چهارشنبه, 5 دی , 1403 برابر با Wednesday, 25 December , 2024
جستجو

حجة الاسلام و المسلمین دکتر محمد رضا جباری روز سه شنبه 26 فروردین در برنامه زلال تاریخ رادیو معارف، در بیان حوادث مابین دو غزوه بدر و احد و برخورد مسلمانان با برخی شعرا و سران یهود به فتنه انگیزی های کعب بن اشرف اشاره کرد و قتل او را از این جهت نشانه اعتدال دین اسلام دانست که در عین حالی که دین رحمت است در برابر توطئه ها و خطرات نیز شدید عمل می کند.

در برنامه قبل اشاره شد که پیامبر (ص) قتل افرادی از سران وشعرای یهود که نقش تحریک کننده و مفسده آمیزی بر ضد اسلام داشته اند را تجویز فرمودند که داستان اصماع بنت مروان و ابوافکه بیان شد.

فرد دیگری که در این زمینه مطرح است کعب بن اشرف از افراد مطرح یهودیان بنی النضیر است که از این جهت از اهمیت خاصی برخوردار است. او اصالتا از قبیله طی از قبایل معروف مدینه و مادرش از یهودیان بنی النضیر بود.

وی مردی شاعر و زبان آور بود و رسول خدا (ص) را هجو می کرد و دشمنان را بر ضد مسلمانان تحریک می کرد؛ بخصوص زمانی نقش او آشکار شد که مسلمانان در بدر پیروز شدند و او از شدت ناراحتی در عبارتی می گوید: حالا که این طور شد، زیر زمین برای ما از روی زمین بهتر است. لذا بعد از آن به سمت مکه حرکت کرد و نزد برخی از سران مشرک، اشعاری سرود و قریش را بر ضد آن ها تحریک می کرد و در سوگ کشتگان بدر، اشعاری سرود.

خبر این اقدام کعب به مدینه رسید و حسان بن ثابت و برخی دیگر از شعرا همچون زن شاعره ای بنام «میمونه» از قبیله بلی، به او پاسخ گفتند و این گونه بود که منازعه فرهنگی در گرفت.

کعب به این نیز اکتفا نکرد و زمانی که به مدینه آمد اوصاف و اسامی برخی از زنان مسلمان را در اشعار خود می آورد که به آن تشبیب می گویند. این کار بسیار زشتی بود و آبروی یک زن مسلمان از بین می رفت و نام و اوصاف او بر سر زبان ها می افتاد. این اقدام برای مسلمانان بسیار آزار دهنده بود.

فردی در حیطه حاکمیت پیامبر (ص) و تحت امنیتی که ایشان در مدینه ایجاد کرده، بعد از پیمانی که خودشان با پیامبر (ص) بسته اند چنین اقدامی کرد و موجب شد که پیامبر چاره ای جز حذف فیزیکی او نبیند. چنین شخصی حکم محاربه را دارد و مفسده انگیزی او منحصر به مدینه یا قبیله خاصی نیست بلکه در میان قبایل می گردد و دشمنی خود را آشکار می کند و اصطلاحا شمشیر را از رو بسته و عملا با اسلام می جنگد و امنیت را از خود سلب کرده است.

لذا پیامبر (ص) فرمود: کیست که مرا از دست کعب بن اشرف آسوده کند. محمد بن مسلمه از قبیله بنوعبدالاشهل از قبایل مدینه به حضرت گفت که من انجام می دهم. پیامبر (ص) فرمود: اگر می توانی کوتاهی نکن.

وقتی محمد بن مسلمه اظهار آمادگی کرد تا دو سه روز در فکر بود که چطور این کار سخت را انجام دهد؟ چون کعب در قلعه می زیست و خصوصا با این شیطنت هایی که کرده بود احتمال این را می داد که سراغش بیایند؛ بخصوص این که جریان کعب، بعد از قتل ابوافک و اصماع است که می توانست هشداری برای او باشد.

متاسفانه محمد بن مسلمه در جریان سقیفه، نقش خوبی را ایفا نکرد و عاقبت خیری را برای خود رقم نزد.

در هر صورت، او در این مدت آب و غذا را ترک کرده بود تا راهی برای کشتن کعب پیدا کند. در این هنگام، رسول خدا (ص) به او فرمود: تو وظیفه ای بیش از توان خود نداری و تلاش خود را بکن؛ حتی اگر به نتیجه نرسی. اگر هم نشد گناهی بر تو نیست.

عرض کرد: اگر ناچار شویم مجبوریم یک سخن خلاف واقع نیز به او بگوییم. این مساله همان موضوع دروغ مصلحت آمیز است؛ دروغی که مصلحتش بر مفسده اش برتری دارد.

وی با چند نفر همدست شد؛ فردی بنام سلکان بن سلامه با کنیه ابونائله که برادر رضاعی (شیری) کعب ابن اشرف بود، عبّادبن بِشر، حارث‌بن اوس و ابوعَبس‌ بن جَبر. بر اساس نقشه از پیش طراحی شده، ابونائله نزد کعب رفت و با او صحبت کرد. آن ها با هم شعر خواندند و ابونائله شروع به بدگویی از مسلمانان کرد و گفت: وضع بدی برای ما پیش آمده است و از زمانی که این مرد به یثرب آمده کار ما به هم ریخته و دچار فقر و جنگ شده ایم؛ عرب ها بر ضد ما برخاسته اند و با هم متحد شده اند؛ راه های ما ناامن شده است و بچه های ما به سختی کشیده شده اند.

کعب نیز با او همراهی کرد و گفت که من هم این مساله را گفته بودم.

ابونائله گفت: من و چند نفر از دوستانم، نیاز به مقداری خواربار داریم و شنیده ام که وضع مالی خوبی داری و خوب است مقدای به ما بدهی و اگر بخواهی یک گرو هم از ما بگیری.

در مقابل، کعب درخواستی مطرح کرد که نشانه اوج پلیدی او است. او گفت: حاضرم گرو بگیریم اما شما حاضرید همسران خود را به عنوان گرو بدهید؟

ابونائله گفت: این چه درخواستی است؟ چطور انتظار داری؟

گفت: حاضری پسران خود را گرو بگذاری؟

باز او جواب داد: آیا تو می خواهی ما را رسوا کنی؟

ابونائله گفت: ما مقداری اسلحه داریم که می خواهیم نزد تو گرو بگذاریم و تو در قبالش به ما آذوقه بدهی.

او این گونه گفت تا اگر همراهانش سراغ قلعه کعب بن اشرف آمدند او حساس نشود.

ابونائله نزد دوستانش بازگشت و همگی به اتفاق خدمت پیامبر آمدند و عرض کردند که کار تا این جا پیش رفته است.

حضرت نیز تایید کردند و به آن ها فرمودند که به یاری خدا پیش بروید. برای آن ها نیز دعا کردند که خدایا این ها را مورد نصرت و یاری خودت قرار بده.

زمان موعود، این افراد پشت قلعه کعب بن اشرف آمدند و ابونائله او را صدا زد. همسرش احساس نگرانی کرد و به کعب گفت: تو یک فرد جنگجو هستی و یک چنین فردی، شب از قلعه بیرون نمی رود.

کعب در پاسخ او گفت: کسی که صدایم می زند ابونائله است و اگر مرا خواب ببیند صدایم نمی زند، چه رسد به این که مرا به قتل برساند.

اما همسرش گفت که من احساس خطر می کنم.

کعب بیرون آمد و همراه ابونائله مقداری حرکت کردند و دوستانش رسیدند تا آن اسلحه ها را تحویل بدهند و او هم آذوقه راتحویل بدهد.

ابونائله برای این که از حساسیت کعب کم کند، دست به موهای کعب کشید که روغن زده بود و معطر کرده بود؛ چون تازه داماد بود.

مقداری که حرکت کردند حمله کردند و او را به قتل رساندند. فریاد کعب که بلند شد کم کم چراغ های قلعه روشن شد و یهودیان به دنبال او آمدند و مسلمانان نیز سریعا خود را  از آن محل دور کردند و نزد پیامبر آمدند و خبر قتل او را به ایشان گفتند و حضرت هم در حق آن ها دعا کرد و تحسین کرد.
این اقدام از یک طرف موجب شادی پیامبر و قتل دشمن مسلمانان و از طرف دیگر موجب بیم یهودیان شد؛ بگونه ای که حاضر شدند که با پیامبر تجدید پیمان کنند.

آن ها نزد پیامبر (ص) آمدند و گفتند: یکی از سران ما را کشته اند. پیامبر (ص) نیز اشعار و آزارهای کعب بن اشرف را به آن ها یادآوری کرد و دعوت کرد یک صلحنامه مجددی میان یهودیان و مسلمانان نوشته شود. در برخی از متون روایی و تاریخی مانند طبقات ابن سعد، مصنف عبدالرزاق، دلائل النبوه بیهقی و مغازی واقدی نوشته اند که پیامبر (ص) صلح نامه را به دست امام علی (ع) داد. این مطلب نکته ای مبنی بر شخص دوم بودن ایشان از نظر پیامبر (ص) است.

قتل کعب، اقدام موثری در اظهار اقتدار مسلمانان و نشان دهنده اعتدال در حاکمیت به عنوان یک اصل در سیره پیامبر (ص) بود؛ بر این اساس که اسلامی که دین رحمت است، در مواردی که احساس خطر می کند حاکم اسلامی مجاز است از عنصر حذف فیزیکی برای حفظ انسجام اسلام استفاده کند.

بازتاب قتل کعب بن اشرف

به نظر می رسد پیمان دوباره یهودیان با پیامبر (ص) از موضع ضعف بود و سرنوشت کعب بن اشرف برای آن ها هراسناک شد. انتظار این است که چنین سرنوشتی بایستی برای آن ها عبرت آموز می شد ولی چنان که در حوادث سال چهارم هجری آمده است متاسفانه بنی النضیر نه فقط درس عبرت نگرفتند بلکه کاری کردند که خودشان آواره شوند؛ چرا که توطئه قتل پیامبر (ص) را طراحی کردند و منجر به اخراج آن ها از مدینه شد.

این نشان می دهد یهودیان کسانی بودند که عملکردشان در عصر پیامبر (ص) بسیار بد بود؛ بگونه ای که شخصیتی همچون پیامبر (ص) که سمبل رحمت بود مجبور می شود این گونه با آن ها رفتار کند.

سوال: چگونه امثال کعب بن اشرف این گونه راحت این مطالب را بیان می کردند؟ آیا از طرف حاکمیت احساس خطر نمی کردند؟

در پاسخ به این سوال باید به دو نکته توجه داشت:

1-    هنوز اسلام در سال های اولیه حضورش در مدینه است.

2-    نشان می دهد چگونه پیامبر (ص) در طول این دو سال با رحمت و رأفت با دشمنان برخورد کرده است. که حاشیه امنی برای خودشان احساس کرده اند.

همچنین اقدام پیامبر برای حذف فیزیکی نیز نشان می دهد که دین اسلام تا حدی دین رحمت است که دشمن سوء استفاده نکند. اسلام دین اعتدال است و آن جا که بتواند از دافعه خود استفاده می کند. البته باید توجه داشت که این گونه موارد که اجرا شد تعدادشان کم است. ائمه (ع) نیز در برابر افراد غالی حکم قتل آن ها را صادر کردند که البته حکم یک نفر از آنها بنام فارس بن حاتم قزوینی در زمان امام هادی (ع) اجرا شد.

متن برنامه های تاریخی رادیو معارف

 

 

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=20074

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب