عمران بن عبدالمطلب مشهور به ابوطالب یا ابیطالب بزرگ قبیله قریش، عمو و حامی قدرتمند پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله در بیست و ششم رجب سال دهم بعثت در سن هشتاد و شش سالگی و سه روز پس از وفات حضرت خدیجه از دنیا رفت[1].
هرچند كه مورخان و سيره نگاران همگى متفقند كه وى در سال دهم بعثت،سه سال پيش از هجرت، در مكه، بدرود حيات گفت، ولى در روز و ماه وفاتش اختلاف دارند. برخى بيست و ششم رجب[2] و برخى ديگر هفتم ماه مبارك رمضان، را گفته اند. وی در برابر مشرکان قریش و مکه از پیامبر اسلام قویا از پیامبر اسلام دفاع کرد و هنگامی که مسلمانان تحت محاصره ی اقتصادی قرار گرفتند، افراد طایفه بنی هاشم را به شعب خود برد. عبدالمطلب، جد پیامبر هنگام مرگ، کفالت حضرت محمد را به ابوطالب سپرد.[3]
از این زمان ابوطالب به عنوان جانشین پدر، سرپرستی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را بر عهده گرفت و پس از بعثت ایشان به پیامبری نیز به حمایتش برخاست[4]. برخی منابع اهل سنت حاکی از این است که ابوطالب با وجود پشتیبانی از پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله، به اسلام ایمان نیاوردهاست، اماجمهور علما و مفسران شیعه و عدهای از بزرگان اهل سنت، به اعتبار روایان اهل بیت علیهمالسلام، یااجتهاد واستنباط خود براین عقیده اند که ابوطالب به حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم، ایمان آورد اما مصلحت را در کتمان آن دانست.[5] زیرا اگر ایمانش را آشکار میکرد، نمیتوانست به عنوان بزرگ قبیله، حکم و داور مشرکانگردد و از مقام شیخوخیت خود درحمایت از رسول خدا و دین او بهره بگیرد.[6]از دیدگاه شیعه، استناد برخی از علمای اهل سنت به آیاتی از قرآن[7]که نزول آنها را درباره ابوطالب تفسیرکردهاند، بی اعتبار و مردود است[8].
حضرت ابوطالب در شرایطی که با دیگر مسلمانان در شعب در محاصره مشرکان مکه بود درگذشت. بدنش را منطقه حجون معروف به قبرستان ابوطالب دفن کردند. با مرگ او کار بر پیامبر اسلام و مسلمانان آن روز که کمتر از پنجاه نفر بودند، سخت شد وقریش شروع به آزار پیامبر کردند که پیش از آن در زمان ابوطالب جرئت آن را نداشتند.[9]
پی نوشت:
[1]- یعقوبی احمد بن واضح، تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران سال 1382، ج اول، ص 393.
[2]- مانند شیخ طوسی در مصباح المجتهد، ص 812، و مجلسی در بحارالانوار،ج 19، ص 24.
[3]- یعقوبی احمدبن واضح، تاریخ یعقوبی، بیروت، ۱۹۶۰ م، ج دوم، ص 13.
[4]- محمد ابن سعد، طبقات الکبری، بیروت، ۱۹۵۷ ـ ۱۹۶۰ م، ج اول، ص 121. و ابن هشام، السیرة النبویة، بیروت، دار احباء التراث العربی، ج۱، ص۱۸۹ ـ ۱۹۰.
[5]- راوندی سعید بن هبة الله، الخرائج و الجرائح، قم ۱۴۰۹ق/ ۱۹۸۹ م.ج۳، ص۱۰۷۸. و آیتی محمد ابراهیم ، تاریخ پیامبر اسلام، به کوشش ابوالقاسم گرجی، تهران،۱۳۶۱ش، ج اول، ص 89.
[6]- ابن ابی الحدید عبدالحمید بن هبة الله ، شرح نهج البلاغه، به کوششمحمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۵۹ ـ ۱۹۶۳ م، ج۱۴، ص۸۱ ـ ۸۲. و محسن امین، اعیان الشیعه، بیروت، ۱۴۰۳ق/ ۱۹۸۳ م، ج۸، ص۱۱۷.
[7]- سوره توبه، آیه 114 و سوره قصص، آیه 56.
[8]- جرجانی حسین بن حسن ، تفسیر گازر، جلاء الذهان و جلاء الاحزان، به کوششجلال الدین حسینی ارموی، تهران، ۱۳۳۷ ش، ج چهارم، ص۱۳۵. و ج هفتم، ص 185. و شرح ابن ابی الحدید، ج۱۴، ص۶۹ ـ ۷۰.
[9]- طبری محمد بن جریر، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، نشر اساطیر، تهران 1375، ج سوم، ص 886.