یکشنبه, 4 آذر , 1403 برابر با Sunday, 24 November , 2024
جستجو


تاریخ را می توان پلی میان گذشته و آینده ی بشریت دانست و مسیری که اگر با بینش و دقت در آن حرکت شود، افق های روشنی را در برابر جوامع انسانی خواهد گشود. اگر چه مطالعات و پژوهش های تاریخی از جایگاه و اهمیت ویژه ای در میان علوم انسانی برخوردار است، اما توجه به کاستی ها، ضعف ها و کمبودهای کنونی این دانش ارزشمند، بازنگری و تقویت شایسته ای را می طلبد.

نشست علمی(جایگاه مطالعات تاریخی، انگیزه ها، کاستی ها و بایسته ها) با همکاری انجمن تاریخ پژوهان و دبیرخانه نهضت آزاد اندیشی و تولید علم در تاریخ دوم دی ماه ; با سخنان حجت الا سلا م والمسلمین بارانی، مسؤول این انجمن و چند تن از اساتید و صاحب نظران علوم تاریخ، از حوزه و دانشگاه برگزار گردید.

مسؤول انجمن تاریخ پژوهان، بحث تولید علم را نیازمند حصول فرایندهایی چون مدیریت علمی صحیح و واگذاری مدیریت به انجمن ها و مراکز علمی، وجود امنیت برای اظهارنظر آزادانه در مباحث علمی، فرهنگ سازی به خصوص از طریق تداوم برگزاری همایشات علمی و اختصاص امکانات و حمایت های بیش تر از این جریان دانسته و گزارش مکتوب و مفصلی را از جایگاه مطالعات تاریخی، بر سه محور آموزش، پژوهش و مدیریت؛ وضعیت موجود، مطلوب و راهکارها بیان می نماید.

ایشان از ایجاد ارتباط تنگاتنگ میان طلا ب و معاونت پژوهش حوزه، بسط و گسترش فعالیت های معاونت پژوهش به حوزه های علمیه شهرستان ها و تشکیل شورای گسترش پژوهش به عنوان فرایندهای توسعه ی نهضت تولید علم و نرم افزاری یاد کرده و تکراری بودن پژوهش ها با وجود موضوعات جالب توجه که کم تر مورد اقبال قرار گرفته اند، به روز نبودن ادبیات حاکم بر نوشته های تاریخی، ابزاری بودن پژوهش ها، غیر روشمند بودن پژوهش ها و عملکرد سلیقه ای در نوشته های تاریخی، نگاه کمی به فعالیت های پژوهشی توسط برخی مؤسسات با هدف جذب بودجه ی بیشتر، انفعالی بودن پژوهش ها در مقابل مسایل اجتماعی، فراگیر نبودن پژوهش ها از لحاظ زمانی و توجه به برخی از فرازهای تاریخی و غفلت از مقاطع دیگری چون؛ تاریخ تمدن، تاریخ شیعه و دولت های شیعی، عملکرد موازی و تکراری مؤسسات موجود در فعالیت های تاریخی و صرف امکانات فراوان در این زمینه، عدم فرهنگ سازی و اطلا ع رسانی مناسب در راستای آگاهی مدیران مؤسسات مسؤول از فعالیت های پژوهشی یکدیگر و عدم مدیریت واحد در فعالیت های آموزشی و پژوهشی را از نقاط ضعف و معضلا ت پژوهش ها و مطالعات تاریخی برشمرد. مسؤول انجمن

تاریخ پژوهان به مذاکرات و پی گیری های انجام شده با مدیریت حوزه ی علمیه ی قم برای واگذاری اعطای مدارک سطوح ; حوزوی از طریق انجمن ها و استقبال ایشان از این طرح اشاره کرده و خواستار اعطای بودجه و امکانات به انجمن ها و مؤسسات پژوهشی، با توجه به میزان عملکرد کیفی آنان، گردید.

این نشست برنامه خود را با سخنرانی حجت الا سلا م والمسلمین دکتر الویری، مدیر گروه تاریخ و استاد دانشگاه امام صادق(ع) ادامه داد.

ایشان با طرح این سؤال که آیا اصولا ً بین حقیقت و واقعیت در تاریخ می بایست فرق و تمیز قایل گردید یا این دو واژه در این بحث به یک معنا به کار می روند، به بررسی نظریات برخی اندیشمندان تاریخ پرداخته و سه دیدگاه کلی را در این زمینه بیان می نماید و می افزاید: «در منابع موجود در زبان فارسی چه تألیفی و چه ترجمه، نوعی پریشانی در این وادی به چشم

می خورد و بنده در این بحث تفاوتی بین این دو واژه قایل نیستم ».

ایشان با بیان دو نوع برداشت و تلقی از روش های تحقیق که یکی گردآوری اطلا عات و پردازش آنها و تنظیم یک گزارش که ناظر به فرآیند و مراحل بوده و با دست یابی به حقیقت چندان سروکاری ندارد و دیگری روش تحقیق بر مبنای حقیقت یابی است که پی گیر دست یابی به حقیقت وقوع یافته می باشد، منظور از بحث حقیقت در تاریخ را، روش دوم تحقیق در مطالعات تاریخی می داند که ناظر به ساز و کار درونی علم تاریخ و در مطالعات نظری تاریخی است که با موضوع فلسفه ی علم پیوند پیدا می کند.

مهمان این نشست در باب اهمیت بحث حقیقت در تاریخ می گوید:

«اول: برخی این گونه گفته اند که به دلیل تأثیر مستقیم مطالعات و گزارش های تاریخی بر زندگی روزمره مردم و موضعگیری رجال سیاسی و تعامل و واکنش ملت ها در برابر هم می بایست درستی و نادرستی گزاره های تاریخی بررسی و مشخص گردد، در حالی که ممکن است اشتباه یک فیلسوف اثرگذاری کم تری در جامعه داشته و مدت زمان بیشتری برای تأثیرگذاری لا زم دارد.

دوم: در این بحث ما با یکسری از مباحث بنیادی تاریخ و با چهار موضوع که با بحث حقیقت در تاریخ پیوند خورده است روبرو هستیم. اول: بحث عینیت، دوم: بحث تبیین که از مهم ترین مباحث نظری تاریخ بوده و آن ورود به صحنه ی چیستی و چرایی و فهم ماهیت و بررسی لا یه های درونی وقایع تاریخی است که از رابطه ی میان اجزا و مؤلفه ها و تأثیر وقایع تاریخی بر یکدیگر سخن گفته می شود.

سوم: بحث علیت که به دنبال یافتن علت تامه و اصلی در حو ادث تاریخی است.

چهارم: بحث علمیت که در برگیرنده ی سه موضوع قبلی نیز بوده و در آن، این نکته مورد بررسی قرار می گیرد که آیا تاریخ یک علم است یا در زمره ی شعر و هنر و حتی فروتر از این مقولا ت و یا ذهنیت و اندیشه های یک مورخ به شمار می آید؟ در اینجاست که بحث توان حقیقت یابی تاریخ مطرح شده و اگر قایل به این توان باشیم در نتیجه تاریخ علم محسوب می گردد و در غیر این صورت علم نخواهد بود ».

جناب دکتر الویری با طرح این سؤال که اصولا ً ما در تاریخ با کدام موانع مواجه هستیم که مانع رسیدن به حقیقت می گردند؟ این موانع را به دو دسته نظری و عملی تقسیم کرده و موضوع بحث واقعیت در تاریخ را از سنخ موانع نظری بیان نموده و می افزاید: «موانع علمی که به مورخ باز می گردد در دو دسته اخلا قی شامل حب و بغض، مال دوستی، ترس و طمع و… است که باعث کتمان، تحریف یا جعل یک موضوع تاریخی از سوی مورخ گردیده، و موانع دست یابی به منابع صحیح و معتبر و یا دست یابی به روش های کار آمد در بیان موضوعات تاریخی، جای می گیرد ».

استاد الویری در ادامه ی بحث خود، پنج چالش عمده در برابر هویت علم تاریخ را این چنین بر می شمرد:

«اول: دیدگاهی می گوید از آن جا که تاریخ با امور و حوادث جزیی سروکار دارد اصالتاً با قانون که بیان کلیت است تطابق نداشته و از آن جا که نمی تواند کشف قانون بنماید، از نمایندگان حقیقت نیز عاجز است.

دوم: این دیدگاه می گوید از آن جا که معیار سنجش خاص و معین در مقوله ی تاریخ وجود ندارد و مورخ براساس یک معیار مشخص سخن نمی گوید و تابع ذوق و سلیقه خود بوده و آنچه می نویسد، خود در آینده سند واقع می گردد، بنابراین عملا ً دست یابی به حقیقت در این فرآیند ممکن نیست. سومین ایرادی که به هویت علم تاریخ وارد می گردد این است که مسایل تاریخی از آن جا که دارای ظاهر و باطن جداگانه ای بوده و برخلا ف بسیاری علوم دیگر، انگیزه ها و علل روانی و رفتاری دولتمردان و یک سلسله اسباب پنهانی درونی و نامعلوم دارد که به هیچ وجه در اختیار و دسترس مورخ نیست، به همین دلیل توان نمایاندن حقیقت را ندارد. چالش پنجم این که: در بیان مسایل تاریخی، برخلا ف بسیاری علوم دیگر که از روش خاصی همچون مشاهده و تجربه برای رسیدن به حقیقت استفاده می گردد، مورخ از مشاهده، تجربه و دیگر روش های مشخص و مطمئن برخوردار نبوده و واقعیت مورد بحث را در دسترس و اختیار خود نخواهد داشت و با انسان هایی سروکار دارد که از بین رفته اند و برخلا ف علومی چون فیزیک، شیمی، جامعه شناسی و روانشناسی و… از حالا ت موجود بحث نمی کند ».

ایشان، در ادامه ی سخنان خود، به تبیین چهاررویکرد دیگر در بحث تاریخ می پردازد:«رویکرد اول این که به استناد آنچه گفته شد، یعنی چالش های نظری، اصولا ً از تاریخ دست کشیده و آن را علم واقع نما ندانیم. این رویکرد طرفداران زیادی در دوران معاصر نداشته است. رویکرد دوم این که تاریخ را به عنوان علم واقع نما بپذیریم؛ که در این مقوله گرایش های مختلفی وجود دارد و برخی مورخانه مقوله ای به نام زبان تاریخی را به ظرافت مطرح نموده اند.

رویکرد سوم: تکیه بر نتایج سلبی است که می گویند اگر چه در تاریخ نمی توان به حقیقت رسید، لکن می توان فهمید که کدام سخن حقیقت نیست و با اکتفا به همین حد، از خطا اجتناب گردد. در این رویکرد بیان می شود: آنچه مورخ باید بشناسد مورد خطاست که می تواند از آن اجتناب نماید اگرچه نیل به حقیقت امکان پذیر نباشد. رویکرد چهارم، رویکرد دینی است. در این رویکرد، اطلا عات تاریخی یا از طریق وحی و در کتاب آسمانی آمده است که این گزاره های تاریخی به دلیل عدم تحریف در وحی و اعتبار قطعی وحی، قابل قبول است یا توصیه نسبت به توجه به گزاره های تاریخی و بهره گیری از تاریخ و عبرت آموزی از آن درفرمایشات ائمه ی اطهار(علیهم السلا م) و امیرالمؤمنین(ع) وجود دارد.

وجه دیگر در این رویکرد، دیدگاه اندیشمندان مسلمان بخصوص شهید مطهری است که بیان می نماید به تاریخ نمی توان مطلقاً بدبین بود یعنی توان نشان دادن حقیقت را دارد که ایشان چهار نکته ی مذکور در بحث موانع اخلا قی را قاعده عام نمی داند ».

نشست تاریخ پژوهان برنامه ی خود را در میزگردی با شرکت صاحب نظران مسایل تاریخی ادامه داد. حجت الا سلا م والمسلمین غلا می، عضو گروه تاریخ مؤسسه ی آموزشی – پژوهشی امام خمینی(ره)، با اشاره به دیدار اعضای انجمن قلم ایران با مقام معظم رهبری در سال ;، فرمایشات معظم له را زمینه ساز نامه ی جمعی از فضلا و فرهیختگان و پاسخ حکیمانه ی ایشان در تأکید بر تولید علم و نهضت آزاداندیشی را پایه و اساس تشکیل چنین جریانی در حوزه ی علمیه برشمردند. سخنران، فراهم شدن زمینه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را در جهت تولید علم ضروری دانسته و به تأکیدات فراوان قرآن و حضرت علی(ع) درباره ی عبرت آموزی از تاریخ اشاره نموده و این دستورات را نشان از امکان رسیدن به حقیقت در تاریخ می داند.

ایشان با اعتقاد به علمیت تاریخ، نوآوری در تاریخ را امکان پذیر دانسته و می گوید: «در هر برهه از تاریخ، مورخ با توجه به وضعیت موجود و پیش زمینه های فکری، سیاسی، اجتماعی، می تواند تاریخ را با توجه به زاویه ی دیدگاه خویش بنویسد و ما هم توان نوآوری و تولید فرضیه و نظریه را در مسایل تاریخی خواهیم داشت. تاریخ در بیش تر مواقع، تئوری های خود را از دیگر علوم انسانی همچون جامعه شناسی، روان شناسی، اقتصاد و…. می گیرد ».

ایشان با اشاره به برخی اسناد تاریخی موجود، همچون کتاب بیرونی که در موضوع مردم شناسی وجامعه شناسی هند در قرن چهارم نوشته شده است، نویسنده ی این کتاب را فردی می داند که از بطن تحولا ت شبه قاره ی هند و شواهد تاریخی، نظریه و تئوری ارائه داده است و به مورخ مسلمان، تقی الدین مغریزی، اشاره می نماید که در قرن نهم، کتابی در تحلیل بحران های اقتصادی مملکت مصر تألیف کرده و از بطن این تحولا ت، تئوری های اقتصادی ارائه می دهد، اما چند قرن بعد قانون گرشام و قانون پولی فیشر در غرب بر پایه ی همین تئوری ها و نظریات ایجاد گردیده و به نام دانشمندان غرب ثبت می گردد. ایشان در ادامه می گوید: «بنابراین این ما هم می توانیم با توجه به گذشته ی پرشکوه علمی جهان اسلا م در قرون چهارم و پنجم، با تلا ش بیش تر و اعتماد به نفس، رشد و پیشرفت علمی را ایجاد نماییم ».

جناب آقای واسعی، مسؤول واحد پژوهشکده ی تاریخ و سیره ی دفتر تبلیغات اسلا می حوزه ی علمیه ی قم ، با اشاره به تعاریف گوناگون از تاریخ، ارتباط تنگاتنگ علوم انسانی با یکدیگر، بهره رسانی تاریخ به دیگر دانش ها و علوم و همچنین بهره گیری دانش تاریخ از دیگر علوم را یادآوری نموده و می افزاید: « تاریخ در سه حوزه از دانش های دیگر بهره می گیرد که بدون آنها کامل نخواهد بود.

اول: در حوزه ی روش شناسی و مطالعاتی همچون دانش های کتیبه شناسی، سکه شناسی، باستان شناسی، زبان شناسی و اسطوره شناسی است.

دوم: در حوزه ی تحلیل یافته های تاریخی است که در این زمینه دانش هایی از قبیل روان شناسی اجتماعی، تفکر صنعتی یا باورهای شغلی و دیدگاه های فلسفی، و جغرافیای انسانی و اندیشه های منطقه ای مورد استفاده تاریخ قرار می گیرند.

سوم: در حوزه ی مطالعات جامعه شناسی، دانش اقتصاد، دانش های معماری و هنر ».

دیگر سخنران این میزگرد، خاکرند، عضو هیأت علمی دانشگاه شیراز، با استقبال از برگزاری این نشست و فعالیت های تولید علم و آزاداندیشی می گوید: «با قاطعیت می توانم بگویم چنین مباحثی در هیچ مجمع علمی و دانشگاهی مطرح نمی گردد و این جای تبریک و خوشحالی است که در حوزه ی علمیه ی قم به این مباحث به خصوص، در زمینه ی تاریخ، پرداخته می شود ». ایشان با توضیح واژه هایی چون تولید، توزیع، مصرف و… در بحث تولید علم، خواستار تبیین مختصات تولید علم گردیده و می افزاید: «در رشته های علوم انسانی دانشگاه ها، تولید علم صورت نمی گیرد و نهایت کاری که می شود توزیع علم میان دانشجویان توسط اساتید است ». ایشان به ضرورت طرح پرسش در باب تولدی علم در زمینه های مختلف و تأمل و تفکر جهت پاسخ گویی به سؤالا ت اشاره نموده و می گوید: «یکی از مشکلا تی که در جامعه ی علمی و سیاسی، غیره و… وجود دارد این است که پیش از فهم صورت مسأله و تبیین سؤال، برای ارائه ی پاسخ تعجیل صورت می گیرد. در مقابل نقد جدی که درباره دین و بحث معرفت دینی و مسایل مختلف در دانشگاه ها می شود، آن چیزی که ما مرتباً به دانشجویان وعده می دهیم این است که ما یک عنصری به نام اجتهاد در فقه و تفکر شیعه داریم و حوزه های علمیه اکنون مشغول اجتهاد هستند.

دانشگاه ها و حوزه ها نیازمند تغییر در روش ها و نگرش جدید در چهارچوب اصول ثابت دینی هستند و آسیب شناسی وضع موجود، مستلزم شناخت دقیق گذشته است. بنابراین این شناخت تاریخ حوزه های علمیه، تاریخ فقه، فلسفه، عرفان و تاریخ تفکر شیعه از منظر روان شناسی اجتماعی و شناخت تمدن اسلا می و تاریخ سیاسی در دوره های متعدد، امری ضروری و لا زم به نظر می رسد.

در ادامه ی میزگرد، حجت الا سلا م دکتر الویری در پاسخ سؤالی مبنی بر تبیین سطوح تاریخی و رابطه ی میان تاریخ علمی، جامعه شناسی تاریخی، فلسفه ی تاریخ و بحث تعامل تاریخ با دیگر علوم و میزان اتکا و بهره مندی دانش تاریخ از علوم اجتماعی، می گوید: «اصولا ً در مقوله ی پیوند و تعامل میان تاریخ و علوم اجتماعی، سه دیدگاه مطرح است: اول این که برخی، علوم اجتماعی و نظریه های آن را که در تحلیل تاریخ به کار میآیند معلول تاریخ می دانند. دیدگاه دوم بیان کننده ی این است که تاریخ، جزء و بخشی از علوم اجتماعی است و با همان تئوری ها و روش هایی که جامعه ی امروز را تحلیل و بررسی می نمایند، وقایع تاریخی را که از دسترس دور است، تحلیل و بررسی می نمایند. سومین دیدگاه: بیان کننده ی رابطه ی تعاملی است که برای تحلیل یک حادثه ی تاریخی از منظر جامعه شناسی بیان می گردد. به اعتقاد ما، هیچ یک از این موارد به استقلا ل، توانایی تحلیل حادثه ی تاریخی را ندارند. نه عالم علوم اجتماعی و نه مورخ به تنهایی قادر به این امر نخواهد بود و مورخ برای تحلیل یک مقطع تاریخی نیازمند تعامل فکری با یک عالم علوم اجتماعی است. بنابراین نمی توانیم جامعه شناسی تاریخی را به عنوان یک سطح در میان سطوح دیگر در نظر بگیریم ».

در همین زمینه آقای واسعی می گوید: «تاریخ از مشترکات لفظی است. یک بار به معنای واقعیت و یک بار به مثابه علم است. در تاریخ به مثابه علم فلسفه ای که به آن می پردازند: فلسفه انتقادی یا فلسفه تحلیلی یا فلسفه علم تاریخ است. آنچه که به تاریخ به مثابه واقعیت می پردازد فلسفه ی نظری تاریخ نام دارد. به عبارتی، فلسفه ی تاریخ دو قسم پیدا می کند؛ یک فلسفه ی نظری تاریخ که ناظر به معنای واقعیت خارجی است و یک فلسفه ی انتقادی یا تحلیلی است که به علم تاریخ باز می گردد. تاریخ علمی و علم تاریخ هم با هم تفاوت داشته و تاریخ علمی یکی از اقسام علم تاریخ است که در مقابل تاریخ نقلی قرار می گیرد ».

در ادامه ی این میزگرد، آقا خاکرند در پاسخ به سؤالی که خواستار تعریف تولید علم در تاریخ گردیده و از وقوع یا عدم وقوع تولید علم تاریخ یا تنها توزیع آن در صد سال گذشته می پرسد، می گوید: «در تاریخ معاصر، ما در واقع تولید نظریه یا روش نداشته ایم و مباحث تاریخی در دانشگاه ها دقیقاً تقلید و ترجمه و آن هم با تأخیر فراوان از چیزی است که یک یا دو قرن گذشته، در اروپا انجام شده است. آنچه از سنت تاریخ نگاری داریم عمدتاً تاریخ نقلی است و در باب تاریخ اسلا م ادامه سنت ابن اسحاق و طبری به شمار میآید ». ایشان افزود: «معتقدم علومی که در واقع در تاریخ تمدن اسلا می در قرن چهارم و پنجم و قبل و بعد از آن داریم، علوم خالص اسلا می نیستند و اگر معتقد باشیم که اندیشه ی ناب اسلا می را در کلا م معصومان و اهل بیت(علیهم السلا م) می توان مشاهده کرد، حداقل در علومی مانند تاریخ نگاری اسلا می، تفکر خالص اسلا می نداریم ».

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=17766

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب