دكتر رسول جعفريان در گفت و گو با مركز پژوهشي ميراث مكتوب تصريح كرد: رسم شده است که در معرفی و نقد کتاب چند اشکال هم می گویند. اینها بیشتر تفریح در معرفی کتاب است و نقد عالمانه نیست.
برخی معتقدند نقدها گاهی سیاه و گاهی سفید هستند و نقد خاکستری یا معتدل نداریم. دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
جنس نقد گزنده است و این امری طبیعی است و نباید از آن تحاشی داشت؛ چون تمرکز روی بیان اشکالات و کاستی ها دارد. از نقد نباید غیر از این انتظار داشت. قرار این است کوتاهی ها گفته شود. اما این که همین کوتاهی ها درست گفته شود مهم است. آدم در نوشتن باید دقت کند اما در نقد کردن چند برابر باید دقت کند. چون قرار است ناقد، اشکالات را بگوید. اگر اشکال به اشکال او وارد باشد، خیلی خبط کرده است. از نظر من در نقد هیچ لزومی به تعریف از کتاب هم نیست. تعریف از یک اثر ربطی به نقد آن ندارد. اگر خوبی هایی دارد که خوب دارد، در نقد باید اشکالات را گفت. اما باید منصفانه و درست گفت. حالا اسم این خاکستری است یا سیاه یا سفید فرقی برای بنده ندارد. انتظار من بیان اشکالات مسلّم است.
نقدها تا چه اندازه می تواند مشکلات موجود را در حوزه نشر (مانند کتابسازی) را بر طرف کند؟
نقد یک کتاب یا مقاله نشان دادن نقاط ضعف کار انجام شده است و هرچه جدیت بیشتر در نشان دادن این اشکالات بشود، کارهای بعدی سالم تر و بهتر ارائه خواهد شد. اگر مقایسه ای بین کارهای امروز با سی سال قبل شود تفاوت معلوم می شود. در حوزه نقد نشریه نشر دانش پیشگام بود. بعدها آینه پژوهش در حوزه مسائل اسلامی آمد، حالا شما هم فعال هستید. اینها به طور جدی به اصلاح وضع تصحیح کمک کرده است. اما ما هنوز روش درست نقد را در بسیاری از متون علمی نمی دانیم. بیشترین حجم نقد که ما به یاد داریم در حوزه تصحیح است. در مسائل دیگر گهگاه به صورت جدی وارد می شویم. البته نقد های سبک هم زیاد است که تأثیر منفی دارد. حالا رسم شده است که در معرفی کتاب چند اشکال هم می گویند. اینها بیشتر تفریح در معرفی کتاب است و نقد عالمانه نیست. کار سبک، اصل این کار را طعنه پذیر می کند.
در حال حاضر نقد ما تا رسیدن به نقد علمی چقدر فاصله دارد؟
مهم ترین نکته در نقد آن است که نویسنده سوار موضوع باشد. یعنی خودش متخصص درجه اول در آن رشته باشد. هر نوع نقدی باید چنین باشد، مگر نقد کتابهایی که بسیار مزخرف هستند که آنها دیگر نقد نیست و خیلی ها می توانند این نقدها را بنویسند. در هر علمی ناقد باید در آن رشته درجه یک باشد. متأسفانه الان بسیاری از متخصصان شأن خود را بالاتر از آن می دانند که کار نقد بکنند. دلیلش هم این است که یا برای نقد اهمیتی قائل نیستند یا از دشمنی های بعدی آن هراس دارند و به هر حال نمی خواهند خود را به درد سر بیندازند. شاید هم می بینند برخی از ناقدین کارهای سبک می کنند. به هر حال تا وقتی یاد نگیریم که نقد را تنها از متخصص بگیریم و چاپ کنیم راه به جایی نخواهیم برد. بسیاری از نقدها ممکن است از روی دشمنی و رقابت باشد. این نقد مضر و عداوت انگیز است و تأثیری هم در پیشرفت ما ندارد.
از عبارت نقد مولف دو مفهوم کاملا متفاوت استنباط می شود. یکی نقد مجموعه آثار یک مولف یا آثار او در یک حوزه خاص که این یکی در اروپا، آمریکا معمول است و دیگری نقدی که در واقع به جای اثر شخصیت پدیدآور را هدف گرفته است. که متأسفانه بسیاری از نقدهای منتقدین ایرانی به این سو کشیده می شود. نظر شما درباره جنبه های اخلاقی این دو شیوه چیست؟
اساس کار نقدکتاب است، چه یک کتاب باشد چه مجموعه آثار مؤلف که در اینجا بیشتر معرفی و نقد کلی فکر و روش مؤلف است. این دومی یعنی اگر نقد مجموعه آثار شد بیشتر به نقد مؤلف نزدیک می شود. به نظرم تفاوت زیادی میان اینها نیست. شما باید روش کار این مؤلف را نقد کنید. چه در یک کتاب یا مقاله چه دیدگاه های وی در تألیف و تدوین. مهم آن است که نقد جنبه شخصی و شخصیتی پیدا نکند. مؤلفان گاه روشی در نگارش دارند که به کلیت آثارشان مربوط می شود و گاهی مطالبی در یک مقاله یا کتاب می گویند که آن هم به عنوان بخشی از کار آنها قابل نقد است. به هر حال آنچه مهم است رعایت اخلاق علمی در نقد است، چیزی که حیات علم و پیشرفت علم به آن است.
بسیار ی از نقدهایی که در ایران نوشته می شود فهرستی از اشکالات و اشتباهات پدیدآور است که با رویکرد جزئی نگر فراهم آمده است. در بسیاری از موارد این اشکالات تا حد فهرستی از اغلاط تایپی تنزل می کند. به نظر شما می شود سیاهه ای از این گونه اشتباهات را نقد نامید؟
این که عرض کردم کار نقد در بخش مهمی به صورت یک کار بازاری درآمده است همین است. بسیاری از ناقدین فقط برای این که چیزی نوشته باشند می نویسند. مثل خیلی از داورهای پایان نامه ها که یک سری اشکالات تکراری دارند. شما درست می گویید ارائه سیاهه ای از اغلاط املایی که در در نوع کتابهای ایرانی هست و ناشی از نادرستی مسیر چاپ کتاب و هزینه کردن برای آن است، نباید اسم نقد بگیرد. درست همان طور که ویرایش، اضافه کردن مشتی نقطه و ویرگول نیست. به علاوه به هر کتابی نباید پرداخت. کتابی را باید نقد کرد که ارزش نقد کردن داشته باشد. شما بدانید اهل کتاب از سبک بودن بسیاری از کتابها واقفند. آنها نیازی به نقد ندارند. نقد مربوط به آثار جدی است. این که عرض کردم متخصص به میدان بیاید برای همین است. وقتی نقد بازاری شد و به صورت یک کار تکراری درآمد، دیگر متخصصان دست به این کار نخواهند زد. شأن هر کاری حتی نقد را باید نگاه داشت.
منبع: مركز پژوهشي ميراث مكتوب.