و همچنان وى را سپاس گذاريم كه با بعثت بنده پرهيزگار و گرامى خود محمد(ص) بر ما منت گذاشت و دنياى تاريك ما را در فروغ اين چراغ آسمانى روشن فرمود.
امت هاى گذشته از اين شرف كه بر امت ما كرامت شده, محروم بودند.
نور محمد(ص) در آسمان ها عطيه اى بود كه طى روزها و روزگارها ذخيره مانده بود تا سرانجام در آخرالزمان به امت مرحومه ارزانى شود و روشنايى خاموشى ناپذيرش بر دل و جان ما بتابد.
قدرت الهى هرگزشكست نمى خورد و به بنياد ارادت و مشيت عليايش هرگز خلل نمى رسد.
اراده كرده بود كه آخرالزمان را از بركت وجود محمد(ص) شاداب و آباد بدارد و قدرت لايزالش اين بركت را از صبح ازل به خاطر ما نگاه داشت تا آن روز كه لواى نبوت به دست گرفت و در وحشتكده ى مظالم و معاصى و كفر و شرك, صلاى توحيد در داد.
و بدين ترتيب او را خاتم انبيا قرار داد و ما را نيز به نام خاتم امت ها ياد فرمود.
ما را به نام خاتم امم ياد فرمود و بر اقوام و ملل گذشته, سيادت و برترى بخشيد.
ما رادر برابر لجاج و انكار گمراهان گواه گرفت و به شمار اندك ما بر گروه هاى انبوهى كه در اعصار و قرون مى زيستند, افزونى داد.
به روان پاك محمد(ص) درود باد كه وحى تو را با امانت و صميميت به بندگان تو رسانيد و به شايستگى از ميان بندگان تو مبعوث شد و جناب اقدس تو بر قامت وى خلعت نبوت پوشانيد.
محمد(ص) امام رحمت و واسطه ى فيض و پيشواى خيرات و اصلاحات و كليد بركت و نعمت بود.
محمد(ص) دين مقدس تو را در زمين آن چنان كه سزاوار بود با علو و عظمت جلوه گر ساخت.
آن چنان كه جان عزيز خود را به رضاى تو در راه جهاد مقدس خويش بر كف گذاشت; تن نازنين خود را نيز به خاطر تو در طوفان حوادث به مشقت ها و رنج ها تسليم فرمود.
پيشانى بندگى در پيشگاه عظمت تو بر خاك نهاد و دست التجا و تضرع به درگاه تو برافراشت. دودمان خويش را براى اعتلا و عظمت كلمه توحيد به قربانگاه گسيل كرد و بر خويشاوندان خود كه هم چنان به مكابره و عناد ادامه مى دادند و از انحراف به استقامت نمى گراييدند, حمله برد و رشته ى رحامت را با دم شمشير ببريد. بيگانگان مومن و صالح را به خويشتن نزديك ساخت و خويشان ملحد و منافق را به جرم الحاد و نفاق, بيگانه شمرد و از جوار خويش طردشان كرد.
محمد(ص) در راه رضاى تو, سياه را بر سفيد و درويش را بر توانگر و بيگانه را بر خويش و دور را بر نزديك, برگزيد و عاشقانه به تبليغ وحى تو و اعلاى قانون تو و تعظيم قرآن تو پرداخت. تا آن جا كه از شهر و ديار خود آواره ماند و خاك ((بطحا)) را به اميد آن كه در ادامه ى تبليغ آزادتر و قوىتر گردد, ترك گفت و رو به جانب ((يثرب)) گذاشت.
محمد(ص) از مكه كه زادگاه و معبد و مسجد و خانه ى آبإ و امهاتش بود, به مدينه ى غريب و ناشناس هجرت كرد تا قرآن مجيد را هم چون خورشيد تابان بر آسمان حيات بشرى بركشد و جهان را از فروغ اين چراغ آسمانى گرم و روشن بدارد.
محمد(ص) در اين فداكارى عظيم جز اعظام دين تو و اعلاى كلمه تو و سركوبى دشمنان تو, هدف ديگرى نداشت.
و بدين ترتيب در خانه ى هجرت به تجهيزات و تسليحات مسلمانان همت گماشت و از آن جا به اميد اين كه درخت كفر را از ريشه بركند و بر جايش نهال بارور راستى و درستى بنشاند, برضد بت خانه ها به جنگ برخاست.
همه جا دست تواناى تو پشتيبان او بود و لواى ظفر و سعادت از آسمان ها بر فرق گرامش سايه مى انداخت.
تا آن كه بت پرستان قريش را در خانه هايشان از پاى درآورد و بت خانه ها را بر سرشان ويران ساخت و فرمان گرانمايه ى تو را جبرا و قهرا بر زندگى ننگين و نكبت گرفته ى آنان تحميل كرد.
پروردگارا! روح مقدس محمد(ص) را در اعلى عليين به جوار خويش بپذير و به پاداش رنج ها و زحمت هايى كه آن روح مقدس در راه رضاى تو و سعادت بندگان تو به خود پذيرفته, قرين رضا و مسرتش فرماى.
آن چنان بر منزلت و مرتبتش بيفزاى كه از آفريدگان تو, كس هم سنگ و هم وزن وى نباشد و بر فرشتگان مقرب و پيامبران مرسل تو برترى و مهترى گيرد.
و هم چنان فرزندان صالح و پيروان صادق او را از شفاعت و محبتش بهره مند ساز و بيش از آنچه ما را به اكرام و انعام وعده فرموده اى, انعام و اكرام فرماى.
خداوندا! اى تو كه بندگانت را به وفادارى فرمان داده اى.
اى تو كه از هر وفادار, وفادارترى و از هر بخشنده, افزون تر و مطلوب تر همى بخشى.
تو كه اگر بخواهى بر دفتر كردار بندگانت به جاى گناه, ثواب بنويسى و عوض كيفر, پاداش فراوان فرستى.(1)
ما به فضل و انعام تو اميدواريم.
پی نوشت:
1. صحيفه ى كامله ى سجاديه, ترجمه جواد فاضل, ص 64-68, امير كبير, تهران, چاپ شانزدهم, 1372
منبع: فرهنگ كوثر، بهار 1380، شماره 49.