جمشید بن مسعود بن محمود طبیب کاشانی ملقب به غیاثالدین، ریاضیدان و ستارهشناس برجستهی مسلمانکه در غرب به الکاشی(al-kashi) مشهور است،در حدود سال 790ه.ق پا به عالم هستی نهاد[1]. کاشانی بزرگترین ریاضیدان و اخترشناس سده پانزدهم میلادی بود و آفریدههای او را در بعضی از زمینهها باید نمونهای از حد کمال دانش در سدههای میانه دانست.[2]
دوران کودکی و جوانی وی درست همزمان با اوج یورشهای وحشیانهی تیمور(800 ق) به ایران بود، با وجود این، جمشید در همین شرایط نیز از آموختن علوم مختلف باز نماند و به تحصیل ریاضیات و نجوم که در آن دوران در ایران پيشرفت شايانی كرده بود روی آورد[3].
وی در طول فعالیت علمیاشاز حدود ۸۰۸ه.ق (م۱۴۰۶) تا پایان عمر ۸۳۲ه.ق (م۱۴۲۹) به تالیف کتابهای متعددی در زمینه ریاضیات و نجوم پرداخته است که مهمترین این آثار عبارتاند از: زیج خاقانی، مفتاح الحساب، رساله،محیطیه و رساله،وتروجیب.[4]همچنین طبقالمناطق (جام جمشید)وسيله دقيقي در رصد[5] و محاسبه سينوس يک درجه[6]، از دیگر دستاوردهاي علمي اين منجم و رياضيدان ايراني است.غياثالدين چنان به دانشوری نامور شد كه الغ بيگ تیموری او را از كاشان به سمرقند طلبيد[7].
غیاث الدین نقشی ممتاز در پایهگذاری، محاسبات نظری، فنون عملی، ساخت ابزار علمی و محاسباتی، و در مجموع سازماندهی و بنیان رصدخانه ایفاء کرد[8]. از همان آغازِ کار، وی را به ریاست آنجا برگزیدند و تا پایان عمر کوتاه خود در همین مقام بود[9]. جمشید کاشانی در سحرگاه چهارشنبه نوزدهم ماه رمضان سال ۸۳۲ هجری قمری/ دهم تیرماه سال ۸۰۸ هجری خورشیدی و در حالی که فقط حدود ۴۰ سال سن داشت، به دست اشخاصی ناشناس و در محل رصدخانه سمرقند کشته شد[10].
پی نوشت:
[1].- باقری، محمد، از سمرقند به کاشان: نامههای غیاثالدین جمشید کاشانی به پدرش، تهران، ۱۳۷۵٫، ص 12.
[2]- یوشکوویچ، آ. و ب. روزنفلد، غیاثالدین جمشید کاشانی، در پیوست ترجمه روسی مفتاحالحساب و رساله محیطیه، ترجمه پرویز شهریاری، ماهنامه هدهد، شماره دوم، تیر ۱۳۵۸، ویژهنامه پانصد و پنجاهمین سالگرد خاموشی غیاثالدین جمشید کاشانی، صفحه ۶ .
[3].- شاردن پیشین، ج5، ص 1893.
[4].– قربانی ابوالقاسم، کاشی نامه،تهران ،مرکز نشر دانشگاهی،1368ش،ص9.
[5].– تهرانی آقا بزرگ ،الذریعه الی تصانیف الشیعه،بیروت، دار الاضواء، بی تا ،ج5،ص24.
[6]. – امین سید محسن ،اعیان الشیعه،بیروت،دارالتعارف للمطبوعات،1983م،ج4،ص219.
[7].سفرنامه شاردن، ج5،ص1893.
[8].کاشی نامه،ص8.
[9].قمی شیخ عباس،الكنیوالألقاب،تهران، مکتبه الصدر،بیتا ،ج3،ص95.
[10]. کاشی نامه ،ص9.