پایگاه اطلاع رسانی تعلیمات اسلامی واشنگتن کتاب «چهره های درخشان سامرا؛ حضرت امام هادی و امام عسکری علیهماالسلام» را برای مطالعه آنلاین کاربران در دسترس آنان قرار داده است.
این کتاب توسط حجت الاسلام و المسلمین شیخ «علی ربانی خلخالی» نوشته شده و در کتابخانه دیجیتال پایگاه اطلاع رسانی تعلیمات اسلامی واشنگتن در دسترس قرار گرفته است.
پیشگفتار، نگاهی کوتاه به زندگانی حضرت امام هادی(ع)، نگاهی کوتاه به زندگانی حضرت امام حسن عسکری(ع)، نگاهی کوتاه به زندگانی حضرت امام مهدی(عج)، نگاهی به فضایل بانوی بزرگوار حضرت نرجس(س)، کراماتی از آستانه سامرا، نگاهی کوتاه به کارنامه سیاه ستمگران در هتک حرمت بارگاه امامان نور(ع)، نگاهی کوتاه به تاریخچه سامرا از گذشته تاکنون، آستان مقدس سامرا از گذشته تاکنون و آداب زیارت در آستانه مقدس سامرا عناوین مهم این کتاب را تشکیل می دهد.
در بخش اول کتاب با عنوان «نگاهی کوتاه به زندگانی حضرت امام هادی(ع)» آمده است: «نخستین فرزند امام جواد(ع) در نیمه ماه ذی الحجه سال 212 هجری دیده به گیتی گشود. پس از پدر، درخشان ترین و شامخ ترین شخصیت اسلام بود. امام(ع) معاصر با خلفا و زمامدارانی بود که آنان را محوشدگان می نامند. معتصم عباسی محو در خونریزی، هارون و واثق پسرش محو در لذت طلبی و جعفر و متوکل برادر وی، محو در عقده های روانی بودند.
اسم شریف آن حضرت علی و کنیه او ابوالحسن بود و چون در ائمه(ع) مکنی به این کنیت بودند به جهت تعیین آن جناب را ابوالحسن الثالث می گویند. القاب شریف زیاد و اشهر آن ها نقی و هادی است. گاهی آن حضرت را نجیب عالم، فقیه، ناصح، طیب و مؤتمن می گفتند. چون آن حضرت و فرزندش امام حسن(ع) در سامرا سکنی فرمودند و در محله عسکر، به این سبب آن بزرگواران به آن مکان منسوب شدند و عسکری نام گرفتند.»
در ادامه در بخش «نگاهی گذرا به زندگی امام حسن عسکری(ع)» چنین می خوانیم: «سوسن، نام دختری با ایمان و دلاوری از ایران زمین است که به مدینه رفته و همسر امام هادی(ع) شده است. آن بانوی بزرگوار در ماه ربیع الاول سال 233 هجری در مدینه فرزندی به جهان هستی آورد که نام او را حسن نهادند. امام حسن بن علی عسکری(ع) فرزند امام هادی(ع) پس از درگذشت پدر بزرگوار خود به امر خدا و حسب التعیین پیشوایان گذشته به امامت رسید و هفت سالی که امامت کرد به واسطه سختگیری بیرون از اندازه مقام خلافت، با تقیه بسیار شدید رفتار می کرد.
وی در به روی مردم، حتی عامه شیعه بسته، جز خواص کسی را راه نمی داد. با این حال اکثر اوقات زندانی بود. سبب این همه فشار این بود که در آن دوران جمیعت شیعه کثرت و قدرتشان به حد قابل توجهی رسیده بود و امامان شیعه نیز شناخته می شدند و از این روی مقام خلافت بیش از پیش ائمه(ع) را تحت مراقبت درآورده و از هر راه بود با نقشه هایی مرموز در محو و نابود کردن ایشان می کوشیدند…»