یکشنبه, 2 دی , 1403 برابر با Sunday, 22 December , 2024
جستجو

حجة الاسلام و المسلمین دکتر جباری در برنامه زلال تاریخ 1 مهر 1393 رادیو معارف در ادامه بررسی حوادث جنگ احد به وقایع هنگام بازگشت از جنگ احد اشاره کرد و گفت: رسول خدا (ص) بعد از فارغ شدن از دفن شهدای احد و اطمینان از عدم بازگشت مشرکان، به طرف مدینه حرکت کردند. ایشان قبل از آن، امام علی (ع) را برای خبر آوردن از وضعیت مشرکان فرستادند و به ایشان فرمودند: اگر دیدی آن ها سوار بر اسبان هستند و شتران را یدک می کشند مفهومش این است که قصد حمله به مدینه را  دارند و اگر سوار بر شترانشان هستند قصد رفتن به مکه را دارند. امام علی (ع) خبر آورد که آن ها سوار بر شتر هستند.

عصر روز شنبه بود که به سمت مدینه حرکت کردند. زمانی که به حره رسیدند پیامبر (ص) مسلمانان را جمع کردند و از آن ها خواستند به صورت دسته جمعی به راز و نیاز بپردازند.

در ادامه مسیر، از کنار خانه های بی عبدالاشهل و بنی ظفر رسیدند و زمانی که صدای زنان آن ها را هنگام گریه بر کشتگان خویش شنیدند به یک باره به یاد عموی خویش حمزه افتادند و گریستند و فرمودند: اما امروز عمویم حمزه گریه کن ندارد. گویا این احساس بر حضرت غالب شد که حمزه و بنی هاشم، عمده خویشانشان در مکه هستند و حمزه که به مدینه هجرت کرده است کسی ندارد تا برایش عزاداری کند.

سعد بن معاذ و اسید بن حضیر که این سخن را شنیدند به زنان و قبیله خود گفتند: هیچ زنی برای خویشان خود گریه نکند مگر این که نزد خانواده حمزه و حضرت فاطمه زهرا (س) برود و او را در گریه یاری دهد. انصار به این صورت با رسول خدا (ص) همراهی کردند. این کار، تسلی بر بازماندگان است و آن ها احساس تنهایی نمی کنند. یکی از فلسفه ها و  کارکردهای تسلیت گفتن که از مستحبات موکد و جزو سیره رسول خدا (ص) است همین است که صاحبان عزا، دیگران را با خودشان در این غم سهیم می دانند.

این مطلب نیز این جنبه فرهنگی دارد که کسی که در راه خدا شهید شده است متعلقه به همه مسلمانان است و همه باید در این عزاداری شریک باشند. همین که رسول خدا بر گریه بر شهید تاکید می کنند و خودشان نیز می گریند حکایت از این دارد که مساله گریه در سیره پیامبر (ص) جایگاه ویژه ای دارد. دین اسلام فارغ از مسایل احساسی و عاطفی نیست؛ بر خلاف آن چه امروز وهابیت مبلغ آن هستند و می خواهند اسلامی فارغ از احساسات و عواطف معرفی کنند.

وقتی برخی مسلمانان سوال کردند که چرا پیامبر می گریند؟ ایشان فرمودند: قلبم محزون است و چشمم  اشکبار از این مصیبت است. درعین حال سخنی که حاکی از عدم رضایت بر تقدیر الهی است بر زبان ایشان جاری نشد.

تاکید پیامبر (ص) بر عزاداری یک شهید مانند حمزه، مشروعیت این رفتار را برای ما ثابت می کند؛ همچنین رفتار شخصیت های برجسته همچون فاطمه زهرا (س) که یکی از عزاداران بود. ایشان بعد از رحلت پیامبر (ص) بر ایشان نیز گریست و گریه های ایشان مشهور بود که بر اساس کلماتی که از ایشان موجود است هم از جهت فقدان نبی، عاطفی و احساسی بود و هم از جهت ظلم بر وصی ایشان، سیاسی بود. ایشان می خواست مردم را متوجه آن فاجعه و مصیبت سیاسی کند.

وقتی مشروعیت عزاداری ثابت شد طبیعتا امروزه وقتی مسلمانان بر شهادت امام حسین (ع) می گرییم و عزاداری می کنیم کسی حق ندارد راجع به اصل این کار سخن بگوید.

سوال: این مطلب در مورد جناب حمزه، دلیل خاصی داشته است؟

همچنانکه لقب سید الشهداء به ایشان داده شد، ایشان نقش مهمی در پیشبرد اسلام داشته است. علاوه بر این انتسابی که به حضرت و محبوبیتی که نزد ایشان داشت و شجاعتی که در جنگ بدر از خود نشان داد در این مساله تاثیر داشت. هرچه که خلوص و نقش و کارکرد در پیشبرد اسلام بیشتر باشد جایگاه ویژه تری خواهد داشت.

واقدی در گزارش های خود به نقل از ام عامر که از زنان بنی عبد الاشهل بوده است می گوید: ما در حال عزاداری بر شهدای خودمان بودیم که به ما گفته شد، رسول خدا (ص) آمده و از قبیله عبور می کند. خارج شدیم تا حضرت را مشاهده کنیم. حضرت را دیدم در حالی که زره بر تن داشت به حضرت عرض کردم که هر مصیبتی غیر از مصیبت تو کوچک است.

حضرت سوار بر اسب بودند و سعد بن معاذ، افسار اسب را گرفته بودند. مادر سعد بن معاذ با شتاب نزد رسول خدا (ص) رفت و سعد او را معرفی کرد. پیامبر (ص) بر مادر سعد درود فرستاد. فرزندش عمر بن معاذ از شهدای احد بود. مادر سعد عرض کرد: حال که دیدم شما سالم هستید مصیبت ما آسان و کم شد. پیامبر (ص) هم تسلیت گفتند. از همینجا نیز مساله تسلیت گویی در سیره پیامبر (ص) مشاهده می شود.

پیامبر (ص) فرمودند: ای ام سعد! من به تو بشارت می دهم و تو هم به خانواده های شهدای بنی عبدالاشهل بشارت بده که آن شهدا، همگی در بهشت و در کنار هم هستند و در حق خانواده های خودشان شفاعت می کنند.
 
مادر سعد وقتی این را شنید گفت: راضی شدم و بعد از این چه کسی بر شهید خود بگرید؟ (یعنی جا ندارد که بر آن ها گریه کنیم) یا رسول الله! در حق خانواده های آن ها دعا کنید.

پیامبر فرمود: خداوندا حزن و اندوه را از قلب های آنان زایل کن و مصیبت آن ها را جبران کن و ذریه شایسته ای برای آن ها به یادگار بگذار. خود این نشان می دهد کسانی که در کنار پیامبر (ص) زندگی می کردند به چه درجه ای از یقین رسیده اند همین که حضرت بشارت می دهد این شهیدان زنده هستند و در بهشت هستند اطمینان قلب برای بازماندگان حاصل می شود.

ادامه مسیر پیامبر (ص) در غروب روز شنبه پانزده یا هفتم شوال به مدینه بود و حضرت در منزل استراحت کردند. جراحت ها را شستند و شمشیر خود را به حضرت فاطمه دادند و فرمودند: این شمشیر را بشوی که امروز با من راستی کرد. امام علی (ع) نیز همین کار را کرد و همین جمله را بیان فرمود.
 
پیامبر (ص) با آن همه جراحت، هنگام نماز مغرب با اذان بلال به مسجد رفتند و در اول وقت، نماز را اقامه کردند و ثابت کردند که حتی جراحت و زخمی شدن مانع بر نماز اول وقت نیست.

 

متن برنامه های تاریخی رادیو معارف

 

 

 

 

 

 

 

 

 

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=21110

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب