دکتر صادق آیینه وند معتقد است نوشته های کتاب «مغز متفکر جهان شیعه»، ساخته و پرداخته ذهن مرحوم ذبیح الله منصوری است. ایشان نکاتی را از جاهای مختلف می گرفت و خودش پرورش می داد و بزرگ می کرد و به عنوان واقعیت تاریخی مطرح می کرد.
آیینه وند، استاد دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس به نقد کتاب «مغز متفکر جهان شیعه» که مرحوم ذبیح الله منصوری درباره امام صادق(ع) نوشته، پرداخت. وی معتقد است مستندات این کتاب، واقعیت ندارد و مانند برخی دیگر از کتاب های منصوری، ساخته و پرداخته ذهن خود اوست.
این استاد تاریخ اسلام از کتاب «امام صادق(ع) و مذاهب اهل سنت» نوشته علامه اسد حیدر عراقی که به تازگی در قم ترجمه شده، تمجید کرده و درباره شخصیت و جایگاه علمی امام صادق گفت: "شاگردان آن بزرگوار همه متکلم، فیلسوف، متفکر، رجالی و اصولی بودند. پرورش این شاگردان نشان می دهد که مکتب جعفری از یک منطق علمی بسیار درخشان برخودار بوده است." گفت و گوی خبرآنلاین را با این مورخ و استاد دانشگاه می خوانید:
ارزیابی شما درباره کتاب مغز متفکر جهان شیعه، از آثار ذبیح الله منصوری چیست؟
من این کتاب را حدود 30 سال پیش خوانده ام، بنابراین اگر منظور شما نقد محتوای این کتاب است باید فرصتی داشته باشم تا دوباره آن را خوانده و سپس مورد نقد قرار دهیم.
نظرتان در مورد کلیات این کتاب و صحت مستندات آن چیست؟
اگر می خواهید بدانید که آیا مستندات این کتاب واقعیت دارد یا نه، باید بگویم واقعیت ندارد. نوشته های این کتاب، ساخته و پرداخته ذهن مرحوم ذبیح الله منصوری است. ایشان نکاتی را از جاهای مختلف می گرفت وخودش پرورش می داد و بزرگ می کرد و به عنوان واقعیت تاریخی مطرح می کرد. در مورد کتاب «سینوهه پزشک فرعون» هم این گونه است و آن شخصیت را مرحوم منصوری در ذهن خود ساخته است. یا مثلاً کتاب زنبور عسل را که به موریس مترینگ منسوب می کرد، ساخته و پرداخته ذهن خودش بود.
آیا اساساً مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ و دانشمندانی که در این کتاب از آن ها نام برده شده، وجود خارجی دارند؟
جمعی به نام استراسبورگ وجود نداشته و چنین دانشمندانی وجود خارجی نداشته اند. شاید بحثی در جایی صورت گرفته و جرقه ای در کشور آلمان زده شده اما آقای منصوری هم مرکز مطالعات و هم دانشمندان را در ذهن خودش درست کرده و با قلم خودش از زبان آنها صحبت کرده است.
مطالبی هم که در برخی از کتاب هایش و از جمله کتاب «مغز متفکر جهان شیعه» مطرح می کند از نظر علمی عجیب بوده و اثبات نشده است. مثلاً این که موریانه ها از چند هزار کیلومتر بو می کشند و غیره، این ها را خودش درست می کند و مبنای علمی ندارد.
شما اگر بخواهید یک کتاب معتبر و محققانه در مورد حضرت امام جعفر صادق معرفی کنید، چه کتابی را نام می برید؟
اخیراً در قم کتاب «الامام الصادق و المذاهب الاربعه» تألیف محقق ژرف اندیش مرحوم علامه اسد حیدر در 8 مجلد به نام «امام صادق و مذاهب اهل سنت» ترجمه شده است. چاپ نخست این کتاب 60 سال پیش در عراق انجام شده و به تازگی از سوی دانشگاه تاریخ ادیان و مذاهب قم منتشر شده است.
به نظرم، این کتاب بهترین دایره المعارفی است که منصفانه و محققانه نوشته شده است. بخشی از دانشمندان و محققان و طلاب حوزه علمیه قم این کتاب ارزشمند را خیلی دقیق ترجمه کرده اند. این کتاب، ابعاد علمی، تلاش های فکری، کادرسازی، مبارزه با انحراف و همه جنبه های زندگی امام صادق را در بر می گیرد. به ویژه تکیه اش بر وحدت و الفت و صمیمت بین مذاهب، خیلی خوب است.
لطفاً در مورد شخصیت علمی امام صادق(ع) و آن بُعد از شخصیت ایشان که نیاز امروز جامعه است، توضیح دهید.
وقتی شخصیت هایی مانند جابر بن حیان و ابن هیثم که دو تن از شخصیت های برجسته علمی هستند، در آثار خود به امام جعفر صادق(ع) استناد می کنند، این امر نشان می دهد که حضرت امام صادق(ع)، به صورت عقلانی، علمی و مبنایی به مسائل نگاه می کرد و با آن نور و اشرافی که از علم ماورایی داشت بهره می برد.
ما می بینیم که آن حضرت در همه حالات و سکنات واقع نگر بود و انصاف علمی داشت. مثلاً وقتی با ابن ابی العوجا و دیگران بحث می کرد، اخلاق گفت و گو را رعایت می کرد. در بحث ها نظرات مخالفان را تحمل می کردند و بحث را به نقطه ای می رساندند که برای آنها اقناعی باشد و آنها بفهمند.
شاگردان آن بزرگوار همه متکلم، فیلسوف، متفکر، رجالی و اصولی بودند. پرورش این شاگردان نشان می دهد که مکتب جعفری از یک منطق علمی بسیار درخشان برخودار بوده است. در عصری که امام صادق می زیست، طلیعه ورود علوم یونانی و رومی به جهان اسلام بود و این علوم سردمدارانی داشت که حکومت از آنها حمایت می کرد. در آن جو خودباختگی که برخی تأکید می کردند باید به علوم رومی و یونانی و به ویژه مدیریت ایرانی تکیه کرد، امام صادق با تکیه بر بنیاد اسلام و فرهنگ و تمدن اسلامی، بنای تولید علم مبتنی بر اصالت را نهادند و چه چیزی بالاتر از این که بگوییم مکتب امام صادق، یک حرکت و مکتب فکری و عقلی بود.
امام صادق با خرافه گویی و خرافه پرستی که در مقابل حقایق و مسائل علمی قرار دارد، چه برخوردی داشتند؟
در مورد خرافه ستیزی، گزارش هایی شده که افرادی نزد آن حضرت می آمدند و صحبت های خرافی می کردند و امام آن صحبت ها را رد کرده است. امام به توهمات افرادی که از علم دور بودند، توجه نداشتند. شخصیت های برجسته ای مثل هشام بن حکم یا مومن طاق یا بزرگانی که در کنار امام بودند، در ذهن هیچ یک از آن ها خرافات و اساطیر نبوده است.
در شناخت مکتب امام صادق همین بس که دانشمندان برجسته ای شاگرد ایشان بودند که در صراط عقل و اندیشه قرار داشتند. برخی از این ها نقد فلسفه و فکر یونانی و رومی هم کرده اند. این دانشمندان، همه دانش آموخته امام صادق آموخته بودند.
منبع: خبرآنلاین