چکیده
از آن جا که شیعه امامیه در دوره آل بویه وتحت حمایت های امیران شیعی و فرهنگ دوست آل بویه، به رشد وشکوفایی رسیده بود، این روند در ابتدای دولت سلجوقیان، با سخت گیری های پادشاهان متعصب سلجوقی و هم چنین وزیران متعصب آن ها مانند نظام الملک دچار چالش محسوس شد.
بررسی منابع آن عصر، نشان می دهد که جایگاه شیعیان در ساخت مساجد، مدارس و کتابخانهها در شهرهای شیعه نشین قم، ری، کاشان، آوه، ورامین، سبزوار و ساری و تربیت علمی و مذهبی جوانان شیعه چگونه بوده است. به ویژه به دلیل رقابت نظامیههای خواجه نظام الملک، عملکرد آنان برای تربیت نسلی فرهیخته، عالم، شاعر و وزیر، بسیار ارزش مند بود. شیعیان در هنر معماری مساجد و مدارس، مأذنه سازی، سفال سازی و صنایع دستی نیز سرآمد هنرمندان عصر خود بودند. از سوی دیگر، تربیت شدگان مدارس شیعی با نفوذ در دربار پادشاهان متعصب و سنی سلجوقی، به توسعه فرهنگ و مذهب شیعه دوازده امامی در ایران آن روز کمک شایانی کردند. در اين مقاله، وضعیت فرهنگی شیعه امامیه در ایران عصر سلجوقی بررسی می گردد.
واژه گان کلیدی
سلجوقیان، شیعه امامیه، تقیه، فرهنگ، ایران، مدارس.
مقدمه
ظهور آل بویه در ایران، عصری طلایی را در زمینه فرهنگی برای شیعیان دوازده امامی رقم زد. امیران فرهنگ دوست آل-بویه، آن چنان در توسعه فرهنگ و خصوصاً فرهنگ شیعه کوشیدند که آثار حرکت های علمی و فرهنگی آن ها، به دوران سلجوقی نیز منتقل شد. تسامح مذهبی آل بویه، باعث شد تا رونق دانش و فرهنگ در شهرهای شیعه نشین به اوج خود برسد. در شهر ری، شیعیان به همت وزیری شیعی چون صاحب بن عباد، مدارس و کتابخانههای عالی بنا کردند. گرچه بعدها تعدادی از این مراکز فرهنگی در حمله سلطان محمود غزنوی از بین رفتند، با این حال رشد فرهنگی شیعه دوازده امامی در شهرهایی مانند قم، ری، آوه، ورامین، سبزوار و کاشان ادامه یافت. در کتاب نقض آمده است: «چون محمود برفت، علمای شیعه با حضور شحنگان و نواب او با سر قرار و قاعده خود رفتند.»
در این زمان، شرق اسلامی و ایران در انتظار تحول جدیدی بود که بر اثر مهاجرت ترکان پدید آمد و دولت آنان سلاجقه نامیده شد و توانست مدت زمانی طولانی بر قلمروهای اسلامی حکومت کند. طغرل بنیان گذار این دولت، در سال 434 هجری به ری آمد و در سال 447 آل بویه را در بغداد نیز برانداخت. با از بین رفتن دولت شیعی آل بویه و روی کار آمدن پادشاهان سنی سلجوقی و میدان داری رقیبان آل بویه در بغداد، سخت گیری ها بر شیعیان بیش تر شد. پادشاهان اولیه این دولت همچون سلطان طغرل، آلب ارسلان و ملک شاه، تحت تأثیر جو سنی گری حاکم بر ماوراءالنهر و خراسان و هم چنین وزیران سنی مانند کندری و نظام الملک، به سخت گیری بر ضد شیعیان پرداختند.
این مقاله به بررسی مدارس، کتابخانه ها و شرح حال عالمان برجسته شیعه امامیه میپردازد و مشخص خواهد کرد که شیعیان چگونه توانستند ضمن ارتقای فرهنگی شیعیان، به توسعه مذهب خویش بپردازند و از این بحران، فرصت مناسبی برای خود درست کنند. دادن گزارش در زمینه عالمان شیعه، شاعران، مدرسه ها، هنر و معماری و هم چنین وضعیت رفاهی شیعه در این دوره، محورهای اصلی نوشتار حاضر است.
مدرسه های شیعی
جمعی از متعصبان مذهب برای کسب ثواب اخروی و اشاعه علوم دینی، مذهبی و ادبی، از نیمه دوم قرن پنجم تا اواسط قرن هفتم هجری، مدارس و مراکز علمی در ایران احداث کردند. در این مدارس، طلاب علوم مدینی راتبه و وظیفه میگرفتند و حق نداشتند به جز علوم دینی به علوم دیگری مانند ریاضی، طبیعی و فلسفه بپردازند. هر یک از این مدارس، مخصوص فرقهای از فرق مختلف اسلام بود و در این میان، اهل تشیع مانند اهل تسنن بی نصیب نبودند. اما تعداد مدارس فرقه های مختلف تسنن، به هیچ وجه قابل قیاس با تعداد مراکز علمی شیعیان نبود. مدارس شیعیان بیش تر در ری، قزوین، آوه، قم، مازندارن و کاشان ایجاد شده بود که از مراکز عمده اجتماع آنان به شمار می رفت. «اثنا عشری-ها و یا جعفری ها که بیش تر در مراکز شهری منطقه جبال یعنی ری، قم، آوه و کاشان نفوذ داشتند و دارای مدارس و قبه-های خاص خود بودند… » البته شیعه امامیه در خراسان نیز مدارسی داشت، اما چون تعداد شیعیان در خراسان و دیگر نواحی چندان چشم گیر نبود، مدارس شیعیان خراسان در قیاس با مدارس سنیان و خصوصاً نظامیههای خراسان در درجه دوم اهمیت قرار داشتند. قبل از آن که خواجه نظام الملک به احداث نظامیههایی در نقاط مختلف بپردازد، مدراس بیهقیه و سعدیه در نیشابور وجود داشتند. پس از آن که وی نظامیه ها را در نیشابور، اصفهان، مرو، آمل، بلخ و غیره احداث کرد، بعضی از بزرگان به رقابت با وی پرداختند، یکی از این افراد تاج الملک قمی بود. این از اولین موارد رقابت بین بزرگان شیعه و سنی در عصر سلجوقی محسوب می شد. طبق آگاهیهای ما از کتاب نقض، شیعیان مجالس درس و منابر وعظ و تبلیغ داشتند و بزرگان شیعه، به نشر احکام دینی مشغول بودند. نویسنده نقض یکی از این وعاظ و مبلغین و مدرسان به شمار می آمد و در ری، صاحب مدرسه بود. بسیاری از بزرگان در این مدارس به تحصیل اشتغال داشتند؛ به نحوی که در یکی از مدارس شهر ری، نزدیک به چهار صد متکلم و فقیه مشغول بوده اند.
اهمیت کسب علم و خصوصاً علوم دینی در نزد شیعیان، آن قدر بالا بود که آن ها در محافل علمی مخالفان خود نیز رفت و آمد داشتند. در کتاب نقض آمده است: «چو گویند از خراسان مذکری رسیده است، [شیعیان] خواهند که بشنوند تا خود مذهب او در اصول دین، به مذهب این مجبران مانندگی دارد یا نه و یا در حب امیرالمؤمنین و آل او اعتقاد چگونه دارد» در مقابل، چنین رفتاری از شافعیان و حنفیان نیز سر می زده و آن ها در مجالس شیعیان میآمدهاند: «کدام دوشنبه باشد که در مجلس ما، از ده و بیست و پنجاه و پانصد منقبت خوان و عالم و بازاری از حنفیان و شافعیان کم تر باشند و میشنوند و بعضی می نویسند.»
الف) مدرسه های ری
شیعیان ری، مدارس زیادی را در اختیار داشتند؛ شاید دلیل اصلی آن، رقابت با هم شهریهای سنی خود بوده است. آن-ها مدارس زیادی در این شهر ساختند. نویسنده کتاب فضایح الروافض می گوید: «و به روزگار سلطان ملکشاه و سلطان محمد، – قدس الله روحهما ـ نگذاشتندی که اینان (شیعیان) مدرسه و خانقاه سازند.» اما نویسنده کتاب نقض، به شدت این سخن را رد می کند و مدعی می شود که در بلاد خراسان و حدود مازندران و بلاد عراق چون قم و کاشان و آوه، مدارس فراوانی وجود داشته که همراه با اوقاف و طومارات کتاب بوده است. وی برای پاک کردن این شبهه از ذهن خوانندگان، مدارس شهر ری را نام می برد که خود در آن جا ساکن بوده است. وی در این بین، مدعی می شود که تعدادی از این مدارس در عصر پادشاهان اولیه سلجوقی ساخته شدهاند که به سختگیری بر شیعه مشهور بودهاند. این مطلب یا ناشی از تقیه نویسنده کتاب نقض است و یا این که نشان میدهد که سختگیری چندانی بر شیعه امامیه در امر مدرسه-سازی و فعالیت فرهنگی اعمال نشده است. البته این سخت گیری بر اسماعیلیان و زیدیان وجود داشت. در این جا به اختصار نام مدرسه های شهر ری آورده می شود:
1. مدرسه بزرگ سید تاج الدین محمد کیسکی در محله کلاه دوزان که در دوره سلطان طغرل تأسیس شده و در آن علاوه بر مجلس مناظره، کارهایی نظیر مجلس وعظ، ختم قرآن و نماز جماعت نیز صورت می گرفته است. مدرسان، سادات و فقها نیز در این مدرسه مجاور بودهاند.
2. مدرسه شمس الاسلام حسکابابویه که در سرای ایالت قرار داشت و علاوه بر کارهای فوق، تعلیم قرآن به کودکان نیز در آن صورت می گرفت. تأسیس آن در دوران سلطان ملکشاه بوده است.
3. مدرسه ای مهم در بین دو مدرسه فوق وجود داشت که به سادات کیسکی متعلق بود و در زمان سلطان محمد تأسیس شده بود.
4. مدرسهاي متعلق به سید زاهد بلفتوح که در دوره سلطان ملکشاه در محله دروازه آهنین تأسیس شده بود.
5. مدرسهای متعلق به خواجه امیرک شیعی که در کوی اصفهانیان و در عهد سلطان ملکشاه تأسیس شد و یکی از فقهای مشهور شیعه معروف به «ابوالحسن الحاستی» در آن جا تدریس می کرد.
6. مدرسه خواجه عبدالجبار مفید که در عهد ملکشاه و سلطان محمد ساخته شد و چهارصد شاگرد در آن فقه و کلام میآموختند: «و مشهور است به درس علوم و نماز به جماعت و ختم قرآن و نزول اهل صلاح و فقها، همه به برکات شرفالدین مرتضی که مقدم سادات و شیعه است.»
7. مدرسه کوی فیروز، خانقاه امیر اقبالی، خانقاه علی عثمانی، مدرسه ای در محله جاروب بندان که دویست دانشمند در آن دروسی چون اصول دین، اصول فقه و علم شریعت میآموختند. کتابخانه این مدرسه مشهور و مورد استفاده علما بوده است.
8. مدرسه شیخ حیدر مکی که در عهد سلطان محمد و در محله مشهور شیعیان ری یعنی «در مصلحگاه» ساخته شد.
9. مدرسه دیگری نیز شاه غازی، یکی از امیران شیعه آل باوند در ری ساخت که حتی مخارج مدرسه نیز از مازندران فرستاده میشد: « و هرسال تشریف به جهت متولی، مدرس و فقها میفرستادند.»
به نظر میرسد که پادشاهان سلجوقی، با ساخت مدارس که عموماً مدارس دینی بوده مخالفتی نداشته اند.نویسنده نقض ضمن اشاره به تأسیس این مدارس در زمان شاهان اولیه سلجوقی، این تسامح را نشان داده است.
ب) مدرسه های قم
قم از سالهای قبل از سلجوقیان، مهد مدارس و مجالس علمی و دینی بود و در واقع مرکز ثقل حفظ حدیث اهل بیت به شمار می رفت. امام صادق(ع) فرموده اند: «عن قریب باشد که کوفه روزگاری از مؤمنان خالی گردد و علم ودانش در آن ناپدید شود… و علم و دانش به شهری که آن را قم گویند ظاهر شود.»
خاندان بابویه و خصوصاً شیخ صدوق (م 381 ق)، خدمات فرهنگی و علمی بزرگی برای شیعه امامیه در شهر قم انجام دادند. مدارس سعد صلب، اثیرالملک، عزالدین مرتضی، امیر شرفشاه، ظهیر عبدالعزیز، ابوالحسن کمیج، شمسالدین مرتضی و مرتضی کبیر شرفالدین، مهم ترین مدارس قم در دوره سلجوقی هستند.
در کنار این مدارس، کتابخانههایی پر از کتب مذاهب مختلف وجود داشت. نویسنده نقض مینویسد: «و منارههای رفیع و کراسی علما و نوبت عقود مجالس و کتابخانههای ملء (پر) از کتب طوایف …»
وی در ادامه، استفاده کنندگان از این کتابخانهها را مشخص کرده است: «و مقران فاخر عالم به قرائات و مفسران عالم به منزلات و موءولات و ائمه نحو و لغت و اعراب و تعریف و شعرای بزرگ و فقها و متکلمان از اسلاف به اخلاف رسیده و…»
منابع مالی این مدارس نیز از روستاها و املاکی که در وقف آنها بوده و توسط واقفان خیر که خود مؤسس مدارس بوده-اند، به طلبه ها و مدرسان اختصاص می یافته است. این منابع، از راه های دیگری نیز تأمین می شده است: «مال های فراوان که هر سال از وجوه حلال، به متابعت در وجوه زکوات و اخماس و صدقات صرف شود.»
ج) مدرسه های کاشان
نزدیک بودن کاشان به ری و قم، باعث شد که آن ها نیز در امر مدرسهسازی از این دو شهر عقب نمانند. نویسنده کتاب نقض به وجود چهار مدرسه صفویه، مجدیه، شرفیه و عزیزیه در این شهر اشاره می کند. سید امام ضیاءالدین ابوالرضا فضلالله بن الحسن، یکی از مدرسان مشهور مدارس کاشان بود.
شرف الدین انوشیروان خالد، وزیر شاهان سلجوقی که خود تربیت شده مدارس شیعیان بوده، مدرسهای در کاشان تأسیس کرد. وی خود کاشانی بود و با نفوذ در دربار و گرفتن منصب وزارت، کارایی خود را نشان داد. سمعانی ذیل مدخل قاسانی، وضعیت علمی شهر کاشان و علمای آن را وصف می کند و مینویسد: «در آن جا جمعی از اهل علم و فضل هستند که من خدمت بعضی از آن ها رسیدم.» سپس به دیدار یکی از عالمان کاشان می رود و بر سر در خانه او آیه تطهیر را میخواند. این عالم «ابوالرضا فضلالله بن علی راوندی قاسانی» بود که صاحب مدرسه مجدیه یکی از دو مدرسان مشهور به شمار می رفت.
د) مدرسه های آبه ( آوه)
قدرت علمی و فرهنگی شیعیان دوازده امامی آن قدر زیاد بود که در شهری کوچک چون آبه نیز مدارس مشغول به فعالیت بودند وحتی آوازه مدارس آن به ری رسید که خود دارالعلمی بزرگ در آن عصر به شمار می رفت. وجود دو مدرسه و دو مسجد جامع در این شهر کوچک شیعه نشین نشان دهنده این مطلب است که شیعه امامیه در دوره سلجوقی، حرکت علمی و فرهنگی خویش را در نقاط کم اهمیت و کوچک از نظر جمعیتی نیز انجام داده اند. از آن جا که بین ساوه و آوه تضاد مذهبی آشکاری وجود داشته، وجود این دو مدرسه در این شهر کوچک اهمیت خود را نشان میدهد.
مدرسه عزالملکی و عرب شاهی، با داشتن مدرسانی توانمند چون سیدابوعبدالله و سیدابوالفتح و فضل و سلیمان که نسب آن ها به امام موسی کاظم (ع) میرسید. نقش فراوانی در توسعه فرهنگی شیعیان آوه داشتهاند.
هـ) مدرسه های سبزوار
این شهر که مرکز منطقه بیهق بود، سابقهای طولانی در مدرسه سازی داشتهو شیعیان این شهر نیز مدارس متعددی داشتند. در تاریخ بیهق آمده است که ابوالقاسم علب بن محمد بن حسین، رئیس بیهق، چهار مدرسه برای حنفيان، شافعیان، کرامیه، سادات و پیروان آنان یعنی معتزله (عدلیون) و زیدیه بنا کرد. در این مدرسه سازی، علویان شهر به دلیل نزدیک بودن عقاید وآرای فکری با شیعیان زیدی و کلام معتزلی، صاحب یک مدرسه مشترک بودند. البته رئیس بیهق به دلیل این اقدام مورد غضب پادشاه متعصب سنی یعنی سلطان محمود غزنوی قرار گرفت. در دوره سلجوقیان نیز شیعیان امامی در سبزوار، مدارس خاص خود را ساختند. دو کتاب ذخیرۀ الاخره نوشته علی بن عبدالصمد تمیمی و کتاب نزهه الزاهد و نهزه العابد که نویسنده ای نامعلوم دارد، به زبان فارسی و برای شیعیان سبزوار نوشته شدهاند. کتاب دومی یک کتاب دعاست که نوشتن آن به زبان فارسی در آن دوره خود نوعی خلاقیت به شمار می آید.
نویسنده نقض مینویسد: «اما سبزوار بحمدالله منه هم، محل شیعه و اسلام است آرسته به مدارس نیکو و مساجد نورانی و علمای خلف از سلف و طریقت و شریعت آموخته … »
وی در ادامه، نفرت شیعیان امامی را از اسماعيليان ساکن در نواحی اطراف سبزوار مثل طبس، تون، دامغان و قهستان با آوردن لفظ «ملاحده» بیان کرده است.
و) مدرسه های ورامین
شهر ورامین به واسطه نزدیک بودن به شهر ری، از فرهنگ علمی والای آن بهرهمند گردید و شیعیان این شهر با ساخت و توسعه مدارس، به محکم کردن پایههای فرهنگ غنی شیعه در ورامین کمک کردند. رضی الدین ابوسعد وپسرانش پرچم دار توسعه فرهنگی و مذهبی شهر ورامین در عصر سلجوقی بوده اند. شاعران شیعه و خصوصاً قوامی رازی مدح کرده اند.
چون توانی شد به کعبه کز سخا کعبه عالم ورامین کرده ای
نویسنده نقض در وصف مدارس این شهر مینویسد: « از برکات رضی الدین ابوسعد، اسعد فی الدارین و پسران او از بنیاد مسجد جامع و خطبه و نماز و مدرسه رضویه و فتحیه با اوقاف معتمد و مدرسان عالم متدین و فقها طالب مجد … ».
با شروع وزارت خواجه نظام الملک و اقدامات او در آغاز ساخت نظامیهها در شهرهای مختلف، جنبش مدرسه سازی در ایران عصر سلجوقی به وجود آمد که شیعه امامیه نیز حداکثر استفاده را از این رویداد برد. چون نظام الملک نظامیه ها را بر پیروان مذهب شافعی وقف کرد، حنفیها و شیعیان امامی نیز به سرعت مدارس خاص خود را تأسیس و اوقافی برای آن ها مشخص کردند. البته در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری، نخستین بار مدارسی در خراسان برای تعلیم شروع به کار کردند. عده ای از تاریخ نگاران، ایجاد مدارس را در اواخر قرن چهارم در گرگان، طبرستان و سیستان ذکر کردهاند. مدرسه بیهقیه در نیشابور، از قدیمترین مدارس ایران اسلامی به شمار می آید که در تاریخ اسلام نام آن ها ذکر شده است. در مدارس اولیه، به طلاب حقوق پرداخت نمیشد، اما نظامیه ها در این زمینه و زمینههای دیگری چون پرداخت حقوق به مدرسان و طالبان علوم و ایجاد کتابخانه و داشتن دارالشفا و طبیب و دارو پیشقدم بودهاند.
البته مدارس شیعیان در ری و دیگر شهرها به غیر از بحث دارالشفاء و طبیب و دارو، در بقیه زمینهها نیز در نوع خود ممتاز بودهاند. عیب بزرگ مدارس عصر سلجوقی اعم از شیعی و غیرشیعی، توجه صرف به علوم دینی و دوری جستن از علوم عقلی بود. در واقع علمای دینی، ضمن نفوذ در تمام طبقات، پیشرفت علوم دینی در مدارس این دوره را باعث شدند و تحصیل سایر علوم، خاصه علوم معقول تحت الشعاع آن قرار گرفت و حتی مدارس نظامیه، تحصیل علوم عقلی را ممنوع اعلام کردند. به هر حال شیعه امامیه، از این فرصت طلایی نهایت استفاده را برد و به توسعه فرهنگی اذهان شیعیان زمان خود در مدارس خاص خویش پرداخت و ضمن گسترش افکار خود، زمینه پذیرش افکار عمومی را برای ایجاد حکومتی شیعی در قرن های آینده به نوعی آماده ساخت و شیعه را از گزند تعصبات شاهان سنی به سلامت عبور داد.
شاعران و ادیبان شیعه
برای شناخت فرهنگ شیعه در قرن های پنجم و ششم، ابتدا باید شاعران این دوره را که به تشیع منسوبند، شناسایی کرد. شاعرانی که با زنده نگه داشتن زبان فارسی، ادب فارسی را متحول ساختند و در ضمن آن، محبت خود را به ائمه شیعه بیان کردند. از آن جا که نقش شاعران در زنده نگه داشتن اصول اولیه یک تفکر، انکار ناشدنی است، به معرفی شاعران منتسب به شیعه در این دوره میپردازیم. تأثیر و نفوذ شعر این شاعران در قلب عامه جامعه و نیز در درون دربار، به رشد و گسترش تشیع کمک کرد.
مرکز ثقل ادبیات فارسی شیعی بیش تر در منطقه جبال و خراسان بود. در واقع سلجوقیان در بحث توسعه ادب فارسی پدیدهای برجسته و استثنایی به شمار می آمدند. بیفرهنگی شاهان بزرگ سلجوقی، بر سر راه توسعه ادب فارسی مانعی ایجاد نمیکرد، عمدتاً از آن جهت که سیاست داخلی آنها در دست مشاوران ایرانی و رای زنان معتمدی بود که بدون کمک ایشان، این جنگ جویان وحشی نمیتوانستند خود را در چنین محیطی نگه دارند که از فرهنگ و تمدن پیشرفتهای برخوردار بودند. پس از پایان وزارت خواجه نظام الملک، تعداد زیادی از قمیها و کاشانیهای شیعه با عناوین مختلف از وزیر گرفته تا مستوفی، به دربار شاهان سلجوقی راه یافتند. ورود این صاحب منصبان شیعی به دربار سلجوقی، در توسعه شعر و فرهنگ و ادب فارسی شیعی در ایران کمک شایانی کرد. برخی از این وزیران عبارتند از : «فخرالملک قمی و برادرش ابوالمجد قمی، سعدالملک آوی، زین الملک ابوسعد هندو قمی، ابوطاهر مهیسه قمی وزیر سلطان سنجر، شرف الدین انوشیروان خالد کاشانی، کمال ثابت قمی، مکین بوالفخر قمی و … » بدین ترتیب عصر سلجوقی از لحاظ فرهنگی، یکی از مراحل اوج فرهنگ و تمدن ایرانی است. این توسعه فرهنگی در رشد شهرها و تأسیس مدارس بزرگ از جانب همه مذاهب، در انتقال دستگاه اداری از دست خاندان های دیوان سالار قدیم به خاندان های روشن فکر جدید از شهرهایی مثل قم و کاشان و نفوذ تدریجی و آرام فرهنگ شیعی بازتاب مییابد.
شعر نیز طی دوران پادشاهان بعدی سلجوقی، رونق و شکوفایی یافت. اما قالب هایی که استادان گذشته به کمال رسانده بودند، رفته رفته فراموش گشت و شعر در مسیر تازهای بالیدن گرفت. سنایی یکی از این شاعران ابداع گر بود که در نیمه اول قرن ششم، این مسیر تازه را نشان داده بود. قصیده در آثار انوری و خاقانی به اوج کمال رسید.
1. فردوسی
نویسنده کتاب نقض تا حدودی وضعیت ادب فارسی شیعی را برای ما بیان کرده است. وی ابتدا از فردوسی شروع میکند که در آستانه روی کار آمدن سلجوقیان، سال های آخر حیات خود را می گذراند. به اعتقاد نویسنده، وی فردی شیعی بوده که در شاهنامه در مواضعی به اعتقاد خود اشاره می کند. در تاریخ ادبیات ایران آمده است:«فردوسی از مهم ترین شعرای دوره غزنویان، با همه ارتباطی که با این دولت داشت. دارای گرایشات شیعی و معتزلی بود»
اشعاری از فردوسی، اعتقاد وی به «وصایت» امام علی (ع) را نشان می دهد:
منم بنده اهل بیت نبی ستاینده خاک پای وصی
سرانجام فردوسی رنجیده از رفتار سلطان محمود، به دربار ملوک آل باوند مازندران میرود و مورد محبت پادشاه شیعی یعنی اسپهبد شهریار قرار میگیرد. در تاریخ طبرستان آمده است: «محمود با آن جماعت تدبیر کرد که فردوسی را چه دهیم؛ گفتند: «پنجاه هزار درم» و این خود بسیار باشد که او مردی رافضی است و معتزلی مذهب …»
سپس ابیاتی را که نشان دهنده رفض اوست، بیان میکند؛ از جمله:
اگر خلد خواهی به دیگر سرای به نزد نبی و وصی گیر جای
نویسنده تاریخ طبرستان در ادامه می نویسد:«و چون فردوسی ایمن شد، از هری روی به طوس نهاد، شاهنامه برگرفت و به طبرستان شد به نزدیک اسپهبد شهریار که از آل باوند در طبرستان پادشاه او بود و آن خاندانی است بزرگ نسبت ایشان به یزدگرد شهریار پیوندد؛ پس محمود را هجا کرد و در دیباچه بیتی صد و بر شهریار خواند.»
زمینه تشیع نیزدر اشعاری از کسایی مروزی وجود دارد که مهم ترین آن ها قصیدهای در منقبت حضرت علی (ع) و مرثیهای برای شهیدان کربلاست.
وی می گوید:
مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر بستود و ثنا کرد و بدو داد همه کار
برای این که نمایی کلی از وضعیت شاعران فارسی گوی شیعی به دست بیاوریم، گریزی به کتاب نقض می زنیم. عبدالجلیل رازی می نویسد: «اما شعرای پارسیان که شیعی و معتقد و متعصب بودهاند، هم اشارتی برود به بعضی؛ اولاً فردوسی توسی شیعی بوده است … و فخری جرجانی شیعی بوده است و در کسایی خود خلافی نیست که همه دیوان او مدایح و مناقب مصطفی و آل مصطفی است – علیه و علیهم السلام- و عبدالملک بنان – رحمه الله علیه- مؤید بوده است به تأیید الهی … و ظفر همدانی اگرچه سنی بوده است، او را مناقب بسیار است در علی و آل علی – علیهم السلام- و در دیوانش مکتوب است تا تهمتش نهند به تشیع.»
2. سنایی غزنوی
نویسنده در ادامه نقض تعداد زیادی از شاعران منسوب به تشیع را ذکر میکند؛ البته ممکن است بعضی از این شاعران، در نوع تشیع با هم فرق داشته باشند؛ یعنی تشیع در بعضی اعتقادی، در بعضی سیاسی و در بعضی دیگر هر دو باشد. وی می نویسد: «و اسعدی قمی و خواجه علی متکلم رازی عالم و شاعر، و امیر اقبالی شاعر و ندیم سلطان محمّد- رحمهالله علیه- شیعی و معتقد بوده است و قائمی قمی و معینی و بدیعی و احمدچه رازی، و ظهیری و بردی و شمسی و فرقدی و عنصری و مستوفی و سمان و سیدحمزه علوی و خواجه ناصحی و امیر قوامی و غیر اینان- رحمه الله علیهم- که همه توحید و زهد و موعظت و مناقب گفته اند بی حد و اندازه و اگر به ذکر همه شعرای شیعی مشغول شویم، از مقصود بازمانیم و خواجه سنایی غزنوی که عدیم النظیر است در نظم و نثر و خاتم الشعرایش نویسند و او را منقبت بسیار است» سپس ابیاتی را از سنایی غزنوی نقل میکند که در کتاب فخری نامه سروده است:
جانب هر که با علی نه نکوست هر که را خواه گیر من ندارم دوست
هر که چون خاک نیست بردر او گر فرشتــــه است خاک بر ســـر او
ابیات فوق در حدیقۀ الحقیقه آمده است.
سنایی از شاعرانی است که زندگی اش در غبار عظیمی از ابهام فرو رفته است. تواریخی که به سال مرگ وی اشاره دارند، به اندازهای متفاوت هستند که میانشان هفتاد سال اختلاف وجود دارد. در این که آیا اشعار سنایی بر تشیع امامی وی دلالت دارد یا صرفاً به معنای شیعه بودن وی است، بحث وجدل فراوان وجود دارد. وی می گوید:
ای امیرالمؤمنین! ای شمع دین! ای بوالحسن ای به یک ضربت ربوده جان دشمن در بدن
یا در جایی دیگر می گوید:
از پس سلطان دین پس چون روا داری همی جز علی و عترتش محراب و منبر داشتــن
گرهمی مؤمن شماری خویشتن را بایـــدت مهر زرّ جعفــری بر دین جعفـــر داشتن
در شعر اخیر، شاعر علاوه بر حب امام علی (ع) به عترت وآل اطهار نیز علاقه نشان میدهد و سرانجام درپایان مهر تشیع جعفری را بر پیشانی خود میزند. سنایی اعتراض خود به غاصبان حق خلافت امام علی (ع) را چنین بیان میکند:
گوینـــد که پیغمبـــر ما رفت زعالم میراث خلافت به فلان داد و به بهمـان
هرگز ملکی ملک به بیگانه نداده است رو دفتر شاهان جهان جمله تو برخوان
با دختر و دامـــاد وبني عـــم و نبیره میـراث به بیگانه دهد هیــــچ مسلمان
3. ابوالمفاخر رازی
وی از شاعران شیعه عصر سلجوقی به شمار می آید. در کتاب مجالس المؤمنین درباره وی آمده است: «و در مناقب سلطان الانس والجن علی بن موسی الرضا علیه التحیه والثنا چند قصیده دارد جمله مصنوع ومتین …» از لقبش معلوم میشود که اهل ری بوده است. او قصیده بلندی در ستایش امام رضا (ع) دارد که از قصايد معروف عهد سلجوقی به شمار می آید. در کتاب تاریخ تشیع در ایران آمده است: «مهم ترین اثر از بین رفته وی، مقتل الحسین است که گویا بیش تر آن اشعار فارسی در شرح واقعه کربلا بوده است» کتاب روضۀ الشهدا، تعدادی از ابیات وی را آورده که می-تواند درآمد شعر عمومی کربلا باشد.
4. امیر قوامی رازی
وی منسوب به تشیع و ساکن شهر ری است. در مجالس المؤمنین آمده: «اکثر اشعار او چون در مدح خاندان سادات و اولاد ایشان بوده، به سعی نامشکور مخالفان از میان رفته»
تا صاحب الزمان برسیدن به کار دین اولا ترین کسی شرف الدین مرتضاست
جدا از احترام ومدح شرف الدین مرتضی در این شعر، محتوای شعر قبول داشتن یک فقیه و فرد شیعی به عنوان اولاترین فرد در امور دین در غیاب امام زمان (عج) و در واقع ولایت داشتن یک فقیه بر جامعه دینی است.
5. افضلالدین ابراهیم خاقانی
نام کامل او افضل الدین بدیل (ابراهیم) بن علی خاقانی است. وی بیش تر بر شیوه تقیه اشعار خود را می سروده است. به علت آن که در دوره سلجوقی، به بسیاری از نخبگان علمی، فرهنگی و سیاسی کشور بر چسب باطنی گری زده ميشد، وی مجبور بود که در لباس تقیه شعر بسراید. در مجالس المؤمنین آمده: «لاجرم بعضی از عقاید خود را در قطعه مشهور که مذکور خواهد شد، به طریق كنایه بیان نمود و طریقه تعمیه و الغاز در آن پیمود»
علوی دوست باش خاقانی کز عشیره علیست فاضل تر
بدشان به زمردم نیکـــــو نیکشــان از فرشتـــه کامل تر
وی در قصیدهای که در مدح یکی از شیعیان مشهور سروده، اشارهای لطیف به حدیث مشهور « یا علی انت منی بمنزله هرون من موسی»کرده است.
6. اوحد الدین انوری
وی احتمالاً در سال 501 هجری، در ابیورد به دنیا آمده است. او علاوه بر شاعری، عالمی برجسته بوده و فلسفه ابن سینا را تحسین میکرده و همین نشان دهنده رگههایی از تشیع در وی است. در مجالس المومنین دو بیت از او آمده که در بیت دوم اشاره میکند به آن که اگر بیعت ابوبکر با وجود امام علی (ع)، حقیقتی و صحتی می داشت، چرا بعد از آن، اقاله و طلب فسخ بیعت می نمود.
ملك بخشاينده در حرمان ميمون خدمتت چون خلافت بي علي بوده است و بي زهرا فدك
بيعت بوبكر و آن قول و اقيلوني چه بـــود مصلحت ديـــد علي آن فتنهها خوابيــــد چون
البته نویسندگان تاريخ ايران كيمبريج، بدون توجه به رعايت امر تقيه در زندگي شيعيان آن عصر، وي را از اهل سنت معرفي كردهاند.
عالمان و دانشمندان شیعی
1. شیخ جعفر دوریستی
وی ازخاندان های معروف شیعی در حوالی ری بوده است. او بر یکی از مناظرات شیخ صدوق با رکن الدوله بویهی در ری نظارت داشت که متن آن در کتاب الثاقب فی المناقب از فارسی به عربی ترجمه شده است. پدر وی عالم بود. وی در بغداد نزد شیخ مفید و سید مرتضی به تحصیل پرداخت. وی شیخ برخی از علمای ایرانی و انتقال دهنده دانش شیعی حوزۀ بغداد به ری است. ارتباط علمی بین شیخ جعفر و خواجه نظام الملک از توانایی علمی بالای عالمان شیعه دوران سلجوقی حکایت می کند. شخصی چون نظام الملک آن قدر در حدیث توانا بود که گاهی مجلس حدیث برپا میکرد؛ حال چنین شخصی با داشتن عنوان وزیر، با پای خود به مجلس درس شیخ جعفر حاضر میشده است .به هر حال علمای شیعه، نفوذ بالایی در جامعه آن روز داشتهاند: «در هر دو هفته، نظام الملک از ری به دوریست رفتی و ازخواجه جعفر سماع اخبار کردی و بازگشتی از غایت فضل و بزرگی او».
2. شیخ نجم الدین عبدالله بن جعفر دوریستی
وی در سال 566 هجری، به بغداد رفت. او از فقهای بزرگ شیعه و عالمی جلیل القدر بود. وی از جد خود ابی جعفر محمد بن موسی احادیث اهل بیت(ع) را روایت می کرد.
3. خواجه حسن بن جعفر دوریستی
وی فاضل، دانشمند و شاعر بود. او را در مناقب و مراثی قصاید بسیار است.
4. شیخ مفید ابوالوفا عبدالجبار بن عبدالله بن علی مقری رازی
وی فقیه، محدث و شاگرد شیخ طوسی بود و در عصر خود فقیه شیعه به شمار می آمد و در مدرسهاش چهار صد مرد فقیه و متکلم درس میآموختند.
5. شمس الاسلام ابومحمد حسن معروف به حسکا
وی جد شیخ منتجب الدین بود و در مدرسه اش علاوه بر مجلس وعظ، به کودکان قرآن می آموختند. آثار وی عبارتند از: العبادات؛ کتاب الاعمال الصالحه و کتاب سیر الانبیا و الائمه. وی از نظام الملک عطایای بسیار ستانده است.
6. ابوالحسن علی بن احمد بنجکردی نیشابوری
وی دانشمند، شاعر و نحوی بوده و اشعار امام علی (ع) را در کتاب تاج الاشعار سلوۀ الشیعه جمعآوری کرده است.
7. ابوعلی حسن بن شیخ ابوجعفر محمد بن حسن طوسی (مفید ثانی)
او پسر شیخ طوسی، فقیه بزرگ شیعه بود. وی بعد از پدرش فقیه و پیشوای شیعیان شد. وی سرسلسله اجازات علمی در میان شیعه است.
8. ابوعلی فضل بن حسن بن فضل طبرسی
وی معروف به شیخ طبرسی و صاحب تفاسیر الکافی، الشافی، جوامع الجامع و مجمع البیان است.آثار فارسی وی از شیوع تشیع در فارسی زبانان دوره سلجوقی حکایت می کند. وی کتاب جواهر الجمل را که در علم نحو است، به نقیب شیعیان آل زباره در خراسان اهدا کرد. هم چنین کتاب اعلام الوری خود را به اسپهبد علاءالدوله باوندی اهدا نمود. تاریخ بیهقی، به تفرشی بودن وی و این که طبرسی معرب تفرش است، اشاره می کند. کتاب الاداب الدینیه للخزانه المعینیه کتاب دیگر وی است.
9. شیخ عماد الدین ابوجعفر محمد بن رستم طبری آملی کجی
روضات الجنات وی را یکی از علمای بزرگ شیعه معرفی کرده است. کتاب بشاره المصطفی، شرح مسائل الذریعه و الزهد و التقوی، از آثار اوست.
10. شیخ رضی الدین ابونصر حسن بن فضل طبرسی
وی پسر طبرسی معروف و نویسنده کتاب های مکارم الخلاق و معالم الاعلاق و اسرار الامام است.
11. شیخ ابوالفضل علی بن رضی الدین حسن
وی نوه شیخ طبرسی و صاحب کتاب مشکاۀ الانوار می باشد.
12. ابوالمعالی محمد بن عبیدالله الحسینی علوی
وی نویسنده کتاب بیان الادیان می باشد که درآن مذاهب مختلف وخصوصاً مذهب تشیع را به فارسی معرفی کرده است.
13. ابوالفتوح رازی
وی یکی از علمای برتر شیعه در عصر سلجوقی است. آثار وی شامل رساله یوحنا، رساله حسنیه، شرح الشهاب و کتاب روض الجنان معروف به تفسیر ابوالفتوح است. نویسنده کتاب معالم العلما از شاگردان وی بوده است.
14. نصیرالدین ابوالرشید عبدالجلیل بن ابی الحسین بن ابی فضل قزوینی رازی
وی نویسنده کتاب بعض مثالب النواصب فی نقض بعض فضائح الروافض معروف به نقض است. وی درشهر ری صاحب مدرسه و منبر بود و این کتاب را در جواب شهابالدین شافعی نویسنده بعض فضائح الروافض نگاشت. وی کتابهای دیگری نیز دارد؛ از جمله: البراهین فی امامه امیرالمؤمنین، السؤالات والجوابات، مفتاح التذکیر.
15. سید الانام ابوالرضا ضیاءالدین فضل الله بن علی حسینی راوندی کاشانی
وی یکی از سادات مورد احترام کاشان و دانشمندی گران مایه، واعظ، ادیب، شاعر و نویسنده بود. وی در مدرسه مجدیه کاشان به تدریس و وعظ اشتغال داشت.
جایگاه عالمان شیعه نزد شاهان سلجوقی
برتری علمای شیعه و احترام والای آن ها نزد شاهان سلجوقی، از جایگاه علمی و نیاز دربار به آنان حکایت می کند. نویسنده فضائح، در جایی علمای شیعه را در زبونی به یهودیان مانند کرده است. نویسنده نقض لیستی از علمای شیعه در شهرهای مختلف ذکر میکند و مدعی میشود که علمای شیعه در نزد امرا و شاهان احترام و رتبه والایی داشتهاند و بر علمای سنی مذهب آن شهرها نیز از نظر رتبه و درجه بالاتر بودهاند. این که شخصی چون شیخ جعفر دوریستی آن چنان مورد احترام وزیر سنی و متعصب سلجوقیان که به شیعه ستیزی مشهور بوده، قرار میگرفته که خود شخصاً برای بهره بردن از درس وی، هر دو هفته یک بار به دوریست (طرشت فعلی) میرفته، دلیل محکمی بر این مدعای نویسنده نقض است. حتی خواجه متعصب سنی با نقیب سیدمرتضی، وصلت و خویشاوندی داشته است. بنابراین وجود چنین علمایی در آن دوران، باعث شد تا شیعیان امامیه، از گزند توطئههای بدخواهان و متعصبان اهل سنت، حفظ گردند.
نویسنده نقض در وصف شهر ری، به روابط حسنه میان علمای شیعه و نظام الملک طوسی و حتی شاهان سلجوقی اشاره میکند: «و در شهر ری که از امهات بلاد عالم است در عهد مرتضای قم که بود، که بر وی طلب تقدم یارستی کردن؟ و معلوم است که علمای فریقین، هر آدینه به سلام مرتضی رفتندی و از وی عطا ستدندی، و سلطان در وقت انزوای او، به سرای او رفت و نظام الملک با عظمت، هر سال اند بار به سرای او رفتی»
باز در وصف علمای شهر ری، از برتری آن ها بر علمای سایر مذاهب صحبت می کند: «و در عهد سید کامل الحسنی، که را زهره بودی که بر وی زیادتی طلب کند؟ و در عهد سید شمس الدین رئیس شیعت، مگر مصنف دیده باشد که در همه محافل و مجامع سال های دراز از اصحاب حنیفه و شافعی کسی بر بالای او ننشست و نتوانست نشستن»
نویسنده نقض از علمای برتر هر شهر نیز یاد می کند مثلاً در نیشابور، از سید اجل ذخرالدین و پدرش و در سبزوار از سید اجل نام می برد و متذکر میشود که وی همیشه از والی شهر، شحنه، قاضی و سایر ائمه شهر برتر بوده است. در جرجان، علمایی چون سید شرفالدین ماضی، ناصرالدین، نورالدین و سیدمنتهی و در عصر نویسنده سید اجل جمال الدین و سید مشیرالدین در آسمان علم آن شهر، موقعیت والایی داشته. وی سپس برترین علمای شیعه استرآباد را نام می برد که معروفترین آنها سید نظام الدین از ماضیان و از باقیان سید صدرالدین سمر قندی، کمال الدین استرآبادی و معینالدین هستند. او در مورد ساری مینویسد: «و سادات ساری سیدالحسن و اولاد او شرف الدین و تاجالدین و قطب-الدین و بهاء الدین همه با علم و فضل و شرف و نسب عالی و مال و جاه که بودهاند و هستند همانا پوشیده نماند»
هنر و معماري شيعيان
در دوره طاهریان، سامانیان و غزنویان، پایه تمدن جدیدی به وجود آمد که نسلهای بعدی و خصوصاً سلجوفیان، به توسعه آن کمک کردند. سلجوقیان به طور چشم گیری شعر فارسی را رشد و غنا بخشیدند. در اثر مسافرت شاعران از درباری به دربار دیگر، فعالیت های ادبی در مناطق مختلف ایران از نوعی انسجام و یک پارچگی برخوردار شد.
در زمان سلجوقیان، ما حضور یک سبک هنری ایرانی را شاهد هستیم. دو شهر سمرقند و نیشابور، در قرن نهم تحت تأثیر اجناس چینی، کار ساخت ظرف های سفالی سفیدی را آغاز کردند که با خط کوفی تزیین میشدند. طبقه متوسط به این ظروف که با اشکالی از حیوانات، پرندگان و گیاهان آراسته می شدند علاقه مند بودند. هم چنین در این دو شهر، با تقلید از الگوی ساسانیان، کار ساخت ظروف نقرهای و طلایی نیز آغاز گردید. در زمان سلجوقیان، در دو شهر کاشان و ری نیز دو نوع جدید سفال ساخته می شد: یکی سفالی بود با طرحی گل دار یا خوش نویسی شده به رنگ فیروزه ای که روی آن لعاب داده میشد؛ دیگری دارای نقاشی رنگارنگی بود که روی لعاب کشیده می شد. و مناظر درباری و یا افسانههای تاریخی را به نمایش میگذاشت. از آن جا که شیعیان فراوانی در این دو شهر زندگی میکردند، به توانایی و استعدادهای هنری شیعیان دوره سلجوقی می توان پی برد. وجود مدارس متعدد در این دو شهر که شیعیان مؤسس و اداره کننده آن ها بودند، ما را به این نتیجه میرساند که ممکن است در این مدارس به غیر از علوم دینی، به امور هنری و کارگاه های صنعتی نیز توجه ویژه میشده است:
1. از آن جا که بزرگان اهل سنت و توان گران شیعی مذهب برای توسعه اهداف دینی خود به ساخت مساجد و مدارس در شهرهای مختلف می پرداختند، معماری ایران در این دوره ساخت طاقگان ها، مقرنس کاری و گچ کاریهای تزیینی بود که طرح های هندسی و گیاهی داشتند.
2. ظهور طرح و نقشه جدید برای مساجد، جالب ترین موضوع در معماری این دوره است. این طرح که از تحول و تکامل طرحهای پیشین به وجود آمد، شامل یک حیاط بزرگ مرکزی بود که طاقگانهایی آن را احاطه کرده بودند. این مساجد از آجر ساخته میشدند. مسجد جامع کاشان، یکی از این مساجد است و حمایت دربار سلجوقی از ادبیات، شعر، معماری و هنر، نفوذ شدید مفاهیم سیاسی و مذهبی در آثار هنری را باعث شد.
معماری و ادبیات درباری، در پی مدح پادشاه و نخبگان حاکم، موجه جلوه دادن حکومت آن ها و ترغیب به اطاعت از آن ها بودند. فرقههای اهل سنت و شیعیان، هر کدام با ساخت و تزیین مدارس، مساجد، مقبره ها، منارهها و دیگر ساختمانهای مذهبی، سعی داشتند مشروعیت خود را افزایش دهند. این عمل ایجاد پیوند و رابطه بین دین و هنر را باعث گردید.
وضعیت رفاهی شیعیان
به نظر می رسد که شیعیان ایران در عصر سلجوقی، وضعیت اقتصادی و مالی نسبتاً مناسبی داشته اند. در داستان ابوهاشم رئیس همدان و سلطان محمد، این مسأله روشن می شود؛ زیرا نویسنده کتاب نقض، ابتدا طعنه صاحب فضایح را نقل میکند مبنی بر این که: «رافضیان در شهرها مرفه و آسوده نشستهاند با ملک و مال». قبل از اینکه به جواب عبدالجلیل اشاره شود، از همین مطلب تا حدودی وضعیت مالی شیعیان دورهی سلجوقی را میتوان درک کرد. این مطلب نشان میدهد که آن ها در امر تجارت و فعالیت تولیدی و اقتصادی، فعال بوده و در رفاه به سر می برده اند. از سخن نویسنده فضایح، این مطلب نیز به دست می آید که منظور وی، شرکت نکردن شیعیان در جهاد با کافران روم و دیگر بلاد بوده و رفاه را به معنای در شهر ماندن و نرفتن به جنگ می داند. عبدالجلیل قزوینی در پاسخ چنین می گوید:« انصاف آن است که این خواجه که این تشنیع زده است بر این طایفه، پیوسته جهاد را میان بسته بودی و به روم و ولایت فرنگ و دیار ملاحده قتل و نهب میکردی و یک ساعت نیاسودی از رنج مجاهدت، و آن کدام طایفه بودند که به جهادی رفتند که شیعت با ایشان موافقت نکردند. پس این طریقت ولات و امرا و شحنگان را باشد؛ خود می کنند و شر اعدای دین از مسلمانان کفایت می کنند -نصر هم الله- نه خجندی می کند نه حلاج نه شانه تراش نه دیگری؛ همه خوش می خورند و می خسبند مرفه و آسوده و سادات و شیعت اگر مال دارند یا ملکی چنان دارند که دیگران»
«رضی الدین ابوسعد ورامینی» چنان ثروتی داشته که در شهرهای مقدس مکه و مدینه و مشاهد ائمه، کارهای خیر انجام می داده است. وزرای شیعی نیز در نقاط مختلف، کارهای خیر میکردهاند. لذا مشخص می شود که شیعیان دوران سلجوقی، قدرت فراوانی از نظر اجتماعی و اقتصادی داشتهاند.
سفال سازی یکی از صنایع مهم این دوره بوده که در شهر کاشان بیش ترین رونق را داشته است. در حفاریهایی که در کاشان انجام شده، بعضی از مصالح این صنعت به دست آمده است.
بهترین نمونه کاشی کاری عهد سلجوقی را در مرقد مطهر امام رضا (ع) میتوان یافت. این نمونه، حاشیه باریکی از کاشی شفافی است که کتیبهای از عهد سلطان سنجر در آن دیده می شود. کاشانیها تقریباً در همه هنرهای رایج آن عصر تبحر داشته اند. سینی یکی از آثار هنری مشهور دورهی سلجوقی است که در موزه صنایع ظریفه « بوستون» در امریکا جای دارد و سازنده آن «حسن کاشانی» است که نام خود را روی آن کنده کاری کرده است. این سینی را زوجه آلب ارسلان، سه سال پس از جلوس او به سلطنت به عنوان هدیه برای زوج خویش تهیه کرده که اسم پادشاه و ملکه و نام سازنده سینی بر آن حک شده است.
ساخت مأذنه، یکی از دیگر از هنرهای دوره سلجوقی به شمار می آید که بهترین نمونه صنعت آجرکاری است. مناره مسجد جامع کاشان ساخته شده در سال 466 هـجری، یکی از زیباترین آن ها به شمار می رود.
نتیجه
شیعیان امامیه با کمک گرفتن از مدارس و مساجد متعددی که در شهرهای شیعه نشین ساخته شدند، برنامههای فرهنگی، علمی ودینی خویش را آرام آرام پیش بردند و با تربیت و تهذیب جوانان فرهیخته و مستعد شیعه در این مراکز دینی و علمی، آن ها را برای وارد شدن به دنیای سیاست و توسعه اهداف شیعه در ایران آن روز آماده کردند. لذا مساجد، مدارس و کتابخانههای زیادی در شهرهای شیعه نشین آن روز مثل قم، کاشان، آوه، ساری، ری و سبزوار ساخته شدند. بانیان و سازندگان این مدارس، در رقابت با مدارس سایر فرقه ها، به ترویج عقیده های شیعه و علوم دینی ادامه دادند که نتیجه آن تربیت نسلی شایسته از شاعر، عالم، کاتب، دبیر و مهم تر از همه، وزیرانی بود که به دربار شاهان سلجوقی وخلفای عباسی وارد شدند و با حمایت از شیعیان، اهداف شیعه را توسعه و ترویج دادند. تربیت شدگان در این مدارس در سایر هنرها نیز مهارت خود را به نمایش گذاشتند؛ به طوری که در معماری مساجد و مأذنهها و صنایع دستی باقی-مانده از آن عصر رد پای شیعیان و خصوصاً کاشانیها دیده میشود. آثار شاعران، عالمان و مفسران شیعی آن عصر نیز به دوران ما رسیده است. ثروتمندان شیعی، مقابر امامان را تعمیر کردند و حتی به توسعه راه ها و رسیدگی به امور حاجیان اهتمام خاص داشتند.
منابع
1. ابن اسفندیار، بهاءالدین محمدبن حسن، تاریخ طبرستان، تصحیح عباس اقبال آشتیانی، تهران: پدیده خاور، 1366.
2. ابن طاووس، علی بن موسی، الأمان من أخطارالأسفار والازمان، قم: مؤسسه آل البیت، 1409 هـ .ق.
3. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، قم: مؤسسه انتشارات علامه، بیتا.
4. ابن فندق، ابوالحسن علی بن زید بیهقی، تاریخ بیهق(تصحیح احمد بهمنیار)، تهران: فروغی، بیتا.
5. اخلاقی، محمدعلی ، شکل گیری سازمان روحانیت شیعه، تهران: مؤسسه شیعه شناسی، 1384 ه.ش.
6. المامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، نجف بی نا، 1350هـ. ق.
7. بازورث و دیگران، سلجوقیان، ترجمه یعقوب آژند،تهران: مولی، 1380 ه.ش.
8. بویل،جی.آ، تاریخ ایران کیمبریج ج 5، ترجمه حسن انوشه، تهران:امیرکبیر، 1385هـ .ش.
9. دادخواه، عباسعلی، ایران و تشیع (رساله دکتری)، 1341 ه.ش.
10. جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران، قم: انصاریان، 1385هـ. ش.
11. ریاحی، محمد امین، کسایی مروزی، زندگی، اندیشه و شعر او، تهران: توس، 1368 هـ. ش.
12. سنایی غزنوی، ابومحمد مجدود بن آدم، حدیقۀ الحقیقه و شریعۀ الطریقه، تصحیح مدرس رضوی،تهران: دانشگاه تهران، 1368هـ . ش.
13. سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الأنساب، بیروت: دارالکتب العلمیه، 1419هـ. ق.
14. شوشتری، قاضی سیدنورالله، مجالس المؤمنین، تهران: انتشارات کتابفروشی اسلامیه، 1354هـ .ش.
15. صفا، ذبیح الله، تاریخ ادبیات ایران، تهران: فردوسی، 1363هـ.ش.
16. طوسی، ابوجعفرمحمد بن علی، الثاقب فیالمناقب، تحقیق: نبیل رضا علوان، قم: انصاریان، 1411هـ ق.
17. قزوینی، زکریابن محمدبن محمود، آثار البلاد و اخبار العباد، ترجمه عبدالرحمان شرفکندی، تهران: مؤسسه علمی اندیشه جوان، 1366 ه.ش.
18. قزوینی رازی، عبدالجلیل، بعض مثالب النواصب فی نقض بعض فضایح الروافض، تهران: انجمن آثار ملی، 1358هـ . ش.
19. قمی،حسن بن محمدبن حسن، تاریخ قم، تصحیح سیدجمال الدین تهرانی، تهران: توس، 1361هـ .ش.
20. قمی، ملامحمد طاهر، تحفه الاخیار، تحقیق: داود الهامی، قم: هدف، 1369هـ .ش.
21. قوامی رازی، دیوان، تصحیح جلال الدین محدث ارموی، تهران: بینا، 1374هـ. ق.
22. کاشفی، ملاحسین، روضه الشهدا، تصحیح ابوالحسن شعرانی، تهران: اسلامیه، بیتا.
23. کریمان، حسین، طبرسی و مجمع البیان، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، 1360هـ. ش.
24. منتجب الدین، علی بن عبیدالله بن بابویه، الفهرست، تصحیح عبدالعزیزطباطبایی، تهران: مکتبیه المرتضویه، 1404هـ. ق.
25. موسوی چهار سوقی اصفهانی، میرزامحمدباقر، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، قم: اسماعیلیان بیتا.
گذری بر جریان ها و مکاتب مهم تاریخ نگاری غرب
مقدمه طی قرن های ۱۶ تا ۱۸، هم زمان با پیشرفت های عقلی و علمی بشر، شرایط برای تبدیل تاریخ به علم فراهم آمد. مورخان