معرفی نویسنده
الهه کولایی طبرستانی در سال 1335 در تهران متولد شد و در رشته روابط بین الملل در دانشگاه تربیت مدرس تحصیل کرده و در این رشته دکترا گرفت. سپس مدتی در روزنامه اطلاعات، روزنامهنگاری کرد و در اوایل دهه 70 ، به مدت 2 سال با اداره روابط عمومی وزارت امور خارجه همکاری مشاورهای داشت. پس از آن، مدیر آموزش و معاون آموزشی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران شد و همزمان در چند دانشگاه دیگر مشغول به تدریس شد.
کولایی مدیرکل آموزش دانشگاه تهران در سالهای 1376 تا 1379 و نماینده مجلس ششم بوده است. وی تدریس در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، عضویت در شورای هماهنگی مجمع زنان اصلاحطلب و عضویت در حزب منحل شده جبهه مشارکت ایران اسلامی را درکارنامه خود دارد . حزبی که بعد از فتنه 88 به دلیل اقدامات ضد ملی و اسلامی خود منحل شد. او به همراه تنی چند از اعضای این حزب، شورای مرکزی مشارکت را تشکیل میدادند.
معرفی کتاب
متن پیش رو تلخیصی است از کتاب سیاست و حکومت در آسیای مرکزی که توسط الهه کولائی به رشته تحریر درآمده و در زمستان سال 1360برای اولین بار در نشر سمت به چاپ رسیده است. این کتاب دارای 180صفحه می باشد و برای دانشجویان رشته علوم سیاسی تدوین شده است. ردیف کنگره این کتاب، 9س9ک/8/265 DKمی باشد. این کتاب در 6 فصل تنظیم شده است که عبارت است از: 1- ویژگی های جغرافیایی و تاریخی منطقه آسیای مرکزی 2- دگرگونی های اقتصادی 3- تحول در ساختارهای سیاسی 4- تشکیل جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع 5- دولت سازی در جمهوری های آسیای مرکزی 6- جمهوری های آسیای مرکزی در نظام بین المللی که تا حد امکان به این مباحث می پردازیم.
ویژگی های جغرافیایی و تاریخی منطقه
آسیای مرکزی منطقه ای است که از سمت غرب به چین و در ادامه به جمهوری های ازبکستان، تاجیکستان، جمهوری قرقیزستان و ترکمنستان ختم می شود و این منطقه دارای بیابان های وسیع و نواحی کوهستانی در شرق و جنوب می باشد و نیز، دارای آب و هوای مناسب برای کشت پنبه می باشد و همین امر باعث اقتصاد تک محصولی در این کشور شده است. به دلیل محصور بودن این منطقه در خشکی، منابع آب در آن، از اهمیت بسزایی برخوردار است.
تاریخ سیاسی و اجتماعی این منطقه به 2 مقطع مجزا قبل از اتحاد شوروی و بعد از آن تقسیم می شود. در مقطع قبل از شوروی با 3 دوره مواجه هستیم: دوران قبل از اسلام و دوران اسلامی و روسیه تزاری. صدها سال قبل از اسلام آریایی ها از دشت های اوراسیا به سوی فلات ایران کوچ و در دشت های خوارزم سکونت کرده و به تدریج تمدن بزرگی را به وجود آوردند. منطقه ماوراءالنهر که سکونت گاه اقوام ایرانی بود، به تدریج تحت سلطه ترک ها درآمد و این اقوام به دلیل کوچ نشینی، فاقد دولت بوده و به خانات شرقی و غربی تقسیم شدند. گسترده ترین فرهنگ در دوران قبل از اسلام در این منطقه، فرهنگ سغدی بود که پیشینه اش به قبل از هجوم اسکندر به ایران بر می گردد. با ورود اسلام به شرق و شمال ایران و آسیای مرکزی، نخستین دولت به وسیله ترکان اسلامی(قراختائیان) به وجود آمدند. قراختائیان با سلسله های ایرانی همچون سامانیان، غزنویان و خوارزمشاهیان هم عصر بوده و با یکدیگر تعامل داشتند. با هجوم مغولان به آسیای مرکزی و شرق ایران، گسترش اسلام در این مناطق متوقف شد. با گرایش غازان خان به اسلام، به مرور مذهب تشیع رسمیت یافته و پس از مدتی آسیای مرکزی به یکی از کانون های اصلی فرهنگ و تمدن اسلامی مبدل گشت. از این پس،حکومت های محلی مختلفی توسط مغولان و تحت نظارت مغولان در آسیای مرکزی پدیدار گشت. با روی کارآمدن صفویه در ایران، مسلمانان سنی مذهب آسیای مرکزی از خاک روسیه به سوی مکه و دیگر مراکز اسلامی رهسپار می شدند و از سوی دیگر هیأت ها و گروه های مختلف مذهبی به منظور تبلیغ به آسیای مرکزی فرستاده می شدند. روس ها از مزایای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، معماری، علمی و… در این منطقه بهره می بردند. با انقلاب اکتبر ( 1917/ 1296) و قیام باسماچی در سال (1918/1297 ) در دره فرغانه، به دلیل برآورده نشدن انتظارات مسلمانان آسیای مرکزی از حاکمیت روسیه تزاری (دولت بلشویک ها) با چالش روبرو شد. در درگیری هایی که بین ارتش سرخ و باسماچی رخ داد، باسماچی به تدریج تضعیف شده و در نهایت در سال (1929 /1208) توسط ارتش سرخ نابود شدند. با وجود اعتراضات گسترده و پراکنده بر ضد دولت روسیه تزاری، بلشویک ها توانستند طی چندین مرحله آن ها را از صحنه بیرون کرده و از سال (1920/1299) به بعد به تدریج پایه های قدرت خود را در آسیای مرکزی مستحکم کرد. از سال (1923/1202 تا 1936/1215) تقسیم بندی هایی در این منطقه بر اساس تمایلات قومی، زبانی شکل گرفت که منجر به تشکیل جمهوری های مستقل در این منطقه شد. در ادامه، حکومت شوروی با تغییر فرهنگ بومی، محلی این منطقه و نیز ایجاد تغییرات اساسی در حاکمیت های این مناطق و همراه ساختن آنان با خود توانست سلطه خود در این منطقه را دیکته نماید. گرچه در ابتدا بلشویک ها قائل به همزیستی اسلام و کمونیست در نواحی مسلمان نشین بودند اما به تدریج پس از تحکیم اقتدار خود در منطقه، به صورت گسترده به مبارزه بر ضد آن پرداخت زیرا طبق آموزه های مارکسیستی دین نماد ارتجاع و عقب ماندگی بود، لذا از دهه (1920/1299) به بعد عملیات پاکسازی این منطقه از شعائر و نمادهای اسلامی آغاز شد.
دگرگونی های اقتصادی
در دوران اتحاد شوروی، توسعه کشاورزی در این جمهوری ها بر کشت پنبه استوار بود و تولید غلات و محصولات غذایی در درجه دوم اهمیت قرار داشت. به همین خاطر برای تهیه مواد غذایی به روسیه وابسته بودند. منابعی از جمله کشف نفت در سواحل دریای خزر و زغال سنگ در توسعه صنعتی آسیای مرکزی مؤثر بودند. با حضور روس ها در این مناطق، پیشرفت صنایعی از جمله پنبه، ابریشم و پشم توسعه یافت. از دیگر جاذبه های مهم آسیای مرکزی برای روسیه منابع طلا و فلزات بود. توجه به صنایع دستی روستاییان و چادرنشینان از جمله فرش بافی و گلیم بافی، توسعه صنعت نساجی را در این مناطق به همراه داشت.روسیه به دنبال این بود تا با وابسته کردن جمهوری های آسیای مرکزی به خود، بتواند در این منطقه سلطه پیدا کند و این فرایند وابسته سازی در چندین بعد صورت گرفت:
1.خصوصی سازی کشاورزی و اقتصاد تک محصولی ( تمرکز بر کشت پنبه) : روسیه آن ها را به سمت اقتصاد تک محصولی یعنی کشت پنبه سوق داد و پنبه را با قیمت گزاف از آنان می خرید و در عوض آن ها را تبدیل به منسوجات و پوشاک کرده و چندین برابر به آسیای مرکزی می فروخت.
2. نفوذ و سلطه فرهنگی : علیرغم اینکه جمهوری های مختلف با زبان های مختلفی در این منطقه (روسیه) وجود داشت، روسیه زبان روسی را به عنوان زبان رسمی و ملی ترویج کرد و از طرفی چون آسیای مرکزی مسلمان نشین بود و نیز حزب کمونیست از اساس نسبت به مذهب خصوصاً اسلام مواضع خصمانه ای داشت.
3. طبقه بندی قومی : با توجه به اینکه حکومت مرکزی در این جمهوری ها، بسیاری از امکانات به مهاجران اسلاو و روسی تخصیص داده بودند لذا این گروه، از موقعیت اجتماعی ممتازی نسبت به گروه های بومی این مناطق برخوردار بودند. این تبعیض موجب اختلاف و درگیری بین گروه های بزرگتر و کوچکتر محلی به جای رقابت با گروه مسلط روسی می شد.
از دیگر مباحثی که در بخش دگرگونی اقتصادی در این منطقه مشهود است، افول اقتصادی شدید در دوران پایانی اتحاد شوروی در سال (1991/1370) می باشد. خشک شدن دریاچه آرال بحرانی بود که اقتصاد این منطقه را به شدت تحت تأثیر قرار داد. چرا که کشت پنبه در این جمهوری ها به شدت وابسته به دریاچه آرال بوده و این امر مستلزم انتقال حجم وسیعی از آب این دریاچه به اراضی کشت پنبه بود. برای نجات دریاچه آرال از خشک شدن، پیشنهادهایی داده شده از جمله :
1.افزایش آب ورودی آن از مسیر دریا و آمودریا، تا مانع خشک شدن بیشتر دریاچه آرال شود.
2. افزایش آب دریاچه آرال با انتقال مصنوعی آب از دیگر مخازن از دیگر راه کارهای جلوگیری از خشک شدن دریاچه بود.
3. در مرحله آخر، دگرگونی در نظام آبیاری منطقه می باشد. اما هیچ یک از این طرح ها با موفقیت همراه نبود.
تحول در ساختارهای سیاسی
در دوران سلطه اتحاد شوروی و جمهوری های مسلمان نشین آسیای مرکزی در ساختار سیاسی این کشورها، تحولات سیاسی جدی رخ داد؛ گرچه بدنه سیاسی دولت، ترکیبی از نیروهای مختلط روس و افراد بومی بود ولی اکثر مناصب دولتی، امنیتی، نظامی و قضایی و هر آنچه که مرتبط با دولت بود در اختیار اسلاوها بود. با فروپاشی اتحاد شوروی( از طریق کودتای اوت 1991/1370) رهبران جمهوری های آسیای مرکزی، دارایی ها و اموال حزب کمونیست را مصادره کردند و 3 گروه اصلی به منظور کنترل سیاسی این منطقه وارد عمل شد از جمله: 1. نمایندگان حزب سالاری 2. گروه های جدید دموکراتیک 3. گروه های تجدید حیات طلب اسلامی و روحانیون اصول گرا. این رهبران جدید پس از فروپاشی اتحاد شوروی قدرت را به دست گرفتند و ساختارهای قانونی جدیدی را در جمهوری های آسیای مرکزی اعمال کردند و در همین راستا، رئیس جمهور که ریاست قوه مجریه را برعهده داشت در مبارزه قدرت با مجالس ملی توانست اقتدار خودش را تثبیت کند.
تشکیل جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع
درباره تشکیل جامعه کشورهای مستقل مشترک المنافع در سال (1991/1370) دو دیدگاه وجود داشت. نخستین دیدگاه که توسط اوکراین ارائه شد آن است که این جامعه ابزاری برای ورود به دوران استقلال جمهوری هاست. دیدگاه دوم آن است که این مجمع اتحادیه ای است که تنظیم روابط اقتصادی و سیاسی و نظامی جمهوری های بازمانده از فروپاشی شوروی را برعهده دارد و روسیه نیز در پی بهبود بخشیدن به وضعیت روابط این جمهوری هاست. فارغ از این دو دیدگاه، تشکیل این جامعه به مفهوم اعلام نابودی اتحاد شوروی بود. در طول تاریخ این اتحادیه، اجلاس های متعددی با حضور این جمهوری ها برگزار شد. این اجلاس ها دارای توافقات مطلق و همه جانبه نبود چرا که در هر توافقی مخالفت هایی نیز وجود داشت.
وضعیت دشوار اقتصادی، سیاسی، پراکندگی روس تبارها در جمهوری های به جامانده از فروپاشی اتحاد شوروی مساله نیروهای نظامی باقی مانده در این جمهوری ها و نیز مساله امنیتی و تشکیل ارتش ملی و … همگی نشان دهنده اختلافات عمیق بین روسیه و جمهوری های مذکور بود. زیرا در زمان اتحاد شوروی این جمهوری ها در امور مختلف وابسته به روسیه بودند و اکنون با اعلام استقلال این جمهوری ها وضعیت و شرایط کاملا بحرانی شده است.
دولت سازی در جمهوری های آسیای مرکزی
پس از فروپاشی اتحاد شوروی، جمهوری های آسیای مرکزی به منظور کسب استقلال، نیازمند یک نهاد دولتی مقتدر برای اداره جامعه بود،اما این امر به دلیل اینکه جمهوری ها مدت ها تحت حکومت اتحاد شوروی اداره می شد، بسیار دشوار بود. یکپارچه کردن جامعه نیازمند ساختارهای دولتی ازجمله: قانون اساسی، امور مقننه، مجریه و قضائیه ابزاری برای پیشبرد دیدگاه های سیاسی (انتخابات) می باشد. اما کشوری که به شدت تحت تاثیر اقدامات سیاسی و اقتصادی کشور دیگر قرار دارد به دشواری می تواند ادعای استقلال نماید. این جمهوری ها در راستای کسب استقلال مالی و اداری اقداماتی را انجام دادند. اولین اقدام، ایجاد پول های ملی بود تا بتوانند وابستگی خود را از روسیه قطع کنند. گرچه برخی از این جمهوری ها در این زمینه همگام با روسیه بودند. دومین اقدام در این زمینه افزایش تجارت بود. افزایش تجارت و مبادله کالا در میان خود جمهوری ها با یکدیگر بود و یا با برخی از کشورهای دیگر غیر از روسیه بود.
مشکل اساسی این جمهوری ها این بود که آن ها تنها تولید کننده مواد اولیه ای بودند که باید در دیگر نقاط کشورهای مستقل مشترک المنافع به فرآورده تبدیل کنند. بنابراین به دنبال ایجاد روابط دوباره با روسیه و دیگر اعضای اتحادیه کشورهای مشترک المنافع بودند. به این ترتیب لحن استقلال طلبانه رهبران جمهوری ها پس از مدتی شکل ملایمتری به خود گرفت. از بُعد نظامی گرچه این جمهوری ها پس از مذاکرات طولانی در پی ایجاد تشکیل ارتش های ملی بودند. اما همچنان نیروهای نظامی روسیه در این جمهوری ها مستقر هستند و این امر استقلال واقعی آن ها را زیر سؤال می برد.
سومین مؤلفه دولت سازی در آسیای مرکزی، مشروعیت سیاسی رهبران آن ها بود. خطوط فکری و گرایش های مختلف، می توانست تمام تلاش ها را برای تشکیل دولت از بین ببرد. آن چه که مهم است این است که رابطه سران حکومت با اقشار مختلف جامعه در نظام کمونیستی اقتدارگرایانه، به شکل انقیادآمیز بود، لذا پس از فروپاشی اتحاد شوروی، احتمال نزدیک شدن هویت فرهنگی رهبران به پیروانشان فراهم شد ولی با این حال روابط رهبران با مردم همچنان یک جانبه باقی ماند. به همین دلیل گسترش انتظارات مردم از نظام های سیاسی خود در این جمهوری ها رهبران این جمهوری ها را به تلاش برای سازگاری با مردم واداشته است.
جمهوری های آسیای مرکزی در نظام بین المللی
در دوران اتحاد شوروی، جمهوری های آسیای مرکزی به عنوان بخشی از اتحاد شوروی به حساب می آمدند و به صورت مستقل روابط بین المللی نداشتند بلکه این امر از طریق مقامات منتخب حکومت مرکزی انجام می شد در نتیجه پس از فروپاشی اتحاد شوروی این جمهوری ها بدون هیچ گونه تجربه ای از ارتباطات خارجی وارد نظام بین المللی شدند و این خود مشکلات جدی را نه تنها برای جمهوری ها بلکه برای خود روسیه ایجاد می کرد. لذا هر2 ( روسیه و جمهوری آسیای مرکزی) به منظور حفظ منافع خود تلاش های گسترده ای را انجام دادند.
از آن جا که ارتباط شوروی با کشورهای خارجی از طریق خاک این جمهوری ها صورت می گرفت لذا بعد از فروپاشی شوروی، تشکیل جمهوری های مستقل در آسیای مرکزی، روس ها را با چالش جدی مواجه ساخته و آن ها را به ایجاد روابط نزدیک با جمهوری ها وادار ساخت. به همین دلیل روسیه بعد از کسب استقلال، این جمهوری ها را «خارج نزدیک» خوانده است و کشورهایی که در آن طرف مرزهای جمهوری ها بودند، «خارج دور» نامیده شدند.
یکی از عناصر مهم و تاثیرگذار در روابط این جمهوری ها با روسیه و کشورهای پیرامون، حضور روس تبارهایی بود که قبل از فروپاشی اتحاد شوروی در جمهوری ها ساکن بودند و اکنون نیز به عنوان شهروند این جمهوری ها به حساب می آیند. از یک طرف دولت روسیه، تأمین امنیت روس تبارها را از وظایف اصلی خود دانسته و با بروز کوچکترین تهدید و مشکل برای آن ها این حق را برای خود محفوظ می داند تا در این راستا به هر اقدامی متوسل شوند. از طرف دیگر رهبران این جمهوری ها به منظور ایجاد ثبات داخلی و جلوگیری از دخالت نظامی روسیه به خاک آن ها، در مقابل اقدامات ملی گراها موضع گیری می کند. از دیگر عناصر موثر در این روابط، مسلمان نشین بودن این جمهوری هاست. دین اسلام که در دوران 70 ساله حکومت کمونیست در اتحاد شوروی که به شدت مورد تضعیف واقع می شد، اکنون نیز برای رهبران این جمهوری ها که حافظ منافع روسیه بر آنجا می باشند نیز یک تهدید تلقی می شود. لذا نقش وحدت بخش اسلام در میان مسلمانان این جمهوری ها نیز مورد توجه روسیه قرار گرفته است. از طرف دیگر پس از استقلال این جمهوری ها، مسلمانان این منطقه روابط خود را با دیگر همسایگان آسیای مرکزی گسترش دادند، چرا که دارای تاریخ مشترکی هستند. روابط جمهوری های آسیای مرکزی با آمریکا و اروپا از دیگر تلاش هایی است که رهبران این جمهوری ها به منظور جلب حمایت های خارجی جهت رفع مشکلات داخلی به آن پرداخته اند. کشورهای اروپایی و آمریکا بیش از آنکه به روابط سیاسی با این جمهوری ها بپردازد به دلیل وجود ذخایر انرژی عظیم در این منطقه، به ابعاد اقتصادی روابط خود با جمهوری ها توجه بیشتری دارند.
ارتباط این کتاب با وضعیت کنونی جهان
شکل گیری اتحاد جماهیر شوروی و متحد کردن 15 کشور زیر یک پرچم و یک ایدئولوژی واحد (کمونیسم) به مدت 70 سال از سال 1920 تا 1991، آغاز جنگ جهانی دوم و در نتیجه آن تبدیل شدن شوروی به عنوان یک ابرقدرت جدی در صحنه بین الملل در کنار آمریکا، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 و به دنبال آن تأسیس اتحادیه کشورهای مستقل مشترک المنافع همگی از مسائلی است که در حوزه بین الملل از اهمیت بسزایی برخوردار است، چرا که این دو ابر قدرت با تبدیل کردن جهان به جهان دو قطبی و رقابت با یکدیگر (جنگ سرد) به مدت چند دهه، تمام تصمیمات سیاسی، اقتصادی، نظامی و … را رقم می زدند. دخالت های سیاسی، اقتصادی و نظامی این دو قطب جهانی در سراسر جهان، موجب بروز تنش ها و نیز جنبش های آزادی بخش شد. همین مسائل امروزه به شکل تنش هایی در شبه جزیره کریمه در اوکراین (که خود قبلاً جزئی از خاک شوروی سابق بود) و الحاق آن به خاک روسیه نمایان می شود. و این خود باعث بروز یک بحران سیاسی و نظامی در شرق اروپا شده است.
پی نوشت مطالب:
1. دانش پژوه سطح 3 رشته تاريخ اسلام ، مؤسسه معصوميه (س)-Gazikani@yahoo.com
2. استادیار پژوهشکده علوم سیاسی پژوهشگاه امام صادق(ع)-dshirody@yahoo.com
/پایان/