عرض سلام ادب و احترام دارم خدمت فرهیختگان و پژوهشگران محترم پوزش میخواهم بابت تاخیر و سپاسگذاری می کنم از دست اندرکاران جشنواره بین المللی پژوهشی شیخ طوسی(ره) و از زحمات این بزرگواران.
مقدمه اجمالی
مقاله ای که بنده ارائه می کنم تحت عنوان «نقدی بر ژئوپولتیک شیعه» است اجازه می خواهم از محضرتان در ابتدا به صورت موجز مقدمه ای را حول مفهوم ژئوپلتیک عرض کنم. در حدود یک قرن هست که این مفهوم در بین محققان مورد استفاده قرار می گیرد. تعاریف زیادی از آن ارائه شده است اما به صورت کلی مطالعات ژئوپلتیک مناسبات بین مکان وجغرافیا را با قدرت و سیاست بررسی می کند.
مطالعات ژئوپلتیک مبتنی بر واحدهای سیاسی (دولتها و کشورها یا مجموعه های سیاسی، پیمان های سیاسی) است. به بیان دیگر در دانش ژئوپلتیک مناسبات جنبه های مختلف قدرت از منظر جغرافیایی و مکانی مورد توجه قرار می گیرد. به صورت سنتی این مکان جغرافیایی معمولا دولت ها و سیاست های آن بوده است. یعنی وضعیت قرار گرفتن یک کشور در چگونگی رفتار سیاسی و اعمال قدرت دولت مذکور در صحنه بین الملل مورد مطالعه قرار می گیرد. مثلا مطالعاتی که در این عرصه انجام میشه ناظر بر دولتها بعنوان یک واحد اعمال قدرت است. گاهی فراختر از دولتها، به برخی از دولتهای هم سو و هم سیاست نیز بحث ژئوپلتیک مطرح می شود.
در صحنه بین الملل این دولتها هستند که مورد توجه قرار می گیرند نه عوامل دیگر، عوامل دیگر معمولا جنبه ی درونی دارند. لذا کتابهایی که نوشته میشه در مورد دولتها و کشورهاست، مثلا ژئوپولتیک ایران، ترکیه، امریکا، برزیل، ژاپن، شوروی، اسرائیل، در مورد ژئوپلتیک پژوهشگران زیادی صحبت کردند، مثل میشل فوکو، فوکویاما، هانتیگون، برژینسکی، در کنار مطالعاتشون به بحث ژئوپلتیک هم پرداختن، برخی ها هم به صورت تخصصی به این عرصه توجه کردند. و خب تحقیقاتشون حول این مسئله شکل گرفته از مهمترین کسانی که دراین عرصه تالیفات قابل توجهی داشته اند می توان به گراهام فولر و فرانسوا توال اشاره کرد.
گراهام فولر: با تحقیقاتی در مورد: ژئوپلتیک ایران، ژئوپلتیک ترکیه، ژئوپلتیک اسلام و غرب
فرانسوا توال: با تحقیقاتی در مورد: ژئوپلتيك اسرائيل، ژئوپلتيك قفقاز، ژئوپلتيك آمريكاي لاتين و البته تالیف کتاب كليدهاي ژئوپولتيك(به فارسي ترجمه شده) و از کتابهای مرجع در این خصوص است. از جمله کتابهای وی «ژئوپلتیک شیعه» است که از سال 1379تا 1384 (یعنی 5 سال) سه بار به فارسی توسط عليرضا قاسم آقا(1379)، حسن صدوق(1380) و كتايون باصر(1384) ترجمه شده است.
سه ترجمه در چند سال نشان از اهمیت موضوع این کتاب دارد وقتی بنده عنوان این کتاب را دیدم در ابتدا این برداشت را داشتم که فرانسوا توال شیعه را بعنوان یک واحد ژئوپلتیکی در نظر گرفته نه یک عامل ژئوپلتیکی که به صورت طبیعی معمولا یکی از عوامل ژئوپلتیکی در کنار عوامل دیگر مذهب است، لذا عنوان کتاب برام مسئله شد. لذا چند بار این کتاب را با رویکردهای مختلف مطالعه کردم:
1- شیعه بعنوان یک عامل ژئوپلتیک، که معمولا در خدمت منافع کشورها و واحدهای سیاسی است؛
2- شیعه بعنوان یک واحد ژئوپلتیک. چرا که در اینجا به جای واحدهای سیاسی مانندکشورها یا سازمانهای سیاسی( اتحاد جماهیر شوروی یا مشترک المنافع) شیعه موضوع ژئوپلتیک قرار گرفته و از شیعه بعنوان یک واحد اعمال قدرت سخن به میان آمده است. از نام کتاب بر میاد که واحد ژئوپلتیک باشد.
معرفی اثر
این تالیف شامل شانزده فصل است. که در فصول اولیه به مباحث نظری پرداخته و در فصول دیگر پراکندگی ژئوپلیتک شیعیان را در مناطق مختلف گزارش کرده است. و فصل شانزدهم نیز به مباحث نظری و نتیجه گیری اختصاص یافته است. کتاب در واقع دو بخش دارد. یک بخش ایرانی و غیری عربی و یک بخش عربی، در ابتدا از شیعه گری تعریف ارائه کرده و سعی کرده شیعه گری رو به دو شاخه ی عمده تقسیم بندی کنه یکی شیعه گری ایرانی که در آن عنصر تشیع با عنصر هویت ایرانی جمع شده او از فصل پنجم تا فصل دهم شیعیان در آذربایجان، افغانستان، ترکیه، شبه قاره و آسیای مرکزی رو بررسی کرده است و معمولا تعامل آن شیعیان با شیعه گری ایرانی رو بررسی کرده است. و سعی کرده نفوذ ایران در این کشورها رو به تصویر بکشد بخش دوم که از فصل دهم آغاز می شود به شیعه گری عربی و ویژگی های آن اشاره کند.
به عقیده توال در جهان عرب شیعیان در حال خروج از موقعیت درجه دومی در مقایسه با اهل سنت هستند. توال در تعابیر و شواهد خود سعی کرده خطوط بین شیعه گری ایرانی رو با شیعه گری عربی پر رنگ کند. به تعبیر توال نفوذ ژئوپلتیکی ایران در کشورهای غیر عرب بیشتر از کشورهای عربی است. او گزارشی از وضعیت ژئوپلتیکی شیعیان در عراق، خلیج فارس، یمن ، سوریه، دروزی ها و شیعیان لبنان ارائه کرده است. او بحث مهمی را به روحانیت شیعه اختصاص می دهد در آنجا هم سعی می کند از نظر معرفتی روحانیت شیعه را به روحانیت ایرانی و غیر ایرانی تقسیم کند و در آن مرزبندیها را پر رنگ کند. و در آخر نتیجه گیری کرده است که یک بین اللملل تشیع وجود ندارد و نمی تواند وجود داشته باشد. زیرا شیعه مرکز ندارد با این وجود از اهمیت تشیع بعنوان یک عامل ژئوپلتیک نمیکاهد. به بیان دیگر تشیع تنها یک عامل ژئوپلتیک است و نه واحد ژئوپلتیک و این عامل ژئوپلتیکی هم فعلا توسط ایران مورد استفاده قرار می گیرد.
توال سعی دارد که شیعیان عرب رو از همراهی با ایران در نفش آفرینی ژئوپلتیکش منصرف کند لذا سعی می کند دو فضای شیعه گری رو بیافریند با رویکردها و حتی روحانیت مجزا و مسائل و مشکلات مجزا سعی میکند عصبیت عربی رو عامل مهمی در دوری عربها از شیعه گری ایرانی جلوه دهد در مجموع توال میخواهد در جامعه شیعی دو قطبی به وجود آورد. هم بین شیعیان در جوامع عربی و غیر عربی و هم بین عربها و غیر عربها. و دلیل اینکه به نظر او بین الملل شیعه شکل نمیگیرد همین دو قطبی بودن شیعه گری در جهان است. که عوامل این دو قطبی بودن بسیار است.
روش نقد
نقد به معنای رد، ایراد، اشکال تراشی و خرده گیری نیست. نقد علم ارزیابی و سنجش هست. سنجش میزان اعتبار علمی یک اثر هست. البته بررسی ها از زوایای متعددی می تواند صورت گیرد ادبیات نگارش هم می تواند جزو نقدها باشد ولی من به اینها نپرداختم. در این مقاله از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. نظریه توال از نظر محتوایی بر سه مولفه اساسی مبتنی است.
مفهوم سازی: که قصد و نیتش نویسنده نشانه و سمبول سازی است. پیوستگی بین شیعه گری و قومیت شیعیان و اصالت دادن به قومیت آنها به همین خاطر میگه شیعه گری ایرانی شیعه گری عربی. به شیعه گری رنگ بوی ملی و قومی داده. و در تحلیلها و استفاده از واژگان کلیدی از انها استفاده کرده مثل روحانیت عربی، روحانیت ایرانی، شیعه گری ایرانی، و عربی. سعی کرده این مفاهیم رو کاملا برای خواننده جا بندازه. سعی شد گفته بشه که چنین چیزی نیست.
مرکزیت سازی: غیر واقعی دوم هارتلندی(مرکزیت) غیر واقعی که توسط توسط توال برقرار شده بود. توال در این نظریه خود، ایران رو بعنوان مرکز قرار داده بود و سعی میکرد القا کنه که ایران داره از عامل مذهب سوء استفاده میکنه تا از اقلیتها استفاده کنه برای منافع ملی خود، یعنی از اقلیتها برای منافع ملی خودش وضعیت ژئوپلتیک مهیا کنه. همان گونه که شوروی میخاست از عامل ایدئولوژیک کمونیسم برای خودش ژئوپلتیک بسازد. این رویکرد توال به صورت جدی نقد شد آینده سنجی: توال در نهایت این نتیجه گیری را به دست میدهد که بین الملل شیعی شکل نخواهدگرفت. وی دو دلیل عمده را متذکر شده است: 1- خصومتهای مذهبی؛ که در این مقاله سعی شده بررسی شود و نادرستی آن تبین گردد 2- خصومتهای ملی- قومی؛ که در این مقاله برخی آسیبهای خصومتهای ملی و قومی که باعث عدم شکل گیری بین الملل شیعه میگردد بررسی شده است. در انتهای دو سوال از سوی حاضران در کمیسیون علمی مطرح گردید. و پاسخهایی از سوی نویسنده مقاله دریافت کرد.
/پایان/