یکشنبه, 2 دی , 1403 برابر با Sunday, 22 December , 2024
جستجو

حجت الاسلام محمد الله اکبری، رییس پژوهشکده تاریخ و سیره اهل بیت(ع) پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در گفتگو با خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان در تبیین برخی از راهبردها و برنامه های امام هادی(ع) در دوران خلافت بنی عباس گفت: نکته قابل توجهی که در زندگی امام هادی(ع) به چشم می خورد این است که آن حضرت در زمانه ای زندگی می کرد و دوران حیات ایشان دوره ای بود که اگر آن را به 30 تا 35 سال (زمان امامت حضرت) تقسیم کنیم 15 سال اول این دوره به گونه ای است که به لحاظ سیاسی حکومت عباسی عقل گرا است یعنی مأمون، پدرش هارون و پس از او معتصم و واثق خلفایی هستند که همان رسم و رسوم و فرهنگ عصر هارون را ادامه می دهند که اصطلاحا به دوره عقل گرایی مشهور است.

 

وی افزود: در زمان این خلفا کسانی در منصب وزارت قرار می گیرند که عقل گرا هستند، کسانی قاضی می شوند که آنها نیز عقل گرا باشند، فرهنگ و فضای عمومی جامعه به گونه ای است که بیشتر عقل گرایان حکومت و قدرت را در اختیار دارند، کتاب هایی که نگاشته می شود و مباحثی که در جامعه مطرح می شود مباحث عقلی است و در همین دوره است که آثار فلسفی ترجمه می شود، علم کلام رشد می یابد و علوم ترجمه شدت و حدت می گیرد.

 

این محقق و پژوهشگر دینی تصریح کرد: در سال 220 هجری که امامت حضرت هادی(ع) آغاز می شود تا سال 232 هجری زمانی است که مباحث عقلی در محافل علمی جامعه رشد چشمگیری دارد اما از سال 232 که متوکل قدرت را به دست می گیرد سیاستی را دنبال می کند که عقل گرایان را کنار گذاشته و نقل گراها را در مناصب و مقامات حکومتی می گمارد، این دوره زمانی است که احمد بن حنبل پیشوای فرقه حنبلی (از فرق اهل سنت) زنده است و طرفداران او بر مسند قدرت قرار می گیرند.

 

حجت الاسلام الله اکبری خاطرنشان کرد: در این دوره حاکم زمان یعنی متوکل عباسی طی بخشنامه ای طرح مباحث عقلی در محافل علمی را ممنوع اعلام می کند البته او تنها چند مسئله را ممنوع کرد اما کم کم این ممنوعیت به سایر مسایل عقلی نیز گسترش یافت و مباحث عقلی کلا از محافل علمی رخت بربست و فضایی در جامعه حاکم شد که اگر کسی پیرامون این نوع مسایل بحث می کرد مورد مجازات قرار می گرفت. همین مسئله موجب بروز فرهنگی در جامعه اسلامی آن روز شد که این فرهنگ تا پایان دوران امامت حضرت هادی(ع) باقی ماند به گونه ای که مباحث عقلی به شکلی محدود و معدود و مخفیانه در خانه های اشخاص مطرح می شد. امام(ع) در دوره دوم یعنی زمان ممنوعیت مباحث عقلی از مدینه به سامرا منتقل می شود یعنی دوره ای که عقل گرایی متوقف و عقل ستیزی آغاز شده است و دانشمندان عقل گرا از دربار و مناصب مختلف در جامعه رانده می شوند؛ حال در چنین فضایی حکومت وقت امام را احضار کرده و ملزم می کند که در سامرا و تحت نظر باشد. طبیعی است که در این زمان شاگردان و اصحاب امام و کسانی که در دوره اول یعنی دوران رواج عقل گرایی به حضرت مراجعه کرده و از مباحث عقلی سوال می کردند. در این دوره نیز با وجود ممنوعیت طرح مباحث عقلی و در کنار آن سخت بودن دسترسی به امام اما همچنان به امام مراجعه کرده و سوالات خود را در رابطه با موضوعات عقلی از امام می پرسیدند.

 

وی یادآور شد: برخی از اهل فرهنگ و تمدن بر این عقیده اند که دوران ضعف تمدن اسلامی از همین جا آغاز می شود که مباحث عقلی در جامعه ممنوع شد اما ممکن است این سوال مطرح شود که این مسایل ممنوعه که توسط حاکمیت زمان ممنوع اعلام گردید چه مسایلی بود، در پاسخ باید این موضوع را یادآوری کنیم که در زمان آزادی مباحث عقلی موضوعاتی پیرامون خدا، صفات خدا، مسئله نبوت و امامت و … در جامعه و در محافل علمی طرح می شد، از جمله این مباحث موضوع قدیم بودن یا حادث بودن قرآن بود. این مجال جای توضیح این مسئله نیست اما خلاصه این موضوع آن است که بین عقل گراها و نقل گرایان یک منازعه علمی پیش آمد به گونه ای که نقل گراها معتقد بودند که ما حق داوری نداریم که بگوییم آیا قرآن حادث است یا قدیم.

 

وی در ادامه توضیحی در رابطه با این منازعه علمی مطرح کرد و در تشریح قدیم یا حادث بودن چیزی، گفت: برخی از صفات خدا مانند ذات خدا قدیم هستند اما برخی چیزها فعل خدا است و فعل خدا ممکن است حادث و جدید باشد یعنی هرگاه که خدا آن را انجام داد، حادث می شود و به وجود می آید. بحث و منازعه عقل گراها و نقل گراها این بود که آیا محتوای قرآن مانند وجود خدا قدیم است یا اینکه هنگامی که بر پیامبر(ص) وحی شد، ایجاد و آفریده شده، این موضوع درگیری علمی آن روز در جامعه بود، عقل گراها اکثرا اعتقاد داشتند که این الفاظ و محتوا حادث هستند و آفریده شده اند و نقل گراها از جمله احمد بن حنبل و طرفدارانش معتقد بودند قرآن قدیم است یا اینکه می گفتند اصولا این بحث به ما ارتباطی ندارد و چرا باید درباره آن سخن گفت.

 

حجت الاسلام الله اکبری افزود: در این گیر و دار خلیفه عباسی بحث درباره قرآن را کلا ممنوع است و اعلام نمود کسی حق ندارد درباره حادث یا قدیم بودن قرآن بحث کند چرا که این موضوع موجب تنش در میان علما و طرفداران آنها در جامعه شده بود. وقتی بحث درباره قرآن ممنوع شد به تدریج بر اساس سیاست و فشار حکومت سایر مباحث عقلی نیز از محافل علمی رخت بربست، در این میان اما شاگردان امام همچنان در رابطه با مسایل عقلی از امام سوال می کردند و این در شرایطی بود که حضرت در دربار حکومتی تحت نظر بود، بنابراین نمی توانست پاسخ روشنی به سوالات شاگردان بدهد، در نتیجه حضرت اصحاب خود را توصیه می کردند که در این باره بحث نکنید و شیعیان را از ورود به این مباحث منع می کردند.

 

این محقق و پژوهشگر اسلامی تصریح کرد: این رویکرد امام را احتمالا می توان به این معنا تعبیر و تفسیر کرد که حضرت برای نجات جان شیعیان و پیشگیری از قتل یا محاکمه دانشمندان و علمای شیعه توسط عمال حکومتی چنین رویه ای را در پیش گرفته بودند چرا که بر اساس فضای ایجاد شده در جامعه طرح مباحث عقلی جرم محسوب می شد و افرادی که به دنبال چنین مباحثی بودند از طرف حکومت مورد مجازات قرار می گرفتند و امام برای حفظ جان شیعیان آنها را از ورود به این گونه مسایل منع می کردند.

 

/پایان پیام/

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=21138

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب