: چهل‌وهشت درهم برای اشراف و بزرگان، بیست‌وچهار درهم برای اقشار متوسط و دوازده درهم برای ضعفا تا جان و مال آنان تحت حمایت مسلمانان باشد. (65)

گرفتن مالیات از تاجران، سومین منبع مالی‌ای بود (66) که زیدیان یمن برای حل مسائل خود از آن سود می‌بردند.   

پی نوشت:

. مجلسی، بحارالانوار، ج 7، ص 178؛ بلاذری، انساب‏الأشراف، ج ‏2، ص 82؛ شیخ صدوق، فضائل الشیعه و صفات الشیعه، ص 12 و 15.

2. ابن‌منظور، لسان العرب، ج 8، ص 189.

3. از قبائل بزرگ یمن. (حموی‏، معجم‏البلدان، ج ‏5، ص 89)

4. واقدی، المغازی، ج ‏3، ص 1082؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ‏3، ص 132.

5. واقدی، الرده، ص 197.

6. منتظرالقائم، نقش قبائل یمنی در حمایت از اهل‌بیت، ص 132.

7. همان، ص 130 ـ 129.

8. منتظرالقائم، نقش قبائل یمنی در حمایت از اهل‌بیت، ص 133.

9. واقدی، الرده، ص 176.

10. ابن‌اعثم، الفتوح، ج 1، ص 50.

11. واقدی، الرده، ص 176.

12. همان، ص 197.

13. همان، ص 187.

14. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 76.

15. منتظرالقائم، نقش قبائل یمنی در حمایت از اهل‌بیت، ص 196.

16. جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ص 128.

17. همان، ص 131؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج 2، ص 235.

18. منتظرالقائم، نقش قبائل یمنی در حمایت از اهل‌بیت، ص 219 ـ 209.

19. براساس نظر مشهور.

20. منتظرالقائم، نقش قبائل یمنی در حمایت از اهل‌بیت، ص 301.

21. شفق خواتی، «امامت از دیدگاه زیدیه و امامیه»، فصلنامه طلوع، ش 21، بهار 1386، ص 8.

22. ابن‌خلدون، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر، ج 3، ص 214.

23. شهرستانی، الملل و النحل، ج 1، ص 250.

24. الزرکلی، أعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء، ج 3، ص 59.

25. محمد ابوزهره، الامام الزید حیاته و عصره، آرائه و فقهه، ص 236.

26. ابن‌خلدون، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر، ج 3، ص 216.

27. الزرکلی، أعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء، ج 3، ص 59؛ ابن‌خلدون، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر، ج 4، ص 6.

28. ابن‌فقیه همدانی، البلدان، ص 604.

29.البربر، ج 4، ص 7 به بعد.

30. ابن‌خلدون، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر، ج 3، ص 125؛ دینوری، الاخبار الطوال، ص 333.

31. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 6، ص 90.

32. یحیی بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) از یاران امام صادق(علیه السلام) شمرده می‌شود. او مردی چهارشانه، گندمگون، با شکمی بزرگ بود که موهایش از دو پهلو ریخته بود. پس از حادثه فخ تا مدتی پنهان و مخفی بود؛ سپس خود را به گیلان رساند. در آنجا بعد از مدتی با امان‌نامه دستگیر شد و به زندان افتاد، تا اینکه در زندان توسط هارون‌الرشید کشته شد. (ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 230 ـ 192)

33. ابن‌خلدون، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر، ج 4، ص 11 ـ 10.

34. همان، ص 17 ـ 10.

35. کریم‌لو، جمهوری یمن، ص 11 ـ 2.

36. ابن‌خلدون، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر، ج 3، ص 351.

37. الطبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ‏8 ، ص 366.

38. سالم عزّان، الامام الزید بن علی شعلة فی لیل الاستبداد، ص 216.

39. عباسی، سیره الهادی الی الحق، ص 27.

40. همان، ص 27.

41. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 412 ـ 372؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 6، ص 381.

42. همان، ج 4، ص 282؛ سلیمان محمود، تاریخ الیمن السیاسی فی عصر الاسلامی، ص 125؛ خضیری احمد، دولت زیدیه یمن، ص 36 ـ 20.

43. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 6، ص 381.

44. همان، ص 432.

45. ابن‌خلدون، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر، ج 3، ص 305.

46. همان، ج 4، ص 14.

47. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج 4، ص 449 ـ 448.

48. هارونی، الافاده، ص 114؛ احمد شوقی، الحیاة السیاسیه و الفکریه للزیدیه فی المشرق الاسلامی، ص 174.

49. حسنی، المصابیح، ص 565.

50. هارونی، الافاده، ص 114.

51. همان، ص 228 و 230.

52. همان، ص 127.

53. فؤاد سید، تاریخ المذاهب الدینیه فی البلاد الیمن، ص 230.

54. هارونی، الافاده، ص 116.

55. حسنی، المصابیح، ص 564.

56. فؤاد سید، تاریخ المذاهب الدینیه فی البلاد الیمن، ص 228.

57. عباسی، سیرة الهادی الی الحق، ص 205.

58. منذر عبدالکریم، دراسات فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ص 381؛ حسن سلیمان، تاریخ الیمن السیاسی فی عصر الاسلامی، ص 36.

59. کریم‌لو، جمهوری یمن، ص 10.

60. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج 1، ص 195.

61. نام کامل او یحیی بن حسین بن قاسم بن اسماعیل بن ابراهیم بن حسن بن حسن بن علی بن ابی‌طالب(علیه السلام) و ملقب به الهادی الی الحق است که در شهر مدینه به سال 245 ق / 859 م به دنیا آمد. (احمد شوقی، الحیاة السیاسیه و الفکریه للزیدیه فی المشرق الاسلامی، ص 178؛ هارونی، الافاده، ص 128)

62. مثلاً از زمین‌هایی که با باران یا آب قنات آبیاری می‌شدند، یک‌دهم و از زمین‌هایی که با شتر و دلو آبیاری می‌شدند، یک‌بیستم و… زکات می‌گرفت. (عباسی، سیرة الهادی الی الحق، ص 47 ـ 45)

63. یحیی بن حسین، مجموع رسائل الامام الهادی الی الحق، ص 622؛ یحیی بن حسین بن قاسم، انباء الزمن فی تاریخ الیمن، ص 13.

64. عباسی، سیرة الهادی الی الحق، ص 76 ـ 72.

65. همان، ص 77.

66. همان، ص 47.

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=21614

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب