مشخصات
متن پیش رو خلاصه ای است از کتاب اسلام و مسلمانان بالکان که توسط محمد قربانپور دلاور در سال 1391 تالیف شده است. انتشارات طوبای محبت در استان قم این کتاب را در 227 صفحه منتشر کرده است. این کتاب که حاصل مطالعات میدانی، مشاهدات عینی، تحقیقات کتابخانه ای، مشاوره و مصاحبه های نگارنده در طی سه سال انجام گرفته؛ شامل چند مقاله می باشد. موضوع مقالات حول محور کشور های منطقه بالکان، وضعیت مسلمانان در این منطقه و تاثیر اسلام بر آن می باشد. در پایان کتاب نیز به معرفی منابع مطالعاتی حوزه بالکان، مراکز مطالعاتی ویژه آن و تصاویری از وضعیت مسلمانان در منطقه به تصویر کشیده شده است.
مقدمه
این کتاب به بررسی موقعیت شبه جزیره بالکان و وضعیت مسلمانان در آن پرداخته است. منطقه ای که شامل دوازده کشور با پیروان ادیان و فرهنگ های متعدد و به عنوان پلی میان شرق و غرب همیشه مورد توجه قدرت های مختلف بوده است. بعلاوه ویژگی های طبیعی، انسانی، اقتصادی (کشاورزی) و سیاسی آن باعث جلب توجه حکام سرزمین های مختلف به این منطقه شده است. اما با این همه حضور اسلام و تشیع علوی در آن، وجود کشور هایی چون آلبانی با مسلمانان بومی، وجود گرایش های معنوی به اهل بیت (ع) بخصوص امام حسین (ع)، علاقه به شعر و ادب فارسی و سرودن اشعاری با محتوای مذهبی بویژه در ارتباط با واقعه عاشورا و وجود مراکز ایران شناسی در این منطقه از جمله مطالبی است که باید مورد توجه مسئولین قرار گرفته و زمینه همکاری های بیشتر را فراهم سازد.
معرفی بالکان، بررسی وضعیت و محدودیت های مسلمانان
شبه جزیره بالکان پیروان ادیان و فرهنگ های گوناگونی را در خود جای داده و پراکندگی اقوام مختلف در این منطقه موجب ایجاد زمینه حوادث گوناگونی در آن شده است. با وجود نقش آفرینی های مسلمانان در عرصه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این منطقه؛ به خاطر حاکمیت کمونیست ها (حدود 50 سال) و همین طور محرومیت مسلمانان در دستیابی به حقوق طبیعی و قانونی شان همواره مورد تبعیض قرار گرفته اند.
1. بالکان و موقعیت استراتژیک آن: شبه جزیره بالکان که در جنوب شرقی اروپا واقع شده و شامل دوازده کشور می باشد؛ ناحیه ای کوهستانی است که راه ارتباطی میان شرق و غرب محسوب می شود. نام این منطقه در اصل برگرفته از زبان ترکی و به معنی رشته ای از کوه های چوبین است. مردم بالکان را از لحاظ مذهبی می توان به سه گروه ارتدوکس (در بخش جنوبی و شرقی) و کاتولیک (در بخش غربی) و مسلمان (در یونان و بوسنی) تقسیم کرد. این شبه جزیره بستر رویش تمدن های کهن بوده و در جنگ های جهانی یک طرف منازعات به شمار می رفته است. علاوه بر این، ملل بالکان از راه دریا و خشکی در عرصه های اقتصادی و سیاسی و … با سایر ملل در ارتباط بوده و برخی حتی به عضویت اتحادیه اروپا نیز در آمده اند.
2. پیشینه ورود اسلام به بالکان:در خصوص زمان ورود اسلام به بالکان چهار دیدگاه وجود دارد:در دوران فاطمیون و همزمان با فتح جزیره سیسیل، با حضور ایرانیان و تاسیس تکایا و خانقاه ها، قبل از تهاجم عثمانی ها، با پیشروی فرمانروایان عثمانی به سمت بالکان در سده چهارده میلادی (در پی پیشروی فرمانروایان عثمانی به شبه جزیره بالکان، یهودیان و مسیحیان به مرور مسلمان شدند.)وجود شمار بسیاری از مساجد و مدارس اسلامی به خوبی نمایانگر این مسئله است اما با کنار رفتن عثمانی ها به تدریج از شمار مسلمانان کاسته شده و شدید ترین فشار ها در جهت دین زدایی و از بین بردن شعائر اسلامی در این منطقه ایجاد شد؛ به طوری که بعد از جنگ جهانی دوم و سلطه کمونیسم، مسئله دین به عنوان امری خصوصی در زندگی افراد تلقی شد.
3. محدودیت ها، تبعیض ها و نقض آزادی مسلمانان بالکان: با اینکه آزادی مذهب به عنوان یکی از حقوق اساسی بشر می باشد و با وجود جمعیت حد اکثری مسلمانان در برخی کشور های منطقه (مثل تر کیه)،اسلام در آنها حاکم نبوده و در سال های اخیر، تلاش غرب بر آن است که نوعی دموکراسی غربی را اجرایی نموده و مسلمانان را با حربه هایی چون تبعیض، توهین و ایجاد محدودیت با چالش روبه رو کند.دو علت اساسی ایجاد این محدودیت ها را می توان اسلام هراسی و بزرگ نمایی آن (با هدف ضربه زدن به اسلام) و نفوذ گروه های تندرو یهودی و مسیحی در دولت ها (با تاثیر بر انسان های غرب و ایجاد تصویری غلط از مسلمانان در بین افکار عامه) دانست. دولت های منطقه بالکان از راه های مختلفی چون تخریب آثار اسلامی و تاریخی، عدم صدور مجوز ساخت این اماکن یا تغییر کاربری آنها، تجزیه کشور ها ( مثل بوسنی و هرزگوین)، چاپ کتاب مقالات و عکس های اهانت آمیز به اسلام و پیامبر اکرم (ص)، ممنوعیت حجاب در مؤسسات و مدارس دولتی و اجبار مسلمانان به ترک شهرها، سعی دارند تا مسلمانان را به انزوا کشیده و اسلام را آئینی با تفکرات در مقابل مسیحیت جلوه دهند. به علاوه با مسیحی سازی فرهنگ مردم، به کارگیری شیوه های تبلیغ مسیحیت، تأسیس سازمان های مبلغ مسیحیت و ایجاد فرصت های شغلی، مسیحیت را آئین واقعی مردم منطقه و اسلام را یک دین وارداتی قلمداد کنند.
4. راه های برون رفت از چالش های فراروی مسلمانان:برای برون رفت از چالش های پیش روی مسلمانان این منطقه که در ابعاد مختلف حقوقی، فرهنگی و اجتماعی قابل بررسی است می توان به نکاتی راهبردی در قالب دو شیوه اشاره کرد: الف) شیوه های اجتماعی: ایجاد امت واحده و رفع اختلافات فرقه ای، شناخت صحیح اسلام و آگاهی مسلمانان به وظایف خود، ایجاد حریم میان مسلمانان واقعی و گروه های تندرو وهابی. ب) شیوه های حقوقی و بین المللی: پیگیری از محاکم حقوقی داخلی، دادگاه ها و سازمان های بین المللی چون سازمان کنفرانس اسلامی، خواست و اراده افراد جامعه و بالاتر از آن در سطح جهانی، نهاد های جهانی حمایت از حقوق بشر، تصویب قطعنامه توهین به مذاهب، ارائه دادخواست و رسیدگی به شکایت اما آنچه مسلم است اینکه؛ با وجود حمایت های مختلف توسط سازمان های حامی حقوق بشر و وجود مواد اعلامیه جهانی حقوق بشر،هیچ ضمانت اجرایی برای الزام کشور ها به اجرای این مواد وجود ندارد و آنها به بهانه حفظ نظم و مصلحت جامعه خویش به نقض این قوانین می پردازند و البته دوران این محدودیت ها با بیداری مسلمانان می تواند به فرصتی برای رشد و ترقی مسلمانان تبدیل شود.
ضرورت بازشناسی بالکان از منظرهای مختلف
کشور های منطقه بالکان همواره در طول تاریخ از سوی قدرت های همسایه و فرا منطقه ای مورد تهاجم قرار گرفته اند. آنچه که در بالکان خصوصا در کشور های اسلامی آن به وضوح دیده می شود، صف آرایی آمریکا، اروپا، روسیه و حتی تل آویو بر سر دست یابی این منطقه و حذف رقبا می باشد. علاوه بر این، کشور ها، ترکیه نیز در این مسیر سعی کرده تا سیاست های خود را در قالب برنامه های آموزشی و فرهنگی در این منطقه اجرایی کند.
1. سیاست قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای در بالکان:آمریکا،روسیه،اسرائیل و ترکیه مهم ترین کشورهای تأثیرگذار در منطقه بالکان اند:
آمریکا: به عنوان قدرتی فرامنطقه ای به دنبال حضور سیاسی، نظامی و فرهنگی در منطقه است لذا برای رسیدن به این هدف سعی می کند تا از نفوذ قدرت هایی چون اتحادیه اروپا و روسیه در این منطقه بکاهد به طوری که حتی به روابط محدود آلبانی با ایران نیز، واکنش نشان داده است. همچنین، آمریکا سعی کرده با حضور مستقیم و مشروع نظامی در منطقه و سر و سامان دادن به اوضاع آشفته آن، با به رسمیت شناختن استقلال کوزوو، اتخاذ سیاست چند وجهی در مورد نیرو های سنتی حاکم و جریان های فکری، سیاسی، اجتماعی، سنتی، تاسیس مراکز تحقیقاتی و تاسیس موسسات فرهنگی با هدف گسترش ارزش های غربی حضور خود را تثبیت کرده و حتی گسترش دهد.
روسیه: به عنوان دومین قدرت فرا منطقه ای اولین بار در دوران ضعف امپراتوری عثمانی متوجه منطقه بالکان شد و با حمایت از صرب ها در جنگ دوم بالکان توانست نفوذ خود را در این منطقه گسترش دهد. روسیه حتی در جنبش های جدایی طلبانه در یوگسلاوی نیز، نقش حل کننده بحران را به عهده گرفت تا بتواند خود را یک ابر قدرت در سیستم بین المللی بنمایاند اما به خاطر ضعف اقتصادی و فقدان نهاد های کار آمد نتوانسته به این هدف برسد. به طوری که این مسئله به بازی قدرت بین آمریکا و روسیه تبدیل شده و سیاست روسیه در این باره، رقابت توام با همکاری است.
اسرائیل:این کشور در دهه اخیر سعی کرده به تحکیم روابط خود با کشور های منطقه بالکان بپردازد چرا که این کشور ها از نگرانی های این رژیم در قبال موضع گیری های ترکیه می کاهد. بویژه پس از حمله رژیم به ناوگان آزادی، روابط میان رژیم و کشور های منطقه بالکان در زمینه های اطلاعاتی و اقتصادی مستحکم تر شده است. به طوری که نمود آن را در برگزاری رزمایش ها، اعزام تیم بلغاری برای مبارزه با تروریسم و سفر صد ها گردشگر به این مناطق، می توان دید.
ترکیه: به عنوان قدرت منطقه ای که در زمینه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و … با منطقه بالکان پیوند های دیرینه ای دارد؛ سعی کرده است بعد از فروپاشی عثمانی جایگاه خود را دوباره در منطقه محکم کند.در این مسیر از همراهی غرب نیز بهره برده و با استفاده از اعتقادات مشترک با کشور های مسلمان منطقه، برگزاری برنامه های آموزشی، بورسیه دانشجویان، ایجاد ایستگاه های منطقه ای و ساخت مدرسه و بیمارستان توانسته سیاست های خود را در این منطقه دنبال کند. نتیجه این فعالیت ها این است که مردمان این منطقه نقش اصلی در بازیافتن هویت سیاسی و اجتماعی خود را به ترکیه می دهند.
سیاست کلی کشورهای مذکور بالکانیسم(درگیری و بحران) است. این سیاست که از طرف کشور های مختلف پیگیری می شود موجب درگیری های خونین و نسل کشی در این منطقه شده و ضعف اقتصادی و کاهش درآمد سالانه را به دنبال داشته است به طوری که سرمایه های این کشور ها به تاراج رفته و توان مقابله نظامی در برابر غرب را در میان آنان از بین برده است.
2. ضرورت مطالعات منطقه ای بالکان: مطالعات منطقه ای که از دیرباز مورد توجه بشر قرار گرفته، امروزه عاملی است برای غرب تا با شناخت دقیق کشور های منطقه بالکان منافع خود را در این منطقه تامین کند اما از آنجا که ایران اسلامی به عنوان پیش قراول بیداری اسلامی شناخته می شود و با توجه به مشترکاتی که با این کشورها دارد، باید در این زمینه چشمگیر تر وارد شده و بیش از پیش در این حیطه، نقش آفرینی کند. هدفی که با تاسیس و راه اندازی رشته مطالعات منطقه ای بالکان، تشکیل انجمن های علمی، تعامل فکری با بزرگان با بزرگان مذاهب اسلامی و … قابل دستیابی است.
گسترش زبان فارسی در بالکان:اهمیت و جایگاه زبان فارسی با پیشینه چند هزار ساله اش بر کسی پوشیده نیست. زبانی که به عنوان یک فرهنگ غنی و همراه با معنویت در جای جای جهان شناخته می شود. زبانی که حلقه ارتباط و اتصال فرهنگی میان بسیاری از اقوام مشرق زمین بوده و اصلا این زبان باعث انتقال اسلام به منطقه بالکان و شبه قاره و … شده است.
فرهنگ و زبان فارسی در شعر هم بی بدیل بوده و به خاطر برخورداری از اخلاقیات همواره مورد توجه مردمان منطقه بالکان قرار گرفته است. به گونه ای که بسیاری از آثار کهن شعر فارسی توسط مترجمان این منطقه ترجمه و کتاب هایی در مورد آنها تالیف شده است.
3. فرهنگ، ادب و زبان ایران در بالکان: حضور زبان و فرهنگ ایرانی در بالکان به ایران باستان و مبادلات اقتصادی که از طریق جاده ابریشم انجام می شده بر می گردد. حتی این گمانه هم وجود دارد که اسلاو های کهن، فرهنگ آریایی را به بالکان آورده اند. در زمان اقتدار هخامنشیان که قلمرو آنها تا حدود بالکان رسید، ایران توانست در زمینه های مختلف سیاسی، نظامی و فرهنگی به تعامل با مردم بالکان بپردازد و البته بیشترین تاثیر گذاری آنها در اعتقادات مردم این منطقه، نفوذ پیدا کرد. فرهنگ ایران بعد از اسلام نیز، توسط سلجوقیان و تجار و عرفایی که بخاطر حمله مغول به منطقه بالکان مهاجرت کرده بودند، در این منطقه گسترش یافت. عثمانی ها نیز با فتح بوسنی، گرایش فرماندهان عثمانی و تصوف و شیعه گری، علاقه به شعر و زبان فارسی و انتخاب زبان فارسی به عنوان زبان رسمی و درباری نقش بسزایی در انتقال فرهنگ و اسلام ایرانی به بالکان داشتند؛ به طوری که این انتقال فرهنگی به خوبی در کتابخانه های خطی، معماری تکایا و حتی گویش مردم منطقه مشهود است.
4. فرهنگ و زبان فارسی در بوسنی و هرزگوین:با وجود قدمت هزار ساله فرهنگ و ادب فارسی در بوسنی، حاکمیت چهارصد ساله عثمانی ها در این منطقه موجب رونق زمینه های فرهنگی آن شده است. به کارگیری واژه های اصلی فارسی توسط مردم بوسنی، نوشتن شعر های فارسی در رستوران ها و بر سنگ مزار ها، تالیف آثاری از نویسندگان و شاعران بوسنی به زبان های فارسی، عادت به حفظ قرآن، قرار دادن زبان فارسی به عنوان یکی از دروس اجباری در مدارس از نشانه های جایگاه و عمق فرهنگ و زبان فارسی در بوسنی و هرزگوین است ولی آنچه در این بین نقش شاخصی دارد توجه به مثنوی و مثنوی خوانی در این کشور است، به طوری که افرادی که اغلب صوفی بودند، با لقب مثنوی خوان به خواندن اشعار مولانا در مراسم مختلف می پرداختند.چهره های سرشناس ایرانشناسی بوسنی نقش مهمی در تربیت شاگردان و تدوین کتب فارسی داشته اند. یکی از این چهره ها فهیم بایرا کتاروویچ است که سال های درازی از عمر خود را وقف ترجمه بهترین آثار شاعران، نویسندگان و فلاسفه ایرانی کرده است. او فرهنگ ایرانی را دریایی می داند که هیچکس به ساحل آن نرسیده و بهره اروپاییان از آن را نیز قطره ای ناچیز می داند. از دیگر چهره ها می توان به صفوت بیگ باش، درویش پاشا (موسس بنیاد مطالعاتی مثنوی)، محمد پاشا (وزیر محمد فاتح)، راده بوژویچ (رئیس انجمن دوستی ایران و سروستان) و … اشاره کرد.
مراکز فعالی در گسترش زبان فارسی در بوسنی نقش آفرینی می کنند که از آن میان می توان رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در بوسنی (که به تحقیقات و برپایی سمینار ها و نمایشگاه های فرهنگی و هنری، همایش ها، و فعالیت های رسانه ای مشغول است)، موسسه علمی پژوهشی ابن سینا (با هدف گسترش مطالعات علوم انسانی و تعاملات علمی- پژوهشی میان اندیشمندان ایران و منطقه بالکان) و کالج فارسی بوسنیایی (که به آموزش زبان فارسی و چاپ برخی کتب و مقالات همت گماشته است) را نشان داد.
5. فرهنگ و زبان فارسی در آلبانی: پیشینه مطالعات ایرانشناسی در آلبانی به پنج قرن پیش بر می گردد و تاثیر آن را می توان در بکار گیری اصطلاحات و استعارات فارسی توسط آلبایایی ها، استفاده از معماری و موسیقی ایرانی، استفاده از زبان فارسی به عنوان زبان محاوره، آموزش ضروری زبان فارسی برای اهل ادب و اعضای حکومت، حفظ اشعار شاعران فارسی در مکتب خانه ها و تدریس ادبیات عرفانی ایرانی در خوانقاه ها به وضوح مشاهده کرد ولی آنچه مسلم است و نباید از آن غافل شد تلاش چهره های سرشناس شعرای آلبانیایی است که توانسته اند موجب گسترش فرهنگ و زبان فارسی در این منطقه شوند. از میان این شعرا می می توان به نعیم فراشری اشاره کرد؛ شاعر فارسی سرایی که با نوشتن دیوان منظومه تاریخ اسکندر بیک در بیان حماسه خونین کربلا، شعر حماسی را در ادبیات آلبانی پایه گذاری کرد. از دیگر چهره های نامی آلبانیایی می توان به شمس الدین سامی ( نگارنده سوگ نامه فرزند کش )، شیخ عبدالسلام مجرم و نصیب طاهر بابا فراشری اشاره کرد اما این تلاش ها محدود به شعرا نبوده و مراکزی چون بنیاد فرهنگی سعدی شیرازی، کالج سعدی آلبانی و موسسه مطالعات ایران شناسی فردوسی نیز عهده دار این وظیفه مهم هستند.
6. طرح ها و برنامه هایی جهت گسترش زبان فارسی در بالکان:برای گسترش بیش از پیش زبان و فرهنگ ایران زمین در منطقه بالکان نیازمند طرح ها و برنامه هایی هستیم که متولیانی در داخل و خارج عهده دار انجام آن می باشند.از میان این طرح ها می توان به طرح های بنیادین چون تهیه و تصویب طرح های متناسب با منطقه، ایجاد هماهنگی میان سازمان های مرتبط مثل فرهنگستان زبان و ادب، تاسیس مراکز آموزشی و تحقیقاتی و ایجاد زمینه های اشتغال فارغ التحصیلان زبان فارسی ، طرح های آموزشی مثل تهیه متون آموزشی، اعزام اساتید به مراکز آموزشی و ایجاد بورس تحصیلی و طرح های پژوهشی چون چاپ نشریه، شناسایی نسخ خطی و راه اندازی کتابخانه اشاره کرد.
عاشورا در فرهنگ آلبانی
جمهوری آلبانی در جنوب غربی شبه جزیره بالکان با دارا بودن هفتاد درصد جمعیت مسلمان در واقع نماینده ای از جهان اسلام در اروپاست که حدود چهل درصد مسلمانان را علوی های اثنی عشری با فرقه های گوناگون تشکیل می دهند. علویانی که به بزرگداشت خاندان پیامبر اکرم (ص) بویژه امام علی و امام حسین (ع) می پردازند. از جمله این فرقه ها می توان به موارد زیر اشاره کرد.
طریقت بکتاشیه: این طریقت در آلبانی طرفداران زیادی دارد و مرکز جهانی آن شهر تیرانا پایتخت آلبانی است. مراسم مذهبی آنها با مدیریت باباها در تکایا برگزار می شود. آنها معتقد به پیامبر و دوازده امام و ظهور حضرت مهدی (ع) بوده و مراسم ویژه ای در دهه اول محرم و همین طور روز سلطان نوروز (ولادت حضرت علی (ع)) برگزار می کنند. بخاطر جایگاه رهبر این فرقه در میان مسئولین کشوری و مقامات، ایشان نیز در این مراسم شرکت می کنند. بعلاوه این فرقه در زمینه چاپ و نشر کتاب در مورد اهل بیت (ع) و شخصیت های بکتاشی فعالیت دارد.
طریقت خلوتیه: این طریقت که بیشترین طرفدار و سابقه فعالیت را بعد از بکتاشیه در آلبانی دارا می باشد؛ خود را منتسب به حسن بصری دانسته و طرفدار اهل بیت (ع) می داند. اینها در کنار تکایای خود در مدارس دینی به تعلیم قرآن و احکام اسلامی به جوانان می پردازند.
طریقت قادریه: این فرقه منسوب به عبدالقادر گیلانی است، کسی که حدود چهار قرن پیش به آلبانی مهاجرت کرده است. پیروان این فرقه در مناسبت های مذهبی خصوصا ایام محرم به برگزاری مراسم در تکایای خود می پردازند.
طریقت رفاعیه: این فرقه که منسوب به سید احمد رفاعی است؛ در مقایسه با دیگران در عمل به نماز و شرایع دینی تعهد بیشتری داشته و اذکار ایشان در عزاداری ترکیبی از زبان های عربی، فارسی و آلبانیایی است. آنها عزاداری دهه عاشورا را در مسجد اهل بیت (ع) برگزار می کنند و ماهنامه ای با عنوان عشق اهل بیت (ع) چاپ و منتشر می کنند.
1. عاشورا و ادبیات علوی های آلبانی: جامعه علوی آلبانی به خصوص طریقت بکتاشیه با تکیه بر ادبیات به نشر و گسترش مبانی عقیدتی خود می پردازند. دیوان اشعار شاعران علوی علاوه بر ابراز محبت به اهل بیت (ع)، سنت ها و اعتقادات بکتاشی را نیز در بر می گیرد. از جمله این شاعران نعیم فراشری است که حماسه کربلا را الهام بخش مبارزات ملی گرایانه خود قرار داده و جوانان آلبانی را به تأسی از آن ترغیب می کند. از دیگر شاعران آلبانی می توان به بابا کمال الدین، بابا سرسم و غیره اشاره کرد که همگی بخش اعزم اشعار خود را به سرور و سالار شهیدان اختصاص داده اند.
2. عاشورا و اماکن آلبانی: از جمله اماکنی که مراسم عاشورا در آنها برگزار می شود تکیه درویش خدیجه، مرکز جهانی بکتاشیه، تکیه ساری سالتیک بابا و کوه تومور است. در این میان کوه تومور بخاطر مراسم بزرگداشتی که به نام عباس ابن علی (ع) در آن برگزار می شود از جایگاه ویژه ای برخوردار است. به طوری که هرساله در 22 آگوست علوی ها و بکتاشی ها به همراه مقامات دولتی به جنوب آلبانی و بر قله این کوه رفته و ضمن قربانی کردن گوسفند و خواندن اشعاری در مدح حضرت عباس (ع)، یاد رشادت های او را زنده نگاه می دارند. بعلاوه معتقدند که این قله با قدم های حضرت عباس (ع) متبرک شده و در ساخت ساختمان تکیه این کوه نیز از خاک کربلا استفاده شده است.
3. عاشورا و سوگواری در آلبانی: تمامی فرقه های علوی ساکن آلبانی ضمن بزرگداشت دهه محرم به مدیحه سرایی پرداخته و برخی حتی مراسم سینه زنی هم دارند. آنها همچنین مقالات و کتاب هایی پیرامون امام حسین (ع) در میان عزاداران توزیع می کنند. در نهایت نیز با غذایی شبیه حلیم با نام عاشوره از میهمانان پذیرایی می کنند.
آلبانی سرزمین فرصت ها
آلبانی در جنوب شرقی قاره اروپا قرار دارد و با کشور های مونته نگرو، صربستان، مقدونیه و یونان مرز مشترک دارد.این منطقه که حاکمیت عثمانی و کمونیست را پشت سر گذاشته و استقلال خود را مجددا به دست آورده؛ از جهات مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مورد اهمیت بوده و مناسبات خوبی نیز با دیگر کشور ها از جمله ایران داشته است.
موقعیت جغرافیایی: کشور آلبانی در غرب شبه جزیره بالکان واقع شده است و مردمان آن به دو گروه قگ ها و توسک ها تقسیم می شوند. زبان مردم آلبانی از زیر شاخه های زبان هندی اروپایی بوده و از سنبل عقاب برای نشان دادن قومیت خود استفاده می کنند. تیرانا پایتخت آلبانی و شهر های اشکودرا، دورس، آلباسان و … از جمله شهر های مهم آلبانی به شمار می روند که در همه آنها مساجدی مربوط به عصر عثمانی و حتی با قدمتی بیشتر به چشم می خورند.
تاریخ آلبانی: آلبانیایی ها از جمله اقوام بومی بالکان می باشند که نام شان از قرن یازدهم به بعد در تاریخ ثبت شده است. آنها بیشتر به زندگی بومی و سنتی علاقه داشته و در دوره عثمانی برای اولین بار به زندگی شهری تن دادند. این مردمان هویت خود را از طریق دین مشخص کرده و روابط شان با اقوام دیگر اغلب مسالمت آمیز است. اکثر قسمت های آلبانی که معماری سنتی داشته از بین رفته و تنها در شهر های برات و جیروکاسترا می توان جلوه ای از فضای سنتی و قدیمی با خانه های برجی شکل را نظاره کرد.
وضعیت اقتصادی: اصلی ترین منابع درآمد آلبانی کشاورزی است که بعد از پایان دوران کمونیستی رونق گرفته است. خشکسالی های پی در پی، کمبود انرژی الکتریکی و فرسودگی تاسیسات نیروگاه ها موجب کاهش انگیزه سرمایه گذاری خارجی در این منطقه شده است. به این مشکلات باید کوهستانی بودن منطقه و کمبود زمین را نیز اضافه کرد ولی آنچه که تا حدودی این وضعیت را بهبود می بخشد فعالیت بعضی معادن کروم و مواد اولیه ساختمانی است.
وضعیت سیاسی: آلبانی بر پایه یک جمهوری پارلمانی مبتنی بر قانون اساسی دموکراتیک می باشد که به عضویت سازمان ها و مجامع بین المللی نیز در آمده است. روابط ایران و آلبانی در قالب مناسبات تجاری بوده و موافقت نامه های اقتصادی نیز با هدف تشویق سرمایه گذاری بین این دو امضا شده است.
وضعیت اجتماعی: در اجتماع آلبانی به مرد بیشتر بها داده شده و به رقم برابری زن و مرد در قانون این کشور حضور زنان در اقدامات عمومی کمرنگ می باشد. بها دادن به فرزند پسر، مرگ و میر کودکان بخاطر فقر و جنگ و طبیعت مرد سالارانه باعث شده که خانواده های آلبانیایی آمار بالایی از زاد و ولد را داشته باشند. مهمان نوازی مورد توجه خانواده ها بوده و با وجود رخنه فرهنگ غرب درمیان آنها به غیرت و عفت پایبند می باشند.
وضعیت فرهنگی: بعد از حاکمیت کمونیست، که موجب انزوای آلبانی شده بود؛ تغییراتی در بخش فرهنگ و هنر این کشور پدید آمد. به طوری که هنرمندان وفرهنگیان با همتایان خود در خارج از کشور ارتباط برقرار کرده و توانستند آثار تصنیف سازان را به تمامی دنیا عرضه کنند. در پی تاسیس وزارت فرهنگ، جوانان و ورزش که با هدف هم سطح کردن فرهنگ آلبانی با استاندارد های اروپایی ایجاد شده بود، گامی نو در جهت توسعه فرهنگی این کشور برداشته شد. به مرور و بعد از برقراری ارتباط فرهنگی میان آلبانی و دیگر کشور ها، برنامه های آموزش کتابداری در این کشور برگزار شد. درحال حاضر مطبوعات، صدا وسیما، خبرگذاری ها و مراکز فرهنگی و انتشاراتی نیز در وضعیت خوبی قرار گرفته اند. همه این امور با پشتبانی بنیاد های بزرگی چون بنیاد ولیجا به حیات خود ادامه می دهند.
وضعیت آموزشی: آموزش در این کشور در گذشته رایگان بوده ولی در حال حاضر علاوه بر مراکز دولتی مراکز خصوصی نیز به امر آموزش اشتغال دارند.این نظام آموزشی سکولار و شامل مقاطع پنج گانه می باشد. در آلبانی دانشگاه های معروفی وجود دارد که دانشگاه تیرانا در راس همه آنهاست.
وضعیت دینی: همزمان با تسلط کومونیست ها بر این منطقه همه فعالیت های مذهبی ممنوع شده و دین ستیزی تا جایی پیش رفت که حدود نیم قرن ارتباط آلبانی با بیرون قطع و هر گونه آموزش دینی تعطیل شد. وضع دینی آلبانیایی ها حتی بعد از فرو پاشی کومونیست نیز مطلوب نبوده، چرا که این خلا دینی از یک طرف توسط مبلغین مسیحی و از طرف دیگر توسط گروه های بهایی و یهودی پر می شود. با وجود اعلام بی طرفی دولت نسبت به مسائل اعتقادی و اعزام مبلغان وهابی از عربستان با هدف جذب جوانان و کرسی های مذهبی آلبانی، تنها راه بهبود اوضاع دینی این کشور موسسات تبلیغی و کمیته های اسلامی هستند که می توانند با نظارت بر فعالیت های مفتیان و به امور دینی مردم رسیدگی کنند. البته در این مسیر نباید از نقش کشور ترکیه که با برنامه های سازمان دهی شده فرهنگی و آموزشی خصوصا قرآنی در اکثر شهر های آلبانی حضور فعال دارد و کشور مصر که از طریق الازهر با مسلمانان آلبانی در ارتباط است، غافل شد.
پی نوشت مطالب
1. دانش پژوه سطح 3 تاریخ اسلام مدرسه معصومه(ع) قم- narjs.ramazani@yahoo.com
2. استادیار پژوهشکده علوم سیاسی پژوهشگاه امام صادق(ع) – dshirody@yahoo.com