دین – دکتر رسول جعفریان از جمله محققانی است که با نگارش کتاب ‘سیره نبوی’ و مقالات متعدد علمی ، تلاش کرده است تا با مستندات تاریخی نگاهی روشن بینانه از مکتب پیامبر را برای جامعه امروز ما نمایان سازد.
او در این راستا تلاش کرده تا انحرافات فکری جامعه اسلامی امروز ایران را نیز یادآور شود. در روزهای گذشته پیرو مقالات متعدد وی درباره نقد جریان های انحرافی در شیعه، یادداشتی از وی منتشر شد که بازتاب های گوناگونی داشت. بسیاری از کاربران خبرآنلاین نیز با برداشت های متفاوتی با از این یادداشت روبرو شده اند. درباره دغدغه های این استاد تاریخ اسلام، در شب مبعث رسول الله خاتم انبیاء ( که درود خدا بر او باد) با او به گفت وگو نشستیم.
در آستانه بعثت خاتم پیامبران قرار داریم. مصاحبه ما همراه با دغدغه های امروزی است. شما در یادداشت اخیر خود در خبر آنلاین، بحثی را مطرح کردید در ادامه مباحث قبلی. واقعا در جامعه امروز ما چه می گذرد که این گونه مباحث مطرح می شود؟
به نظرم ما از روز اول، مقصودم سالهای اخیر است، سیره نبوی را بیشتر با اهداف سیاسی نگاه کردیم. یعنی اهداف سیاسی مقدم بر شناخت درست حقیقت سیره نبوی بود. همین باعث شد که پیام های اصلی سیره نبوی را نگرفتیم. انبیاء در قرآن بیشتر مروج اخلاق و عدالت هستند. عدالت هم به معنای درست آن. نه شعاری که هر روز کسی با آن سوار و پیاده شود. سیره نبوی مثل تاریخ انبیاء در قرآن باید وجه نشرتوحید و عبودیت و اخلاق آن مهم باشد. ما اخلاق را راها کرده ایم و به راه های سیاسی برای اصلاح روی آورده ایم. ما به یک پکیج کامل برای اصلاح جامعه نیازمندیم. اما هنوز بر سر یک طرح جامع برای اصلاح جامعه به نتیجه نرسیده ایم.
در ادامه سوال قبل، کاستی ها را در چه می بینید. آیا مسؤولان در این زمینه مقصرند یا نه، نخبگان؟
نسل جدید شناخت درستی از وجه واقعی اسلام که همان عطوفت و مهربانی و روش های اخلاقی رسول الله (ص) است ندارد. پیامبر اساس دعوت را برای تتمیم و تکمیل مکارم و ارزشهای اخلاقی داشت. خداوند هم به رسولش گفت که اگر اخلاق نیکو نداشتی مردم از گرد تو پراکنده می شدند. اما باید توجه داشت اخلاق درس دادنی نیست. این طور نیست که کسی در تلویزیون بنشیند درس اخلاق بگوید. درس اخلاق، عمل است. عملی که روسا و بزرگان از خود نشان می دهند. وقت آنها دروغ نگفتند. مردم هم دروغ نخواهند گفت. وقتی آنها تهمت نزدند مردم هم تهمت نخواهند زد. وقتی آنها در رعایت حق قاطع بودند مردم هم ارزش حق گرا بودن را درک می کنند. اخلاق در عمل معلوم می شود نه در حرف که قدما گفته اند دو صد حرف چون نیم کردار نیست.
به طور کل، گویا ما مباحث بسیط اسلامی روز به روز دور می شویم و خود را به مسائلی سرگرم می کنیم که ما را از آموزه های اصیل اسلامی و به ویژه پیام بعثت دور می کند. آیا ما در بعد نرم افزاری کوتاهی کرده ایم؟
ببنید مردم در دینداری الگو می خواهند. برای همین خداوند رسول خود را الگو قرار داد و فرمود: و لکم فی رسول الله اسوة حسنة. اگر این الگو نبود یا بود اما بد معرفی شد یا خوب هم معرفی شد اما معرفی کنندگان خود بد عمل کردند همه چیز نقش بر آب می شود. علم و دانایی و معرفت چیز خوبی است اما دین داری غالب مردم بر اساس الگوست. شما تا چند سال قبل الگوهاتان محمد و علی بودند. آنها را نه خوب معرفی کردیم و نه وقتی معرفی کردیم مطابق شیوه آنها درست عمل کردیم. اما بعدش که کم آوردیم پرده را تغییر دادیم. حرف من در آن یادداشت «ما در آستانه بعثت، قوم گرایی را نمی پذیریم» این بود که اخیرا به جای الگوهای دینی به سوی الگوهای باستانی رفته ایم. شاهنامه را بهانه می کنیم. شاهنامه متن بسیار مهمی است. اما عده ای وقتی دیدند که دینداری در جوانان کاهش یافته برای جذب آنها سراغ الگوهای دیگر رفتند. ما باید با مردم روراست باشیم. حکومت ما دینی است و الگوهای ما هم باید دینی باشد و روش های اجرایی هم دینی باشد. ما به اسم دین آمده ایم و باید دین درست را مبنا قرار دهیم و هر روز به این شاخه و آن شاخه نپریم.
مباحث بسیط اسلامی به صورت دست اول در آموزههای اخلاقی و معنوی رسول خدا آمده است. یک سوال مهم این است که چرا ما به خصوص در ایران خیلی به سیره نبوی نپرداخته ایم؟
سیره نبوی یکی از منابع دین شناسی است و برای همین است که مسلمانان از عصر نخست روی سیره نبوی کار می کردند. اما این سیره باید به خاطر خودش شناخته شود نه به خاطر اهدافی که ما ترسیم می کنیم. ما باید اهداف زندگی خودمان را از سیره نبوی بگیریم نه این که آن را در خدمت اهداف خود درآوریم. بعد از انقلاب و حتی پیش از آن آثاری نوشته شد، اما رنگ و روی آنها کاملا مبتنی بر منابع اولیه نبود. بیشتر برای حل معضلات روز بود. این البته خوب است که ما برای حل و فصل مشکلات اخلاقی از سیره نبوی استفاده کنیم اما نباید از آن یا از سیره علوی سوء استفاده کنیم. در ضمن آنچه مهم است روح سیره نبوی است نه شکل آن. یادمان باشد که افراط و زیاده روی در دینداری نکنیم. پیامبر (ص) اهل زندگی کردن بود، اهل رفاقت با مردم بود، اهل عدالت بود، اهل خانواده و خانه داری بود، اهل جنگ و جهاد بود، اهل میهمانی رفتن و دوست داشتن بود. این طور نبود که پیامبر، فقط پیامبر جهاد و جنگ باشد. روح دعوت پیامبر (ص)مهم است که داشتن یک زندگی خوب است. خدا به پیامبرانش دستور داده است که دو چیز را رعایت کنند: کلوا من الطیبات و اعملوا صالحا. خوردن خوب و انجام عمل صالح. این دو تا اصل و سبب فلاح و رستگاری است. برداشت های غلط از سیره نبوی در قدیم در میان صوفیه هم رواج داشته است. آنها به هیچ کدام از این دو عمل اقدام نمی کردند. نه از طیبات می خوردند و نه امکان انجام عمل صالح و مفید برای جامعه را داشتند.
وضعیت ما در زمینه تألیف، تحقیق و پژوهش سیره نبوی چگونه است؟
تا آنجا که من آگاهم مرکزی خاص تحقیقات مربوط به سیره نبوی نداریم. البته نه این که بگویم داشتن یک مرکز مهم است. گاهی یک نفر کار ده مرکز را می کند. کما این که استاد جعفر مرتضی در همین سالها یک دوره 36 جلدی برای سیره نبوی نوشت و الان در حال تکمیل سیره علوی است. اما آنچه مهم است تحقیق در حد اعلاست. این سطح از تحقیق را نداریم. روش های تحقیق ما روش های کهنه ای است. دنبال پژوهش جدی نیستیم. علاوه، بیش از آن که بخواهیم بدانیم می خواهیم توجیه کنیم. این هم کار تحقیق را خراب می کند. تا وقتی که ذهن آدمی ذهن مقلد گونه است حرف جدید و مهم و تازه را درک نمی کند. ما باید حریت بیشتری در تحقیق داشته باشیم.
ما در تهران و به خصوص قم، موسسات فرهنگی زیادی وابسته به دانشگاهها، حوزه علمیه و علما داریم. آیا ضروری نمی بینید یک موسسه، یا پژوهشکده به صورت خاص در زمینه سیره نبوی کار کند. البته آن هم کار آکادمیک و به دور از حواشی?
در سال پیامبر اعظم (ص) تحقیقات خوبی در باره پیامبر شد و همان زمان هم توصیه هایی برای ایجاد موسسه ای خاص بود. فکر کنم سال 82 بود که غرفه ای هم در نمایشگاه کتاب برای ارائه کتابهای سیره نبوی ترتیب داده شد. خاطرم هست که رئیس جمهور وقت آمد و اعلام آمادگی هم کرد. اما این که کسی متولی این کار باشد متاسفانه اقدامی نشد. من از این که کتابهای عادی و معمولی حاصل کار باشد و نتوانیم کار جدی ارائه دهیم نگران هستم. با این حال بگویم، در شناخت سیره نبوی به قصد راهنمایی جامعه، نیازی به آن مسائل پژوهشی سنگین نیست. ببیند قرآن یک تفسیر فنی و علمی درجه اول دارد یک فهم عادی و عرفی برای مردم. یک آیه را اگر کسی بخواند درک می کند و فهمش برایش سودمند است و همان آیه را می توان یک کتاب در باره اش نوشت. ما پیام سیره نبوی را نیاز داریم. ما نیازمند شناخت اخلاق نبوی هستیم. معرفت نبوی هستیم. نه بحثهای پیچ در پیچ و تو در تو. آنها بماند برای پژوهشگران. ما می خواهیم جامعه ای تربیت کنیم که پیامبر را راهنمای خودش بداند.
شما پس از سیره رسول خدا (ص) یکی دو کار تصحیحی در زمینه سیره نبوی انجام دادید. آیا کارهای تحقیقی را نمی خواهید به روز کنید؟
متاسفانه از زمانی که چاپ جدیدی از سیره را در حوالی سال 74 دادم دیگر آن را به روز نکردم. البته به خاطر کلاس ها گهگاه تحقیقی در باره سیره نبوی دارم و مطالعاتی می کنم اما کار جدی نکرده ام. در این چند سال دو سه کتاب هم در باره سیره نبوی توسط کتابخانه تاریخ چاپ کردیم که یکی در باره امی بودن پیامبر (ص) بود و آقای میرشریفی آن را از عربی ترجمه کرد. بسیاری از کتابهایی که در عربی در باره سیره نبوی نوشته شده، اگر به فارسی ترجمه شود بسیار سودمند خواهد بود اما ما مترجم کافی هم برای این کار نداریم. بسیاری از افراد مترجم هم این کتابها را نمی شناسند. بنده بعد از سیره نبوی مدتی دنبال تاریخ تشیع و بعد هم تاریخ صفوی و حتی معاصر بودم. امیدوارم بتوانم روزی سیره نبوی خودم را بازنویسی کنم. طبعا نیاز به زمان زیادی دارد. احتیاط علمی بیشتری را هم می طلبد.
وضعیت ما نسبت به کشورهای عربی در زمینه تالیفات درباره سیره نبوی مشخص است. برای رفع کاستی ها چه باید کرد؟
در برخی از زمینه ها کشورهای عربی کارهای علمی تر و جدی تری دارند. و همان طور که گفتم برخی از کارهای آنها شایسته است به فارسی ترجمه شود. به هر حال زبان اول آنها عربی است و راحت تر ازمحققان ما از منابع استفاده می کنند. البته شاید بتوان گفت از جهانی ذهنیت ما متفاوت با آنهاست و گاه برداشت های بهتری داریم. اما به هر حال فرهنگ اسلامی در دنیای عربی و ایرانی ازیک آبشخور سیراب می شود و کارها و دیدگاه ها در اصل اسلام به هم نزدیک است. باید تعامل باشد و کارهای فارسی به عربی و کارهای عربی به فارسی ترجمه شود که از جمله همین سیره نبوی است. سیره نبوی بنده هم چند سال قبل به عربی ترجمه و در بحرین و بیروت چاپ شد.
و دست آخر این که، ترویج سیره نبوی در داخل، و تالیف آثار علمی و قابل عرضه در دنیا، در ارتقای جایگاه اسلامی کشور ما چه نقشی می تواند ایفا کند.
مردم مسلمان جهان ایران را به عنوان یک کشور مدعی اسلام و طرفدار اهل بیت (ع) می شناسند. طبعا ایران باید از این زاویه خود را درست بشناساند. البته آنها بیشتر به عمل ما عنایت دارند اما آثار علمی هم کما بیش به دست آنها می رسد. ما باید در زمینه علوم دینی قوی باشیم. باید جای الازهر را در دنیای اسلام بگیریم. الان هزاران طلبه شیعه از افریقا و شرق آسیا برای تحصیل به ایران می آیند. ما باید بتوانیم حیثیت علمی و پژوهشی و مدارک تحصیلی خود را حفظ کنیم. آنچه ما داریم معرفی اسلام است کسی به خاطر علم کامپیوتر به ایران نمی آید. بنابرین در این زمینه ها از جمله سیره نبوی باید خود را تقویت کنیم. باید حرفهای تازه داشته باشیم. باید علم و عمل ما منطبق بر یکدیگر باشد تا جاذبه خود را در جهان اسلام حفظ کنیم. ایران نشان داده که حرفهایی برای گفتن دارد. در عمل هم تلاش زیادی داشته است. اما مراقبت می خواهد اگر آدمی یا جامعه ای مراقب خود نباشد یک آن ممکن است زمینه سرنگونی و سقوط خود را فراهم کند .
منبع: خبر انلاین