سه شنبه, 13 آذر , 1403 برابر با Tuesday, 3 December , 2024
جستجو

آنچه می خوانید خلاصه سخنرانی حجة الاسلام والمسلمین سید ابوالحسن نواب در جلسه علمی موسسه پژوهشی فرهنگی فهیم و از سلسله جلسات نظریه پردازی این موسسه است که در روز شنبه پنجم اسفند 1391ش. برگزار شد.

رئیس دانشگاه ادیان و مذاهب در آغاز ضمن تمجید از فعالیت‌های موسسه فهیم گفت: اسلام از آغاز به دو گونه اسلام اموی و اسلام علوی تقسیم شده و هر زمان که اسلام اموی حاکمیت بیشتر یافت با مسئله تقریب بین مسلمانان مخالفت صورت پذیرفت و هر زمان که اسلام علوی حاکم شد به تقریب گرایش بیشتری بوجود آمد.

آنگاه وی به اهمیت تقریب پرداخت و گفت:

تقریب مذاهب اسلامی موضوعی کاملا به روز، حساس، مهم و به شدت تشنه مباحث تئوریک و نظری است. حقیقت این است در این زمینه، یک تلاش علمی منسجم و همه جانبه ای هنوز رخ نداده است. بعد تقریبی یک بعد اجتناب ناپذیر برای هر حرکت، هر حوار، هر گفتگو، هر تلاش و هر فعالیت در عرصه بین المللی است. اگر کوششی غیر برخوردار از این بعد، صورت گیرد ابتر است و بی نتیجه؛ اگر نگوییم گاهی نتیجه بر عکس برجای می گذارد.

اهمیت ورود به مباحث تقريبي، جزء ضروری ترین و فوری ترین مباحثي است كه حوزه علميه بايد به آن بپردازد به گونه ای که ورود حوزه در عرصه های بین المللی بدون آشنایی با اندیشه تقریبی و داشتن تئوری در ارتباط با تقریب گاهی ورود مضری است به جای اینکه مفید باشد. البته در بین مبلغان کسانی هستند که به دلیل قدرت تحلیل و داشتن مطالعات پیشینی که صحنه های مواجهه با اهل سنت را خوب مدیریت می کنند و حرفشان و نگاهشان و بحثهایشان همیشه بعد تقریبی دارد.

 

 

استاد ابوالحسن نواب در ادامه به رویکردهای مختلف تقریبی در جهان اسلام پرداخت و آن را به شش رویکرد زیر تقسیم نمود:

رویکرد اول: رویکرد تقریبی سکولار

در جامعه شیعی چنین رویکردی وجود ندارد، اما در جهان عرب از جوامع اهل سنت – و البته به صورت حداقلی – وجود دارد. و آن طرفداران جدایی دین از سیاست، جدایی دین از اجتماع و قائلان به انحصار دین به حیطه خصوصی و فردی انگاری دین هستند که سایت هایی هم دارند، تحرکاتی هم دارند، معتقد نیستند که دین در اجتماع باید حضور پیدا کند، بلکه معتقدند باید حضور پیدا نکند.

رویکرد دوم: رویکرد تکثر گرایانه

رویکرد پلورالیستی و تکثر گرایی رویکردی است که احیانا در بین بعضی از طرفداران تقریب دیده می شود. معتقدند که از دین می توان قرائت های مختلفی داشت و در بیرون نیز عملا شکل گرفته است، قرائت های مختلف، وضع و سطح یکسانی را از حیث حقانیت و بازتاب دهندگی افکار و اندیشه های دینی دارند. هیچ یک از این قرائت ها ترجیحی بر دیگری ندارد؛ به همان اندازه که این قرائت حق است و از حقانیت بهره دارد، آن دیگری نیز حق است و از حقانیت سهم دارد و سومین قرائت و چهارمین نیز همینطور و هکذا…

 رویکرد سوم: تعددگرایی اجتهادی

تعددگرایی اجتهادی بر پایه مقدماتی بنا شده است:

یکم. اجتهاد حجت است: می گویند اگر کسی بر اساس اجتهاد، اندیشه ای را، احکامی را، دیدگاهی را پیدا کرد این دیدگاه ها برای او حجت است چون اجتهاد کرده است.

دوم. تعددپذیری اجتهاد: اینجور نیست که اجتهاد همیشه یکی باشد. وقتي اجتهاد به میان می آید، پای تعدد هم به میان می آید. اصل اجتناب ناپذیری تعدد در ساحت اجتهاد غیر قابل انکار است. این مذهب یک جور اجتهاد می کند، دیگری یک جور اجتهاد می کند؛ حتی درون یک مذهب هم اجتهادهای مختلفی شکل می گیرد تا چه رسد به این که مذاهب دارای اجتهادهای مختلف باشند. بر این اساس شیعه اجتهاداتی خاص است، مذهب مالکی مجموعه ای از اجتهادات خاص است. مذهب شافعی همینطور و هکذا.

سوم. معذور بودن هر مذهب: از آنجا که هر مذهب، مجموعه ای از اجتهادات بر پایه روشی معین است، همه مذاهب بر روی ریل حجیت، حرکت می کنند، بنابراین هر مذهب را باید در اجتهادهایی که دارد معذور داشت.

چهارم. معذور داشتن غیر خود: بر اساس مقدمه دوم که همه بر روی ریل حجیت حرکت می کنند، باید اتباع و اصحاب مذاهب یکدیگر را معذور بدارند. به بیان دیگر حجیت چیزی نیست جز بر صواب بودن، و چیزی نیست جز معذور بودن، و معذور بودن اگر ثابت شد، دیگران نیز باید آن مذهب غیر خود را معذور بدارند، و این معذور داشتن، اندیشه ای و سلوکی تقریب ساز است؛ به این معنا که طرفداران یک مذهب طرفداران مذهب دیگر را در اموری که مخالفت می ورزند با این مذهب و با اجتهادات این مذهب، معذور بدارند.

و از همین جا شعار “یعذر بعضنا بعضاً ” به شعاری پر رونق برای تقریب معاصر بدل شده است. بسیاری از علمای اهل سنت و شیعه وقتی می خواهند تقریب را موجه و مبرهن کنند و معقول و عقلانی جلوه دهند، می گویند: چون اجتهاد حجت است و اجتهاد متعدد است پس طرفداران یک اجتهاد، باید طرفداران اجتهاد دیگر را معذور بدارد در آنچه که مخالف هست با دیدگاه های این مذهب.

این رویکرد سوم بسیار پر رونق، پر تاثیر و پر کارکرد است. وقتی که شلتوت فتوا داد به “جواز التعبد بمذهب الشیعة” از همین خاستگاه حجیت اجتهاد حرکت کرده بود و بر این اساس آن فتوا را صادر کرده بود. گفت مگر نه این است که ما همه مان داریم اجتهاد می کنیم، شیعه هم دارد اجتهاد می کند. خوب مگر نه این است که اجتهادات همه حجیت دارند، مگر نه این است که مردم می توانند تقلید بکنند از مجتهد . اگر این طور است پس “یجوز التعبد بمذهب الشیعة”.

بنابراین کارکرد نیرومندی در عرصه تقریب دارد.

رویکرد چهارم: رویکرد تقریبی مبتنی بر ایده الاسلام بلا مذاهب

شخصیت مصری محمود شکعة پنجاه سال یا بیش از پنجاه سال پیش آمد یک تزی را ارائه داد. تزش این بود که در وضع اولی و طبیعی صدر اسلام، چیزی به نام مذهب وجود نداشت؛ بلکه “الإسلام ولد بلا مذاهب” ولی بعدها یک شرایطی پیش آمد، سیاسی، اجتماعی، و به ویژه جنگ هایی که در جامعه اسلامی به وقوع پیوست باعث شد که مذاهب شکل بگیرند و یک سری فعالیت های علمی رخ بدهند و این فعالیت های علمی متاثر از اون شرایط سیاسی و اجتماعی و جنگ ها و یا صلح ها، متاثر از آن این فعالیت های علمی در قالب مذاهب نمود و ظهور پیدا بکنند. دیدگاه علمی است ولی ریشه، ریشه اجتماعی است و بدین وسیله مذاهب اسلامی اصولا اصالتی ندارند، این ها مولود شرایط اجتماعی هستند و چون چنین است ما باید امروزه همه مذاهب را در یک سطح ببینیم. یعنی همه شان از حیث اصالت نداشن، چون اصالت را ایشان بازگشت می دهد به این که آیا در صدر اسلام بوده است یا نه؟ وضع طبیعی و فطری و اولیه مسلمان ها بوده یا نه؟ می گوید نبوده و بعد پدید آمده است.

 

 

رویکرد پنجم: رویکرد امت محور

متاسفانه امت محوری به عنوان یک اندیشه مبنایی برای تقریب حضور پر رنگ و جدی و فکری ندارد و نظریه سامان یافته فکری در این قالب به چشم نمی آید.

به رغم قدرت، قوت، غنا و ابعاد علمی نهفته برای این اندیشه (امت محوری) طرفداران تقریب مذاهب کمتر به سراغ این می آیند و اگر هم بیایند سرکی می کشند و سریع رد می شوند. و اعتقاد من این است که تقریب امروز باید بر پایه اندیشه ضرورت تشکیل امت، شکل بگیرد.

رویکرد ششم: رویکرد معطوف به واقعیت های صحنه عمل

شاید بتوان گفت: بیشترین ادبیاتی که در زمینه تقریب تولید می شود، ادبیاتی برگرفته از این نگاه و رویکرد است و بیشترین اعتقاد به وحدت اسلامی خاستگاهش را همین نگاه تشکیل می دهد؛ نگاهی که به عرصه واقعیت معطوف است واقعیت ها یی از قبیل ما دشمن مشترک داریم، باید وحدت کنیم تا مصالح مشترک را تامین بکنیم، و چالش ها را رد و خطرات را دفع کنیم.

شما به سخن هرکس که طرفدار تقریب است، بنگرید، حرف اساسی اش نهایتا همین است که امروز روزی نیست که تفرقه کنیم؛ بلکه باید وحدت کنیم تا دشمن مشترک را دفع کنیم و بتوانیم از نظر اقتصادی قوی باشیم و بتوانیم جبهه سیاسی واحد تشکیل بدهیم. در این رویکرد به واقعیت های صحنه عمل چه سیاسی، چه اقتصادی، چه فرهنگی و چه … توجه می شود.

عضو عالی مجمع تقریب در انتخاب نظریه خود گفت: ما با نظریه پنجم موافقیم. این امت امت واحد است و اساس اسلامی است و منحصر به زمان خاص نیست، همیشه باید وحدت داشته باشیم، تفرقه عذاب است و وحدت دستور قرآنی است و برای همیشه است.

ان هذه امتکم امت واحده. و انا ربکم فاعبدون. امت واحده بهترین ارزش در بین مسلمانان است. بزرگترین میراث پیامبر است. همیشه می‌گوئیم پیامبر نگران امتش بود و شفاعت امتش را می‌کرد. روز قیامت شفاعت امت را خواهد کرد.

فتوای مقام معظم رهبری در مسئله غیبت روشن کرد که تقریب چگونه است، ایمان را طوری معنا کردند که تمام مسلمانها آن ایمان را دارند و غیبت آنها جایز نیست.

باید نگاه ما به اهل سنت از نگاه سلبی به ایجابی تبدیل بشود. بگوئیم سنی کسی است که به خداوند پیامبر و قرآن اعتقاد دارد و در مسئله ولایت با هم اختلاف داریم. در حالی که ما می‌گوئیم سنی کسی است که ولایت امیرالمؤمنین را قبول ندارد. و متأسفانه بحث‌ها سیاسی هم شده که مثلاً می‌گویند بدون اعتقاد به امام زمان به خدا نمی رسیم که حرف درستی نیست و پایه اعتقادی صحیحی ندارد.

قرآن و اهل بیت پیامبر اصل اولی و امت اسلامی هم اصل اساسی اسلامی است. امت رسول الله از گرانسنگ‌ترین میراثهای پیامبر اسلام است. توصیه های پیامبر برای حفظ امت اسلامی هم کم نیست.

متأسفانه “وحدتی‌های” خیلی خوب ما می‌گویند الان باید با سنی‌ها متحد بشویم. یعنی گویا اصل این است که با سنی ها باید جنگید ولی فعلاً صلاح نیست.

رهبری انقلاب در 25 سالگی به یکی از دوستانش گفته آلوسی در تفسیرش به شیعه فحش داده ولی در پشت جلد کتابش نوشته سید محمد آلوسی، و رشید رضا در تفسیرش به شیعه نقد زده است ولی پشت جلد نوشته سید رشید رضا معلوم می‌شود که به فرزند پیامبر بودن افتخار می‌کند، ولی با شیعه مشکل دارد و هیچ سنی با اهل بیت پیامبر مشکل ندارند.

اهانت به خلفاء اهل سنت صحیح نیست، سنی‌ها مسلمان هستند و محب اهل بیت هستند و جزء امت رسول الله هستند.

ما می‌توانیم با حفظ امامت و هم اصول تشیع و تمام ارزشهای اعتقادی خودمان با سنی‌ها تعامل داشته باشیم و امت رسول را حفظ کنیم.

استاد نواب در پایان سخنرانی خود به سئوالات حاضران در حدود یک ساعت پاسخ گفت.

وی به آثار تخریبی اهانت‌های صورت گرفته برای شیعه اشاره کرد و گفت شهر بخارا یکصد سال پیش شیعیان زیادی داشته است که نوع برخورد‌های صورت گرفته آنها را از شیعه بودن منصرف کرده است و الان یک نفر در آنجا شیعه نیست.

ایشان در پایان تأکید کرد که ما هرگز اعتقادی به “وحدت” شیعه و سنی نداریم، بلکه با حفظ عقاید اعتقاد به “تقریب” داریم و معتقدیم در صورتی که زبان اهانت به مقدسات اهل سنت را نداشته باشیم زمینه گسترش شیعه با تبلیغ صحیح معارف آن بیشتر فراهم می‌شود.

منبع: موسسه پژوهشی فرهنگی فهیم

 

{jcomments on}

لینک کوتاه مطلب: https://tarikhi.com/?p=17199

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین مطالب