شنبه, 3 آذر , 1403 برابر با Saturday, 23 November , 2024
جستجو

 

آنچه ارائه می شود گفتگویی است با جناب آقای علی حسن یاسری- نویسنده ی کتاب الاخلاق و الحضاره، رتبه اول هفتمین جشنواره ی شیخ طوسی و دانش آموخته ی گروه تاریخ اسلام- که توسط نشریه پژوهه انجام شده است.

 

پژوهه:در نگاهی کلی، بین اخلاق وتمدن چه ارتباطی وجود دارد؟

 

یاسری:در واقع بین اخلاق و تمدن ارتباط محکمی وجود دارد. در هر تمدنی چنانچه به اخلاق اهمیت داده شود، آن تمدن پیشرفت خواهد کرد. در غیر این صورت دچار افول و انحطاط خواهد شد.

 

تمدن، در اصطلاح دقیق، دو جنبه مادی و معنوی دارد که جنبه ی معنوی آن اخلاق است. اگر در هر کشوری بیش تر بر جنبه ی مادی تأکید و از جنبه ی معنوی غفلت شود، نمی توان آن کشور را دارای تمدن دانست. چنین کشوری فقط دارای مدنیت است نه تمدن، چون از لحاظ مادی رشد کرده ولی از لحاظ معنوی رو به افول گراییده است.

 

پژوهه:در شکل گیری تمدن ها، اخلاق چه نقشی دارد؟

 

یاسری:وقتی که به تمدن های پیش از اسلام رجوع می کنیم، می بینیم به اخلاق توجه داشته اند، اما میزان این توجه در تمدن های مختلف، تفاوت دارد. برای نمونه، در تمدن مصر توجه به اخلاق بسیار کم است، اما در تمدن های دیگر، مانند چین، هند و ایران، اخلاق جایگاه ویژه ای دارد. همچنان که در تمدن های یونان رشد اخلاق مشهود است. این نشان می دهد بیش تر تمدن ها به اخلاق توجه دارند. حتی عده ای آن را ارزشی برای حفظ تمدن ها می دانند، ولی اشتباه آنها در مرحله ی تطبیق و عمل است، چون می بینیم نظام اخلاقی بیش تر تمدن ها بر حسب جامعه ی طبقاتی است، نه مشارکت مردم. این امر موجب شده عامه ی مردم از طبقات حاکمه متنفر شوند.

 

پژوهه:در نگرشی مقایسه ای، در مفهوم اخلاق، بین تمدن های مختلف و تمدن اسلامی چه نسبتی وجود دارد؟

 

یاسری:در واقع بین آنها نسبتی وجود ندارد، چون اسلام نظریه ی کامل تر و اصیل تر برای هدایت بشر به راه راستی و درستی است. بر این اساس اسلام دارای نظام های متعددی می باشد. مهم ترین و اساسی ترین این نظام ها، نظام اخلاقی است. این نظام به سه دسته تقسیم می گردد:

 

۱. امر به معروف و نهی از منکر؛ ۲. محتوای داخلی؛ ۳. عبادت.

 

دسته ی اول شامل فرد، جامعه و دولت می شود؛ یعنی وظیفه ی این دسته منحصر به فرد نیست، بلکه وظیفه ی همه ی آنها می باشد. دسته ی دوم متعلق به انسان است – چه در سطح دولت و چه در سطح مردم عادی – دسته ی سوم نیز به همه ی مردم اعم از افراد عادی و خاص تعلق دارد.

 

پژوهه:چه عواملی موجب افول و انحطاط تمدن ها می گردند؟ آیا در این میان اخلاق نقش اساسی دارا بوده است؟

 

یاسری:درباره ی افول و انحطاط تمدن ها عوامل متعددی ذکر شده اند. ما می توانیم آنها را به دو دسته تقسیم کنیم:

 

دسته ی اول عوامل عام و دسته ی دوم عوامل خاص هستند. که دسته ی دوم عوامل سیاسی، دینی و اقتصادی اند. و همه ی آنها به عامل اخلاقی بازگشت می کنند؛ وقتی رییس دولت یا متصدی امور دینی و اقتصادی به اخلاق گرایش (تعلق) داشته و معتقد باشد خدمت و رفاه مردم وظیفه ی اوست در مردم، گرایش، محبوبیت و عزت ایجاد می کند. در تاریخ نیز چنین اشخاصی بوده اند، ولی متأسفانه تعدادشان کم می باشد.

 

اما در دسته ی دوم، اعتقاد داریم که فقدان اخلاق، مهم ترین عاملی است که موجب انحطاط و افول تمدن ها – چه تمدن های پیش از اسلا م و چه تمدن های اسلا می – گشته است. تاریخ، مدارک زیادی را بر اثبات این مدعا فرا روی ما نهاده است که ما در کتاب الاخلا ق و الحضاره به برخی از آنها اشاره کرده ایم.

 

پژوهه:اخلاق، در دنیای معاصر چه نقشی دارد؟ آیا می توان با برخی اصول اخلاقی، بین تمدن های گوناگون، نوعی محاوره و گفتگو برقرار کرد؟

 

یاسری:تقریباً همه ی کشورها، در دنیای معاصر، به اخلاق توجه دارند، چون آنها وقتی جامعه ی خود را ارزیابی کردند، آن را رو به افول یافتند. بنابراین نتیجه گرفتند باید اخلاق، درون این جامعه ها، احیا گردد. تجربه ی آنان می تواند برای ما راه گشا باشد و موجب شود توجه بیش تری به خزانه ی عظیم معارف خود داشته باشیم.

 

در این زمینه باید افتخار کنیم، چون در زمینه فعالیت هایی که به عرصه ی اخلا ق مربوط اند علما، فقها و متخصصان بسیاری داریم. اگر با غربی ها یا کشورهای دیگر در این زمینه به گفتگو بنشینیم ان شاءالله نتایج فراوانی به دست خواهیم آورد.

 

پژوهه:با تشکر از وقتی که در اختیار ما نهادید.

 

منبع : فصلنامه پژوهه،شماره 10

 

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=18348

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب