چکیده
در میان ائمهء دوازدهگانهء تشیع اثنی عشری، بدون شک امام صادق(ع) دارای جایگاه خاصی هستند و مرتبهء روحانی و علمی ایشان مورد قبول علمای شیعه و سنی و مشایخ صوفیه است. در بین علویان و بکتاشیان آناتولی، گذشته از جایگاه روحانی و علمی آن امام همام، شهرت امام صادق(ع) بیشتر به خاطر متنی است که در میان علویان و بکتاشیان، بدیشان منسوب میشود. این متن که فرمان (در ترکی Buyruk) نامیده میشود، یکی از اصلیترین متونی است که به شرح باورها و آیینهای علویان و بکتاشیان میپردازد.
انتساب این متن به امام جعفر صادق(ع)و جایگاه محوری آن در باورهای علویان میتواند دلیلی اساسی بر پیوستگی اعتقادی جامعهء علویان آناتولی با تشیع اثنی عشری باشد. هدف از این مقاله بیان این جایگاه و معرفی کلیاتی از این «فرمان» است.
واژگان کلیدی: امام صادق(ع)، تشیع، «فرمان»، علوی، بکتاشی.
در بین ائمه دوازدهگانه تشیع اثنی عشری، بدون شک امام جعفر صادق(ع)(شهادت 148 هـ) از جایگاه خاصی برخوردارند. شهرت امام، گذشته از جایگاه ایشان در مکتب تشیع به مثابه امام معصوم و وارث و حاصل نبی، در میان جماعت غیر شیعه به دلیل جایگاه منحصر به فرد علمی ایشان است که به شهادت منابع تاریخی، بزرگترین عالم، زمان خود بودهاند.
از نظر تاریخی، دوران زندگی امام صادق(ع) مصادف بود با درگیریهای خونین امویان و عباسیان برای تصاحب قدرت. در کنار این جنگ قدرت، شیعیان نیز امید داشتند که در نهایت آل علی بن ابیطالب(ع) قدرت را تحت امامت امام صادق(ع) در دست گیرند. لیکن در چنین شرایطی، امام ترجیح دادند که خود را از این جنگ قدرت دور نگه داشته و فرصت را برای استحکام هرچه بیشتر مکتبی که خود تعرّف آن بودند، یعنی مکتب تشیع، مغتنم شمارند. شمار احادیث منسوب به امام صادق(ع)، همچنین شمار علمای صاحب نامی که محضر ایشان را درک کردهاند، نشان از علو جایگاه علمی ایشان دارد. امام صادق(ع) اولین شخصی بود که با اصحابشان دستور کتابت تعالیم امامان علیهم اسلام را دادند، و بدینترتیب نخستین مجموعههای احادیث شیعه شکل گرفت.(امیر معزی،ژامبه،2004:64).
طبق گفتهء لالانی، موفقیت امام محمد باقر(ع)در تثبیت مقام خود به عنوان امام، نمایندهء خدا بر زمین و مؤید من عند اللّه در تفسیر و تأویل کلام، او را باید از دو زاویه سنجید: نخست از تعداد پیروانی که توانست به دور خود گردآورد؛ دوم از موفقیت پسر و جانشینش امام جعفر صادق(ع)، که نظریات او را پذیرفت و تفصیل و گسترش داد.(لالانی،1381:110-109).
در حقیقت، نقش امام جعفر صادق در جمعآوری نظاممند مجموعهء احادیث ائمه(ع)، غیر قابل انکار است.(امیر معزی،ژامبه 2004:85). برای مثال، در مجموعهای سترگ چون بحارالانوار علامه مجلسی، نیمی از احادث منقول، منسوب به امام جعفر صادق(ع) اند.(نیازمند،1383:190)، و طبق شواهد تاریخی، اوایل قرن دوم هجری، که مکاتب حقوقی و فقهی اسلامی رو به شکل گرفتن نهاد، و بحثهای کلامی در جامعهء اسلامی در بین مکاتب مختلف کلامی شدت گرفت، مکتب تشیع هم ناچار از اتخاذ مواضع خاص در مباحث مختلف کلامی شد، که در این باب نیز عمدتا پیروی از مواضع امام محمد باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) مینمود(مدرسی طباطبایی،1386:31-30). و به رغم تقسیم جامعهء شیعه در زمان امام جعفر صادق(ع)، تحت عناوین و شیعهء زیدی و شیعهء جعفری، آن حضرت از طرف اکثریت بزرگ جامعه اسلامی، به عنوان رئیس و بزرگ خاندان پیامبر شناخته شدند و به این عنوان مورد احترام و علاقهء همه بودند(مدرسی طباطبائی،1386:32). تمام قراین و شواهد حاکی از این است که مرتبهء روحانی و علمی امام جعفر صادق(ع) از طرف همهء اقشار جامعهء اسلام مورد اذعان بوده است.
بزرگان اهل سنت اکثرا جزو شاگردان حضرت بودهاند و اکثریت عرفا و مشایخ صوفیه نیز خود را به امام(ع) منسوب میکردند. بدینترتیب است که شیخ فرید الدین عطار نیشابوری نیز اثر معروف خود تذکره الاولیاء را با«ذکر امام صادق»(ع) آغاز کرده و چنین آورده است:
«گفته بودیم که اگر ذکر انبیاء و صحابه و اهل بیت کنیم کتابی جداگانه باید ساخت. این کتاب شرح اولیاست که پس از ایشان بودهاند. اما به سبب تبرک به صادق ابتدا کنیم که او نیز پس از ایشان بوده است. و چون از اهل بیت بود و سخن طریقت او بیشتر گفته است و روایت از وی بیشتر آمده است، کلمهای چند از آن او بیاوریم که ایشان همه یکیاند. چون ذکر او شود از آن همه بود. نبینی که قومی که مذهب او دارند، مذهب دوازده امام دارند. یعنی یکی دوازده است و دوازده یکی»(عطار،1373:13).
طبق گفتهء صاحب تذکره الاولیاء، امام صادق(ع) در جملهء علوم و اشارت و عبارات بیتکلف به کمال بوده است. ایشان قدوهء مشایخ و مقتدای مطلق بوده و اعتماد همه بر وی. الهیان را شیخ، محمدیان را امام، اهل ذوق را پیشرو، اهل عشق را پیشوا، عبّاد را مقدم، زهّاد را مکرم، صاحب تصنیف حقایق و بینظیر در لطایف تفسیر و اسرار تنزیل بودهاند(همان:14-13).
صفاتی که عطار نیشابوری، به عنوان یکی از برجستهترین نمایندگان جریان تصوف در مورد مرتبهء امام صادق(ع) بیان میکند، اهمیت شخصیت والای امام(ع) را در میان صوفیان نشان میدهد. در مورد انتساب صوفیه به ائمه علیهم السلام و تطابق یا عدم تطابق سلوک صوفیان با تعالیم ائمه اثنی عشر بسیار گفته شده است. هدف ما نیز در این مقال بررسی این موضوع نیست. لیکن به اختصار میتوان گفت که گروهی بر این باورند که صوفیان، همچون غالیان و بدعتگران، همواره از منفورترین مخالفان و سرسختترین دشمنان شیعه و پیشوایان آنان بوده، و ائمه(ع) پیوسته آنان را به کفر و شرک و ارتداد توصیف کردهاند(معروف الحسنی، 1375:68). از سوی دیگر، عدهای نیز مدافع این نظریهاند که: «شیعه در گرایش به زهد-زهدی که از اسلام آغازین برخاسته بود پیشقدم بودند و در تکوین زهد، به اشکال گوناگون، که بالاخره منجر به تصوف شد، شرکت داشتند، چنانکه علی بن الحسین(ع)و امام باقر و امام صادق(ع) از پیشروان زهد به شمار میآمدند. لیکن وقتی نهضت تصوف به وضوح تبلور یافت و معلوم شد که مقصد آن تشکیل جامعهای نوین و نظامی با خصلت ویژه خود و شیوهء جداگانهای از زندگی است؛ که در مجموع از جهت رهبری معنوی با روش صاحبان مذاهب فقهی و عقلی، و از لحاظ حکومت ظاهری با داعیهداران اشرافی مسلک و استیلاجو رقابت دارد، شیعیان که پیرو امامان بودند، نمیتوانستند به مکتبهای تصوف درآیند و مرید مشایخ صوفی باشند،(الشیبی،1380:64).
به رغم انکار رابطهء بین ائمهء اثنی عشر علیهم السلام و صوفیان از طرف گروهی صاحبنظران، امام صادق(ع) مقام خاصی در میان سلاسل صوفیه دارند و برای مثال، چنانکه پل نویا مینویسد: «تفسیر عرفانی قرآن، که صوفیان سنی به امام جعفر صادق(ع) نسبت میدهند، در میان این طایفه جایگاه والایی دارد.»(نویا،1369:5). تمام این اقوال حاکی از علو جایگاه منحصر به فرد امام صادق(ع) در میان کلیهء مکاتب و غلههای فقهی، کلامی، تفسیری و عرفانی است.
اما گذشته از موارد مذکور، امام جعفر صادق(ع) جایگاه ویژهای نیز در میان علویان و بکتاشیان آناتولی دارند. علویان و بکتاشیان که غالبا در زمرهء شیعیان یا گاه شیعیان کژآیین شمرده میشوند. احترام خاصی برای امام صادق(ع) قایل هستند. خاستگاه اصلی این احترام، که برای امام صادق(ع) نقشی محوری در باورها و آیینهای علویان و بکتاشیان ایجاد کرده است، متنی است که به امام جعفر صادق(ع) منسوب است و جزو متون اصلی مذهبی آیینها و باورهای علویان و بکتاشیان به شمار میآید. این متن در میان این جماعت بیشتر به عنوان فرمان Buyruk در ترکی مشهور است. لیکن این متن تحت عناوین دیگری چون مناقب اولیاء، مناقبنامه و فتوتنامه نیز شناخته میشود(آیتکین،1958:3).
عبدالباقی گولپینارلی، محقق مشهور ترک، نام این اثر را در میان آثاری که به عنوان آثار امام صادق(ع) نقل کرده است ذکر نمیکند. این آثار شامل رسایل، وصایا و آثار دیگری است که در میان آنها نامی از Buyruk برده نمیشود(گولپینارلی،1989: 107-106 و گولپینارلی، 2003:427-426).
سوزکورت از گولپینارلی نقل میکند که نام اصلی این متن که امروز به عنوان (Buyruk) درمیان علویان و بکتاشیان موجود است، مناقب اسرار بهجة الابرار بوده و توسط شخصی به نام بساطی تألیف شده است.(بوزکورت، 2004:4-2). لیکن وی اذعان میدارد که نقش Buyruk درمیان علویان آناتولی به عنوان تفسیر قرآن است(همان:1)، و در نتیجه، نقش محوری و کلیدی دارد. درعینحال، دامنهء اهمیت این متن به علویان و بکتاشیان آناتولی منحصر نیست و در سایر کشورهای اسلامی نیز یافت میشود(شنر،1990:55).
برغم اینکه نام Buyruk از طرف محققی چون گولپینارلی در میان آثار امام صادق(ع) ذکر نشده است، لیکن این نکته نیز آشکار است که درمیان علویان و بکتاشیان، این متن به عنوان مهمترین اثر امام(ع)کارکرد دارد.(ایوب اوغلی،1990:91-90).
اصولا الهیات علویان و بکتاشیان مبتنی است بر ادبیات روایی و شفاهی. در این نوع الهیات، مناقبنامهها و متونی که به عنوان وصایا یا ولایتنامه از آنان نام برده حاج بکتاش ولی(کورکماز، 1999) یا ولایتنامهء ابدال موسی(گوزل،1999) اشاره کرد. کلیهء این آثار، گذشته از اهمیت عقیدتی که برای علویان و بکتاشیان دارند میتوانند به عنوان منبعی سودمند برای تاریخنگاری اسلامی نیز مورد استفاده قرار گیرند(اجاق،1997).
در میان تمام مناقب نامههای موجود در میان علویان و بکتاشیان، Buyruk یا فرمان منسوب به امام صادق(ع) از جایگاه ویژهای برخوردار است. هرچند که این متن به هیچوجه حاوی بحثهای کلامی نمیباشد(فقلالی،1990:284)؛ لیکن مهمتترین متنی است که باورها، مناسک و چگونگی برگزاری مراسم علویان را توضیح میدهد(کورکماز1997:64).
در حقیقت، مفاهیم اصلی و بنیادین باورهای علویان و بکتاشیان در این متن بیان شده است و هر محققی برای دریافتن این مفاهیم ناگزیر از مراجعه به این متن است. برای مثال ایرن ملیکوف پژوهشگر نامدار تاریخ علوی-بکتاشی، برای تحلیل و نقد باورهای علوی در آثارش به این متن مراجعه میکند.(ملیکوف،1992).
متن فرمان منسوب به امام صادق(ع) به ترکی است. لغات و تعبیرات استفاده شده در این متن برای افراد «غیر» گاه نامفهوم و مشکل است. لحن و بیان موضوعات، تشابه چندانی با احادیث منسوب به امام صادق(ع) ندارد، هرچند در لابلای موضوعات، احادیثی هم از ائمه(ع)، بدون ذکر منبع، نقل شده است.
بنا به گفتهء ملیکوف، نسخههای زیادی از این متن موجود است که تفاوتهایی باهم دارند(ملیکوف، همان). ظاهرا در تمام روستاهای علوی-بکتاشی نسخههایی از این متن در دست است. نسخ متعددی نیز از این متن چاپ شده است. نسخههای چاپ شده، تا آنجا که اطلاع در دست است، عبارتاند:
1-ṣBuyruk به اهتمام صفر آتیکین، 1958، آنکارا.
2-ṣBuyruk به اهتمام حسن آی یلدیز، 1962، استانبول.
3-ṣImam Gafar sadik Buyrugu علی آجاغلی، 1989، استانبول.
4-ṣImam Gafar-sadik Buyrugu عادل علی آتالای، 1995، استانبول.
5-ṣImam Gafar Buyruga اسد کورکماز، 1997، استانبول.
6-ṣImam Gafar Buyrugu اسد کورکماز، 1997، استنابول.
متن Buyruk را در نسخ چاپشده به دو بخش اصلی میتوان تقسیم کرد:
1) بخش تاریخ مقدس، که به اختصار بیان شده است.
2) آموزههای علوی-بکتاشی.
متن فرمان(برای ترجمه و معرفی متن از نسخهء چاپشده توسط اسد کورکماز استفاده شده است. این متن به صورت کامل و تطبیقی با سایر نسخ چاپی، توسط راقم این سطور در دست ترجمه است.):
متن فرمان چنین آغاز میشود:
-احکام فرمان که دربرگیرندهء فرمایشات امام جعفر صادق(ع) است، صریح و قطعیاند. فرمان بیانگر احکامی است که اولاد و رهروان طریق امام(ع) باید انجام دهند و احوالی که در طی طریق با آنها مواجه خواهند شد. این فرمان توصیفی است بر احوال پیران طریقت، طالبانی که واصل شدهاند و اخوان صوفی. باشد که اولاد نبی و طالبان حقیقت چنین سلوک نمایند و نسبت بدان طی طریق نمایند. قدم در طریق گذارند تا مشخص شود که ایشان امت محمد(ص)، و مسلمانان هستند.
-بسمله:
هرکه جملهء «بسم اللّه الرحمن الرحیم» را بر زبان آورد، شیطان را چون شمعی در برابر آتش ذوب کند. حضرت علی(ع) میفرمایند: «خداوند تمام سرّ و اسرار خود را در چهار کتاب نازل فرمودهاند:1)تورات،2)زبور،3)انجیل و 4)قرآن.
خداوند نثر مکنون در این کتب را در سورهء فاتحه بیان فرموده، و تمام اسرار سورهء فاتحه را در «بسم اللّه الرحمن الرحیم» نهاده است. «سرّ» بسم اللّه الرحمن الرحیم را در سورهء یاسین و سرّ سورهء یاسین را در نقطهء تحت باء جمع کرده است، مفهوم تورات، زبور، انجیل و فرقان بیان «حق» علی(ع) است. علی(ع) ساقی چهار نهر است. این انهار، آب، شیر، عسل و کوثر میباشند.
برخی مفاهیم و اصطلاحات مندرج در فرمان
جمع چهلتنان: در این بخش از متن چگونگی ملاقات پیامبر اکرم(ص) با جمع روحانی «چهلتنان» بیان شده است. طبق روایت متن، 39 واصل در این جمع حضور دارند که از این عده 22 مرد و 17 زن در مجلس حضور داشتند. لیکن یکی از جمع چهلتنان در مجلس غایب بوده است. این شخص سلمان فارسی است. متن پس به بیان وحدت و یگانگی حقیقت چهلتنان میپردازد. داستان روایتشده، بیانی اسطوره وار دارد و داستان گفتگویی است انجام شده بین پیامبر(ص) و چهلتنان. شیوهء بیان روایت با کلام و گفتار متون شیعه منطبق نیست. متن در مورد شخصیت و اسامی کلیهء چهلتنان اطلاع چندانی به دست نمیدهد. تنها شخصیتهایی که نامشان از میان این چهلتنان بیان شده است، حضرت علی(ع) و سلمان فارسی میباشند. متن از زبان چهلتنان بیان میکند که پیر ایشان شاه مردان علی و رهبرشان جبرئیل است.
سرّ حق: این بخش در تعقیب بحث پیشین، یعنی «جمع چهلتنان» است. و به آن سر حقیقت از طرف پیامبر اکرم(ص) بر صحابه میپردازد. بنابر متن «فرمان» سرّ حقیقت چیزی نیست مگر حدیث غدیر جبرئیل(ع) بر پیامبر(ص) وارد شده و فرمان خداوند متعال را بیان میکند: علی(ع) را وصی خود اعلام کن. پیامبر(ص) فرمان خداوند را ابلاغ میکند: ای خلایق، حقیقت در باب شاه مردان علی(ع) نازل شد. بیائید مراتب ارادت خود را به وی ابراز کنید. متن با زبانی نمادین به یگانگی «حقیقت» نبی و ولی میپردازد و حدیث غدیر را با روایتی متفاوت بیان میکند.
«صاحب» شدن حضرت محمد(ص) و حضرت علی(ع): «مصاحب» از مفاهیم اصلی و بنیادی تفکر علوی- بکتاشی است. این مفهوم به صورت مفصل توسط ملیکوف مورد بررسی قرار گرفته است(ملیکوف، همانجا) در حقیقت، چنین به نظر میرسد که تفکر علوی-بکتاشی درصدد مشروعیت بخشیدن به «مفهوم مصاحب» است با ایجاد رابطه بین این مفهوم و مفهوم «عهد اخوت» درصدد اسلام این مفهوم و جایگاه آن، ارکان مصاحبت و چگونگی آن، با شیوهای داستانوار و روایتگونه در قالب ادبیات عامیان و گاه منظوم، بیان میشود.
صوفی/تصوف: تعریف صوفی از نظر فرمان عبارت است از: «آنکه زیراندازش پوست، خانهاش بهشت، برادرانش مسلمان، خواهرانش حوری، غذایش میوهء بهشتی شرابش شراب بهشتی، جامهاش حله، چراغش وجه نورانی اللّه، سخنش کلام خداوند دم و بازدمش هزار و یک اسم خداوند است». در این بخش از فرمان، ارکان تصوف مفاهیم آن و سلوک سالک به تفصیل بیان شده است.
پیر، مقام پیر: «فرمان» با استفاده از علم حروف به تأویل کلمهء «پیر» میپردازد و آن را حضرت علی(ع)که با صفت «شاه اولیاء» نام برده میشود مرتبط میسازد. پیر باید که طریق حضرت علی(ع) را طی کند تا حق «آئین و ارکان» ادا شود. پیر باید از نسل حضرت محمد(ص) و حضرت(ع) باشد و هرکه خلاف این قاعده عمل کند، خوردن و نوشیدن وی حکم حرام دارد، خائن به طریقت و حقیقت است، ارشاد و بیعت و توبهاش مورد قبول نخواهد بود و از درگاه دوازده امام بینصیب خواهد ماند.
مرشد: مرشد کسی است که به اشراق میرساند، مربی است، هادی راه است. او از کلام حق، خورشید، ستاره، ماه و راه تشکیل شده است. هرکه کلام مرشد را کلام حق نداند، بیایمان است، مرید جسم است و مرشد جان، مشرب اقرار است، محبت ایمان و مرشد دین.
رهبر: رهبر نایب و یاور پیر است و هرگاه پیر حاضر نباشد، رهبر وکیل اوست. جایگاه، مقام و رابطهء رهبر با طالب به تفصیل در متن فرمان بیان شده است.
ذاکر: ذاکر آن است که ذکر حق گوید. این مفهوم همراه با خواص ذکر حق جایگاه ذاکر نزد حضرت حق و اجرای که از طرف خداوند برای ذاکر اختصاص یافته، با تأویل و علم حروف در متن توضیح داده شده است.
طالب: متن فرمان به اعمال و آدابی که طالب موظف است در مقابل اجاق حضرت محمد(ص) و علی(ع)، مربی، پیر و مصاحب خود انجام دهد، میپردازد.
در این بخش از فرمان، متن دارای ساختاری «غیرداستانی» است و اسلوب بیان مفاهیم به متون کلاسیک صوفیانه بیشتر نزدیک است و زبانی اندرزگونه در مقابل مخاطبش، یعنی«طالب»، دارد. «باید»ها و «نباید»های طالب در طریق وصال بیان می شود. سپس«فرمان» به بیان «طریق حقیقت» و «اخلاق» میپردازد.
داوزده خدمت: مناسکی هستند بسته به آل علی(ع) که در مراسم مذهبی انجام میشوند. صاحبان و اولیای «دوازده خدمت» اولاد علی(ع) میباشند. شاه ولایت هر خدمتی را برای یکی از اولادشان مقرر نمودهاند.
مجرد/تجرد: در میان بکتاشیان، «مجرد» درویشی است که تأهل اختیار نکرده و با «قرار تجرد» در عدم تأهل قسم خورده است. در میان بکتاشیان «تجرد» مقامی روحانی است. از نظر ایشان تجرد میراث است از چهارکس: حضرت عیسی، حاج بکتاش ولی، اویس قرنی و سلمان فارسی.
دار: چوبهای که منصور حلاج سربدان سپرد. در اصطلاح علویان «دار» به محلی گفته میشود که مراسم مذهبی در آن انجام میشود. چهار نوع دار وجود دارد: دار منصور، دار فضلی، دار نسیمی و دار فاطمه که از حضرت حسین(ع) به یادگار مانده است. این«دار»ها مقدس میباشند.
سجده: «سجده سنت حضرت آدم(ع)است».
نیاز: عبادتی است در مقابل خداوند، به واسطهء اهل طریقت، پیشوای طریقت یا شیئی که مقامی را در طریقت تمثیل میکند. این عبادت،محبت است، حرمت است، احترام است، طلب است، رجاء است یا پیشکشی است به درگاه حضرت حق.
سنت: در متن فرمان این سنتها جزو آداب اجباری بیان شدهاند که عبارتاند:
سنت اول: ذکر نامهای حضرت حق، پیامبر(ص) و ائمه دوازدهگانه و حفظ محبت ایشان در دل.
سنت دوم: دور کردن کین و خصومت از دل.
سنت سوم: طالب راه شدن و خود را به طریق سپردن.
رضا: قبول و پذیرش هرآنچه که از طرف خدا رسد.
رضا بر سه قسم است:
1)رضای شخص با خود.2)رضای شخص با جامعه.3)رضای شخص با طریقت.
تاج: طبق آنچه که در متن فرمان بیان شده است، خداوند برای هفت تن از محبان خود، تاج نازل کرده است: حضرت آدم، تاج سفید. حضرت نوح، تاج سفید. حضرت ابراهیم، تاج سیاه. حضرت موسی، تاج زرد. حضرت عیسی، تاج کبود. حضرت محمد(ص)، تاج سبز. حضرت علی(ع)، تاج سرخ.
تاج نشانهء محبت خدا به این هفت تن است. هر رنگ نشانه و مفهوم خاص خود را داراست؛ لیکن تمام تاجها «سرّ» و برون آنها «نور» است.
«سوزن آن، مرشد است. نخ آن، طالب است. قبّهء آن، خداوند است، ترکهای آن ائمه، مهر آن حضرت محمد(ص) و حضرت علی(ص) است. پهنای آن از شرق تا به مغرب و در ازای آن از گنبد دوار تا زمین خاکی است. هر تاج چهار چوب دارد: شریعت: طریقت، معرفت و حقیقت.
فروض طریقت: فرض خدمت به پیر است. ارکان طریقت میراث حضرت محمد(ص) و حضرت علی(ع) است. هر طالب ماهر استاد، هر پیر موظف به شناخت طریق و طی آن است.
در احکام طریقت 6 اصل فرض است:
1)سخا،2)معرفت،3)قربت،4)صبر5)توکل،6)تفکر.
در ارکان طریقت 6 اصل فرض است:
1)علم،2)اطاعت،3)رضا،4)شکر،5)ذکر،6)عزلت.
در بیان طریقت 6 اصل فرض است:
1)ارادت،2)اجابت،3)زهد،4)تقوی،5)قناعت،6)اخلاق.
در عمل به طریقت 6 اصل فرض است:
1)احسان،2)ذکر،3)شکر،4)ترک،5)حیف،6)شوق.
دوازده نشانهء طریقت:1)خوف از حق،2)تفاوت ننهادن بین خلق اللّه،3)ادب، 4)متواضع بودن،5)تسلیم رضای حق بودن،6)راضی به تقدیر بودن،7)صابر بودن، 8)دوری از خلق جستن،9)اهل قناعت بودن،10)نگران روزی خود نبودن،11)چلهنشینی، 12)طالب بودن.
مقام: در میان علویان و بکتاشیان، مقام، جایگاه روحانی طالب است در طی مسیر سلوک.
عناصر اربعه: عناصر اربعه حقیقت انسان را تشکیل میدهند، که عبارتند از:
1)آتش، انسان را به سوی شرّ سوق میدهد.
2)هوا، انسان را به آزار و اذیت سوق میدهد.
3)آب، الهام است.
4)خاک، آرامش و راحتی است. نماد مرتضی علی(ع) است.
عالم کبیر، عالم صغیر: در این بخش، فرمان به بیان خصوصیات انسان، نفس امّاره و نماد آن، نفس لوّامه و خصوصیات آن، نفس مهمه و خصوصیات آن، و نفس مطمئنه و اوصاف ضمیمهء آن میپردازد.
مذهب تشیعه: فرمان به بیان حقیقت تشیع از دیدگاه علویان-بکتاشیان نیز میپردازد. طبق متن فرمان، هفتاد و دو ملت به هفتاد و دو مذهب تقسیم میشوند. 36 مذهب جزو خوارج شده و 36 مذهب باقیمانده تشیع را برگزیده و به طریق حضرت محمد(ص) و حضرت(ع) باقی میماند.
ولایت نامه: ولایت نامه کتابی است که بنا به آنچه در متن فرمان آمده است، به دستور حضرت علی(ع) از طرف صحابهء آن حضرت کتابت شده است. این کتاب حاوی فرمایشات آن حضرت است.
اسماء الحسنی: خداوند را دو اسم است: اسم جلی و اسم خفی. نام جلی خداوند «الرحمن الرحیم» است، و نام خفی خداوند «هو» است.
راههای ذکر خدا: 1)از طریق خدمت به پیر،2)مصاحبت با یکی از دوستان خداوند،3)انجام شریعت،4)انجام طریقت،5)معرفت تام داشتن،6)دوستدار علم بودن،7)مؤدب و باحیاء بودن.
قسمت پایانی فرمان منسوب به امام جعفر صادق(ع) به دو موضوع اختصاص دارد:
1)سؤالها و پاسخهایی منسوب به حضرت علی(ع) و امام صادق(ع). این پرسش و پاسخها مربوط اند به مسایل دنیوی، آداب طریقت، سؤالات کلامی در مورد حقیقت دین، بزرگان دین و اولیاء حق.
پاسخ این سؤالات با زبانی ساده و به صورت بسیار مختصر، گاه در قالب یک جمله، بیان شده است. آخرین بخش فرمان به «وصایای» رسول اکرم(ص) به حضرت علی(ع) اختصاص دارد. این وصایا عبارتاند از: 12 وصیت که هرجمله از آنها با «یا علی» آغاز میشود و مستقیما آن حضرت را مورد خطاب قرار میدهد.
نتیجه
نگاهی گذرا به متن این فرمان و مفاهیم و اصطلاحات و شیوهء بیان آن کافی است که خواننده واهی بودن انتساب آن را به امام جعفر صادق(ع) دریابد. لیکن اهمیت این متن را از زوایای دیگری باید سنجید. نخستین اهمیت متن بدون شک کارکردی است که در میان علویان و بکتاشیان دارد. کارکردی که جایگاه خود را تا به امروز حفظ کرده است و به منبع اصلی باورها و آئینهای علویان به حساب میآید.
نکتهء دوم اینکه انتساب این متن به امام جعفر صادق(ع) خود بیانگر پیوستگی عقاید علویان و بکتاشیان است به تشیع اثنی عشری. به رغم خلاء یک الهیات نظاممند درمیان جماعت علوی-بتکاشی، انتساب متن محوری باورهای ایشان به یکی از ائمه دوازدهگانه خود میتواند مؤیدی باشد بر خاستگاه تاریخی عقاید ایشان.
کتابنامه
الف) منابع فارسی
1. عطار نیشابوری، فرید الدین،1373،تذکره الاولیاء، از روی نسخهء نیکلسون، به کوشش ا. توکلی، تهران، انتشارات بهزاد، چاپ دوم.
2. لالانی،1.آ.1381، نخستین اندیشههای شیعی، تعالیم امام محمد باقر(ع)، ترجمه دکتر فریدون بدرهای، تهران، فرزان روز.
3. مدرسی طباطبائی، ح.1386، مکتب در فرآیند تکامل، نظری به تطور مبانی فکری تشیع در سه قرن نخستین، ترجمهء هاشم ایزدپناه، تهران، کویر.
4. مصطفی الشبی،ک.،1380، تشیع و تصوف تا آغاز سدهء دوازدهم هجری، ترجمهء علیرضا ذکاوتی قراگوزلو، تهران، امیرکبیر.
5. معروف الحسنی، هو.،1375، تصوف و تشیع، ترجمهء سید محمد صادق عارف، مشهد، آستان قدس رضوی.
6. نویا، پ،1369، تفسیر عرفانی منسوب به امام جعفر صادق(ع)تصحیح انتقادی، ترجمهء احمد سمیعی، در مجموعهء آثار ابوعبدالرحمن سلمی، گردآوری نصر اللّه پورجوادی، ج 1، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.
7. نیازمند ر،1383، شیعه در تاریخ ایران، شیعه چه میگوید و چه میخواهد؟، تهران، حکایت قلم نوین.
ب)منابع غیر فارسی
……..
منبع: فصلنامه مسکویه، پیش شماره5، زمستان 1385